جمعه, ۱۲ بهمن, ۱۴۰۳ / 31 January, 2025
ترس از صحنه
ترس واکنش بیولوژیکی بدن برای محافظت انسان از خطرات است اما برخی از ترسها ریشه در فرهنگ و اجتماع دارد که «ترس از صحنه» از جمله این گونه ترسهاست.
پابلو کازالس۳، از بزرگترین نوازندگان ویولن سل در قرن بیستم، سال ۱۹۵۴ در مصاحبهای ترس از صحنه را اینگونه توصیف میکند: «هنوز اولین کنسرتم در بارسلونا را به خوبی به یاد دارم. همراه پدرم با تراموا به محل کنسرت میرفتم. به قدری نگران و پریشان بودم که ناگهان از جا پریده، فریاد زدم: «ابتدای قطعه را فراموش کردهام.» پدرم گفت: «آرام باش. همه چیز به خوبی پیش خواهد رفت.»
باور کنید با وجود اینکه پس از آن بیش از هزار بار بر روی صحنه رفتهام هنوز مانند اولین کنسرت احساس ترس و نگرانی میکنم.
این نگرانی برای همه نوازندگانی که در دوران طولانی فعالیت هنریام با آنها آشنا شدهام کاملاً طبیعی است اما هیچ یک مانند من اینگونه از ترس به ستوه نمیآیند.»
هلموت فونک۴، نوازنده تیمپانی ارکستر سمفونیک رادیو در هانوفر نیز آنچنان دچار ترس و اضطراب میشد که یک بار هنگام اجرا از صحنه گریخت و مجبور شد مدتی نوازندگی حرفهای را کنار بگذارد.
تنش و فشار عصبیای که مدتی قبل از اجرا بر وجود موزیسین، سخنران و یا هنرپیشه مستولی میگردد «ترس از رفتن بر روی صحنه» نام دارد. این ترس که مانع تبادل انرژی بین نوازنده و شنوندگان میشود در مواردی آنچنان شدید است که به لغو کنسرت میانجامد.
با جمعبندی تحقیقات انجامشده در این زمینه میتوان پی برد که ۵۰ درصد نوازندگان حرفهای و ۷۰ درصد دانشجویان موسیقی چنین ترسهایی را تجربه میکنند. در کل نوازندگان سه تا چهار برابر بیش از دیگران در معرض خطرات بالای چنین ترسهایی قرار دارند.
بسیاری از نوازندگان برای مقابله با این ترس مشتقاتی از بتابلاکرها۵ مصرف میکنند اما مصرف دایمی و نابهجای این قرصها و یا مصرف الکل نه تنها عوامل ایجاد این ترس را از بین نمیبرد بلکه در درازمدت به سلامت موزیسین نیز آسیب میرساند و تواناییهای تکنیکی و موسیقایی او را محدود مینماید.
عوامل جسمانی و روانی متعددی این ترس و نگرانی را موجب میشود.
هنگامی که نوازنده مقابل شنوندگان مردد و فاقد اعتماد به نفسِ کافی است مراکز کنترل بدن در هیپوتالاموس واکنش نشان داده، ترشح هورمونهای آدرنالین و نورآدرنالین از غدد فوق کلیوی افزایش مییابد.
این هورمونها همزمان اثرات مثبت و منفی بسیاری را دارا هستند. علایمی مانند لرزش زانوها، افزایش ضربان قلب و تعرق، وقفه در تنفس، لکنت زبان و ترس، از اثرات منفی این هورمونها هستند.
از سوی دیگر وجود این ترس و هیجان به میزانی که توانایی شخص را محدود ننماید همچون نیرو و محرکی است که بدون آن اجرا ممکن نیست.
نخستین نشانههای این ترس مدتها پیش از اجرا در اختلالات رفتاریای همچون خشم، زودرنجی و انزواطلبی نمود پیدا میکند و روابط شخص با دیگران بسیار آسیبپذیر میگردد.
حالات درونی نوازنده هنگام غلبه این ترس بسیار متغیر است. از طرفی با برانگیختن احساسات شنوندگان و به وجد آوردن آنان احساس بزرگی و شکوه مینماید و از طرف دیگر نگران است که نتواند انتظارات و خواستههای خود و دیگران را برآورده سازد.
▪ به طور کلی نشانههای ترس از صحنه را میتوان در سه گروه زیر قرار داد:
۱) از کار افتادن بخشی از سیستم عصبی (Blockade)
۲) واکنشهای روانتنی
۳) توجه نکردن به هویت خود و زوال شخصیت(Depersonalisation)
در حالت اول نوازنده احساس میکند قطعاتی را که قبلاً تمرین نموده بود از یاد برده است و بر حافظه، قدرت ادراک و احساس و حرکات خود کنترل و تسلط کامل ندارد.
