سه شنبه, ۱ خرداد, ۱۴۰۳ / 21 May, 2024
مجله ویستا

مجلس قدر رئیس جمهور مکتبی را بداند


مجلس قدر رئیس جمهور مکتبی را بداند

تاریخ همواره درس های بزرگی به انسان ها داده و می توان گفت که وجود چنین پدیده ای حال یا با فرض وجود حقیقی خارجی و یا وجود ذهنی آن, نعمتی بس بزرگ از جانب خداوند متعال به انسان می باشد

تاریخ همواره درس های بزرگی به انسان ها داده و می توان گفت که وجود چنین پدیده ای حال یا با فرض وجود حقیقی خارجی و یا وجود ذهنی آن، نعمتی بس بزرگ از جانب خداوند متعال به انسان می باشد. در این میان افرادی در عرصه اجتماعی، موفق می شوند که در تلاش برای تقویت حافظه تاریخی و استفاده از این تجربیات در امور روزمره زندگی خویش، باشند.

از جمله مواردی که در آن به صورت متعدد می توان از حافظه چند هزار ساله تاریخی استفاده کرد، امور سیاسی یک جامعه است. بسیاری از اندیشمندان معتقدند که هیچ گاه پدیده ذاتی تاریخی جدیدی، بوجود نخواهد آمد؛ هر آنچه هست تکرار گذشته بوده و لباس جدیدی بر تن کهنه تعاملات سیاسی و اجتماعی است.

با توجه به بطلان پلورالیسم سیاسی، می توان نتیجه گرفت که همواره یک راه در وجود دو یا چند ماهیت متناقض و متضاد تصمیمات سیاسی، علی رغم سلیقه های و اختلاف نظرها، صحیح بوده است و قدم گذاردن در مسیر دیگر اشتباه بوده و به همان میزان جوامع را از مدینه فاضله خود، دور می گرداند.

جامعه به علت وجود عناصر بیشمار خویش، غالبا حافظه تاریخی خویش را بسیار کمتر از خواص از دست می دهد، بدین لحاظ که در یک جامعه چند میلیونی، حتما افرادی هستند که حافظه تاریخی شان قوی بوده و با انتشار آن، به یادآوری اتفاقات و مشکلات پیشین می پردازند و مردم نیز که عموما به منافع اجتماعی ( و نه شخصی خویش) می اندیشند، به راحتی گذشته را در خاطر آورده و تصمیمات خویش را بر آن استوار می کنند. اما خواص از این قاعده پیروی نمی کنند. چرا که دو عامل اساسی مانع یادآوری و یا حتی عبور از خاطره های سیاسی شان می شود. یکی آن که تعداد جامعه خواص اندک بوده و لذا افرادی که در بین آنان دارای حافظه مناسب تاریخی باشند به همین مرتبه اندک است و علی رغم این مساله نیز هر کدام از این خواص چون خویشتن را در رتبه های بالاتری از افراد هم ردیف خود می پندارند، به صحبت ها و نصایح دیگران بویژه مخالفین خویش اهمیت چندانی نمی دهند. اما دومین عامل، منافع شخصی و سیاسی آنان بوده، که در موضع گیری ها، سخنان و عملکردهای آنان بسیار تاثیر گذار است. به عنوان مثال هم اکنون افراد زیادی را می شناسیم که در سال های پیشین، از حامیان اصلی دکتر احمدی نژاد بودند اما در حال حاضر به عنوان مخالفین ایشان مطرح هستند، که علت آن را می توان در حالات زیر بیان نمود:

۱. این افراد در ابتدا، از مسیر حرکتی رئیس جمهور، تصوراتی داشته و بر آن اساس به حمایت از ایشان پرداخته اند، اما بعد از آن مشاهده نمودند که مشی ایشان با آنچه آنان می پنداشتند، در برخی موارد هم خوانی ندارد: اولا تعداد این افراد بسیار اندک است، هر چند که مدعیان این گروه زیاد می باشد(در حالی که این افراد از دسته های بعدی که ذکر خواهد شد هستند). ثانیا روش این گروه، انتقادهای موضعی، منصفانه، دلسوزانه و به دور از ملاحظات و خوشایندهای سیاسی است؛ نه این که از اساس و بنیه با دکتر احمدی نژاد مخالفت کنند و با هر نوع عملکرد ایشان به مخالفت بپردازند. اگر چنین حالتی در این افراد وجود داشته باشد یا باید به سلامت سیاسی آنان شک نمود و یا به زکاوت و شناخت سیاسی شان، چرا که آنان فردی را به عنوان فرد مطلوب می شناختند که از اساس با آن ها تفاوت های مبنایی داشته است! و هم کنون کشف کرده اند که به طور کامل ( ونه جزیی و موضعی) اشتباه کرده اند! اگر فردی چنین اشتباهی را انجام دهد، شایسته حضور در عرصه سیاسی نمی باشد.

