جمعه, ۱ فروردین, ۱۴۰۴ / 21 March, 2025
ناتو و امنیت دریای خزر مأموریتی در دور دست

بنیاد تحقیقاتی رند در آمریکا، از جمله مراکز پژوهشی ای می باشد که در زمینه تحلیل موضوعات راهبردی به صورتی فعال عمل می نماید. یکی از تولیدات فرهنگی اخیر این موسسه، (۱۹۹۹) به بررسی موضوع حساس دریای خزر و نقش غرب به ویژه امریکا در شکل گیری سیاستهای تازه این منطقه، اختصاص یافته است. این تحقیق بخشی از یک پروژه بزرگ است که به بررسی تغییر محیط راهبردی امریکا مربوط می شود. فرماندهی کل نیروهای هوایی امریکا در اروپا، قائم مقام اداره عملیات، ستاد فرماندهی نیروی هوایی امریکا از جمله سازمانها و تشکیلاتی بوده اند که در اجرای هر چه بهتر این پروژه همکاری داشته اند. در این نوشتار ضمن اشاره به فروپاشی شوروی و ایجاد ساختاری تازه در منطقه، چنین نتیجه گرفته شده است که برای تحصیل منافع غرب و امریکا در منطقه، توسل به ابزارهای سیاسی، اقتصادی و فرهنگی در اولویت قرار دارد. پرهیز از ایجاد بی ثباتی در کشورهای منطقه، کمک به بازسازی اقتصادی و نظامی واحدهای سیاسی تازه تأسیس، پرهیز از رویاروییهای خطرناک و هزینه بر، توجه جدی به روسیه و نقش این کشور و سرانجام ایجاد نوعی هماهنگی بین منافع امریکا در این منطقه با تعهدات پیشینش، از جمله اصول عملی ای هستند که بنیاد راهبرد پیشنهادی را شکل می دهند.
●مقدمه
در دوران جنگ سرد، نگرانی امنیتی ناتو تقریبأ به طور ویژه مربوط به جبههٔ مرکزی اروپا بود. دیگر مناطق اهمیت کمتری داشتند و به ویژه آسیای میانه (مرکزی) و قفقاز جنوبی نواحی کم ارزش اتحاد جماهیر شوروی قلمداد می شدند. حتی در زمانی بلافاصله پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و به وجود آمدن هشت کشور جدید در جنوب آن، آسیای میانه به صورتی اتفاقی در نظر مقامات غربی اهمیت ژئوپولیتیک پیدا کرد. در واقع بسیاری از غربیان تمایل داشتند که دست روسیه در برخورد با این منطقه و مشکلات آن بازگذارده شود.
از اواسط دههٔ ۱۹۹۰، تغییراتی اساسی در دیدگاه غرب نسبت به منطقهٔ آسیای میانه و حوزه دریای خزر رخ داد. با علاقه به استخراج منابع نفت و گاز دریای خزر، رشد سریع حضور شرکتهای سرمایه گذاری و نفتی غربی در حوزهٔ دریای خزر و درک فرایندهٔ این که بی ثباتی و جنگ در قفقاز جنوبی و آسیای میانه می تواند دارای بازتابهای ژئوپولیتیک در مقیاس وسیع تر باشد، منافع غرب به طور اساسی افزایش یافت. ایالات متحده آمریکا اکنون یکی از شرکای اصلی تجاری چندین کشور این منطقه می باشد و در میانجیگری ستیزه های قومی در این منطقه ایفاگر نقش فعالتری را بوده است. ناتو از طریق برنامهٔ «مشارکت برای صلح» تماس نظامی خود را در چندین کشور منطقه گسترش داده است و در کمک به این کشورها برای اصلاح ساختار و نیروهای نظامی خود نقشی رو به گسترش دارد که آخرین آنها در ترکمنستان بوده است. رهبران کشورهای این منطقه به طور مکرر به واشنگتن و دیگر پایتخت های غربی مسافرت می نمایند و در آنجا از آنها پذیراییهای مجلل به عمل می آید. باید بگوییم که عقربه های ساعت به سرعت در جهت مخالف سابق حرکت می کنند و بعضی از ناظران، حوزهٔ دریای خزر را اکنون منطقه منافع حیاتی آمریکا و غرب بر می شمرند و منابع انرژی آن را هم تراز خلیج فارس قلمداد می کنند. تغییر تأکید ناتو از مأموریت جنگ سرد و دفاع از قلمرو به دامنهٔ گسترده تری از تهدیدات، بیانگر این آگاهی فزاینده است که جنگ و بی ثباتی در مسافتی بسیار دورتر از مرزهای ناتو ممکن است دشواریهای جدی را برای امنیت منافع اعضای این پیمان در محیط امنیتی پس از جنگ سرد پدید آورد. کشورهای آسیای میانه و منطقه خزر از ناتو خواسته اند که امنیت آنها را تقویت نماید و از وابستگی آنها به روسیه بکاهد. به ویژه آذربایجان و گرجستان یک رشته اقدامات را برای گسترش روابط نظامی و امنیتی خود با ناتو آغاز کرده اند.