واکنشهای روانتنی همانگونه که قبلاً نیز بیان شد در حالاتی همچون افزایش ضربان قلب و تعرق، خشکی دهان، احساس گرفتگی گلو، لرزش زانوها، بازوها و دست، کاهش قدرت تمرکز و حافظه آشکار میگردد.
در حالت سوم تسلط نوازنده بر خود در ارتباط با محیط و شنوندگان کم میشود و بسیار خشک و انعطافناپذیر بر روی صحنه حضور مییابد.
پیدایش ترس از صحنه اغلب ریشه در پروسه یادگیری و آموزش نوازنده دارد. عواملی مانند استرس تمرین و اجرا، موقعیت شغلی و اقتصادی نامشخص و فشارهای اجتماعی از دیگر عوامل بروز این ترس به شمار میروند.
معمولاً هنگامی که نوازندهای از شغل خود صحبت میکند نکاتی همچون استرس و رقابت، موقعیت شغلی نامطمئن، جنبه سوددهی و تجاری کار، قابلیت به اثبات رساندن خود و زبده و نخبه بودن را ذکر مینماید.
شرایط آموزشی نامناسب که اغلب در رابطه مستبدانه بین استاد و شاگرد متجلی میگردد میتواند انگیزه هنرجویی مستعد و ساعتها تمرین او را نقش بر آب سازد.
همینطور راهنماییهای ناکافی در مورد انتخاب ساز و قطعات، چگونگی نگهداشتن بدن، ویژگیهای خاص هر ساز، تمرین بسیار زیاد، انتظار و توقع بیش از حد از هنرجو و تحقیر او میتواند آسیبهای جبرانناپذیری در پی داشته باشد.
ارتباط بین ترس از صحنه و شرایط نامناسب آموزشی در مثال زیر به روشنی بیان میگردد، ویولونیست ۳۲ سالهای اغلب در ارکستر آنچنان دچار ترس و اضطراب میشود که بارها هنگام معرفی صحنه را ترک نموده است. او میگوید: «ترسم از این است که شنوندگان پی ببرند چقدر بد مینوازم.»
این نوازنده فراگیری ویولن را نزد پدرش که نوازندهای حرفهای و بسیار سختگیر بود آغاز نموده است. معلمان بعدی او نیز علاوه بر سختگیری پدر او را تحقیر مینمودند. «فقط باید تکنیک و حالت بدن آنها را میآموختم. همیشه امیدوار بودم روزی از موقعیت شاگردی و تحقیر دایمی معلمان رها شوم. هر کنسرت نیرو و انرژی فوقالعادهای از من میگیرد و ترس پیوسته با من است.»
گاهی نیز خانواده بدون توجه به خواستهها و تمایلات کودک تنها از روی جاهطلبی و یا تحقق آرزوهای برآوردهنشده خود کودک را به فراگیری ساز تشویق میکند که مقاومت درونی و بیمیلی نوازنده نسبت به ساز و شغل خود سالها بعد در اینگونه ترسها نمایان میگردد.
همچنین بر اساس تحقیقات، بسیاری از موزیسینها به اختلالات خودشیفتگی (نارسیستی) مبتلا هستند و دایماً نیاز به تأیید شدن از سوی دیگران دارند که در صورت برآورده نشدن این نیاز دچار ترس و عدم اطمینان میشوند.
هر قدر این ترس زمان طولانیتری بر شخصیت نوازنده خدشه وارد سازد درمان آن مشکلتر خواهد شد. اما اغلب مانند دیگر اختلالات جسمی ـ روانی بر روی این ترس نیز سرپوشی از سکوت گذاشته میشود و نوازندگان به خاطر خجالت و یا ضرر و زیان شغلی ترسشان را پنهان نگه میدارند.
از طرف دیگر این ترس در پشت اختلالات جسمانیای همچون اختلال در خواب، اضطراب و بیقراری و درد عضلات پنهان میماند و در تشخیصهای پزشکی نیز هنوز همچون گذشته تنها به عوارض جسمانی توجه میگردد و مسائلی مانند محیط خانواده و کار و پروسه آموزش نوازنده نادیده گرفته میشود و ریشه و عامل اصلی ایجاد ترس شناخته نمیگردد.
تکنیکها و راههای مختلفی برای برطرف نمودن این ترس وجود دارد. تصمیمگیری در مورد انتخاب راههای درمانی بهتر است با توجه به شدت و دوام ترس و موقعیتی که باعث بروز این حالت میشود صورت پذیرد.
کینزیولوگی یکی از راههای غلبه بر «ترس از صحنه» است.
