پنجشنبه, ۲۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 9 May, 2024
مجله ویستا

نفت وثبات بازار بعد از سال ۲۰۰۴


علی رغم آماری كه شاید به چربیدن عرضه بر تقاضا به میزان روزانه یك میلیون بشكه در سه ماهه دوم و سوم سال ۲۰۰۴ دلالت كند, امسال سیرصعودی قیمتهای نفت متوقف نشد قیمت شاخص بازار یعنی نفت وست تگزاس اینترمیدیت در ماه اوت به ۵۰ دلار و در سپتامبر به ۵۳ دلار برای هر بشكه رسید چرا در زمانی كه به ظاهر هیچ كمبودی وجود ندارد, قیمتها سر به فلك می ساید

یقیناً درسال ۲۰۰۴ رویدادهای ژئوپلتیك و به تبع آن بیم از كمبود نفت بر تنش بازار افزوده و واكنش شدید آن را برانگیخته است.واكنشهایی كه گاه در مقایسه باواقعیتهای عینی بازار فیزیكی نامتناسب به نظر می رسد. به دیگر سخن، می توان دید كه رفتار بازیگران گوناگون در مقایسه باسالهای ۱۹۷۳ و ۱۹۷۹ دستخوش تغییر ژرفی شده است. این روزها همه كاسه وكوزه ها بر سر اوپك شكسته نمی شود،برعكس سایر بازیگران، اغلب خواهان مساعدت این سازمان برای ثبات بخشی به بازار هستند.

برهمین اساس ، چگونه می توانیم برخی از اظهارات به ظاهر غیرعادی را تأویل كنیم چرا كه مقامات اوپك آشكارا نگران هستند مبادا قیمتهای بالای نفت روی رشد اقتصادی تأثیر منفی داشته باشد.اما به نظر نمی آید سطح كنونی قیمتها، خواب مقامات اقتصادی وپولی و حتی سیاستمداران كشورهای صنعتی راآشفته كرده باشد.چگونه می توانیم این تضادها را ، هرچندگاه كاذب توجیه كنیم؟ به ظاهر غیرعادی،ز یرا آنها در واقع دارند از منافع درازمدت خود به عنوان تولید كننده یا مصرف كننده دفاع می كنند.موجه ترین دلیل این است كه هر دو طرف از تجربیات گذشته درس عبرت گرفته اند. آیاگروه نخست كه نیاز مبرم به پول دارد(و بنابراین قیمتهای بالا را می پسندد) واقعاً نگران توقف سریع رشد اقتصادی وكاهش قابل ملاحظه تقاضا برای نفت است؟ یا گروه دوم كه هیچ علاقه ای به برخورد باشوك سوم نفتی ندارد،حقیقتاً نسبت به این سطح بالای قیمتها بی تفاوت است. سطحی كه به تنهایی می توانداز تقاضا بكاهد و مصرف بهینه انرژی و توسعه سایر منابع عرضه را ترغیب كند. اما بازار نفت را چه شده است؟ دو توضیح امكان پذیر است. آیا وضعیت كنونی ثمره مخاطرات ژئوپلتیكی در برخی از مناطق تولیدكننده است یا زنگ خطری برای یك تغییر ساختاری ژرف؟ این نخستین باری نیست كه بازارنفت با یك ریسك ژئوپلتیكی مواجه می شود. مثلا ً در ۱۹۹۱ دركشاكش جنگ اول خلیج فارس، بازار دستخوش افزایش های ناگهانی شد، اما به مجرد آن كه خطر فرونشست، فروپاشی بازار، عظیم و ماندگار بود.درآن مورد، مازاد بالقوه عرضه نفت درجهان، آفت قیمتها شد. اگر امسال افزایش قیمتها نتیجه یك وضعیت موقت بوده كه با گمانه زنی، تصنعی تشدید شده باشد، قیمتها با بازگشت آرامش به این مناطق تنزل خواهدیافت. اما اگر ازطرف دیگر علت آن تغییری ساختاری باشد، قیمتها تنها تدریجاً تعدیل خواهدشد تا این چرخه تازه بازار نفت به سررسد. چه بسا هردو دلیل مصداق داشته باشد و این به نظر محتمل تر است. به علاوه علت رسیدن قیمت نفت وست تگزاس اینترمیدیت به بشكه ای ۵۰ دلار دقیقاً كاركرد توأمان این دو عامل است. از این حیث، می توانیم وارد یك مرحله شكننده از توازن بنیانهای عرضه و تقاضا شویم و برای مدتی درآن بمانیم. بازیگران بازار كه مایلند ثبات نسبی بازارنفت را حفظ كنند، باید اطمینان یابند كه تشخیص شان درباره این وضعیت صحیح است. تجربه امسال به ما نشان می دهد كه تأثیر غیرواقع بینانه آمار بر بازار چیست. اكثر بازیگران و تحلیلگران نفت به ضعف نسبی آمارهای نفتی واقف شده بودند، آماری كه خواه بخاطر تقاضا و خواه به خاطر عرضه یا میزان ذخیره نفت، اغلب ضدونقیض است. این ارقام با گمراه كردن توقعات بازار و خدشه داركردن مكرر اعتبارخود، بی ثباتی را درمعاملات واقعی و كاغذی افزایش داد.ما امسال چندین بار شاهد اصلاح قابل ملاحظه برآوردهای تقاضای جهانی نفت و رشد آن بودیم. بالاخره ما راز «بشكه های مفقوده» را كشف كردیم: آنها به خصوص در آسیا صرفاً مصرف یا ذخیره شده اند، اما متدولوژی (گردآوری اطلاعات) شان ارزیابی دقیق آن را امكانپذیر نمی كند. اگر این اصلاحات عموماً یك رویه عادی است، چرا این دفعه چنین تأثیر ژرفی بر قیمتها داشته اند؟ چرا رشد بیش از انتظار تقاضا اینقدر شگفت انگیز شده است؟ما می دانیم دلیل اصلی آن اولاً شتاب اقتصادی دركشورهای سازمان همكاری و توسعه اقتصادی (OECD) بخصوص آمریكا و ثانیاً افزایش واردات نفتی اقتصادهای نوظهور خاصه چین و نیز هند و چندكشور دیگراست. مگر این چه جای تعجب داشت، زیرا به هرحال می دانستیم تقاضا كمابیش به رشد اقتصادی بستگی دارد و انتظارمی رفت واردات نفت چین بخاطر محدودیتهای ظرفیت تولید درداخل شدیداً افزایش یابد. در حقیقت تنها ابهام باقیمانده سرعت كشورهای نوظهور درایجاد ذخایر استراتژیكی است كه به دلیل وابستگی به نفت دیگر نمی توانند قید آن را بزنند.درنتیجه می توانیم بگوییم آنها ناگزیرند بیش از مصرفشان نفت وارد كنند. كشورهای ثروتمند صنعتی به خاطر مصرف بهینه انرژی وحفاظت از محیط زیست می توانند سریعتر از وابستگی خود به نفت بكاهند. اما كشورهای نوظهور با توجه به شرایط اقتصادی وفناوری كنونی شان ناگزیرند به نفت وابسته بمانند. بدیهی است كه صرف نظر از یك بحران اقتصادی یا تغییر ساختاری در سراسر جهان ، واردات نفت چنین كشورهایی با شتابی پایدار ترقی خواهد یافت. اما به جز چندمورد رشد غیرمنتظره، تكامل تقاضا دلیل اصلی شدت افزایش قیمتها در تابستان گذشته نبود. درمیان مدت، توازن عرضه و تقاضای نفت را نمی توان صرفاً با كاهش تقاضا جبران كرد و بخش عمده به عرضه بستگی دارد.در حالی كه تا یك سال پیش بحث فراگیر درباره خطر مازاد عرضه از سوی كشورهای غیراوپك بود، امروزه ما نگران این مسأله هستیم كه عرضه جهانی درآینده نزدیك برای برآوردن تقاضا ناكافی خواهد بود. خطرات ژئوپلتیك به تنهایی این مسأله را توجیه نمی كند. امسال با توجه به مشكلات سیاسی در برخی ازكشورهای تولیدكننده، ما متوجه محدودیتهای ظرفیت تولید جهان شدیم.ظرفیت اضافی تولید به مراتب كمتر از آنچه باور داشتیم ، بود. اطلاعات مخدوش و حتی گزافه گویی، بخصوص در غیاب یك تعریف بازاری مشترك از «ظرفیت تولید»، صرفاً بر ابهام افزود. شاید همین استدلال باشد كه واكنشهای نامتناسب بازیگران بازار به رویدادها و اطلاعات را توجیه می كند. عرضه چندصدهزار بشكه نفت در روز كمتر از تقاضا یا تفاوت ذخایر آمریكا با انتظارات بازار می تواند منبع بی ثباتی سرسام آوری باشد كه آشكارا نشان می دهد توازن بازار چقدر شكننده شده است. به همین دلیل قیمتها بالاتر از سقف اوپك مانده است.در حال حاضر تولید كنندگان تقریباً با تمام توان نفت تولید می كنند تا سریع ترین رشد تقاضا طی ۲۴ سال اخیر را پاسخگو باشند. تقاضای جهان برای نفت تا پایان سال جاری میلادی به ۸۲‎/۲ میلیون بشكه در روز می رسد كه نشانگر رشدی ۳‎/۲ درصدی نسبت به ۲۰۰۳ است. آمار همچنین نمایانگر رشد هماهنگ اقتصاد جهان است كه تقاضای جهانی برای نفت را در سه ماهه دوم ۵ درصد نسبت به سال قبل بالا برد. عمده این افزایش به خاطر رشد تقاضای چین بود كه در سه ماهه مذكور ۲۵درصد ترقی یافت و ۴۰درصد كل تقاضا را دربرگرفت. در واقع حدود یك سوم افزایش ۲‎/۵ میلیون بشكه ای تقاضای جهان در سال جاری از ناحیه چین است و رشد تقاضا در آمریكا، خاورمیانه و سایر نقاط آسیا قریب به ۴۸درصد خواهد بود.پیش بینی می شود چشم انداز تقاضا تا سال۲۰۰۶ قوی بماند و میزان مصرف حدود ۳درصد در سال بالا برودكه دلیل اصلی آن كشورهای در حال توسعه خواهد بود كه انتظار می رود اقتصادشان دو برابر اقتصادهای صنعتی رشد كند. رشد سریع در كشورهای در حال توسعه و مصرف غیربهینه سوخت سبب می شود كه تقاضا برای نفت سریع تر از دهه پیش افزایش یابد، زمانی كه تقاضای جهانی برای نفت سالیانه تنها ۱‎/۸ درصد رشد داشت چین سرمایه گذاری قابل ملاحظه ای برای افزایش ظرفیت پالایش، واردات و توزیع صورت داده و چندین پالایشگاه تازه در دست ساخت دارد. نیازهای به سرعت فزاینده هند و برزیل به انرژی نیز به افزایش تقاضای جهانی نفت در دوره پیش بینی كمك خواهدكرد.تولیدكنندگان بزرگ در پاسخ به این تقاضای فزاینده مرتباً بر حجم عرضه افزوده اند. در نتیجه واحد اطلاعات اكونومیست برآورد خود در مورد تولید جهانی نفت در سال جاری را به ۸۲‎/۷ میلیون بشكه ارتقا داده كه ۴درصد بالاتر از سال۲۰۰۳ است. میانگین تولید اوپك ۳۲‎/۶ میلیون بشكه برآورد شده چراكه انتظار می رود عربستان سعودی تولید خود را به منظور برآوردن تقاضا و آرام كردن بازار به ۹میلیون بشكه ارتقا بخشد. این كشور تا پایان سال جاری میلادی ۶۰۰هزار بشكه دیگر از میادین نفتی قطیف و ابوصفا بر تولیدش خواهد افزود. اما از آنجا كه عربستان سالیانه به ۶۰۰هزار تا ۸۰۰هزار بشكه برای جبران افت تولیدنیاز دارد، ظرفیت كل تولیدش بالا نخواهد رفت.