پنجشنبه, ۴ بهمن, ۱۴۰۳ / 23 January, 2025
مجله ویستا

راه سنجش خلوص نیت


راه سنجش خلوص نیت

در مطلب حاضر راه کسب معرفت دینی و شوق عبادت و شیوه های سنجش اخلاص مورد بررسی قرارگرفته است

در مطلب حاضر راه کسب معرفت دینی و شوق عبادت و شیوه های سنجش اخلاص مورد بررسی قرارگرفته است.

یکی از نشانه های عبادت حقیقی که اولیاء خدا به واسطه فرمایشات حضرات معصومین(ع) روی آن بسیار تکیه دارند، این است که اگر عبادت، عبادت حقیقی شد و عبد در عبادتش فقط خدای متعال را مد نظر گرفت، ذوالجلال و الاکرام او را به صفت سر خودش، یعنی اخلاص، مهمان می کند.

اخلاص که سر خداست؛ به دست نمی آید، الا به این که عبد در عبادت، جدی باشد و هرگز عبادت را گذرا نبیند؛ یعنی به عبادت عشق بورزد، مثل آن موحد عظیم الشأن، آیت الله قاضی(ره) که فرمودند: نگرانی من این است که فردای قیامت دیگر نمازی نباشد؛ چون تکلیف در دنیاست و عقبی تکلیف بردار نیست.

ایشان آن قدر به عبادت؛ نماز، شب خیزی، صیام و... عشق می ورزیدند که تنها نگرانی شان این بود. تو گویی اولیاء خدا می دانند، جای آنها در بهشت است اما نگران این هستند که آنجا آیا چیزی به نام عبادت هست یا خیر آنها آنقدر به نماز، دعا و خلوت با پروردگار عالم عشق می ورزند و آنقدر عشق دارند که در دل شب برای خدا قیام کنند که نگرانی اخروی آنها نگرانی از عذاب نیست، بلکه از این نگران هستند که آیا عبادت هست یا عبادت نیست. حرف بسیار عجیبی است!

لذا وقتی به عبادت عشق بورزند، پروردگار عالم هم در این عبادت، آنها را خالص می کند.

● چه کنیم حال عبادت داشته باشیم؟

شخصی محضر آن مرد عظیم الشأن و الهی، آن روح تقوا، آیت الله العظمی سیدمحمدتقی خوانساری(ره)، آن آقایی که نماز بارانش معروف شد، آمد و عرضه داشت: آقا! چه کنم حال عبادت، دعا و نماز داشته باشم؟

ایشان فرمودند: در مرحله نخست خود را موظف به نماز کنید و عبادت کنید. در مرحله دوم نسبت به عبادت معرفت پیدا کنید، این که چرا نماز می خوانم؟ در مقابل چه کسی رکوع و سجود انجام می دهم؟ در مقابل چه کسی می ایستم و سخن می گویم؟ کیست که به من اجازه داده است در محضر مبارکش سخن بگویم؟

اذان، اذن پروردگار عالم برای بندگی است، برای اعلام این که خدایا من بنده ام. گرچه بندگان خدا همیشه بنده اند، خوابشان، بیداریشان، نشستنشان، ایستادنشان، خوردنشان، نوشیدنشان، صومشان، همه و همه عبادت است اما تجلی بندگی در همین تکالیف است.

ایشان فرمودند: وقتی معرفت پیدا کردی، آن وقت عشق می ورزی و وقتی عشق ورزیدی پروردگار عالم تو را به سرش مزین می کند و در عبادت، اخلاص را برای تو قرار می دهد- این نکته بسیار مهم است.

● ثمره عبادت حقیقی

لذا وجود مقدس علی بن ابیطالب(ع) می فرمایند: «الاخلاص ثمره العباده »(۱) اگر عبادت، عبادت شد؛ میوه و نتیجه آن این است که پروردگار عالم انسان را به سرش، یعنی اخلاص، وارد می کند.

پس شرط این که انسان به اخلاص برسد این است که عبد شود و نشانه عبدشدن در همین عبادت های ظاهری است.

اولیاء الهی قبل از اذان، آن قدر در حال شوقند که می گویند: ذوالجلال و الاکرام، مجدد به ما مرحمت کرد، عنایت کرد و اجازه داد با او سخن بگوییم. وقتی می خواهند اذان بگویند، ابدان مقدس اولیاء می لرزد؛ عشق به عبادت دارند، لذا مشتاقانه منتظر نمازند. اصلا دیگر تکلیف را به عنوان تکلیف نمی بینند؛ بلکه تکلیف را خود بر خود تکلیف قرار دادند؛ چون منتظرند، به نماز و عبادت عشق می ورزند و با عبادت به وجد می آیند.

می دانید آن مخلص حقیقی و محدث عظیم الشأن، آیت الله حاج شیخ عباس قمی(ره) در مفاتیح، نماز ساعت اول، ساعت دوم و... را تبیین کرده اند. این به چه معناست؟ آیا ما باید دائم نماز بخوانیم؟! در این صورت کار وزندگی چه می شود؟

استاد عظیم الشأنمان، آیت الله العظمی مرعشی نجفی(ره) یکی از علل آن را بیان کردند، ایشان فرمودند: این که در هر ساعتی نماز وجود دارد، به این معناست که وقتی دل اولیاء برای نماز تنگ شد، خدا برای آنها به واسطه این نمازهای مستحبی و یا نوافل، اجازه سخن گفتن با خودش را مرحمت کرده و این لطف و عنایت حضرت حق بر بشر است.

لذا وقتی بنده به این حال رسید، مثل آیت الله قاضی می شود که نگرانی او از آخرت این می شود که آیا من فردای قیامت نماز می خوانم یا نه؟ چون فردای قیامت که تکلیف نیست، دلم برای نماز و عبادت تنگ می شود!

وقتی آنها به این حال رسیدند خدا هم لطف می کند و سر خودش، اخلاص را مرحمت می کند «الاخلاص ثمره العباده »

اگر به این معرفت رسیدیم و یقین پیدا کردیم که بندگی برای خدا لذت دارد، دیگر عبادت برای ما سخت نمی شود. دیگر هر جایی که هستیم تا صدای اذان را شنیدیم، می گوییم: اول نماز.

اولیاء خدا، ذیل این فرمایش وجود مقدس امام جعفر صادق(ع) که فرمودند: شفاعت ما شامل حال آن کسی که نماز را سبک بشمارد نمی شود، فرمودند: منظور از کسی که نماز را سبک می شمرد، کسی است که وقتی صدای اذان را می شنود و وقت نماز را می داند، بگوید: حالا بعدا می خوانم، یعنی به نماز اهمیت ندهد و دلش برای عبادت نسوزد، یعنی اهمیت آن کارش بیشتر است.

حضرت نفرمودند: من برای آن کسی که نماز را نخواند، شفاعت نمی کنم، فرمودند: آن کسی که نماز را سبک بشمارد. گفتند: سبک شمردن یعنی اهمیت ندهد، بگوید: حالا وقت دیگر، کارها مهم است. آن وقت معلوم می شود نفهمیده عبادت و عشق به عبادت یعنی چه.

این نماز است که خدا اذن داده است. گفته است: بنده من! هیچ کس مثل تو این گونه نیست که بتواند با من سخن بگوید. درب را گشودم، اجازه دادم، بیا با من سخن بگو.

آن کسی که در اوج کار، یاد خدا باشد، یک باره کار را رها می کند و می گوید: اذان دادند. اصلا اولیاء این گونه هستند که قبل از این که صدای اذان پخش شود، اذان در وجودشان پخش می شود.

یکی از مسئولین نظام بیان کردند که در محضر حضرت امام، آن امام العارفین(ره) بودیم.در دوران جنگ، امر مهم جنگی بود، تمام فرماندهان مهم، فرماندهان سپاه و ارتش جمع بودند. بحث شروع شده بود، مقداری گذشت، دیدیم امام یکدفعه بلند شدند. گفتیم: شاید حال حضرت امام بد شده و قلب مبارکشان درد گرفته است- چون حتی برای ایشان برای تجدید وضو هم زنگ گذاشته بودند که اگر حالشان بد شد، زنگ بزنند- گفتیم: مسئله ای شده؟ فرمودند: خیر، وقت نماز است. در بحبوحه تصمیم گیری، یک دفعه جلسه را تعطیل کردند و گفتند: وقت نماز است!

معلوم می شود اولیاء خدا و خصیصین، قبل از این که اذان به گوششان برسد، اذان در وجودشان قرار دارد، آن گوش درون، صدا را می شنود. آن گوش درونی صدای ملکوت را که او را به عبادت دعوت می کنند، می فهمد. برای همین آنها خالص می شوند.

● سنجش خلوص نیت

چطور آنها، هم به مقام عبادت و هم به مقام اخلاص می رسند؟ چه می شود که ثمره عبادت، اخلاص می شود؟ اولین نشانه اش این است که وقتی از طریق عبادت به اخلاص رسیدند، دیگر چشم بر کسی جز خدا ندارند، یعنی چشم امید به مردم ندارند. نه این که به مردم بی احترامی کنند، در جامعه نباشند یا با مردم مراوده نداشته باشند، خیر. در مردم هستند، مثل مردم هستند، با مردم مراوده دارند ولی هیچ گاه چشم امیدشان به مردم نیست. آن ها فقط و فقط به خدا دل بسته اند. به هیچ مقام و پست یا منزلت ظاهری دنیایی دل نبستند، به هیچ کسی هم دل خوش نیستند.

عجیب است امیرالمومنین، علی بن ابیطالب(ع) می فرمایند: «علی قدر قوه الدین یکون خلوص النیه »(۲) و بعد می فرمایند: «قلل الامال تخلص لک الاعمال»(۳) و «اول الاخلاص الیاس مما فی ایدی الناس»(۴)

این سه مطلب بسیار مهم و عالی، انسان را به این برساند که اولین نشانه مخلصین این است: «الیاس مما فی ایدی الناس».

روایت اول، این مطلب را می گوید که اگر انسان دین دار بود، به اندازه شدت دین داری اش، خلوص نیت هم پیدا می کند. یعنی هرچه خدا گفت، بگویی: چشم. حلال خدا حلال باشد، حرام خدا حرام باشد. فرمود: به پدر و مادر احترام بگذار، بگویی: چشم. فرمود: اگر پدر و مادر که آن گونه باید به او احترام بگذاری، از تو کار حرام خواستند، یا خواستند حلالی را حرام کنی، یا حرامی را حلال کنی، نباید گوش بدهی اما از آن طرف اگر عشق به زیارت، عشق به مستحبات داری، اما پدر و مادر گفتند: نه، باید بگویی: چشم.

دین یعنی این که اگر گفت: الان قیام کن، بگویی: چشم. الان خیبرشکن باش، چشم. الان به خاطر خدا و به خاطر دین مثل علی(ع) سکوت کن، چشم.

دین دار بودن یعنی این که بدانم خدا از من چه می خواهد. این اولین راه است که انسان بداند خدا تکلیفش را چگونه تعیین کرده است، فقط آن را انجام دهد. اگر گفت: پیش به سوی شهادت، چشم. اگر گفت: سکوت برای رضای خدا، چشم. اگر گفت: فریاد بزن، چشم. این دین داری می شود.

برای همین است که می فرمایند: اگر این حال را داشتی، تمام است. خلوص نیت خودت را هم اینطور می توانی بسنجی. یعنی معیار این است: خلوص نیت تو براثر شدت دین داری ات است.

امیرالمؤمنین(ع) راجع به این مسئله می فرمایند: اصلا حیاتی وجود ندارد الا به واسطه دین. زندگی ما فقط و فقط به واسطه دین داری است. حیات حقیقی بشر به واسطه دین داری است. اگر این طور شدیم، برنده ایم. لذا پروردگار عالم هم در همین حد دینداری نشان می دهد که ما چقدر مخلصیم.

چرا صدای ملکوت را هنگام بندگی نمی شنویم؟

حال، ثمره این دین داری چیست؟ از کجا بفهمیم جدی دین داریم؟ با عمل کردن به آن چیزی که خدا می فرماید. لذا حضرت می فرمایند: «ثمره العم اخلاص العمل»(۵) نتیجه علم به دینت این است که در عمل خالص باشی؛ یعنی عملت فقط برای خدا باشد.

نکته ای بگویم که خیلی زیبا و عالی است. چرا هم اولیاء هم ما صدای ملکوت را در موقع بندگی و عبادت نمی شنویم؟ آیت الله العظمی سلطان آبادی فرمودند: دو علت دارد: یکی اینکه عرفا با شنیدن صدای ملائکه رنجش خاطر می گیرند. آنها اگر بشنوند که ملائکه می گویند: بارک الله و به عبادت این بنده غبطه می خورند، ناراحت می شوند؛ چون خلوت با خدا را دوست دارند. خصوصیت مخلصین عالم این است که دوست ندارند حتی فرشته بداند. ناراحت می شوند. حضرت صادق(ع) فرمودند: خدا هم پرونده آنها را سفید قرار می دهد و بعد در آنجا در مقابل پروردگار عالم پر می شود: «و اذا وقفوا بین یدیه تعالی ملأها من سرما أسروا الیه» (۶)

دومین علت برای ماست، اگر ما صدای ملکوت و ملائکه الهی را بشنویم که آنها ما را تشویق می کنند و به حال ما غبطه می خورند، امکان دارد در عبادتمان غره برویم، چون ما به مقام مخلصین نرسیدیم، برای همین نباید این صدا را بشنویم ولی حال ملائکه در موقعی که ما بندگی خدا را می کنیم و عمل می کنیم، همین است که این حال را بندگان خدا دارند، آن قدر بالا می روند، چون صدا را که نمی شوند، خلوت بین خودشان و خدا، باعث می شود آنها هم به اخلاص برسند.

لذا ثمره دانستن این که خدا به من لطف کرده و دین را مرحمت کرده، اخلاص در عمل می شود. اگر علم پیدا کنیم و یقین داشته باشیم به این که فقط به واسطه شدت دین داری مخلص می شویم؛ یعنی فقط از راه دین داری و عمل به این که هرچه خدا گفت، به یقین و اخلاص می رسیم، طبیعی است عمل می کنیم و وقتی عمل کردیم خدا هم ما را خالص می کند.

یکی از آقایان بیان کرد: در حج بودیم، عالم عظیم الشأنی از اولیاء، اوتاد و خصیصین، در طواف بودند. همیشه وقتی سلام می کردم، ایشان جواب سلام را می دادند، اما آن روز آن قدر غرق بودند که سلام کردم و گفتم: التماس دعا، دیدم اصلا جواب نمی دهند. دو روز بعد آقا را دیدم، گفتم: آقا ما در طواف عرض ادب کردیم، فرمودند: کی؟ گفتم: فلان موقع. فرمودند: اگر می شنیدم واجب بود جواب سلام را بدهم! بندگان خالص خدا در عمل به این حال می رسند؛ یعنی غرق در عبادت می شوند.

لذا اگر کسی بخواهد به این حال برسد، اول چیزی که بیان می کند این است: «اول الاخلاص الیاس مما فی ایدی الناس» آن قدر خالص می شود که اصلا نگاه نمی کند که چه کسی چگونه است. اگر احترام هم می گذارد، برای خدا احترام می گذارد، نه برای پست و مقام. پس اگر برای خدا باشد، چنان عزیز می شود که خدای متعال او را از همه خلق مستغنی می کند و این لطف خداست.

● رمز پیروزی حضرت امام(ره)

رمز پیروزی امام اخلاص بود، اما رمز ورود ایشان به این جرگه این بود که خودشان فرمودند: از روز نخست چشم امیدی به هیچ کس جز خدا نداشتم. وقتی این گونه شد خدا هم مردم را به سمت او هدایت می کند.

لذا مردان خدا این گونه هستند، این که فلان حزب یا فلان گروه، من را حمایت می کند یا نمی کند، برای آنها مهم نیست. اگر کسی این حال را پیدا کرد که فقط گفت: خدا از من راضی است یا نه، پیروز می شود.

پیشوای شافعی ها می گوید: «علی حبه جنه، قسیم النار و الجنه». چه زمانی می تواند قسیم النار و الجنه باشد؟ آن موقعی که به همه جنت مسلط باشد. آن موقعی که به قول فرمایش خودشان طرق آسمان ها را بهتر از زمین بدانند. اول مخلصین عالم خود حضرات معصومین(ع) هستند و در این شکی نیست. بعد تالی تلوهای معصوم، آنها که بندگی خدا را فقط برای خدا انجام می دهند به این مقام می رسند.

شرطش این است که به هیچ عنوان نگاهشان به دست دیگران نباشد: «اول الاخلاص الیأس مما فی ایدی الناس» یأس یعنی این که بداند آن که بخواهد انتخاب کند اوست، نه این که فلانی و فلانی من را انتخاب می کنند. اگر خدا بخواهد این محبت را در دل مردم می اندازد.

مثل این که همه مردم نمی شناختند که امام(ره) کیست، اما ایشان برای خدا کار کردند و مردم به جایی رسیدند که فریاد می زدند: «خمینی عزیزم! بگو تا خون بریزم»؛ چون اتکای امام، خدا بود، خدا هم اینگونه معامله می کند.

خدا آقامعلم دامغانی، آن عارف بزرگوار را رحمت کند، ایشان فرمودند: امام به بنده و بعضی از آقایان دیگر فرمودند: به خدا قسم برای من درود گفتن ها هیچ اثری نداشت. ایشان اصلا هیچ نمی دید، خدا می دید. آنجا که می گوید: مردم به واسطه این که مردم الهی هستند، می گوید: مردم. مردان خدا دوست دارند مردم را به خدا نزدیک کنند، برای همین می گویند مردم.

اصلا نه تنها یأس از مردم، اول اخلاص است، بلکه علی(ع) می فرمایند: «اصل الاخلاص الیأس مما فی ایدی الناس» (۷) اصل اخلاص این است که از همه ببرید، بگویید: فقط خدا.

بریدن این نیست که بین مردم نباشید؛ خیر در مردم هستید، با مردم هستید، با آنها رفت و آمد دارید، اما همه اش خدا. درنشستن و برخاستن خدا را ببینید.

چه کنیم دل امام زمان برای ما تنگ شود؟

لذا وقتی انسان به این مردان خدا انس می گیرد، دیگر اصلا از آنها دل نمی کند، چون اینها هم خدایی شدند، دوست دارد دائم با آنها باشد.

به فضل الهی عرض خواهیم کرد که یکی از نشانه ها هم همین است که اگر کسی بخواهد به مقام اخلاص نزدیک شود، خدا او را طوری قرار می دهد که دوست دارد با این مردان خدا انس بگیرد. بعضی ها به جایی می رسندکه اگر چند روز ولی خدا را نبینند غمناک هستند، احساس می کنند چیزی گم کرده اند.

آیت الله العظمی شاه آبادی(ره) می فرمایند: بعضی ها به جایی می رسند که اگر یک روز ولی خدا را نبینند ، احساس کمبود می کنند، بعد به جایی می رسند که این قدر با مردان خدا و مخلصین عالم، انس می گیرند که اگر آنها را یک ساعت نبینند احساس دلتنگی می کنند.

مخلصین عالم غوغا کرده اند. اخلاص، این میوه شیرین در عبادت چه می کند؟! غوغایی است! تا انسان نچشد، نمی فهمد. تازه اینها ثمرات دنیوی است، چه می دانیم اخروی چیست؟

آیت الله العظمی ادیب در یک جمله کوتاه و خلاصه فرمودند: برای خدا کار کنیم، ثمراتش را ببینیم. فقط برای او کار کنیم، ببینیم چه خبر می شود؟

همان طور که وقتی از طریق بندگی و عبادت، معرفت به وجود بیاید، دل انسان برای مولا که اول مخلص عالم است، تنگ می شود، به جایی می رسد که مولا هم برای سید بحرالعلوم، مقدس اردبیلی و امثال امام خمینی دل تنگ می شود.

آن وقت اگر این طور شد، انسان حاضر است خودش را فدا کند. مثل قمر منیر بنی هاشم، ابوالفضل العباس، آن دنیای معرفت.

آیت الله روح الله قرهی

۱- غررالحکم/۷۹۱

۲-همان۳۹

۳-همان ۵۵۱

۴-همان ۸۹۱

۵-همان/ ۴۶

۶- عده الداعی، ص ۷۰۲

۷- همان/ ۸۹۳