● کینزیولوگی و موزیک کینزیولوگی
کینزیولوگی که از لغت یونانی (Kinesis) به معنای حرکت گرفته شده است، متدی است که در دهه ۶۰ در آمریکا توسط دکتر جورج گودهرت۶ ابداع شد.
این متد به بررسی جریان انرژی در بدن انسان میپردازد و با ایجاد هماهنگی و توازن در این انرژیها نیروی شفابخشی بدن را تقویت مینماید.
با کمک تست عضله که در کینزیولوگی به کار گرفته میشود میتوان به بلوکهای انرژی و احساسات منفی سرکوبشده و نیز علل آنها پی برد.
کینزیولوگی میتواند به عنوان مکملی در کنار درمانهای پزشکی مد نظر قرار گیرد.
موزیک ـ کینزیولوگی که بر آخرین یافتههای نورولوژی درباره تواناییهای مغز و استرس و نیز ارتباط بین صدا، رنگ، احساسات و قدرت بیان مبتنی است اوایل دهه ۹۰ توسط دکتر روزینا زونن اشمیت۷ و هارالد کنوآس۸ پایهگذاری شد.
البته شالوده و اساس این تکنیک و جنبه روانشناختی کینزیولوگی توسط دکتر جان دایموند۹، پزشک و رواندرمانگر، که تأثیر احساسات بر بدن و استرسهای شغلی هنرمندان را بررسی مینمود بنا نهاده شد. بر اساس تحقیقات دکتر دایموند بدن تمام تجربیات احساسی را که از ضمیر خودآگاه شخص زدوده شده است در خود نگه میدارد و در حالاتی نظیر ترس از صحنه این احساسات بر جسم تأثیر میگذارد و خودآگاه و بدن شخص مقابل یکدیگر قرار میگیرند.
▪ مهمترین زمینههایی که موزیک ـ کینزیولوگی به آنها میپردازد عبارتند از:
۱) زمینههای جسمانی
ـ انقباض عضلات
ـ انرژی تنفس
ـ حالت بدن
ـ تغذیه
۲) زمینه احساسی
ـ ترس از صحنه
ـ بلوکهای یادگیری
ـ ترس از امتحان
ـ نقد
۳) کاربرد نیرو و انرژی بر روی صحنه
ـ ورود به صحنه
ـ حرکات
ـ اثرگذاری بر شنونده
ـ ارتباط با شنونده
ـ خلاقیت
ـ جواهرات و لباس
۴) مسائل مرتبط با ساز
ـ انتخاب ساز
ـ ارتباط نوازنده با ساز
ـ جنس ساز و حساسیت احتمالی نوازنده به آن
● ایدهها و تمرینات جدید برای تدریس
تمرینات و متدهای آموزشی کینزیولوگی که«Brain Gym und Edu-k» نام دارد در حال حاضر در مدارس به کار گرفته میشود.
در زمینه ترس از صحنه هدف موزیک کنیزیولوگی تسلط بر این ترس است که در سه جنبه جسمانی، احساسی و ذهنی انجام میگیرد.
تنشزدایی جسمانی توسط بالانسی سهجانبه صورت میگیرد؛ در این بالانس ضرباهنگ موسیقی و حرکت بدن میبایست با یکدیگر هماهنگ شود.
تنشزدایی روانی emotional stress Release) (ESR نام دارد. در این بالانس کینزیولوگ با لمس دو نقطه رفلکس بر روی پیشانی klient سیستم عصبی را به انجام تغییراتی در عروق و گردش خون وامیدارد. در این هنگام klient به موقعیت استرس فکر کرده، دوباره آن را تجربه میکند این گونه واکنش طبیعی استرس از بین میرود.
مهمترین اصل در کینزیولوگی و شرط همکاریای موفقیتآمیز بین کینزیولوگ و کیلینت قدرت اراده کیلینت است.
کینزیولوگ هیچ راه حلی پیشنهاد نمیکند و کیلینت را تحت تأثیر قرار نمیدهد بلکه او خود قادر به یافتن راه حلهای مناسب و تغییر تصورات و انگارههای منفی و قدیمی خویش است.
شقایق پژهانفر
پینوشتها:
۱. Prof.Dr. Helmut Moeller
رئیس انستیتو کورت زینگر وابسته به دانشکده هنر برلین
۲. Pia Bucher
۳. Pablo Casals
۴. Helmut Funk
۵. داروهایی که با از کار انداختن بخشی از سیستم عصبی خودمختار نشانههای اضطراب را از بین میبرند و تأثیر آدرنالین بر گردش خون را خنثی میکنند.
http://mohsenazizi.blogfa.com
۶. George Goodhearth
۷. Rosina Sonnenschmit
۸. Harald Knauss
۹. John Diamond
ماهنامه ماندگار
توسط محسن عزیزی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست