سه شنبه, ۲ بهمن, ۱۴۰۳ / 21 January, 2025
نشانه های مستتر در زیرساخت های کرونوگرافی
تفکر و سبک نوشتاری محمدامیر یاراحمدی حلقه ای از زنجیری ناپیداست که کشف هر اثرش منوط به کشف نشانه های مستتر در زیر ساختهای کرونوگرافی (تاریخ اجتماعی) جامعه ایران، به ویژه در دوره معاصر، است.
تحلیل های جامعه شناسانه و روانشناسانه برآمده از بستر تاریخ سیاسی و فرهنگی ایران ایده اصلی و درونی تمام آثار این نویسنده است که مخاطب در مواجهه با هر اثرش، برای درک و تعمق در آن، باید بتواند قبل از هر چیز با زیرساخت های فکری و دیدگاه این نویسنده آشنا شود تا با درک این لایه های درونی و بن مایه های محفوظ در آثار او، به لذت تأمل و تفکر حاصل از خواندن یا تماشای یک اثر نمایشی دست یابد.
بنابراین یاراحمدی به عنوان نمایشنامه نویسی صاحب نگاه و تحلیل جامعه شناختی، روانشناختی برآمده از تاریخ شناسی، نویسنده ای روشنفکر به معنای حقیقی آن، یعنی نظریه پرداز، است که زبان ارائه و گفتمانش را تئاتر انتخاب کرده و مخاطبش را مصرانه به حوزه تحلیل و تفکر در کشف ریشه های عقیدتی و فرهنگی جامعه، تاریخ اجتماعی و سیاسی کشورش می کشاند.
هویت گم شده و ناپیدای تاریخی، اجتماعی و فرهنگی جامعه درونمایه مشترک آثار او است که محوریت داستان و سرنوشت تراژیک یا کمیک شخصیت ها برحسب آن تعیین و تبیین می شود.
تاریخ اجتماعی همیشه برای این نویسنده دستاویزی است گران که موجب می شود شخصیت های نمایش از بعد و ماهیت فردی خود به بعد وکیفیتی گروهی و جمعی از یک جامعه، فرهنگ و طبقه اجتماعی برسند و به نمونه ای از یک کلیت نشانه ای تاریخی و فرهنگی تغییر شکل یافته در طول زمان دست یابند. از همین جاست که نگاه کرونوگرافی این نویسنده کلیت دراماتیک اثرش را تحت سیطره قرارمی دهد و در بستر داستان و روایت به کاوش درونی برای آشکارکردن علل ناپیدایی ریشه های فرهنگی و اجتماعی یک ملت می پردازد و با نگاهی به تاریخ سیاسی و اجتماعی معاصر در صحنه تئاتر، نظریه پردازی هایی کاملا علمی و محققانه به تماشاگر اهل اندیشه اش ارائه می دهد و در کنار آن مخاطب عام و مطرود از هر نظریه پردازی روشنفکری را هم با روایت موضوعی جذاب از یک داستان ملودارم خانوادگی، با چیدمانی تعلیق آمیز و گره افکنی های پی درپی، به لذت سیر در خط داستانی اثرش سرشار می کند.
پس در آثار این نویسنده، معمولا درام عشقی و خانوادگی بهانه ای است برای طرح موضوعات عمیق سیاسی و اجتماعی و هر شخصیت حاضر و غیرحاضر داستان نشانه و نمادی می شود از طبقات متنوع جامعه و نظریه های تاریخی اجتماعی مستور در آن.
در آثار یاراحمدی به طور کلی، یک شخصیت عامل و فعال سیاسی درکنار یک شخصیت منفعل و ناقص العمل وجود دارد یا در گذشته داستان وجود داشته که به ناچار باید از میان عقیده و ایدئولوژی و خانواده یکی را انتخاب کند یا در گذشته انتخاب کرده است و معمولا این شخصیت در پایان، خانواده یا زندگی فردی را قربانی عقیده و زندگی اجتماعی خود می کند یا در گذشته قربانی کرده است. به عنوان نمونه شخصیت «مسعود»، شوهر سابق و مبارز پری در نمایش "شب آخر دنیا"، با گذشتن از عشق، خانواده و زندگی آینده، عقیده را انتخاب می کند و همین هم سرنوشت تراژیک اعدام از سوی ساواک دوران شاه را برایش رقم می زند.
سرایت عاطفی به عنوان یک پدیده و تفکر اجتماعی و فرهنگی در حافظه تاریخی یک جامعه، کاملا غیر محسوس، همواره درآثار یار احمدی مطرح است و معمولا شخصیت هایی انفعالی از جنبه فیزیکی در صحنه تعریف می شود، اما افرادی منفعل از نظر فکری و راهبردی در تبیین سرنوشت جمعی خودند. (روشنک و سهند دو جوان نسل امروز ایران در نمایشنامه "شب آخر دنیا".)
بنابراین اوج تراژدیک آثار یاراحمدی در کشمکش و تقابل دو نسل امروز و گذشته، خود را نمایان می کند و گره های نمایشی در همین چارچوب یکی یکی آشکار و باز می شود و نشانه های پدیدارشناسانه متن درکنارهم چیده می شود. خصلت های شخصیت ها بی هیچ قضاوت و حکمی در راستای یک ارتباط زنجیره ای در متن شکل می گیرند و هر کدام نشانه و تأویلی اند از یک دیدگاه کرونوگرافی. در نمایش "شب آخر دنیا" هم نمونه ای از این نگاه وجود دارد؛ نسل امروز( روشنک و سهند) فرزند نسلی است که به دلیل نداشتن پشتوانه تفکراجتماعی، سیاسی، علمی و نظری (جریان روشنفکری) همه تلاش های آزادی خواهانه و جنبش های ایدولوژیکشان راه به جایی نمی برد. سهند و روشنک، که ناخواسته و ناآگاه به دلیل اشتباهات نسل قبل خود (پدران و مادران) در مسیری از تراژدی قرار می گیرند، در پایان (اوج تراژدی) قربانیان سرنوشتی در چارچوب روابط عاطفی خود، محسوب می شوند که نه خود، بلکه نسل قبل آنان برایشان رقم زده اند. «سرهنگ» نیز نمونه دیگری از نسل منفعل گذشته است که در قالب شخصیتی بیمار و از کار افتاده، که صرفا حیات نباتی را با اتصال به لوله اکسیژن در کیسه هوا ادامه می دهد، در صحنه حضور دارد؛ مردی از نسل پدران قدرتمند گذشته، نمونه ای از بازماندگان طبقه سرمایه دار و اشراف زاده دوران گذشته، که در جامعه امروز ایران دیگر نه جایگاه خاصی دارند و نه کلامی مؤثر برای صحبت کردن و نه حیاتی مؤثر و کاربردی. او ناتوان از بیان و کلام، علیل و سرخورده و وام دار گذشته ای بی تدبیر است که با وجود قربانی بودن، خود قربانی کننده توده دیگری از همنسلان و نسل های بعدی خود بوده است. پری (خدمتکار و پرستار سرهنگ) نسل میانه در جامعه امروز، نسلی که نماینده عامه مردم و طبقه زحمتکش و کارگر جامعه ای است که قربانی طبقه دیگری از همنسلان جامعه خود در گذشته شده (سرهنگ)، به دلیل بی سوادی، نداشتن تحلیل و تفکر روشنگرانه از مسایل اطراف و جامعه خود، درطول تاریخ اجتماعی کشورش هرگز نتوانسته نقشی تأثیرگذار غیر از نقش وظیفه اجتماعی(شغل) داشته باشد و بنابراین در دوره های مختلف زندگی اش (گذشته، امروز و آینده) به دلیل همین نا آگاهی از سوی اقشار دیگر جامعه مورد سوءاستفاده و آزار قرار گرفته و می گیرد و هرگز نتوانسته نقش راهبردی ای درتعیین سرنوشت خود و جامعه اش داشته باشد. بنابراین نمونه ای از قشر محروم جامعه ای است که بدون داشتن هیچ آینده روشن و مشخصی از جوانی (گذشته) تا میانسالی (امروز) همواره با فقدان سر کرده و چون هیچ تصور مبرهنی از آینده هم نمی تواند داشته باشد، تا پایان با این فقدان سر در گریبان خواهد بود و او هم به نوعی یکی دیگر از قربانیان این تراژدی بی پایان است.
بنابراین در این نمایش نیز مانند بسیاری از آثار یاراحمدی، همیشه یک یا دو نسل از گذشته با نسل حال در یک رابطه علت و معلولی به کشمکش و جدالی ناخواسته وارد می شوند.
درواقع همان طور که دوره های تاریخی و اجتماعی معاصر ایران در اثر این نویسنده، با وجود تقکیک شدن به گذشته و اکنون در بطن داستان دراماتیک، بررسی می شود، وامدار داشته ها و نداشته هایی از چند نسل است که هر کدام فرزند زمانه خود و زمانه ای ممتد از سالیان قبل اند.
با تمام وجوه نشانه شناسی و تأویل گرایانه ای که در نمایشنامه "شب آخر دنیا" یاراحمدی مثل دیگر آثارش «تیغ کهنه » و... وجود دارد، موقعیت ها و اتفاق های تراژیک داستان نمایش به اندازه ای روان و ساده بیان می شوند که هر بیننده ای در هر سطحی از شعور و درک اجتماعی با ذهنیت خود، جذب آن می شود و گره های دراماتیک آن به اندازه ای از تعلیق و افت و خیز برخوردارند که مخاطب به انگیزه تماشای سرنوشت شخصیت های داستانی هم می تواند نمایش را بی هیچ وقفه یا خستگی دنبال کند.
باید گفت متن نمایش "شب آخر دنیا" به اندازه ای در کنار جذابیت های دراماتیک، موضوع و قصه از دورنمایه عمیق تفکری برخوردار است که حتی یک اجرای نیمه کامل یا کم ایده در حیطه شیوه اجرایی و کارگردانی هم می تواند مخاطب را کاملا جذب خود کند.
فروغ سجادی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست