چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
استثنا و قاعده
نظام سریالسازی در تلویزیون، هم میتواند امر پیچیدهای باشد و هم ساده. در واقع نوع نگاه سفارشدهنده در ساخت یک سریال، از همان ابتدا تعیین میکند محصول نهایی قرار است چه از آب دربیاید. نکته مهمی که همواره در تلویزیون رعایت میشود، وجه اقتصادی برنامهسازی است. زمانی که یک سریال تلویزیونی از استاندارهای تولید فراتر میرود و «دخل و خرج» نمیکند؛ مدیران تلویزیونی به تکاپو میافتند و به دنبال پیدا کردن عامل یا عواملیاند که باعث میشود تولید یک سریال گران شود. نمونهاش اخراج تهیهکننده سریال پرطرفدار«گمشدگان» است که به همین دلیل از سمتش برکنار شد.
این نکتهای مهم و ضروری است که باید به آن اشاره کنیم و آن، این است که آنچه در مورد وجه اقتصادی سریالسازی در تلویزیون گفته میشود به تلویزیونهای خصوصی مربوط میشود؛ چیزی که در کشور ما بیشتر شبیه به یک رویاست تا یک واقعیت، چراکه تلویزیون در اینجا دولتی است و «میزانسن» اداره کردن تلویزیون در چنین مواردی تفاوتهای بنیادینی با اداره تلویزیون بخش خصوصی دارد.
چند سالی است که در تلویزیون خودمان قاعدهای بنا گذاشته شده که میرود به یک « ارزش» در تلویزیون بدل شود و آن ساخت سریالهای طولانی است که ساخت هر یک سالهاست ادامه دارد. یکی دو سریال از این دست همچنان در پیچ و خم تولید قرار دارند. یک دو نمونه، آماده پخش شدند و در حال پخش هستند یا در نوبت پخش قرار دارند. خیلی طبیعی است که مدیران تلویزیون مایل نباشند سریال که چند و گاهی چندین میلیارد تومان برایش خرج شده، شکست بخورد و نظر «تماشاگران عزیز» را جلب نکند. بنابراین بهترین ساعتهای پخش در بهترین روزهای هفته به پخش چنین سریالهایی اختصاص خواهند یافت. از سوی دیگر باکس پخش آگهی در لابهلای چنین سریالهایی یا پیش از شروع آن، همواره گرانتر از مواقع دیگر است به این معنا که بالاخره تلویزیون پولی را که برای یک سریال سنگین خرج کرده، در خواهد آورد و متضرر نمیشود. شاید همین نکته است که به مدیران تلویزیون، دلیری میدهد تا سراغ پروژههایی بروند که بلندپروازانه هستند.
در سالهای اخیر (چه خوب و چه بد) موج سریالهای خارجی به بازار روانه شده است و تماشای آنها تا حدودی روی سلیقه مخاطبان سریالهای تلویزیونی خودمان اثرگذار بودهاند. مخاطب پیش از آنکه به چند و چون محتوایی این سریالهای خارجی توجه داشته باشد، به ساختار آنها توجه نمیکند و در ذهن دست به مقایسه میزند. در این سریالهای خارجی یک نکته ساختاری به چشم میخورد و آن اینکه اگر داستان آنها مربوط به انفجار یک بمب قدرتمند باشد که ممکن است میلیونها نفر را از بین ببرد، هیچوقت این میلیونها نفر نشان داده نمیشود؛ به عبارت دیگر همه چیز در داستانهای سریالهایی اینچنینی «کپسوله» است. تمرکز بر فضایی داخلی و کشش داستانی هر سریال، باعث میشود مخاطب این نیاز را حس نکند که قرار است شاهد صحنههای عظیم در آن سریال باشد. این نکتهای مهم در سریالسازی است که با کمترین هزینه، بیشترین بازخورد در ذهن مخاطب ایجاد شود.
یک پرسش ساده در این میان ممکن است به ذهن برسد و آن اینکه سریالهایی که در این یکی دوساله در بازار پیدا شدهاند همگی مربوط به شبکههای تلویزیونی خصوصی هستند، اما تلویزیون ما دولتی است و طبعاً دغدغه برگشت سرمایه را ندارد. پس آیا اشکالی دارد که ما در تلویزیون خودمان، سریالی پرخرج بسازیم تا مخاطب را پای جعبه جادو بنشاند.
دقیقاً محتوای این پرسش این است که جای اما و اگر دارد. یک تلویزیون دولتی در مسابقهای تکنفره که هیچ رقیبی وجود ندارد، همواره اول است. از آنجا که در چنین موردی دغدغه رقابت وجود ندارد، شبکههای مختلف تلویزیون دولتی میتوانند با هم رقابت کنند اما همه دستاندرکاران اداره این شبکهها میدانند که همچنان این رقابت «عینی» نیست. از سوی دیگر هنوز در میان بسیاری از مدیران تلویزیون، سیطره کمیت حرف اول را میزند. برخلاف آن تز اقتصادی که «کوچک زیباست»، این تفکر در میان تصویبکنندگان ساخت سریالها به چشم میخورد که عظیم، غولپیکر و زیباست (این تفکری است که چند سالی است مدیران سینمایی با عنوان سینمای فاخر، آن را دنبال میکنند). اما نکتهای در این میان مغفول میماند و اینکه حتی اگر LCD یا پلاسماهایی ساخته شود که بیش از ۵۰ یا ۶۰ اینچ باشند، باز هم مدیوم تلویزیون، مدیوم کارهای محیرالعقول و دکورهای عظیم نیست. تلویزیون عرصه نمای متوسط است. نماهای بسیار دور که خیل لشکریان کادر را پر کردهاند، دست بر قضا حربه سینما بود در برابر ورود تلویزیون در سالهای ابتدایی دهه ۵۰ میلادی که کمکم سینما احساس میکرد رقیبی مهم دارد پا به میدان میگذارد. تمهیداتی مانند سینما اسکوپ، پرده عریض، سینمای سهبعدی و ... از سوی تهیهکنندگان سینما اندیشیده شد تا سینما از ورشکستگی نجات پیدا کند. تلویزیون، عرصه این تمهیدات نیست، در حالی که در سالهای اخیر تلویزیون خودمان هر چه بیشتر به سوی چنین تمهیداتی میل پیدا کرده است. تلویزیون عرصه داستانهایی است که بتوانند بدون کمک فناوریهای تحمیلی، روی پای خود بایستند.
شاید دیده باشید، هستند کسانی که وقتی به تلویزیون میآیند تا تلهفیلمی ، سریالی، چیزی بسازند، بر یک مسئله تاکید میکنند: کار کردن در تلویزیون این خوبی را دارد که دغدغه بازگشت سرمایه را نداری.
چنین تفکری به آسانی میتواند تلویزیون را از محتوا تهی کند و خیلی راحت باعث ریزش مخاطبان آن شود. زمانی که چنین تفکری عمومیت پیدا کند لاجرم مدیران تلویزیون برای جذب و نگه داشتن مخاطبان، به سریالهای پرخرج و مفصل متوسل میشوند تا بلکه به این طریق بتوانند مخاطبان را نگه دارند. به نظر میرسد تا زمانی که این دور باطل ادامه داشته باشد، تلویزیون همچنان در پی ساخت سریالهایی خواهد بود که «بزرگ» باشند و به چشم بیایند. از سوی دیگر همچنان این تفکر در تلویزیون خریدار دارد که کار کردن در تلویزیون خیلی خوب است، چون لازم نیست نگران مخاطب باشی. به این ترتیب تلویزیون به یک خوانی تبدیل میشود که میتواند خیلیها را طعام بدهد اما نه خانی در آن آمده و نه خانی رفته است.
شاپور عظیمی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست