شنبه, ۲۰ بهمن, ۱۴۰۳ / 8 February, 2025
ژنو, توازن دیپلماتیک را برقرار کرد
بعد از توافق ژنو، مباحث مختلفی به لحاظ حقوقی و دیپلماسی در محافل مختلف پیرامون این توافقنامه مطرح شد، در گفتوگوی زیر با دکتر ضیایی بیگدلی از منظر حقوق بینالملل این مساله را ارزیابی کردیم.
اگر در چارچوب تحریمهایی که انجام میشود تحریمهایی باشد که این توافقنامه را نقض کند، بله یک نقض قرارداد است یعنی اگر هدف تحریمهای جدید مثلا آن میزان پولی باشد که از ما آزاد کردند یا شهریه دانشجویان و... یک نقض حقوقی است اما اگر تحریمها ربطی به این لغو تحریمهایی که در توافقنامه به آن اشاره شده نداشته باشد، نقض قرارداد نیست اما نقض اصل حسننیت است که این اصل در حقوق بینالملل بهعنوان یک قاعده آمره شناخته شده است
▪ درباره مساله هستهیی به نظر شما چرا تا این حد این مساله پیچیده و روند آن طولانی شد؟
این پیچیدگی به چند بخش مربوط میشود، یک بخش آن، بخش سیاسی است، یک بخش، بخش فنی قضیه و یک بخش آن بخش حقوقی است. شاید بتوان گفت بخش حقوقی در مرحله آخر است و آنچه بحث را پیچیده و طولانی کرد بر میگردد به بخش فنی و بخش سیاسی قضیه.
▪ یعنی به نظر شما اگر از طریق راهحلهای حقوقی پیش میرفتیم (چه طرف ایرانی و چه طرف اروپایی) آیا راحتتر به نتیجه نمیرسیدیم؟
درواقع در راستای راهحل حقوقی قضیه، با توجه به اینکه ما اعتقاد داشتیم و داریم که به هیچوجه هدف ما استفاده غیر صلحآمیز هستهیی نیست در نتیجه باید پاکدستی داشته باشیم، پاکدستی هم در نظام آژانس و بهطور کلی در نظام بینالمللی به این است که شما باید هرگونه فعالیتهای هستهیی را گزارش دهید و ماموران آژانس باید بیایند و نوعی راستیآزمایی کنند.
▪ ایران عضو معاهدهNPT است اما چالشهایی که برای این کشور در مسیر برنامه هستهییاش ایجاد شد بسیار بیشتر از کشورهایی مانند هند و پاکستان بود که عضو این معاهده نیستند و حتی به سلاح هستهیی هم دست پیدا کردند. از لحاظ حقوقی چقدر این رفتارها قابل بررسی است و عضو سازمان بودن چه کمکی به کشورهای عضو در این زمینه میکند؟
خب همانطور که گفتید این کشورها عضو این معاهده نبودند و تعهداتی هم بر آنها بار نشده، به هر حال ایران خواسته یا ناخواسته این معاهده را امضا و به آن پیوسته است. اگر نبود، تعهدی هم بر آن بار نمیشد. در مقابل قطعا و یقینا نمیتوانست از کمکهای تعریف شده در این معاهده و مساعدتهایی که در مقررات NPT برای کشورهایی که عضو NPT و فاقد سلاحهای هستهیی هستند و تنها میخواهند استفاده صلحآمیز از آن بکنند، استفاده کند. البته ایران هم از این مساعدتها از جمله کمکهای مالی و فنی در سالهای گذشته استفاده کرده است و به احتمال زیاد اگر عضو NPT نبود همین نیروگاه بوشهر را به راحتی نمیتوانستیم داشته باشیم، البته نمیتوان با اگر و اما، مساله را حل کرد و باید گفت حال که عضو NPT هستیم تکلیف چیست. اگر مثل کره شمالی بگوییم خارج میشویم چه خواهد شد؟ اعلام خروج خطرات خود را دارد، چرا که بر اساس صراحت مقررات آژانس کشوری که اعلام خروج میکند، میتواند از معاهده خارج شود اما خود به خود پرونده به شورای امنیت سپرده میشود و این مساله تنها سوءظن را بیشتر میکند مانند کره شمالی که آنقدر این سوءظن را زیاد کرد تا به جایی رسید که گفت بله من سلاح هستهیی دارم. در ابتدای بحث اگر ایران اعلام خروج کند چون قبل از خروج از معاهده باید اعلام خروج کرد، همین اعلام قبلی خروج ایران را بیشتر در مظان اتهام قرار میدهد. بنابراین در حال حاضر ایران عضو NPT است و باید تحت نظارت این سازمان باشد.
▪ بعد از ۱۰ سال چانهزنی و مذاکره و تحریم بالاخره به یک توافقنامه دست پیدا کردیم نظر شما درباره این توافق چیست؟
این توافق قطعا و یقینا هم برای ایران هم برای دنیای غرب و هم با یک دید کلی برای جامعه بینالملل مفید است زیرا جامعه بینالمللی هم به صورت مستقیم و هم به صورت غیرمستقیم تحت تاثیر تحریمهای ثانویه بود که کشورهای دیگر را هم به نوعی درگیر میکرد یا بحثهای پولی و ارزی و... که دیگران را هم درگیر کرده بود و از نظر سیاسی هم بسیار کار اساسی و مهمی بود و آن بده و بستانها و چالشهایی که وجود داشته و از میان رفتن این چالشها خود قدم مهمی است. حالا اینکه این ترازو به نفع کدام طرف میچرخد این مسالهیی است که به هر حال در مذاکره بده و بستان وجود دارد و این نیست که همه بستان باشد و من چیزی ندهم، این دیگر اسمش مذاکره نیست. مهم این است که طرفین حتی ۱+۵ خواستههای خود را تعدیل کردند و بر همین اساس یک توازن برقرار شد بین طرفین و این یک نکته بسیار مثبتی است.
▪ در این توافقنامه نقطهیی که در صحبتها و سخنرانیها مبهم است لفظ «حق غنیسازی» است که ایران بیان میکند در این توافقنامه به آن صراحتا اشاره شده و طرف اروپایی به ویژه امریکا اذعان میکند ایران حق غنیسازی ندارد برداشت شما از این موضوع چیست؟
در مقابل شناسایی این حق در مقررات اینکه به صراحت در مقررات NPTآمده یا خیر باید بگویم این بحث به صراحت در مقررات نیامده اما در ماده ۴ وقتی اجازه استفاده صلحآمیز از انرژی هستهیی داده میشود مقدمه واجب آن غنیسازی است یعنی هر کشوری میتواند غنیسازی را در حدی که بتواند از آن استفاده صلحآمیز کند انجام دهد، یعنی زمانی که میگوییم انرژی هستهیی حق مسلم مااست، به این معنی است که غنیسازی جزء لاینفک آن است به عبارت دیگر وقتی غنیسازی را از آن بگیرید موضوع غنیسازی تابع خارج به وجود میآید به این صورت که شما اورانیوم غنی شده را از خارج وارد میکنید که این بستگی به خود کشور دارد که آیا میخواهد خودش غنیسازی یا آن را از خارج وارد کند درباره ایران ما گفتیم خودمان میخواهیم غنیسازی را انجام دهیم و بنابراین ما باید این غنیسازی را انجام بدهیم تا بتوانیم استفاده صلحآمیز از آن بکنیم و این مساله کاملا مشخص است.
در این توافقنامه اتفاقا غنیسازی وجود دارد اما مطلق نیست یعنی غنیسازی در زیر ۵ درصد اجازه داده شده است اما براساس شروطی این اجازه داده شده یا بهطور مطلق آن بعد از ۶ماه به ایران اجازه داده میشود. درواقع غنیسازی بهطور مطلق در مقررات NPT وجود دارد اما در توافقنامه به این صورت وجود ندارد و این هم کاملا مشخص است که طرف مقابل خواسته زمینه غنیسازی را فقط در حد صلحآمیز فراهم و از حرکت به سمت استفاده غیرصلحآمیز جلوگیری کند. پس بنابراین هر دو طرف حقیقت را بیان میکنند درواقع آن طرف میگوید که صراحتا حق غنیسازی به ایران داده نشده درست میگوید و این طرف به درستی اشاره میکند به وجود حق غنیسازی هرچند مطلق نیست و البته لزومی هم نیست اشاره به مطلق بودن آن شود چراکه یک سند بالادستی و یک سند مهمتر از این توافقنامه که مقررات خود NPT است که این حق را نه به عنوان حق غنیسازی بلکه به صورت حق دستیابی به انرژی هستهیی، چراکه لازمه دستیابی به انرژی هستهیی، غنیسازی است، بنابراین بدین شکل حق غنیسازی را برای ایران به رسمیت میشناسد، بنابراین بحث، بیشتر سیاسی است تا بحث حقوقی. در بحث حقوقی یک پاسخ میشود داد و آن این است که همانطور که ما حق دستیابی داریم حق غنیسازی هم داریم یعنی تا زمانی که حق غنیسازی وجود نداشته باشد حق دستیابی به فناوری صلحآمیز هستهیی هم وجود نخواهد داشت.
▪ بنابراین حق غنیسازی برای ایران به رسمیت شناخته شده است؟
بله در حد زیر ۵ درصد در این توافقنامه به رسمیت شناخته شده است و بهطور کلی هم براساس قواعدNPT نیز این حق برای ایران به رسمیت شناخته شده است اما نه به عنوان حق غنیسازی، یعنی حق غنیسازی تحت عنوان دستیابی ایران به فناوری صلحآمیز هستهیی به رسمیت شناخته شده است.
▪ در توافقنامهبندی وجود دارد به این شرح «درباره گام نهایی و هر یک از گامهای میانی، این اصل اساسی که تا درباره همهچیز توافق نشود درباره هیچ چیز توافق حاصل نشده است اعمال میشود» لطفا درباره این بند توضیح دهید؟
در واقع به این توافقنامه به صورت یک پکیج و یک مجموعه نگاه شده است اینجا منظور از هر مرحلهیی، مرحله اجراست یعنی اگر یک مورد از این توافقنامه اجرا نشود یعنی کل آن اجرا نشده است بنابراین به آن به صورت یک مجموعه کاملا به هم پیوسته و نه جدا از هم نگاه کرده و اتفاقا این بند خیلی بجا آورده شده است چون وقتی خوب نگاه میکنیم میبینیم واقعا تمام مسائل و بده و بستانها به هم ربط دارند.
▪ یعنی به نظر شما این بند اشاره به اجرا و بحث عملیاتی توافقنامه دارد و ربطی به توافقنامه جامع ندارد؟
بله این بحث مربوط به مرحله اجرای توافقنامه است و ما الان در مرحله عملیاتی این توافقنامه قرار داریم و اصلا در حال حاضر توافقنامه جامع مطرح نیست و صحبتی هم از آن در میان نیست تا پایان این شش ماه. درست است این مقدمهیی است برای رسیدن به آن توافقنامه جامع ولی این نیست که ما الان بخواهیم توافقنامه جامع را ترسیم کنیم.
در این میان شاهد مخالفتهای برخی کشورها با امضای این توافقنامه هستیم به نظر شما چه میزان نگرانی در این زمینه وجود دارد که با لابیگریها و مخالفتهای مداوم این کشورها اجرا و عملیاتی کردن این توافقنامه با مشکل مواجه شود؟ به عبارت دیگر آیا از لحاظ حقوقی این امکان وجود دارد؟
به هر حال این مساله یک بحث سیاسی است. در حال حاضر این مطرح است که طرفین باید پایبند به توافقنامه و طرفین هم میخواهند که پایبند باشند به این توافقی که صورت گرفته اما اینکه در حین اجرا عوامل غیرحقوقی یعنی عوامل غیر اجرایی چقدر میتوانند خدشه وارد کنند که البته این عوامل غیر حقوقی تنها از طرف ۱+۵ نیست چه بسا ممکن است از داخل ایران که هماکنون هم زمزمههایی وجود دارد این خدشه وارد شود و امکان این مساله وجود دارد که این عوامل غیرحقوقی وارد عمل بشوند و مانع بر سر راه ایجاد کنند.
▪ خب اگر به هر صورتی مانع ایجاد شود آیا این مانع به منزله یک نقض حقوقی نیست؟
بله یک نوع نقض است همانطور که قبلا هم در یکی از بندها اشاره کردید، اگر یکی از مرحلهها اجرا نشود مانند این است که کل توافقنامه اجرا نشده است و ما بر میگردیم به همان شرایط قبل از توافق یعنی همان خانه اول و حتی با پیامدهای سنگینتر البته بستگی دارد به اینکه اگر این مانع از طرف ما باشد پیامد سنگین برای ما و اگر از طرف ۱+۵ باشد پیامد سنگینتر برای آنها دارد. یعنی شما تصور نکنید که طرف مقابل هم دلشان برای ما سوخته آنها هم منافع ملی خود را در نظر میگیرند و ما هم باید منافع ملی خودمان را در نظر بگیریم و آنها هم به عینه دیدند که آن تحریمهایی که فکر میکردند خیلی کارساز باشد، خیلی کارساز نبوده بهویژه اینکه بازار آنها هم خیلی وابسته به ما بوده یعنی خود آقای جان کری هم در مصاحبهیی بیان کرد ما از جانب دوستان اروپایی خود بسیار تحت فشار بودیم. این فشار به خاطر این بود که آنها هم در جریان این تحریمها متضرر شدند. یا فرضا زمانی جان کری در سنا میگوید اگر ما این توافق را نمیکردیم چه میشد؟ ایران در سال ۲۰۰۶ تعداد ۲۰۰ یا دقیقتر ۱۶۴ سانتریفوژ داشت اما امروز ۱۹۰۰۰ سانتریفوژ دارد پس اگر آن روز ما به توافق میرسیدیم خیلی بهتر از الان بود و اگر امروز به توافق نمیرسیدیم حتما فردا با تعداد بیشتری سانتریفوژ مواجه خواهیم شد.
بنابراین تمام اینها نشان از این دارد که آنها هم در راستای منافع ملی خود قدم برمیدارند و ما هم باید به منافع ملی خود بپردازیم.
▪ بعد از امضای این توافقنامه، صحبتهایی شنیده میشود مبنی بر تصویب تحریمهای جدید علیه ایران از سوی کنگره امریکا، آیا این نقض توافقنامه نیست؟
اگر در چارچوب تحریمهایی که انجام میشود تحریمهایی باشد که این توافقنامه را نقض کند، بله یک نقض قرارداد است یعنی اگر هدف تحریمهای جدید مثلا آن میزان پولی باشد که از ما آزاد کردند یا شهریه دانشجویان و... یک نقض حقوقی است اما اگر تحریمها ربطی به این لغو تحریمهایی که در توافقنامه به آن اشاره شده نداشته باشد، نقض قرارداد نیست اما نقض اصل حسننیت است که این اصل در حقوق بینالملل بهعنوان یک قاعده آمره شناخته شده است و علاوه بر نقض یک قاعده آمره یک بیاعتمادی را در این فضا به وجود آورده یعنی آثار غیرحقوقی که فرضا کنگره امریکا ایجاد میکند بسیار بیشتر از نقض قرارداد است صرف اینکه بگویم هر تحریمی که اتحادیه اروپا انجام داده، به فرض درباره این ۱۷ شرکتی که اخیرا مطرح شده، از نظر حقوقی باید مرتبط کنیم با مواردی که مستثنی شده از قاعده تحریم اما از نظر سیاسی مساله خیلی فراتر از اینهاست و کوچکترین تحریمها میتوانند فضای مذاکره و آن فضای همکاری را از بین ببرد و این مهمتر از خود توافقنامه است در واقع زمینه مهمتر از خود اصل است یعنی به فضای عدم اعتماد دامن میزند و این مساله به نفع هیچ کدام از طرفین نیست.
▪ یعنی در این توافقنامه اصلی به عنوان توقف تحریمها وجود ندارد؟
نه، بیشتر بحث بعد از شش ماه است ولی در حال حاضر در این توافقنامه صحبتی از توقف تحریمها وجود ندارد. اگر صحبت از توقف تحریمها بود دیگر وجود عدد و رقم معنا پیدا نمیکرد که مثلا اینقدر رقم پول از پولهای ایران آزاد میشود و... درواقع اینها مستثنی شده و اگر کلی بود دیگر این مسائل و این ارقام معنا پیدا نمیکرد و همینطور با روند مذاکرات هم نمیخواند. این تفاهمنامه سر آغاز یک مذاکره طولانی مدت است و این نیست که با این توافقنامه همهچیز تمام شد بلکه این روند ادامه دارد و طرفین هم قصد دارند ظرف مدت ششماه بهطور کامل تحریمها برداشته شود.
▪ با توجه به توافقنامه چه تضمینی وجود دارد که بعد از انجام تعهدات توسط ایران طرف اروپایی نیز به تعهدات خود عمل کند؟ در واقع ضمانت اجرای این توافقنامه چیست؟
آن ضمانت اجرایی که شما دنبال آن هستید، میتواند حالتها و جنبههای غیر حقوقی داشته باشد. بله به زعم من اینها تعهد حقوقی است و از عبارتپردازی این تفاهمنامه مشخص است که طرفین تعارف نمیکنند حالا اسم آن را هر چیزی میتوان گذاشت و تنها ضمانت اجرایی که میتوان در آن دید این است که اگر توافقنامه از سوی هرکدام از طرفین نقض شود طرف دیگر حق فسخ آن را دارد اما ضمانت اجرای خاصی وجود ندارد.
▪ یعنی در صورت نقض از سوی هر کدام از طرفین امکان مراجعه و پیگیری در دیوانهای بینالمللی وجود ندارد؟
نه آن یک پروسه خاص خود را دارد حالا نه در چارچوب این توافقنامه بلکه بحث صلاحیت دیوان مطرح میشود که طرفین صلاحیت دیوان را پذیرفته باشند و موضوع مرتبط باشد با صلاحیتی که پذیرفته شده است.
▪ بنابراین تنها ضمانت اجرا حق فسخ است؟
بله، تنها ضمانت اجرا حق فسخ است.
▪ بعد از شش ماه چه اتفاقی خواهد افتاد؟
هیچ قابل پیشبینی نیست من این را میگویم که در عالم حقوق برخلاف عالم سیاست پیشبینی و پیشگویی وجود ندارد.
▪ در کل نظر شما درباره توافقنامه چیست؟ (اگر بخواهیم از لحاظ حقوقی نقاط مبهم و مثبت آن را بررسی کنیم).
اصولا این توافقنامهها که ظاهرا شکل حقوقی دارد اما یک بار تکنیکی و سیاسی بر آن سوار است و طبعا واژه واژه آن نیاز به دقت دارد و در نتیجه چه بسا ممکن است مورد تفسیر و تعبیرهای متفاوت قرار گیرد پس بنابراین خیلی نمیتوان عبارتپردازی آن را ساده نگاه کرد یا با دیدی که به یک توافقنامه همکاری یا بازرگانی وجود دارد به این توافقنامه نگاه کرد و اصلا قابل قیاس نیست. بنابراین من شخصا خطری که احساس میکنم از لحاظ حقوقی از جانب تفاسیر و تعابیر مختلف است به ویژه در این مورد که مرجع برای تفسیر پیشبینی نشده، بنابراین هر طرفی میتواند تفسیر به رای کند و این خطر بسیار عمدهیی است که میتواند همهچیز را به هم بریزد و این هم شاید چارهیی نبوده. شما وقتی یک مذاکره طولانی و فشرده را دارید بالاخره ممکن است روی الفاظ مقداری مساله باشد و تا حدودی هم زمزمههایی از این دست به گوش میرسد که البته بعضیها هم است که جنبه سیاسی دارد و مثلا وقتی در امریکا، سخنگوی کاخ سفید یک بحثی را مطرح میکند، این ممکن است خوراک داخلی داشته باشد و خودش هم میداند که این مساله، آن توافق نیست یا از این طرف که فرضا آقای ظریف میگوید حق غنیسازی مطلقا پذیرفته شده، این را به خوبی میداند که این مساله با رزرو (رعایت شرط) است یا ایشان وقتی میگوید حق غنیسازی بر اساس NPT، کافی است کسی قواعد NPT را نگاه کند و به دنبال کلمه غنیسازی بگردد و متوجه شود که این کلمه وجود ندارد ولی به واقع وجود دارد اما نه به این صورت.
صرفنظر از این جنبهها به هر حال به نظر من مواردی است که قابلیت تفسیر دارد و اگر اصل حسن نیت در اجرا هست باید در تفسیر هم این اصل حسن نیست وجود داشته باشد، شاید بشود با مذاکرات دوجانبه و با تفاهمی که وجود دارد آن مواردی که ابهام دارد و طرفین برداشتهای مختلفی از آن دارند را با مذاکره حل کرد.
▪ حالا به نظر شما کدام بندها نیاز به تفسیر دارند یا به عبارت دیگر در کدام بندها ابهام بیشتری وجود دارد؟
الان من نباید این حرف را بزنم و این یک نگرش بدبینانه است که بخواهیم از همان اول شروع به ایراد گرفتن کنیم و بگوییم این بندها مشکل دارند و این خلاف آن اصل حسن نیت است ولی بهطور کلی این توافقنامه در اصطلاح حقوقی تاب تفسیر را دارد ولی الان چون شاید من چندین بار توافقنامه را خواندم جاهایی برای من سوال باشد و بدون هیچ رودربایستی، رسانهیی کردن این موضوع را به صلاح نمیدانم که این خود زمینهیی شود و افرادی برداشتهای غلطی از این مساله بکنند و نه از لحاظ خیرخواهانه بلکه براساس نگرشهای سیاسی خود این مساله را تبدیل به یک مشکل و یک معضل بکنند و مسیر رسیدن به تفاهم را دشوارتر سازند.
اما در مجموع این یک توافق تکنیکی است و این حاصل ۱۰ سال گفتوگو و مذاکره است که قرار است بیاید داخل یک متن، بنابراین امکان این هست که نیاز به یک تفسیر داشته باشد ولی این هم مسالهیی نیست و میتوان با حسن نیت این مشکل را حل کرد.
▪ یعنی احتمال این مساله هست که طرفین بخواهند مرجع تفسیری برای آن در نظر بگیرند؟
البته یک گروه مشترک پیشبینی کردند که نظارت بر حسن اجرای آن دارد که آن کمیته مشترک میتواند این مشکلات را بر طرف کند و همگی بستگی به این دارد که طرفین حسن نیت داشته باشند که تا الان این را به وضوح میتوان در رفتار هردو طرف مشاهده کرد.
▪ به نظر شما در ۱۰ سال چه میزان عدم حضور حقوقدانان در زمینه پرونده هستهیی به ویژه تیم مذاکرهکنندگان ایران احساس میشد؟
اولا چون جنبه فوریت داشته و البته این تیم دارای مشاوره حقوقی هم هستند و خود آقای ظریف و آقای عراقچی مسلط به قواعد حقوق بینالملل است، بنابراین خیلی این عدم حضور، احساس نمیشد و تیم، تیم خوبی بود.
▪ منظور من بهطور کلی در طول این ۱۰ سال است.
بله در طول کل ۱۰ سال خلأ عدم استفاده از حقوقدانان واقعا وجود داشته ولی آن هم بیشتر بار سیاسی داشته و چون بار سیاسی نمیگذارد وارد قلمرو و بحثهای حقوقی شویم بنابراین عمده مساله همین بار سیاسی است. منهای اینبار سیاسی، خلأ عدم حضور حقوقدانان در این زمینه کاملا مشهود بود.
راضیه عباسی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست