جمعه, ۲۸ دی, ۱۴۰۳ / 17 January, 2025
خیاط در کوزه افتاد
در زمان های قدیم خیاطی بود که دکانش سر راه گورستان بود ، هر وقت کسی از دنیا می رفت و او را به گورستان می بردند از کنار مغازه ی او می گذشتند !
روزی خیاط فکر کرد که هر ماه تعداد مرده ها را بشمارد و چون سواد نداشت یک کوزه را به دیوار آویزان کرد و مشتی سنگ هم پهلوی آن گذاشت . هر وقت از جلوی مغازه اش جنازه ای را به گورستان می بردند ، سنگی داخل کوزه می انداخت و آخر ماه کوزه را خالی کرده و سنگ ها را می شمرد . کم کم دوستانش هم این قضیه را فهمیده و به عنوان سرگرمی مدام از او می پرسیدند : " امروز چند نفر توی کوزه افتادند ؟ "
چندین روز گذشت و خیاط از دنیا رفت . یک روز مردی که از فوت خیاط بی خبر بود به مغازه ی او رفت و مغازه را بسته دید . از همسایه ها پرسید : " خیاط کجاست ؟ " همسایه ها گفتند : " خیاط هم در کوزه افتاد . " این حرف از آن زمان ضرب المثل شده و هر وقت کسی به یک بلا دچار می شود که قبلاً در مورد آن حرف می زده است می گویند : " خیاط در کوزه افتاد . "
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست