جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
سیدجلال الدین آشتیانی
●سیدجلال الدین آشتیانی
استاد علامه سید جلال الدین آشتیانی، چهرهای آشنا برای همهی جویندگان حكمت و دانش است. دربارهی شرح زندگی و آثار این حكیم فرزانه، بهتر آن دیدیم كه سرگذشت نامهی خود نوشت ایشان كه در شهریور ۱۳۶۴ به قلم آمده است، تقدیم نماییم:
حقیر سال ۱۳۰۴ خورشیدی كه در قصبهی آشتیان (كه اكنون به شهری مبدل شده) از مضافات سلطان آباد عراق (اراك) متولد شدم. دوره ابتدایی را در دبستان خاقانی آنجا به پایان رساندم و در مكتب خانه قدیم، گلستان سعدی و نصاب الصبیان و تاریخ معجم و جامع المقدمات در صرف و نحو و قسمتی از درّه نادری و نیز قسمتی از كتاب شرح سیوطی را قرائت نمودم. نگارنده در ۱۳۲۳ خورشیدی به تشویق و راهنمایی و مساعدت روحانی آشتیانی به دارلعلم قم مسافرت كردم و از آنجا كتاب مغنی و مطول و قسمت زیادی از شرح لمعه در خدمت مرحوم آقای صدوقی یزدی كه دارای استعداد و هوشی قابل توجه و حافظهای قوی و بیانی روان و جذاب بود خواندم. جلد اول كفایه و چند سال قبل از آن، شرح شمیسه را خدمت آیت اللّه حاج میرزا عبدالجواد جبل عاملی اصفهانی كه (به تمام معنی مرد خدا بود) قرائت كردم سپس به معرفی آقا میرزا مهدی آشتیانی، خدمت مرحوم حاج شیخ مهدی مازندارنی كه در معقول از تلامیذ آقا میرزا حسن كرمانشاهی آقا میرشهاب الدین تبریزی و در منقول از شاگردان حاج شیخ فضل اللّه نوری و آقا سید عبدالكریم مدرس و آقا سید محمدكاظم یزدی و شیخالشریعهی اصفهانی بود شروع به قرائت شرح منظومهی حكیم سبزواری و مكاسب شیخ اعظم انصاری نمودم و تا اواخر الهیات منظومه و قسمت زیادی از شوراق و بعد قسمتی از امور عامهی اسفار را نزد آن مرحوم فرا گرفتم.
حاج شیخ مهدی خیلی منظم و مرتب درس خوانده بود و آنچه را كه خوانده بود، از عهدهی تدریس آن بر میآمد و از بیانی فصیح نیز برخوردار بود.
بنده قسمتی از امور عامهی اسفار را خدمت آن مرحوم قرائت كردهام. ایشان درس تفسیری هم داشت كه قابل استفاده بود. او با دقت شفا و اسفار و شرح اشارات را نزد اساتید نامی قرائت كرده بود و دروس منقول را نیز بهترین اساتید فرا گرفته بو. شخصاً مردی متقی و پرهیزگار و بی علاقه به شهرت و خودنمایی بود. اسلام و تشیع در عمق روح او ریشه داونده بود لذا با تمام هویت معتقد به مبدأ و معاد و متحقق به قواعد عقلی و فلسفی و عقاید دینی و متمحض در سلك توحید و اهل عبادت و پایبند به نوافل و ادعیه و اوراد بود چون منزوی از خلق بود، بدبین بود. و شاید چیزهایی میدانست و میگفت كه ما نمیدانستیم. به قول مرحوم استاد علامه، آقای مطهری، مثل اینكه حرفهای حاج شیخ مهدی روی میزان بوده است و راست از كار در میآمد. البته انزوا، خودبینی میآورد به خصوص در او كه عوامل خارجی نیز در افكارش مؤثر بود.
نگارنده، مدت هشت سال به درس فقه و اصول خاتم الفقها - آیت اللّ۰۳۹;ه العظمی بروجردی- اعلی اللّه قدره فی النشئاب الالهیه- و مدت یك سال به درس عالم مجاهد مظهر صفات ربانی، آقا سید محمدتقی خوانساری «قده» حاضر شدم.
در مدت دو سال اقامت در نجف از دروس مرحوم فقیه ربانی آقای حكیم - اعلی اللّه قدره- و استاد محقق عالم عادل و مجتهد بارع آقا سید عبدالهادی شیرازی كه در علم و عمل از نوادر بود، استفاده كردهام ولی مرتب و بدون وقفه به درس فقه و اصولی نامدار و حكیم آقا میرزا حسین بجنوردی خراسانی حاضر میشدم كه سرعت انتقال و فهم مستقیم را با حافظهی حیرتآور توأم كرده بود. آقا میرازحسن، ادبیات را نزد میرزاعبدالجواد ادیب نیشابوری فرا گرفته بود. اغلب قصاید شعرای خراسان را حفظ داشت. از حكیم صفای اصفهانی و شعرای آن زمان مثل ملك الشعرا بهار اشعار زیاد در حافظه داشت و اشعار فكاهی ایرج را نیز برای ما میخواند. مرحوم علامه مظفر آقا شیخ محمدرضا، میفرمود: «میرزا شاید حدود صد هزار شعر از شعرای عرب، آن هم قصایدی كه در مدح حضرت رسول و حضرت امیرمؤمنان گفته شده است، حفظ دارد.» در حكمت و فلسفه از تلامیذ برجستهی آقا بزرگ حكیم و حاج فاضل خراسانی و در منقول از افاضل حوزهی آقا ضیاءالدین عراقی و آقا میرزاحسین نائینی بودند.
آقا میرزاحسن تمام مواردی را كه سعدی از متنّبی متأثر شده است، حفظ بود و قرائت میكرد و اثبات میكرد كه سعدی مطلب را ادا كرده است.
در حكمت و فلسفه، حدود پنج سال به درس استاد علامه، حاج میرزا محمدحسین طباطبایی تبریزی حاضر شدم و چند سال از درس تفسیر و اصول فقه آن مرحوم استفاده كردم.
مرحوم آقای طباطبایی كفایه را به انضمام حواشی استاد خود حاج شیخمحمدحسین اصفهانی برای حقیر و جمعی از دوستان تدریس فرمودند.
آقای طباطبایی علاوه بر جامعیت در علوم معقول و منقول، انسانی تمام عیار بود، مدتها در علم سلوك و اخلاق به سبك اساتید فن در اعتاب مقدسه مثل آقا میرزاعلیآقای قاضی و حاج میرزا حبیب ملكی و اساتید طبقات بعد از آنها، روح و سرشت پاك طبیعی و ذاتی خود را با علم و عمل و اخلاق كسبی توأم كرده بود. لذا شخصی سلیمالنفس و دارای اعتدال روح به اخلاق ارباب معرفت متخلق بود. به حقیر لطف فراوان داشت و در تمام مدتی كه به درس ایشان میرفتم یا در منزل و گاهی در ییلاقات حسبالامر او در خدمتشان بودم، ذرهای هوی و هوس و مختصر انحراف از جادهی عدالت در ایشان ندیدم، ملكی بود در صورت انسان. قوی الایمان، سلیمالجنبه و در واقع عمل و رفتار او خود به خود انسان را به طرف معنویات سوق میداد، كه از معصوم وارد است: «كونوادعاهٔ الناس بغیر السنتكم».
حقیر بر خلاف آنچه كه شهرت دارد، از محضر مرحوم آقای میرزامهدی آشتیانی استفاده نكردهام. ایامی كه آن مرحوم حال تدریس داشت، نگارنده استعداد استفاده از او را فاقد بودم و این اواخر كه اسفار و شفا میخواندم، آقا میرزامهدی بستری بود. برخی از مشكلات فلسفی و عرفانی را آن مرحوم برای حقیر تقریر میفرمودند.
ایشان نیز مردی بسیار سلیمالنفس بود- كلیهی مبانی حكمای مشّاء و اشراق و حكمت متعالیهی ملاصدرا را از حفظ داشت. در عرفان احاطهی حیرتآوری داشت و آنچه را كه نزد اساتید فرا گرفته بود، به واسطهی سرعت انتقال و حافظهی عجیب، در حفظ داشت، اغراضگویی نكردهام. حقیر حدود یك سال در درس اسفار استاد نامدار و عالم متقی آقا میرزا احمد آشتیانی حاضر شده است. اگر چه كثرت سن و ضعف ناشی از كهولت مانع بود كه آنچه را میداند، تقریر نماید ولی استاد مسلم بود. مرحوم آقا میرزا احمد در نجف كه اسفار تدریس میكرد، یك صحفه اسفار چاپ سنگی را یك هفته تدریس میكرد. در این اواخر به حافظه و حضور ذهن او مطلقاً خللی راه نیافته بود. مشكلترین مباحث اسفار را بدون مطالعهی قبلی برای انسان حل میكرد. شرح فصوص قیصری و تمهیدالقواعد و نصوص قونوی و شرح مفتاحالغیب را نزد آقا میرزاهاشم قرائت كرده بود و استاد این فن بود.
نگارنده بعد از قرائت الهیات و امور عامهی اسفار و الهیات شفا، تابستان به تهران مسافرت كردم. یكی از دوستان حقیر (مرحوم حاجمیرزاتقی آجیلی) از تجار تهران كه در قزوین كارخانهی خشكبار داشت، پیشنهاد كرد كه برویم به قزوین، نگارنده تا آن زمان مرحوم استاد اعظم (سید سادات اعاظم الحكما) آقای حاج میرزا ابوالحسن قزوینی را زیارت نكرده بودم. بعد از ورود به قزوین، بعدازظهر آن روز رفتم مدرسه التفاتیه، طلاب گفتند آقای رفیعی نیم ساعت دیگر تشریف میآورند.
خدا رحمت كند حاج شیخ علیاصغر تاكندی را كه در حال كهولت سن به سر میبرد و اخلاق محمدی داشت، از، بند ه دعوت كرد و در جلوی حجرهی فرزندش كه در آن زمان طلبه بود و فعلاً از فضلاست با قلیان و چایپذیری كرد. آقای ابوالحسن وارد شدند، دارای هیبت و وقار خاصی بود. پیشیانی بلند و نظری گیرا داشت. خوش صحبت و با اطلاع و نیك محضر بود. تاریخ ایران را بعد از دوران اسلام حفظ داشت بحارالنوار مجلسی را مكرر مطالعه كرده بود و به تمام ضعف آن آشنا بود. در فلسفه در بین اساتید تهران، محضر آقامیرزاحسن كرمانشاهی اعلی اللّ۰۳۹;ه مقامه را درك كرده بود. سفر نفس اسفار و الهیات شفا را از قرار اظهار خود محروم آقا میزامحمود آشتیانی، نزد آقا میرزاحسن و منظومه را نزد حاج فاضل تهرانی قرائت كرده بود. مقدمهی قیصری و قسمتی از فص آدمی را نزد آقامیرزامحمود قمی خوانده بود، ولی در فن عرفان تسلط نداشت، هنر او در آثار ملاصدرا ظاهر و بارز بود. عرفان كار قلندری است كه در وادی دیگر سیر كند.
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
تعمیر جک پارکینگ
خرید بلیط هواپیما
غزه ایران روسیه مجلس شورای اسلامی نیکا شاکرمی دولت سیزدهم روز معلم معلمان رهبر انقلاب مجلس بابک زنجانی دولت
سلامت یسنا آتش سوزی قوه قضاییه تهران بارش باران پلیس شهرداری تهران سیل آموزش و پرورش فضای مجازی
قیمت خودرو قیمت طلا قیمت دلار خودرو بازار خودرو دلار سایپا بانک مرکزی ایران خودرو
نمایشگاه کتاب سریال کتاب مسعود اسکویی تلویزیون سینما سینمای ایران دفاع مقدس موسیقی
اسرائیل رژیم صهیونیستی فلسطین جنگ غزه حماس نوار غزه چین اوکراین ترکیه انگلیس نتانیاهو ایالات متحده آمریکا
فوتبال استقلال پرسپولیس علی خطیر سپاهان باشگاه استقلال لیگ برتر ایران تراکتور لیگ برتر رئال مادرید لیگ قهرمانان اروپا بایرن مونیخ
هوش مصنوعی تماس تصویری گوگل اپل آیفون همراه اول تبلیغات اینستاگرام ناسا
خواب بیمه فشار خون کبد چرب کاهش وزن دیابت