شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

تكرار سناریوی تلخ برای تیم ملی محاكمه مربی موفق


اگر پرونده تیم ملی فوتبال ایران را طی ۱۰ سال اخیر مرور كنیم به این نتیجه می رسیم كه در مقاطع زمانی مختلف, گروه هایی متفاوت برای این تیم حاشیه ساز شده اند و روند حركتی تیم ملی را به صورت غیرمستقیم منتقل كرده اند

اما ریشه این بحران سازی ها چه بود؟ در واقع حاشیه سازان برای تیم ملی را می توان به دو گروه تقسیم كرد، گروه اول كه به دلیل مخالفت با مدیریت فدراسیون فوتبال عملكرد تیم را زیر سئوال می بردند و گروه دیگر با كادر فنی تیم مشكل داشتند.

این افراد به خوبی آگاه بودند كه بهترین راه برای ضربه زدن به مدیریت فدراسیون و یا كادر فنی تیم، تضعیف تیم ملی است و ناكامی احتمالی تیم ملی، راه را برای تغییر مدیریت فدراسیون و یا مربی آن هموار خواهد ساخت.

در گذشته مؤثرترین ترفند این افراد برای تضعیف تیم ملی، ایجاد نفاق و اختلاف نظر میان بازیكنان و مربی تیم و یا رودررو قرار دادن بازیكن ناراضی با مربی بود.

از زمان مربیگری منصور پورحیدری در تیم ملی اغلب، تعداد بازیكنان دو تیم پرسپولیس و استقلال در اردوی تیم ملی برابر بود كه این مخالفان به شدت از این موضوع انتقاد می كردند، اما جالب اینكه همان منتقدان در صورت برابر نشدن بازیكنان آبی و قرمز حاضر در تیم ملی باز هم انتقاد می كنند.

در زمان تومیسلاو ایویچ نیز این سناریو به شكل دیگری تكرار شد كه از زبان بازیكنان عنوان می شد كه تمرینات ایویچ بسیار سنگین است و با بدنسازی سنگین نمی توان در جام جهانی موفق شد. چه بسیار افرادی كه تمرینات ایویچ را با مدیسن بال به تمسخر گرفتند اما در جام جهانی فرانسه نتیجه این تمرینات به اصطلاح سنتی را دیدند.

البته هنوز فراموش نكردیم، در یك مقطع كه محمد مایلی كهن، علی دایی را به تیم ملی دعوت نكرد چه جو منفی ای علیه مربی تیم ملی شكل گرفت كه هدف از این جنجال بیش از اینكه خیرخواهی برای تیم ملی باشد، ضربه زدن به مربی آن بود.

و یا در زمان بلاژویچ كه حاشیه سازی برای تیم ملی به اوج خود رسید. انعكاس نقطه نظرات خداداد عزیزی علیه بلاژویچ جو تیم ملی را ملتهب می كرد و این جریان منفی حتی پس از اخراج پرویز برومند و مهدی هاشمی نسب از اردوی تیم ملی هم ادامه یافت.

همین برانكو نیز كه هم اكنون هدایت تیم ملی را برعهده دارد، پیش از بازی های آسیایی بوسان به دلیل خط كشیدن روی نام علی كریمی مورد انتقاد همه جانبه قرار گرفت و یا همین چند ماه قبل كه یك جنجال رسانه ای عظیم علیه وی برای دعوت خداداد به تیم ملی براه افتاد.

به هر حال پس از صعود تیم ملی ایران به مرحله نهایی رقابت های راهیان به جام جهانی، مدیران ورزشی و رسانه های كشور به این نتیجه رسیدند كه با حمایت ملی از تیم ملی می توان راه صعود به جام جهانی را هموار كرد.

در واقع تلفیق همین حمایت ها و همچنین دوراندیشی كادر فنی تیم ملی باعث شد تا این تیم از سه بازی اول خود در رقابت های راهیابی به جام جهانی، ۷ امتیاز با ارزش كسب كند و در آستانه صعود به جام جهانی قرار بگیرد.

كسب ۶ امتیاز از دو بازی حساس مقابل ژاپن و كره شمالی آنهم به فاصله ۵ روز، كار آسانی نبود.

به هر حال تصور می شد كه پس از این موفقیت، حمایت های عمومی از تیم ملی افزایش و به موازات آن، بهانه جویی های حاشیه سازان كاهش یابد. اما متأسفانه اینگونه نشد و در دو هفته اخیر شاهد تكرار همان سناریوی تلخ برای تیم ملی (كه همان رودررو قرار دادن بازیكن ناراضی با مربی است) بوده ایم و گرنه دلیلی ندارد كه مصاحبه های بازیكنان ناراضی و نیمكت نشین تیم ملی با آب و تاب فراوان پخش و یا در هر مصاحبه حضوری با مربی تیم ملی، علت نیمكت نشینی این بازیكنان از او سئوال بشود. همچنین بی انصافی است كه پیروزی های اخیر تیم ملی را تنها به شانس و یا قابلیت های فردی بازیكنان گره بزنیم.

مگر غیر از این است كه حداكثر امتیاز دو بازی مقابل ژاپن و كره شمالی ۶ امتیازی باشد؟ آیا از برانكو انتظار داشتیم كه از این دو بازی بیش از ۶ امتیاز برای ما به ارمغان بیاورد؟

برانكو شاید در ظاهر واكنشی نسبت به این مسائل از خود نشان ندهد اما هشدار می دهیم كه همین انتقادات غیرمنصفانه او را كلافه و بی انگیزه خواهد كرد.

اختلاف نظر با مدیریت فدراسیون و یا مخالف بودن با استخدام مربیان خارجی نباید منجر به انتقاد غیرمنصفانه از تیم ملی، متشنج كردن جو آن و ایجاد نفاق میان بازیكنان شود.

اگر این تیم به جام جهانی نرسد، برانكو باید جوابگو باشد پس اجازه بدهیم كه او با استقلال كامل و آرامش فكری تصمیم بگیرد.

تا همین دیروز بر سر نبودن خداداد و وحید هاشمیان در تیم ملی هیاهو براه انداخته بودیم اما حالا می پرسیم كه چرا خداداد در تیم ملی است و یا چرا نباید بازی به فلان بازیكن تیم قرمز یا آبی به جای هاشمیان و یا مهدوی كیا برسد.

مربیگری یك كار كاملاً سلیقه ای است. مربیان بزرگ تیم های ملی فوتبال جهان بازیكنان بزرگی چون كانتونا، ژینولا، باجو، فیگو و بكهام را كنار می گذارند اما آب از آب تكان نمی خورد.

انتقاد سازنده، لازمه پیشرفت است اما نه انتقادی كه جهت دار و تخریب كننده باشد.

چند سال قبل مدیر عامل سابق باشگاه پرسپولیس در یك برنامه زنده تلویزیونی به شدت از عملكرد مجری این برنامه به دلیل رودررو قرار دادن یكی از بازیكنان ناراضی تیمش با وی به انتقاد پرداخت و گفت: در ورزش باید جایگاه ها حفظ شود و نباید بازیكن را با مربی و یا مدیر رودررو قرار داد چون اینگونه حرمت ها شكسته می شود.

اما متأسفانه در حال حاضر چنین جریانی در حال شكل گیری است كه بازیكنان نیمكت نشین و ناراضی تیم ملی كه از خارج تحریك شده اند، عملكرد مربی تیم ملی را زیر سئوال می برند و بازی در تركیب اصلی تیم را حق مسلم خود می دانند.

شاید هم باشگاه ها مقصر هستند كه اصول فوتبال حرفه ای را برای بازیكنانشان موشكافی نكرده اند.

به هر حال حمایت ملی از تیم ملی باید همه جانبه باشد و در حد شعار باقی نماند.

اگر می خواهیم به جام جهانی برویم باید به برانكو فرصت نفس كشیدن بدهیم چون یك مربی بیش از هر فرد دیگری برای موفقیت تیمش تلاش و دلسوزی می كند.



همچنین مشاهده کنید