جمعه, ۸ تیر, ۱۴۰۳ / 28 June, 2024
مجله ویستا

روایت واقعه


روایت واقعه

نگاهی به تاریخچه مجموعه های تلویزیونی ویژه محرم

سیاست تولید مجموعه‌های مناسبتی محرم سیاستی بود که از سال ۸۰ در دستور کار تلویزیون قرار گرفت. تا پیش از آن تنها مجموعه‌های مناسبتی سیما مجموعه‌های ویژه ماه رمضان و سریال‌های نوروزی بودند که به دلیل بهره‌مندی از شیوه پخش هرشبی ‌از محبوبیت بسیار بالاتری در قیاس با مجموعه‌های هفتگی سیما برخوردار بودند. با پخش مجموعه «شب دهم» که نام شناخته‌شده‌ای به نام حسن فتحی را به عنوان کارگردان بر خود داشت به جای دو مرتبه در طول یک سال، در سه مقطع زمانی مختلف کسالت و ناخشنودی ناشی از انتظار یک‌هفته‌ای برای تماشای قسمت بعدی سریال شکسته می‌شد و این خبر خوبی برای مخاطبان دائمی این رسانه بود. سریال‌های ویژه محرم هم مانند دیگر مجموعه‌های مناسبتی سیما در طول یک دهه‌ای که از پخش‌شان می‌گذرد اوج و فرودهای زیادی را تجربه کرده‌اند. در مواردی معدود در ردیف مجموعه‌های ماندگار و به‌یادماندنی سیما جای گرفتند و غالباً در میانه ده‌ها مجموعه ریز و درشت دیگر گم شدند و به جز در آرشیو تلویزیون نشان دیگری از آنها بر جای نمانده است. در این مقال به مجموعه‌های ماندگارتر ویژه محرم می‌پردازیم.

● شب دهم (۱۳۸۱)؛ آغاز پرقدرت

ساخت مجموعه‌ای که بتواند فارغ از شعارزدگی هم از عهده ادای دین به آرمان‌های ماه محرم برآید و هم اینکه به اصول و قواعد استاندارد مجموعه‌سازی وفادار باشد از آن آزمون‌های دشواری بود که شاید تنها چند نام انگشت‌شمار از آن سربلند بیرون می‌آمدند. حسن فتحی کارگردان صاحب سبک سینما و تلویزیون ایران که البته آن سال‌ها هنوز اعتبار کنونی‌اش را نداشت یکی از آن چند نام انگشت‌شمار بود که بار سنگین مسوولیت ساخت اولین مجموعه مناسبتی ویژه محرم را بر عهده گرفت و در همان گام نخست کاری کرد که مجموعه‌های مناسبتی محرم در اذهان مخاطبان عام و خاص تلویزیون به عنوان یک زیرژانر قابل اعتنا جا بیفتد. البته این اولین باری نبود که فتحی خطر می‌کرد و هشت سال پیش از آن یعنی در زمستان سال ۷۲ اولین مجموعه مناسبتی ویژه ماه مبارک رمضان هم که «همسایه‌ها» نام داشت و کار خوب و قابل قبولی هم بود باز هم با همت و خطرپذیری فتحی امکان ساخت پیدا کرده بود. در مجموعه «شب دهم» سه موضوع محرم و آیین‌های سنتی مرتبط با آن، بخش‌هایی از تاریخ سیاسی کشور که به دوره حکومت رضاشاه پهلوی اختصاص داشت و یک داستان دراماتیک آنچنان هنرمندانه درهم تنیده شده بودند که در تاریخ مجموعه‌سازی تلویزیونی ایران کمتر می‌توان برای آن نظیری یافت.

حتی بازیگران اصلی این مجموعه هم از موفقیت‌های آن بی‌نصیب نماندند و حسین یاری (بازیگر نقش حیدر) و پرویز فلاحی‌پور (بازیگر نقش یاور) که تا آن مقطع زمانی به عنوان بازیگرانی متوسط شناخته می‌شدند با بازی مقتدرانه خود در این نقش‌ها که البته تحت هدایت حسن فتحی و به پشتوانه فیلمنامه قوی او اتفاق افتاد، دوران جدیدی از عمر بازیگری خود را آغاز کردند. یاری در این مجموعه نقش جوان لوطی‌مسلک و عاشق‌پیشه‌ای را بازی می‌کرد که در مخمصه شرط وصال با معشوق که برگزاری مراسم عزاداری امام سوم شیعیان آن هم در استبداد شدید حکومت پهلوی اول بود، گرفتار شده بود. امتیاز مهم دیگر این مجموعه تیتراژ زیبا و کارشده آن بود که در آن علیرضا قربانی ترانه‌ای از افشین یداللهی را اجرا می‌کرد؛ تیتراژی متفاوت که در میان خیل بی‌شمار تیتراژهای مجموعه‌های نمایشی همچنان در اذهان باقی مانده است.

‌● روزهای اعتراض (۱۳۸۴) بدعت‌گذاری‌های مذهبی در دوران پهلوی

در میان ۱۱ مجموعه مسلسل‌وار، عشق گمشده، پیله‌های پرواز، آخرین گناه و... که حسین سهیلی‌زاده در عرض هفت هشت سال اخیر کارگردانی کرده مجموعه روزهای اعتراض یکی از بهترین‌هاست. داستان این مجموعه که در بهمن‌ماه ۸۴ از شبکه دوم سیما پخش شد تلفیقی بود از وجود دو معضل ترویج بدعت‌گذاری‌های مذهبی و فرقه‌سازی‌های دروغینِ زمان حکومت پهلوی دوم و نفوذ بلامنازع بیگانگان در مسائل داخلی کشورمان که البته باز هم مانند مجموعه «شب دهم» با دستمایه‌ای دراماتیک عجین شده بود.

روزهای اعتراض به رغم مناسبتی بودن و استرس‌هایی که معمولاً برای تولید و به آنتن رساندن این گونه مجموعه‌ها وجود دارد در مجموع اثری بود دیدنی و قابل قبول که اگر در مرحله نگارش فیلمنامه آن دقت و ظرافت بیشتری به کار گرفته می‌شد و کمی تعلیق و فراز و فرود هم چاشنی آن می‌شد می‌توانست چند پله بالاتر از جایگاه فعلی‌اش هم قرار بگیرد. ضعف بارز دیگر این مجموعه کیفیت بازیگری آن بود که بیشتر از آنکه ناشی از خود بازیگرانش باشد از عدم مشاوره و راهنمایی دقیق بازیگران توسط گروه کارگردانی نشات می‌گرفت. در این مجموعه پژمان بازغی، سارا خوئینی‌ها، محمد مختاری، عبدالرضا اکبری و کیهان ملکی نقش‌های اصلی را ایفا می‌کردند.

● پریدخت (۱۳۸۶)؛ کپی برابر اصل نیست

این مجموعه از همان مرحله پخش تیزرهای تلویزیونی به دلیل برخورداری از دو ویژگی مهم و برجسته بسیار بیشتر از سایر مجموعه‌های ریز و درشت دیگر در کانون توجهات مخاطبان عام و خاص قرار گرفت. برای مخاطبان عام تماشای دوباره علی مصفا و لیلا حاتمی در کنار هم به اندازه کافی جذابیت و اشتیاق تماشا ایجاد می‌کرد، به خصوص از آن بابت که فضا و دوره تاریخی وقوع ماجراهای سریال پریدخت و سریال کیف انگلیسی (که نخستین تجربه همکاری مشترک تلویزیونی این زوج هنرمند بود) به یکدیگر شباهت‌های زیادی داشت و این برای بیننده نوستالژی‌دوست ایرانی اتفاق فرخنده‌ای بود. اما برای مخاطب خاص و اهل فن، مجموعه پریدخت ویژگی مهم دیگری هم داشت و آن، عبارت بود از امکان ارزیابی کار یک کارگردان شناخته‌شده و مطرح سینمایی یعنی سامان مقدم در مقام یک مجموعه‌ساز تلویزیونی.

ترکیب فیلمنامه قوی احمد رفیع‌زاده و کارگردانی دقیق و حساب‌شده سامان مقدم در کنار زوج ستاره مصفا و حاتمی در مجموع از مجموعه پریدخت مجموعه‌ای خوب و ماندگار ساخت که اگر معضلی به نام رساندن مجموعه به آنتن محرم شبکه دوم (که خود سامان مقدم هم در مصاحبه‌ای به آن اشاره کرده بود) در میان نبود می‌توانست بهتر و ماندگارتر هم از کار دربیاید. البته نباید فراموش کرد که مشکل بی‌تجربگی و عدم آشنایی با مدیوم تلویزیون که در مجموعه خاک سرخ دامن ابراهیم حاتمی‌کیا را گرفت در این مجموعه هم دامنگیر مقدم شد و او با به کارگیری ریتمی سینمایی که توازنی با رسانه تلویزیون نداشت کمی هم خود به اولین ساخته تلویزیونی‌اش لطمه زد.

● بانو (۱۳۸۸)؛ یک پریدخت شکست‌خورده

کلید ساخت این مجموعه را ابتدا حسن هدایت زد که در عرصه کارهای تاریخی آدم شناخته‌شده‌ای است و آثار قابل قبولی مانند محاکمه و کارآگاه علوی سری اول و دوم را در کارنامه تلویزیونی خود دارد اما با وقوع اتفاقاتی «هدایت» کار را در همان اوایل تولید به فرید سجادی‌حسینی سپرد که انصافاً حاصل کار این کارگردان جوان هم بالاتر از میزان انتظارات بود. فضای وقوع این مجموعه شباهت زیادی به فضای مجموعه پریدخت داشت و باز هم در شهری کوچک و کم‌جمعیت استبداد رضاشاهی در قالب آجان‌های بی‌رحم نظمیه به پایمال کردن حقوق مردم مشغول بودند و باز هم مانند مجموعه پریدخت، داریوش ارجمند ایفاگر نقش مثبت اول مجموعه بود، البته این بار در قالب تنها پزشک شهر که در عین حال پست شهرداری آن شهر را هم داشت. شاید اگر فاصله زمانی مابین این دو مجموعه از دو سال بیشتر بود میزان استقبال بینندگان هم بیشتر از آنچه بود که در عمل دیده شد.

● و دیگران...

چهار مجموعه وارث (۱۳۸۲)، غریبانه (۱۳۸۳)، آخرین دعوت و طفلان مسلم (هر دو سال ۱۳۸۷) مجموعه‌های دیگری هستند که ظرف چند سال گذشته به عنوان مجموعه‌های مناسبتی محرم روی آنتن رفته‌اند؛ مجموعه‌هایی که به ترتیب توسط کاظم بلوچی، قاسم جعفری، حسین سهیلی‌زاده و مجتبی یاسینی کارگردانی شده بودند و به ‌رغم برخورداری از ترکیب بازیگران شناخته‌شده و بعضاً پرطرفداری مانند حامد بهداد (در مجموعه آخرین دعوت) چندان ماندگار نشده و با همان سرعتی که آمدند از خاطرات محو شدند. دو مجموعه اول در فضای معاصر و با محوریت موضوعاتی که چندان رابطه مستقیمی با محرم نداشتند و دو تای دیگر با دستمایه‌هایی کاملاً مختص محرم و در فضاهایی تاریخی به تصویر کشیده شده بودند و شاید مهم‌ترین دلیل غیرماندگاری آنها سوژه‌های کارنشده‌ای بود که در رده سوژه‌های ده‌ها مجموعه روتین (عادی) سیما بوده و هیچ برتری و امتیاز منحصر به فردی به عنوان یک مجموعه خاص مناسبتی نداشتند.

اگرچه در این میان مجموعه وضعیت متفاوتی داشت و در آن سعی شده بود با استفاده از ترفند تونل زمان و رفت و برگشت از زمان معاصر به مقطع زمانی واقعه کربلا نوآوری‌هایی عرضه شود که البته حاصلی به جز شکست برای سهیلی‌زاده به همراه نداشت. اما مجموعه محرم امسال را که پس از چندین بار تغییر نام دادن با عنوان «خون‌بها» در حال پخش از شبکه سوم سیماست جواد مزدآبادی در سال ۸۵ کارگردانی کرده که بنا به ملاحظاتی با چهار سال تاخیر به نمایش درمی‌آید؛ مجموعه‌ای که بازی پولاد کیمیایی توجهاتی بیشتر از میزان معمول را متوجه آن کرده و البته برای قضاوت در مورد کیفیت آن باید قسمت‌های بیشتری از آن را به نظاره نشست.

مازیار معاونی