پنجشنبه, ۱۱ بهمن, ۱۴۰۳ / 30 January, 2025
ویژگی های شعر دینی
کتاب زیر چتر فردا مجموعه شعریست از سید قاسم ناظمی در ۱۰۶ صفحه با قیمت ۱۶۰۰۰ ریال. غالب اشعار او از سال ۷۰ است. آخرین شعر او به سال ۸۹ و کهنهترین شعرش به سال ۶۵ برمیگردد. این کتاب برخلاف سنت نویسندگی، بی مقدمه آغاز شده است. زیر چتر فردا در ۵ فصل تشکیل یافته: فصل اول غزلها، فصل دوم غزلهای بلند، فصل سوم نو، فصل چهارم دوبیتیها و فصل پنجم رباعیها.
سید قاسم ناظمی را باید شاعری دینی قلمداد کرد. المانهای دینی شدن یک شاعر بهره بردن از کلیات با واژههای معتبر در ادیان است. شعر اگر چه پرداختن به جزییات است، شاعر دینی درصدد آرایش واژهها برای پرداختهای کلیست: واژههای ناب و مقدس با مفاهیمی کلی. عنوان کتاب نیز از مفهومی کلی برخوردار است. فردا در حوزهی مفهوم دینی، غالبا روز حساب مراد میشود. در این جا یک روزنهی پیش برنده یا امید مفهوم آن را پر کرده است. نگاه به فردا از یک خوش بینی دینی سرچشمه میگیرد. انسان در ادبیات دینی محدود و حساب پس دهنده است.
در کل کتاب ناظمی نمیتوان نشانی از جزئیات یافت. از واژههای مهم و سودمند او حتا برای توصیف بهار یا طبیعتِ هستی تعبیرات کلی را میبینیم:
تو گویی که استاده این جنگل سبز / میان معابد، در اعماق فردا
به آغاز میماند، آغاز خلقت / به رویای آدم، به چشمان حوا
این طبیعت سر سبز زیر الهام آسمانیست. این طبیعت هم گذشته دارد و هم فردا. گذشتهاش با میوهی ممنوعه آغاز گشته و فردایش به «داس مه نو» و «هنگام درو» میانجامد. از رویای آدم نمیتوان هر تعبیری را پذیرفت مگر معنایی دینی. این ترکیب در دایرهای محدود از تعابیر معنا میگردد. در این راستا، امواج دریا و مه آلود بودن جنگل پیروی از فلسفهی رازورزیست. همهی نشانههای توصیفی حاوی راز نهفتهاند. همهی عوامل و عناصر طبیعت و انسان در سمت و سوی معنای تو در توست. حلقههای زنجیروار نشانهها در طبیعت برای اشاره به «راز» است و نه توصیفی از آن. در تعابیر دینی، توصیف جای مهمی ندارد. تصویر نیز به سبب برخورداری از حواس محدود و دخالتهای ناشایست آن در امور کلی، چندان کاربرد نمییابد. دین به جایی از پشت بینایی مینشیند: چشم باز و گوش باز و این عما / در حیرتام از چشم بندی خدا (مولوی). بسندهگی به حواس ماندن و در جا زدن در امور دنیویست. هیچ وصفی کافی به مراد نیست و هیچ تصویری شایستهی بیان راز نیست.
حریم واژهها مقدس و معناگرایند. هیچ چیزی به حال خود وجود ندارد. هر چیز نشان و اشارهای رو به بالاست. در توصیفات ناظمی کمتر بتوان مفهومی یافت که بریده از حلقهی زنجیروار باشد: جنگل سبز (و نه شرح و توصیفی بیش)، اعماق فردا (با گسترهی معنایی خیلی زیاد)، آغاز خلقت (که سرتاسر مفهومی دینی دارد)، رویای آدم، ولی ترکیب «چشمان حوا» متفاوت به نظر میرسد. این تفاوتها به نظرم درصدد یافتن محلی نو از تعابیر سنتیست. فراوانی این ترکیبها نشان دهندهی کنج کاوی ایشان و دوستانی از این قبیل خواهد بود که در وادی ادبیات روزنهای برای نوآوری میجویند.
آفرینش شعری او هم چون دیگر شاعران دینی، تمثیل است نه تصویر. تمثیل یا زبان اشاره، بیانی استعاری و رازورزانه است:
حیرت اندر حیرت است این راه، یا این راه نیست! / واحه اندر واحه گمراهی تهاجم میکند
توصیفی از خودِ واژهی حیرت وجود ندارد. حیرت در این جا به مفهومی کلی و در سمت و سوی همان راز و تقدس هستیست. در ژرفای حیرت دو راهی رستگاری و گمراهی دیده میشود. این دوگانگی در چنین واژگانی، فلسفه و فهم دینی را نشان میدهد. دوگانگی روی کردیست از انسانی خاکی به سوی امری والا یا قدسی. کاربرد این واژه را در ادبیات دینی بسیار میتوان یافت. در شرح حیرت غالبا به ریشهی لغت در عرب بسنده میشود. طبیعت گاهی راهنماست و گاه واحه اندر واحه گمراه کننده است. نیروهای پلید از آن طبیعت نیستند ولی زیباییاش آدمی را به کام خود گرفتار میکند. زیبایی میتواند در راستای مفهومی معنوی راهنمای انسان باشد و یا این که ورطهی گمراهی انسان شود. همه چیز قدسی یا آسمانیست، آن چه انسان را گرفتار میکند خودِ انسان است.
نشانی از چه گونگی این موضوع در اشعار نمیتوان یافت که وصف و شرح آن باشد. پرداختن به جزییات دست و پا گیر است. انسان را در بند خود بودن گرفتار میکند. جزئیات هم چون پرداختن به معیشت و زندگیست که از اعماق فردا بیخبر میماند. هر توصیف یا نشانی را باید به آن حلقهی معنایی پیوند داد که روز حساب است. هیچ مثالی از این حلقه جدا نیست. بنا به فلسفهی دینی، این تمثیلها و تعبیرهای شاعرانه نمیتواند بر خود بپیچد؛ یا این که واژه در ساختار خود دخالت کند. شعر انتزاعی بر خود پیچیدن است. [۱] شعری که بی توجه به معنا و مفهوم والا باشد، مترود است. این مفهوم والا از آسمان گرفته تا هستی طبیعی و ظهور و بروز رفتار انسان را شامل میشود. کل جریان هستی بر واژه هایی استواراند که نگاه فلسفی را از شاعرانگی جدا میکند. اگر نگاه فلسفی نگاهی کلی و تجریدی باشد، شاعر آرایههایی میچیند که جزییتر از فلسفه است. شاعر بیشتر به آرایههای ادبی میاندیشد تا گزارههای کلی. اما در این جا، واژهها نقش کلیاتی را دارند که در جهانبینی دینی معتبرند. از این بابت، در ادبیات دینی، چندان فاصلهای با احکام فلسفی نمیتوان یافت. طبیعت و رفتار آن با انسان یکی از موارد کم یابیست که در کتاب ناظمی میتوان یافت:
باران
شادمانه میرقصد
تمام کوچه را چون دخترکی زیبا
تمام کوچه را نه «دختری زیبا» که «چون دخترکی زیبا» میرقصد. شادمانی بهار و باران به رقص شبیه میشود و از رقص هم دخترکی زیبا مراد میشود با رعایت حریم دینی. در این گونه شادمانی تصویر دختری زیبا معناساز نیست بل که، اشارهای کوتاه برای پایکوبیست. اما خواننده میتواند قید تمثیلهای اضافی را بزند و تصویری سرراست تولید کند. تصویری که با زیرکی تمام چیده میشود. توانایی شاعر را در گوشه و کنارهایی میتوان دید که خواننده را در قصد و انگیزهی خود رها میسازد. این توانایی بستگی تمام به چیرگی از کاربرد واژهها دارد تا بتواند خواننده را به خواستههای خود نزدیک کند، بدون این که خود را رو کند. چهره نگاریها از نوع خط و خال و لب یکی از عناصر تولید زیبایی شمرده میشود: من به خال لبت ای دوست گرفتار شدم.
تنها همین امشب همین امشب مستم کن از لبهای شیرینت/ تا نقطهای باشم که بگذارند رندانه در پایان چشمانت.
از لبهای شیرین و مستی و نقطه فقط تصویری به اشاره میآید. واژههای عشق و هیجان و آشوبه از کلید واژههای کلیست که مجالی به پرداخت جزیی ندارد. روح در سیر و سلوک امر کلی یا ارادهی برتر سرگرم امور جزیی نمیشود. اضافات و تمثیلها ترکیبهایی تولید میکنند که ژرفای واژهها را بیشتر میکند تا از دسترسی ذهن به موارد تصویری یا عینی باز ماند.
بلوغ زخم/ نسیم زرد درد/ لطافت هزار تیغ/ چشمتان هزار مشرق عمیق/ برودت هزار زمهریر، از تمثیلهای کشداریست که خواننده را در وادی دایرههای بیشمار معنایی و تعبیر رها میکند. اما موضوع فقط متصل شدن به حلقهی کلیست. انجام و سرانجام موضوع (ازل و آخرت) را حلقهایست که انسان باید بر آن سوار شود. شاعر نمیتواند در اول و آخر موضوع چون و چرا کند. کشف حلقه چون رازی پیچیده و تو در تو خود به خود امری مقدس شمرده میشود. گشت و گذار در حیرت و راز هستی یک امر معنوی محسوب میشود در حالی که، گشودن این راز چندان مهم نیست. کسی که به خود راز پرداخته باشد، به تجرد میگراید و از حوصلهی دین بیرون میافتد:
با کاروان عشق گذشتند کولیان / این بار هم به نام من آهنگ میزنند
به دشواری بتوان تصویری روشن از کولیان و نوازندگی آنان در این اشعار یافت. بعید نیست که شاعر تجربهی زندگی با کولیان هم نداشته است. ولی این در روند شعر خللی ایجاد نمیکند. یک مفهوم کلی از کولیها برای این شعر بسنده است. امیدواری یا مثبت اندیشی یکی از عناصر اشعار دینیست. در این راستا، زیبایی طبیعت و موج دریا بر این امیدواری تأکید دارند. ولی گاه عناصر بد و پلید در شعر وارد میشود تا تهاجم امواج یادآور راستیها و درستیها باشد:
از این ظلمت مرا پیدا کنید، آی / نه امیدی، نه سوسوی چراغی
شاعری میگوید: در این شب سیاهام گم گشته راه مقصود/ از گوشهای برون آ ای کوکب هدایت. نقطهی امید در این شعر سرشار است. کسی که از سیاهی سخن میگوید، آگاه به شرایط خود است و در واقع، خود را جدا از تاریکی میبیند. زمانی که همهی امید خود را از دست دادی، آن گاه نجات دهندهای را فرا بخوان: امید در ناامیدی و هجران برای وصل. پاییز برای بهاری دوباره، مرگ برای تولدی نو و زنجیر برای آزادی. نیروهای منفی و بد غالبا یادآور خوبیها و درستیها هستند. تا نباشد راست کی باشد دروغ/ آن دروغ از راست میگیرد فروغ مولوی.
________________________________________
[۱]. از این چند بند ناظمی میتوان دریافت که شاعر متعهد کسیست که بر خود نپیچد. چه را که شعر انتزاعی یا مجرد گرفتار شدن بر درخواستهای شخصی و حدیث نفس است:
از شاعران تماشا/ آن بوقهای همهمه و خواب/ همسایگان خنجر و باروت/ در آن تهاجم آتش/ حتی یکی،/ نسوخت
خلیل غلامی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست