سه شنبه, ۱۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 30 April, 2024
مجله ویستا

جنبه هایی از مدیریت بحران پیامبر اکرم ص


چنان که می دانیم, رسالتی که انبیای الهی بر دوش داشته اند, رها کردن انسان از زنجیرهای ظلم و ستم ظالمان و مستکبران بوده است همان حرکت آزادیبخش که زمینه را برای انسان جهت پذیرش هدایت آماده کرده و محیط فکری او را از عناصر مضر پاک می کند

با تأکید بر موارد خاص: چهار غزوهٔ «بدر»، «احد»، «احزاب» و «تبوک»

پیامبر ما، حضرت م‍حمد(ص) با پیاده کردن الگوی جامع الهی ـ اخلاقی سعی داشتند، به ایجاد نظمی نوین و حاکمیتی فوق بشری در حیات دینی، اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی ملتها دست بزنند تا در این راه، مستضعفان را ضِد مستکبران یاری کرده و محیطی عاری از شر و اشرار تأسیس کنند. بدون تردید، پایه‌های اولیهٔ این بنای ماندنی، محصول عمل شخص پیامبر (ص) است که اگر غیر از این بود، مسیر تحولات اسلامی تا امروز، به دازا نمی‌کشید. پیامبر(ص) با مهذب کردن خود به اخلاق، مکارم و بزرگورایها، هر چه را که در یک انسان کامل باید وجود داشته باشد و بر شرف و کمال او می‌افزاید، در حِد اعلا داشت. او به تمام معنا، بزرگ بود و با همهٔ وجود، درس اخلاق به بشر آموخت؛ اخلاقی که خلق و خوی بشر را از تاریکی جهل شیطانی به نور عقل و علم الهی رهنمون کرد؛ تا آن‌جا که پیامبر (ص) مصداق بارز آیهٔ «إنک لعلی خلق عظیم» شد. خود نیز با تعریف هدف بعثت ـ که همانا «بعثت لاتمم مکارم الاخلاق» است ـ تلاش خویش را برای اتمام کرامتهای فطری بشری به کار گرفت.

در این راستا، هر برهه از زندگی حضرت رسول(ص) و هر پدیده در حیات آن فرزانهٔ مبارک(ص)، راهی است در جهت رسیدن به مکرمتهای اخلاقی.

در این مقاله با تو‍جه به برداشت مذکور، سعی بر این است که نحوهٔ مدیریت آن حضرت را در مواقع بحرانی امر خطیر ابلاغ رسالت بررسی کرده و زوایایی هر چند اندک را به صورت شفاف مورد تأکید قرار دهد. از آنجا که تمام حیات آن حضرت(ص) پر از دغدغه و بحران بوده است، برای تمرکز بیشتر، چهار جنگ مهم به عنوان موارد خاص این تحقیق در نظر گرفته شد. این چهار جنگ عبارتند از «بدر»، «احد»، «خندق» و «تبوک». منتها، چون هر جنگ با بحران قبل از شروع حملهٔ نظامی آغاز شده و با بحران اتمام جنگ به پایان می‌رسد، لذا نوع مدیریت حضرت از آ‎غاز بحران اولیه تا پایان بحران ثانویه(بعد از اتمام جنگ) محل توجه و مدنظر بوده است.

امید است که با بهره‌گیری بیشتر از سجایای اخلاقی آن حضرت، راه سعادت را آموخته و بیاموزانیم.

بخش اول ـ شناسه‌های بحران

تعریف بحران

«بحران» که معادل لاتین آن، واژهٔ «krisis» و معادل انگلیسی آن، واژه «Crisis» می‌باشد، در زبان ساده، به «زمان خطر» یا «نگرانی» اطلاق می‌گردد. در حقیقت، وضعیت یا دوره‌ای است که در آن، اشیا، نامطمئن، سخت و دردآور هستند.[۱] بویژه زمانی که باید از خطری عمده و اصلی جلوگیری شود. «لحظهٔ بحرانی» نیز به زمانی گفته می‌شود که موارد بسیار مهم مربوط به آینده در آن لحظه اتفاق افتاده یا تصمیم‌گیری دربارهٔ آنها انجام می‌گیرد.

گفتنی است، اصطلاح «بحران» از علم پزشکی وارد مباحث اجتماعی و اقتصادی شده است. در پزشکی، «بحران» وضعیتی است که اندام، دچار بی‌تعادلی شده و سلامت انسان در معرض خطر قرار می‌گیرد.[۲] برخی عقیده دارند که این تعریف، در زمینهٔ اجتماعی نیز مصداق دارد و زمانی که جامعه از حالت تعادل و نظم عادی خارج شده و دچار آشفتگی می‌شود، وضعیت بحرانی حاکم می‌شود. از این‌رو، بحران را می‌توان ‌«شرایط غیرعادی» دانست که در آن، مشکلاتی ناگهانی و پیش‌بینی‌ناپذیر پدید می‌آیند و در چنین شرایطی، ضوابط، هنجارها و قوانین مرسوم، کارساز نخواهد بود.

در مجموع، می‌توان مرحلهٔ پیچیده‌ای را که یک کار و یک رویداد باید ازآن عبور کند، «بحران» نامید. این مفهوم از عناصر گوناگونی تشکیل شده است که با هم روابط متقابل دارند و شرایط ایجادی بروز بحران را تشکیل می‌دهند. برخی از این عناصر عبارتند از:۱

الف ـ پیدایش نیروهایی در درون سیستم که آن را از حالت تعادل خارج کرده و باعث تحول در نوسانها می‌گردد.

ب ـ آشکار شدن خصومتهای پنهانی که پیش از آن، در سایهٔ همکاریها و تفاهمهای آشکار، پنهان شده بود.

ج ـ افزایش جدال و ستیزه‌گری در سطح افراد، گروهها و طبقه‌ها؛

د ـ افزایش تناقضها؛

هـ ـ افزایش تلاش برای گذراندن این مرحله و سیر به حالت تعادل؛

و ـ پیدایش راهکارهای اسطوره‌ای، خیالی و …

این عناصر باعث می‌شود که نوعی وضعیت حاد و اضطراری حادث شده و اختلال و اغتشاش در نظام به وجود آید.

مدیریت بحران:

«مدیریت بحران»، فرآیندی است که طی آن، مدیر برای دستیابی به اهداف سازمان با توجه به مقتضیات پیش‌آمدهٔ زمانی و مکانی و با هزینه‌ای قابل قبول به کنترل و ساماندهی اوضاع می‌پردازد.

اصلی‌ترین شاخصهٔ تفاوت بین بحرانها و مدیریت بر آنها، در شیوهٔ اتخاذی برای کنترل بحران خلاصه می‌شود. هر چقدر در ایجاد موانع پیشگیرندهٔ از بحرانها و کنترل بر آنها توفیق حاصل شود، به همان نسبت، مدیریت بحران نیز موفق خواهد بود. پنج مورد اساسی در کنترل بحرانها عبارتند از:۲

۱.کنترل بحران به مدیریت قوی دارای اعتماد به نفس بالا نیاز دارد.

۲. هر بحران، راه‌حل خاص خود را با توجه به شرایط و مقتضیات مربوط می‌طلبد.

۳. کنترل اطلاعات، بسیار ضروری است.

۴. زمان‌بندی دقیق، لازم است.

۵. گروه بررسی بحران می‌تواند در کنترل آن راهگشا و مؤثر باشد.

شایان ذکر است که عوامل ایجاد بحران، یا در محیط بیرونی مستقرند و یا در محیط درونی؛ اگر مدیریت بحران بتواند بر عوامل محیط بیرونی که غالباً غیر قابل کنترل هستند، به صورتی اثر بگذارد، و در خصوص عوامل محیط درونی نیز تصمیمات سنجیده و درستی اتخاذ کند، راه رفع بحران، سریع‌الوصول خواهد بود.

بخش دوم ـ جهاد در اسلام

با توجه به مطالب کلی یاد شده در قسمت قبل، در ادامه، با تأکید بر موضوع «جهاد» به عنوان یکی از مصادیق بحران در زمان پیامبر اکرم(ص) ـ که تقریباً گرفتاری دایمی آن بزرگوار را نیز تشکیل می‌داد ـ به خاستگاه قرآنی جهاد و اهداف و انگیزه‌های قرآنی و دینی آن خواهیم پرداخت.

خاستگاه قرآنی جهاد:

اگر بخواهیم جنبه‌های مختلف مدیریت بحران حضرت رسول(ص) را بررسی کنیم، نخست، باید خاستگاه قرآنی و اذن الهی را برای تشریع جهاد مورد بررسی قرار دهیم تا از این طریق بتوانیم مبانی و اصول مدیریتی حضرت رسول(ص) را استخراج کنیم.

پس از آن که حضرت رسول(ص) در مدینه استقرار یافت، به گسترش دعوت خویش و حمایت از مؤمنان مستضعفی پرداخت که در راهٔ عقیدهٔ خود مورد آزار قرار گرفته و وادار به ترک دین خود می‌شدند. برای تحقق این امر، چاره‌ای جز جنگ علیه مشرکانی که مؤمنان را هدف آزارهای پیاپی خود قرار می‌‌‌‌‌دادند، وجود نداشت و گزیری جز آن نبود که کعبه از بت‌پرستی و بت‌پرستان نجات یافته و بتهایی که در آن قرار گرفته بودند، در هم شکسته شوند. به همین سبب، اذن جهاد تشریع شد.

در مورد اوّلین آیات نازل شده در خصوص «جهاد» اختلاف‌نظر وجود دارد. برخی، آیهٔ «و قاتلوا فی سبیل‌الله الذین یقاتلونکم»[۳] و برخی دیگر، آیهٔ «إن الله اشتری من المؤمنین انفسهم و اموالهم»[۴] را به عنوان نخستین آیات می‌دانند؛ ولی غالب مفسران و راویان، آیات زیر از سورهٔ حج را به عنوان «آیات اذن تشریع جهاد» و اولین آیات نازل شده در این باره می‌دانند:

«إن الله یدافع عن الذین آمنوا إن الله لا یحب کل خوان کفور. أذن للذین یقاتلون بأنهم ظلموا و إن الله علی نصرهم لقدیر. ألذین أخرجوا من دیارهم بغیر حق الا أن یقولوا ربنا الله و لولا دفع الله الناس بعضهم ببعض لهدمت صوامع و بیع و صلوات و مساجد یذکر فیها اسم الله کثیرا و لینصرن الله من ینصره إن الله لقوی عزیز[۵] یعنی «خداوند از کسانی که ایمان آورده‌اند، دفاع می‌کند و خداوند، هیچ جنایتگر ناسپاسی را دوست ندارد. برای آنان که هدف جنگ قرار گرفته‌اند، بدان سبب که بر آنان ستم روا داشته شده، اجازهٔ [نبرد] داده شده و خداوند بر یاری آنها تواناست. همان کسانی که بی‌آن که هیچ حقی در کار باشد و هیج جرمی مرتکب شده باشند جز آن که گفتند، پروردگار ما خداوند است، از خانه‌های خود بیرون رانده شدند. اگر بازداشتن برخی از مردم از سوی برخی دیگر، نبود صومعه‌ها و کنیسه‌ها و عبادتگاهها و مساجدی که در آن، فراوان نام خدا برده می‌شود، ویران می‌گردید. خداوند هر که را به او یاری دهد، یاری خواهد کرد که خداوند مقتدر و عزیز است.»


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 6 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.


همچنین مشاهده کنید