الف ) پرسش بنیادین
علاقهٔ رو به رشد غرب به حوزهٔ دریای خزر و نگرانی ناتو به خاطر مشکل های موجود در قلمرو آن، سؤال مهمی را در برابر این پیمان در مورد نقش، تعهدات و مسؤولیتهای امنیتی آن در آینده، قرار می دهد: با در نظر گرفتن طبیعت منافع امنیتی غرب در منطقه دریای خزر و آسیای میانه و تهدیدات بالقوه برای این منافع، ناتو چه نقشی را می تواند در مورد راهبرد امنیتی گسترده تر غرب در آن منطقه ایفاء نماید؟
قسمت اعظم آنچه در غرب دربارهٔ دریای خزر گفته یا نوشته شده، دورنمایی نداشته است. بسیاری از ناظران منطقهٔ کنونی دریای خزر را مخازن بالقوه انرژی منطقه و در رقابت برای تأثیرگذاری میان چندین قدرت اصلی و شرکتهای نفتی بین المللی دچار اشتباه ساخته اند. تصاویری که به طور ناگهانی از یک «بازی بزرگ» جدید ترسیم شده اند، اغلب به جای روشن سازی واقعیت آن را مبهم تر کرده اند. در نتیجه بسیاری از دیدگاههای غربی در مورد دریای خزر در دههٔ گذشته بیشتر مبتنی بر تصورات و شعارهای نادرست بوده است تا بر تحلیلهای درست؛ در این تحقیق سعی شده است تا منطقه قفقاز جنوبی و آسیای میانه در چشم انداز استراتژیک وسیعتری به بررسی درآید. پژوهشگران، منافع، اولویتها و تواناییها و محدودیتهای ناتو و نیروهای سیاسی، اقتصادی، فرهنگی را که حوزهٔ امنیتی منطقه را شکل می دهند به دقت بررسی می کنند. پس از مقایسه دقیق منافع و خطرات دخالت گسترده ناتو در منطقه، مؤلفان پیشنهاد می کنند که ناتو بهتر است این منطقه را بجای این که یک خلاء استراتژیک قابل پر شدن قلمداد کند آن را یک باتلاق بالقوه بداند.
این تحقیق قسمتی از تحقیق گسترده تری در مورد دلایل ضمنی تغییر محیط استراتژیک در داخل و پیرامون اروپا برای ایالات متحده و ناتو می باشد این پروژه پشتیبانی فرماندهی کل نیروی هوایی آمریکا در اروپا، قائم مقام فرماندهی عملیات ستاد فرماندهی نیروی هوایی آمریکا را به همراه داشته است. این تحقیق می تواند برای طراحان ناتو، مقامات دولت آمریکا و کشورهای غربی که دارای سیاستهایی در مورد آسیای میانه و قفقاز جنوبی هستند و در مقیاس گسترده تر برای علاقه مندان به مباحث و تحلیلات ژئوپولیتیکی در خصوص مدیریت ارتش آمریکا پس از جنگ سرد، سودمند افتد.
فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در سال ۱۹۹۱ و ظهور دولتهای مستقل درر آسیای میانه (قزاقستان، قرقیزستان، تاجیکستان، ترکمنستان و ازبکستان) و قفقاز جنوبی (ارمنستان، آذربایجان و گرجستان) همراه با منافع نفت و گاز در حوزهٔ دریای خزر اهمیت ژئوپلتیک آن را افزایش داده است. این حوزهٔ، استعداد آن را دارد که یک منبع اضافی انرژی در دهه های آینده قلمداد شود و در نتیجه فشار موجود بر خلیج فارس برای مقابله با تقاضای در حال رشد جهانی نفت را کاهش دهد و فشار تصاعدی برای افزایش قیمت را تعدیل نماید. دولتهای منطقه تمایل دارند که از وابستگی خود به روسیه بکاهند و روابط سیاسی، اقتصادی و امنیتی خود را با جهان خارج گسترش دهند. ایجاد دولتهای قومی با ثبات و مستقل و متمایل به غرب در مرزهای جنوبی روسیه امکان سلطهٔ مجدد روسیه را تضعیف خواهد کرد و هدف غرب در وادار کردن روسیه به در پیش گیری یک سیاست غیر توسعه طلبانه و سیاست خارجی مسؤولانه را به پیش خواهد برد.
به هر حال دولتهای پدید آمده از تجزیه اتحاد جماهیر شوروی اساساً ضعیف و بی ثبات و ضربه پذیر می باشند. در ده تا پانزده سال آینده، دولتهای حوزهٔ دریای خزر در حالی که دورهٔ انتقال به دولتهای جدید ملی مستقل را می گذارانند با تهدیدات جدی داخلی و فرا منطقه ای برای امنیت و ثبات خود روبه رو خواهند بود. تعدادی از این تهدیدها و مبارزه خواهیها شامل اختلافات منطقه ای، قومی، قبیله ای و طایفه ای، فقر شدید و مشکلات اقتصادی، توزیع نابرابر در آمدها، مؤسسات سیاسی توسعه نیافته، جوامع مدنی، هویت ملی، سرکوب سیاسی، فقدان سازوکارهای مناسب برای انتقال صلح آمیز قدرت، رشد سریع جمعیت، شهرنشینی، ناروشمند، نزاع برای زمین، آب، منابع انرژی و ذخایر معدنی، تجزیه طلبی قومی و فساد اداری گسترده می باشند.به طور خلاصه این دولتها عموماً از مشکلات معمول دولتهای ضعیف و نا کارآمد که توانایی ادارهٔ مناسب کشور و حفظ نظم را ندارند، در رنج هستند. علاوه بر اینها منطقه دریای خزر عرصهٔ رقابت شدید برای نفوذ و دسترسی به منابع نفت وگاز از طرف قدرتهای خارجی گردیده است که می تواند امنیت کشورهای این منطقه را تهدید کرده و با به همراه آوردن بی ثباتی زمینهٔ دخالت نظامی را فراهم نماید. به علت موقعیت جغرافیایی منطقه و دور نمای منابع بالقوه انرژی، ستیزه های گسترده و بی ثباتی در آن می تواند ثبات و امنیت قسمت اعظم قارهٔ اوراسیا را به خطر اندازد؛ از دیدگاه گراهام فولر۱، این خطرات عبارتنداز:
تحولات داخلی در روسیه، ترکیه، افغانستان، هند، پاکستان.
دورنمای همکاری یا برخورد میان ترکیه، روسیه، ایران، افغانستان، هند و پاکستان.
شکل گیری بلوک بندیها، اتحاد و ائتلافها جدید میان دولتها در داخل و اطراف اوراسیا.
موقعیت ایران در منطقه و روابط آن با غرب، روسیه و دیگرکشورهای مهم منطقه.
بنابراین از دیدگاه ناتو استقلال کشورهای حوزهٔ خزر و همچنین تحولات داخلی و جهت گیریهای خارجی آنها فرصتها و همچنین خطراتی را فراهم می سازد که می تواند نیز منافع امنیتی، وظایف و نیازهای این پیمان اثرگذار باشد. ثبات حوزهٔ خزر به ویژه در قفقاز جنوبی به خاطر مرز مشترک آن با ترکیه و احتمال گسترش ناتو درآینده که ممکن است شامل کشورهای رومانی، بلغارستان، و اکراین گردد، از اهمیت ویژه ای برخوردار است. اگر جنگهای احتمالی منطقه منجر به دخالت ترکیه شود، امکان دخالت بیشتر ناتو را افزایش خواهد داد. علاوه بر این، نا آرامیهای دیر پا یا بی ثباتی می تواند دخالت روسیه، چین یا دیگر ارتشهای خارجی را در پی آورد. تحت این شرایط غرب می تواند مشکله های فزاینده ای را بر سر منافع و احتمالاً فشار برای ادارهٔ بحرانها و حفظ صلح یا دخالت نظامی پیش بینی نماید.
ب ) اهداف و منافع غربیها در حوزهٔ دریای خزر
در وهلهٔ اول این منطقه به دلایل ژئوپولیتیکی و امنیت انرژی توجهات روز افزون غربیان را به خود جلب می نماید. ذخایر فراوان و استخراج نشده ای از انرژی در حوزه دریای خزر و در کشورهای قزاقستان، آذربایجان و ترکمنستان وجود دارد. با در نظر گرفتن برآوردهای انجام شده در مورد افزایش تقاضای جهانی انرژی در پانزده سال آینده، دسترسی به این منطقه برای امنیت انرژی غربیها مفید خواهد بود. علاوه بر این رقابت درکنترل داشتن بر این منافع می تواند تأثیر بسزایی بر اهمیت ژئوپولیتیک منطقهٔ اوراسیا و تحولات داخلی و سیاست خارجی کشورهای مهمی مانند روسیه، چین، ترکیه و ایران داشته باشد. منظقه قفقاز جنوبی و آسیای میانه با وسعتی حدود نصف مساحت ایالات متحده دارای ۷۲ میلیون جمعیت می باشد.
کشورهای این منطقه با روسیه، ترکیه، چین، افغانستان و ایران همسایه می باشند.
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست