دوشنبه, ۲۴ دی, ۱۴۰۳ / 13 January, 2025
مجله ویستا

یاقوت انار


یاقوت انار

بوی پاییز آمد
فصل بی برگ و خزان
می رود ناله ی شب
تا افق تا بی کران
کودکی دردل شهر
پرسه می زد بی هوا
همچو مروارید و گل
مثل آب چشمه ها
دیده بر مغازه دوخت
روی آن نقش و نگار
برق زد در نگهش
سرخی …

بوی پاییز آمد

فصل بی برگ و خزان

می رود ناله ی شب

تا افق تا بی کران

کودکی دردل شهر

پرسه می زد بی هوا

همچو مروارید و گل

مثل آب چشمه ها

دیده بر مغازه دوخت

روی آن نقش و نگار

برق زد در نگهش

سرخی تند انار

دانه زرین او

مثل مروارید و نور

درمیان صدرنگ

می درخشید از دور

زیرلب زمزمه کرد:

این چه رازی است خدا!

لطف و نعمت های تو

هست خیلی پربها

الناز فرمان زاده / تهران