شنبه, ۱۱ اسفند, ۱۴۰۳ / 1 March, 2025
مجله ویستا

ساز و برگ بازار


ساز و برگ بازار

تحلیل دکتر شاهین شایان آرانی, کارشناس ارشد بازار سرمایه

برای ارزیابی بازار سرمایه کشور در سال های اخیر، نیازمند ارایه یک مقیاس مناسب هستیم که بتوانیم با بهره گیری از آن، عملکرد بازار را مورد سنجش قرار دهیم. این مقیاس می تواند قیاس بازار سرمایه امروز کشور با بازار در سال های گذشته باشد (قیاس داخلی)، یا قیاس با اهدافی باشد که برای ما تنظیم شده اند. این معیار حتی می تواند مقایسه بازار با الگوهای مشابه در خارج از کشور باشد.

با نگاهی به اهداف سند چشم انداز جمهوری اسلامی ایران و تأکید آن بر رشد ۸ درصدی سرمایه گذاری در کشور که با خود اهدافی از قبیل افزایش اشتغال و توسعه اقتصادی را به بار می آورد و با ذکر این حقیقت که رشد سرمایه گذاری، موتور محرکی برای توسعه اقتصادی است، این سؤال پیش می آید که با این مقیاس، آیا بازار سرمایه ایران وظایف خود را در رسیدن به این هدف، تمام و کمال ایفا کرده و می کند؟ از آنجا که بازار سرمایه، یک فضای معاملاتی برای نقل و انتقال ارزش های مرتبط با رویکرد سرمایه گذاری (بلند مدت) بوده و به عبارتی، منابع مالی مورد نیاز را برای یک دوره میان مدت تا بلند مدت تجهیز می کند، پس باید بسترها و مکانیزم های لازم را برای تجهیز و تخصیص منابع در اختیار داشته باشد تا از این طریق، رشد مدّ نظر برای سرمایه گذاری به دست آید.

با نگاهی به حقایق موجود در بازار سرمایه ایران، باید گفت در تجهیز منابع سرمایه ای موجود جهت دستیابی به اهداف مورد نظرمان ناتوان مانده ایم. شاید این سؤال پیش آید که پس چرا در خلال این سال ها شاخص بورس رشد خوبی را تجربه کرده است؟ در جواب این سؤال باید گفت این رشد صرفاً ارزشی است و انتظارات مرتبط با ارزش ها را نشان می دهد و برای رسیدن به رشد ۸ درصدی، نیازمند ورود منابع جدید به بورس هستیم. در کشورهای بزرگ دنیا و بورس های بین المللی، علاوه بر ارزیابی ملاک هایی همچون رشد شاخص های بورس و رشد ارزش معاملات، شاخص مهم دیگری تحت عنوان خالص ورود منابع جدید - که از کسر ورود و خروج منابع به دست می آید - مورد بررسی و محاسبه قرار می گیرد. لذا توجه صِرف به شاخص های بورس می تواند گمراه کننده باشد.

● رشد سرمایه گذاری را دریابیم

برای رشد سرمایه گذاری در کشور، ابتدا باید همه قوانین و مقررات موجود را اعم از قوانین و مقررات کسب و تجارت، مالیات، قراردادها، حق مالکیت و سایر قوانین، به سمت جذب و حمایت مادی، قانونی و معنوی سرمایه گذار معطوف کنیم. در گام بعدی، ایجاد نظام های انگیزشی اقتصادی شامل معافیت های مالیاتی، اعطای وام و تسهیلات لازم به سرمایه گذار برای ورود به صحنه سرمایه گذاری را مورد تأکید قرار دهیم. در نهایت هم باید فرهنگ سرمایه گذاری را در جامعه گسترش دهیم. خوشبختانه در حوزه قوانین و مقررات، اقدامات مناسبی تحقق یافته، ولی مسأله عدم وابستگی و پیوستگی قوانین همچنان مطرح است.

به عنوان مثال، از یک طرف قوانین جذب سرمایه گذاری را داریم، اما از طرف دیگر ممنوعیت های ارزی بانک مرکزی وجود دارند. باید بدانیم که به چنین موضوعی نمی توان نگاه "جزیره ای" داشت. باید یک نظام قانونی یک صدا و پیوسته طراحی شود که بتواند سرمایه گذاری را در کشور تجهیز کند. در این خصوص، می توان طرح های آمایش صنعتی را مثال زد که خوشایند سرمایه گذاران در بخش صنعت می باشد، ولی بسیاری از آنها به محض رسیدن به نظام بانکی یا از ادامه مسیر باز می مانند و یا فرار می کنند. دلیل آن است که در کشور ما پیوستگی در بخش های مختلف و مرتبط - به خصوص در نظام بانکی - وجود ندارد.

نکته دیگر آن که جذب سرمایه از طریق بورس، نیازمند اعتماد به فضای بورس و کارآمدی آن است. در حال حاضر، فضای بورس به شدت حالت بازرسی، حسابرسی و کنترلی دارد. در این فضا، اولاً کسی قادر به جذب منابع نیست و ثانیاً، اکثر شرکت ها - مانند شرکت هایی که توسط سازمان خصوصی سازی در بورس عرضه می شوند - دولتی اند.

● هدفمندی یارانه ها و بورس ما

از مواردی که در تحلیل بازار سرمایه باید به کنکاش گذاشته شود، تبعات هدفمند سازی یارانه ها است. اگر هدفمندی یارانه ها - که تحقق آن برای دستیابی به اقتصاد توسعه یافته یک الزام است - صحیح اجرا شود، فشار تورمی ناشی از آن به مرور زمان از سیستم حذف می شود. در این شرایط، برخی شرکت های فعال در بورس به دلیل همان فشار تورمی احتمالی - که دولت می تواند با اجرای درست طرح، آن را کنترل کند - منفعت خواهند برد و طبعاً بعضی از شرکت ها هم ضرر می کنند.

اما بی شک می توان با مدیریت صحیح اجرای این طرح، ضرر چنین شرکت هایی را هم کاهش داد. از سوی دیگر، در صورتی که قانون مذکور به درستی انجام نشود، فشار تورمی حاصل، ممکن است فضا را به حدی ملتهب کند که در این فضا، بورس حتی همین بررسی کارایی محدود خود را از دست بدهد. در این حالت، شرکت هایی که تحت تأثیر مثبت فشار تورمی هستند، بیشتر سود می کنند و از رانتی که برایشان ایجاد می شود بهره مند می گردند. در واقع، یک فرصت کنترل نشده و باد آورده برای این شرکت ها به وجود می آید. آنهایی هم که در این وضعیت متضرر می شوند، مجدداً به دلیل ناتوانی در کنترل این پدیده متضرر خواهند شد.

در واقع، اجرای نادرست هدفمندی یارانه ها، برخی شرکت ها را بی جهت به اوج برده و بعضی را بی جهت ورشکست می کند که امید است این فشار تورمی، کنترل شده باشد.