سه شنبه, ۱۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 30 April, 2024
مجله ویستا

حکایتی تاریخی از بازی های آسیا


حکایتی تاریخی از بازی های آسیا

از ۱۴ مرد مستعفی ابتدا فتح آبادی استعفای خود را پس گرفت و به تیم ملی دعوت شد اما هیچ گاه در اندازه های ملی تشخیص داده نشد و زود از تیم ملی کنار رفت

● ۱۴ امضای تاریخی زیر یک قطعنامه سیاه

وقتی در بهار سال ۱۳۶۵، به حکم رئیس وقت فدراسیون فوتبال علیمحمد مرتضوی، «پرویز دهداری» سرمربی تیم ملی شد، جامعه فوتبال ایران سرخوش از بازگشت یک سرمربی موفق به فوتبال ملی، رویاهای قهرمانی را در بازی های آسیایی ۱۹۸۶ سئول در سر می پروراند.

فوتبال پرستاره میانه دهه ۶۰ ایران، تنها نیازمند یک مدیریت موفق بود تا بتواند بر تمام ناکامی های خود فائق آید. دهداری ۵۳ساله، قبل از آن عامل احیای فوتبال ملی در دهه ۵۰ بود. فوتبالی که در سال ۱۳۴۹ با مربیگری ایگورنتو۱ در همان مرحله اول بازی های آسیایی برابر حریفان متوقف شد و از صعود به مرحله یک چهارم نهایی بازماند، در سال های حضور دهداری دوباره اوج گرفت و قهرمان جام ملت های آسیا شد و به المپیک ۱۹۷۲ مونیخ صعود کرد.

«پرویز دهداری» در سال های میانی دهه ۵۰ دچار بیماری سختی شد که او را مدت ها از فعالیت در فوتبال دور کرد. فعالیت های او در سال های دهه مورد نظر به سرپرستی تیم های صنعت نفت آبادان، شهباز و تیم امید محدود بود. دهداری در شرایطی سرمربی و مدیر تیم های ملی شد که فعالیت های فنی خود در عرصه مربیگری را ۱۴ سال متوقف کرده بود.

اما بشنوید از فوتبال ملی دهه ۶۰؛ فوتبالی که هیچ گاه از ستاره های بزرگ دور مانده از مسابقات داخلی و شاغل در کشورهای عرب حاشیه خلیج فارس مثل ابراهیم قاسم پور، حسن نظری، حسین فرکی، عبدالرضا برزگری و... که همگی قبل از سال ۶۵ زیر ۳۰ سال داشتند بهره نبرد. به هر حال فوتبال ملی در دهه ۶۰، ابتدا در بازی های آسیایی ۱۹۸۲ حذف شد. سپس در جام ملت های ۱۹۸۴ آسیا در عین بدشانسی محض به عنوان چهارم رسید. در سال ۱۳۶۴ مهم ترین برنامه تیم ملی شرکت در مسابقات بین المللی دهه فجر بود. بعد از این مسابقات و در بهار سال ۶۵ بود که تیم ملی و پرویز دهداری به هم رسیدند.

تیم ملی روزگار خوبی داشت. پر از ستاره بودیم. در شرایطی که امروز ما ۳ ، ۴ مهاجم درجه اول با توانایی حضور در تیم ملی را داریم، در سال ۶۵، تعداد مهاجمان رده اول از ۱۰ نفر هم فراتر بود. ناصر محمدخانی، عبدالعلی چنگیز و حمید علیدوستی در رده اول بودند. فرشاد پیوس، غلامرضا فتح آبادی، مرتضی یکه و کریم باوی، لایه دوم را پر می کردند. محمود پازوکی، احد شیخ لاری، حسین کاظم زاده و عباس سیمکانی و بیژن طاهری هم بودند.

این تازه در حالی است که نخواهیم از پرویز مظلومی و هادی آهنگران هم نام ببریم، مردانی که برای خودشان کیا و بیایی در فوتبال ایران داشتند. دهداری چنین تیمی را تحویل گرفت. او بلافاصله بعد از در اختیار گرفتن تیم ملی شاگردان نزدیک و صمیمی خودش، رضا وطنخواه، نایب رویین دل، بهمن صالح نیا و... را برای همکاری فراخواند. سیستم تیم ملی هم در دوران مربیگری دهداری عوض شد و به ۲-۴-۴ تغییر پیدا کرد. در این سیستم ارسال توپ از دو جناح توسط دو مدافع چپ و راست و زدن ضربه با سر به توپ در دستور کار قرار گرفت. دهداری تیم ملی را ساخته و پرداخته کرد اما تفاوت های فرهنگی بین الهامات فکری او و شخصیت بازیکنان دهه ۶۰ که هیچ گاه قابل مقایسه با بروبچه های آرام و فروتن ابتدای دهه ۵۰ نبودند باعث شد که اولین نشانه های بروز اختلاف ظهور کند.

اختلاف ها در تهران آغاز شد. دهداری به اخلاقیات اهمیت بسیار می داد. او شاگرد خلف نسل اول باشگاه داری نوین در ایران و دست پرورده دکتر عباس اکرامی بود. همان مردی که شعار اول اخلاق، دوم دانش و سوم فوتبال را در ایران پایه گذاشت. دهداری در اجرای اصول نظم به روایتی اندکی زیاده از حد پایبند و مقید بود.

به همین دلیل برخی از یاران وقت تیم ملی دستورات او را برنمی تابیدند. تا شب پرواز به سئول همه چیز ظاهراً سرجای خودش بود. ۲۵ شهریورماه ۲۰ سال قبل کاروان فوتبال ایران به سئول رسید. بازی اول بین دو تیم ملی ایران و ژاپن انجام شد. در این بازی پرویز دهداری به نحو حیرت انگیزی، محمد پنجعلی کاپیتان ۳۱ساله تیم خودش را روی نیمکت نشاند. ن

یمکت نشینی تیم ملی برای مردی که هفت ماه قبل کاپیتان تیم منتخب آسیا در دیدار دوستانه برابر تیم ملی مجارستان انتخاب شده بود، زیاد عقلانی و منطقی نبود، آن هم جایگزینی مهره یی مثل حسین مسگرساروی در خط دفاع به جای او که تازه آن هم با هزار حرف و حدیث انجام شده بود. نیمکت نشینی پنجعلی که بین یاران تیم ملی محبوبیت خاصی داشت باعث دلخوری برخی از یاران تیم ملی شد. پرسپولیسی های تیم ملی در این بین حساسیت بیشتری نشان دادند. بعد از پیروزی ۲- صفر در گام اول برابر ژاپن که با درخشش فوق العاده چنگیز و ناصر محمدخانی توام شد، ایران در گام دوم به مصاف بنگلادش رفت و باز هم خبری از محمد پنجعلی نبود.

عبدالعلی چنگیز می گوید؛ دهداری علی الاصول محمد پنجعلی را دوست نداشت. به هر حال دهداری علاقه بسیار به جوانگرایی داشت و این علاقه تا سه سال بعد که سرمربی تیم ملی بود ادامه پیدا کرد.

در بحبوحه آغاز و شدت گرفتن اختلافات، دلخوری بازیکنان از نظم پادگانی تیم ملی و ناراحتی پنجعلی و حمید درخشان از نیمکت نشینی مساله چنگیز هم مزید بر علت شد. عبدالعلی چنگیز به خاطر یک اشتباه کوچک چنان مورد پرخاش رضا وطنخواه قرار گرفت که ناگهان همه چیز به هم ریخت و شوک تیم ملی مضاعف شد.

داستان سیدمهدی ابطحی و خوردن بستنی هم یکی از آن حکایت های معروف است. ابطحی در حال خوردن بستنی بود که بهمن صالح نیا با پرخاش به او رسید و ظرف را به زمین زد و فریاد کشید که اگر این بستنی آلوده به مواد نیروزا باشد توما را بدبخت کرده یی، بازیکنان سر ناسازگاری گذاشتند، یکی از شب ها وقتی فوتبال ایران در مرحله یک چهارم نهایی به کره جنوبی میزبان در ضربات پنالتی باخت و حذف شد، بازیکنان زیر گوش هم آرام آرام نجوا می کردند که باید دهداری را لای منگنه بگذاریم.

بهترین راه حل از نگاه آنها این بود که قطعنامه یی امضا کنند و تهدید به استعفا کنند. دهداری می دانست که بازیکنانی مثل نامجومطلق، قایقران، کریم باوی، سیامک رحیم پور و مسگرساروی اهل استعفا دادن نیستند. بنابراین بلافاصله ترکیب آینده تیم ملی را در ذهن خودش ترسیم کرد. او از شاهین بیانی، مرتضی یکه و فرشاد پیوس خواست تا با ۱۱ مستعفی دیگر یعنی احمد سجادی، محمد پنجعلی، مرتضی فنونی زاده، اصغر حاجیلو، شاهرخ بیانی، حمید درخشان، ناصر محمدخانی، سیدمهدی ابطحی، عبدالعلی چنگیز، ضیاء عربشاهی و غلامرضا فتح آبادی همراه نشوند اما سه بازیکن مورد نظر دهداری تسلیم خواست او نشدند.

قطعنامه استعفا تدوین و امضا شد. ۱۴ بازیکن تیم ملی رسماً استعفا دادند. این یکی از مهم ترین وقایع در تاریخ ورزش معاصر ایران بود. ۱۴ ستاره که حداقل در مقیاس با نمونه های امروزی بسیار سر و ممتاز بودند.

کاروان ورزش به ایران رسید. مسوولان انضباطی ورزش تشکیل جلسه دادند. آنها چنگیز را به مدت ۹ ماه، پنجعلی و حاجیلو را به مدت شش ماه و حمید درخشان را سه ماه از حضور در میادین فوتبال محروم کردند. تاریخ فوتبال ایران ورق تازه یی می خورد. از جمع ۱۴ مستعفی، شاهرخ و شاهین بیانی، ناصر محمدخانی، عبدالعلی چنگیز و حمید درخشان به قطر رفتند و در مسابقات فوتبال باشگاه های قطر ادامه فوتبال دادند.

محمد پنجعلی به جبهه رفت و تحت فرماندهی حاج کوثری فرمانده لشگر ۲۷ و هم بازی سابق خود در تیم ابومسلم مشهد به رزم پرداخت و اما بشنوید از دهداری که بدون هیچ هراسی ترکیب آینده تیم ملی را ترسیم کرد. برای دهداری باکی وجود نداشت که با این گروه جوان و کم سن و سال به مصاف تیمی مثل کویت در مسابقات مقدماتی المپیک ۱۹۸۸ برود که بزرگان ایران را با تمام ید و بیضا و یال و کوپال یک - صفر برده بود.

اما واقعیت عملی شد. جواد زرینچه روز هشت اسفند ۶۵ از تیم دسته چهارمی ژاندارمری به تیم ملی رسید. این مدافع راست در دفاع چپ به خدمت گرفته شد. صمد مرفاوی هم دفاع راست تیم ملی شد. احمدرضا عابدزاده، محمد ژاله مستقیم، محمد علوی و نادر میراحمدیان هم اولین بازی ملی خود را تجربه کردند تا در کنار باتجربه هایی مثل باوی، قایقران، بیژن طاهری و... نسل جدیدی از فوتبال ملی را بسازند، این تیم کویت را دو - یک شکست داد تا پرونده مستعفیان همچنان مسکوت بماند.

از ۱۴ مرد مستعفی ابتدا فتح آبادی استعفای خود را پس گرفت و به تیم ملی دعوت شد اما هیچ گاه در اندازه های ملی تشخیص داده نشد و زود از تیم ملی کنار رفت. ضیاء عربشاهی و مرتضی فنونی زاده هم امضای خود را زیر استعفانامه خط زدند و به تیم ملی برگشتند، فقط فرشاد پیوس بود که بدون پاک کردن امضایش در پاییز سال ۶۷ به تیم ملی برگشت،

فوتبال ایران بدون ۱۴ ستاره مستعفی ۲ ، ۳ سال دچار خلایی عجیب شد اما درس های بزرگی هم به این فوتبال آموخته شد. اینکه اگر با قلب در اختیار فوتبال باشی، موفق می شوی و دوم اینکه فاصله های ملی زرینچه ها با شاهین بیانی ها را می شود خیلی زود پاک کرد. بعدها مرتضوی در اعتراض به رد خواسته اش از ریاست فدراسیون فوتبال استعفا داد. او می خواست محمود یاوری به جای دهداری سرمربی تیم ملی فوتبال شود تا قضیه اختلاف فیصله پیدا کند اما مسوول وقت سازمان احمد درگاهی قبول نکرد و کار بیخ پیدا کرد. پهلوان رئیس فدراسیون شد و دهداری را ابقا کرد.

آری این حکایت همچنان باقی است. در ۱۴ سالی که از مرگ دهداری می گذرد به یاد ندارم هیچ کدام از ۱۴ مرد مستعفی در مراسم سالگردهای او در ابتدای آذر شرکت کرده باشند.

پی نوشت؛

۱ - سرمربی اهل شوروی سابق که در دهه ۵۰ میلادی کاپیتان تیم ملی این کشور بود. ایگورنتو در تیمی کاپیتان بود که لویاشین هم در آن تیم حضور داشت.

مهدی حدادپور



همچنین مشاهده کنید