۲. افرادی که از رئیس جمهور انتظار داشته اند که به آنان پست و مقامی بدهد، اما با عدم تحقق این مساله به شدت ناراحت شده و درصدد مخالفت با رئیس جمهور برآمده اند و یا در سطح پایین تر، از رئیس جمهور درخواست هایی داشته اند که با مخالفت ایشان مواجه شده اند و هم اکنون به مواضع انتقادی روی آورده اند.

۳. افرادی که در دولت پست و مقامی داشته اند، اما رئیس جمهور به علت عدم توانایی این افراد و یا با وجود افراد شایسته تر، ایشان را برکنار نموده است. البته این قبیل افراد اندک نبوده و در انتخابات اخیر دیدیدم که بسیاری از آنان به اردوگاه مخالفان دولت پیوسته و مسؤولیت های مهمی بر عهده گرفتند و از همه جالب تر به انتقاد و تاخت و تاز به مسائلی می پرداختند که در دولت دکتر احمدی نژاد خود برنامه ریز و هدایت گر بوجود آمدن این مشکلات بودند.

به هر حال مجموعه این عوامل، ممکن است که موجب پاک شدن حافظه تاریخی خواص و یا عبور از آنان گردد. خوب است به خاطر بیاوریم که در دولت مدعی گفتمان اصلاح طلب، زمانی که آقای خاتمی، برای گرفتن رای اعتماد به مجلس آمده بود، چنان رعب و وحشتی بواسطه جوسازی ها، فشارهای روانی و با سوء استفاده از احساسات مردمی ایجاد کرده بودند، که مجلس پنجم بدون هیچ مقاومتی مجبور به دادن رای اعتماد به تمامی وزیران کابینه خاتمی شد. وزیرانی مانند: مهاجرانی، نوری و ... که بعدها هویت اصلی آنان برای افکار عمومی مشخص شد. اصولا جناح اصلاح طلب، علی رغم شعارهای فریبنده و دروغین « زنده باد مخالف من» به هیچ عنوان یارای تحمل مخالف خود را ندارد. این مساله را بارها در صحنه های سیاسی دهه اخیر مشاهده کردیم. این افراد، با کوچک ترین مخالفتی که مواجه می شدند، با کمک روزنامه های زنجیره ای و با استفاده از عوامل آشوبی خویش، به تحریک احساسات عمومی جامعه پرداخته و با جار و جنجال های سیاسی، مخالفت ها را در نطفه خفه می کردند و در این راستا از هیچ کوششی فروگذار نبودند. استیضاح مهاجرانی وزیر پناهنده و خائن خاتمی که هم اکنون یکی از تئوریسین های شبکه بی بی سی است، علی رغم تمام توهین هایی که به ساحت پیامبر اسلام(ص)، حضرت ولیعصر(عج)، ائمه اطهار(ع)، حضرت زهرا(س)، علماء و مراجع در زمان وی انجام پذیرفت، به واسطه همین نوع تبلیغات روانی، رای نیاورد و بعد از آن نیز، با جرات بیشتری به کارهای گذشته خود روی آورد که البته در نهایت وقاحت را به جایی رساند، که دیگر اصلاح طلبان مجبور شدند خواهان برکناری وی شوند.

در همین انتخابات اخیر، مشاهده کردیم که مهندس موسوی، علی رغم شکست سنگینی که در انتخابات متحمل شد، با برخوردهای غیر منطقی هر چه تمام تر، نه تنها قانون را نپذیرفت، بلکه با استدلال های پوچ و تحریک عواطف حامیان خویش، هزاران نفر را به خیابان ها کشانده، و چندین هفته اوضاع اجتماعی کشور و وجهه بین المللی جمهوری اسلامی را با بحران مواجه نمود و اگر نبود تدابیر حکیمانه رهبر فرزانه انقلاب، این یار دیرین امام راحل(ره)، معلوم نبود چه اوضاع سیاسی هم اکنون دامن گیر اجتماع ما بود.

در حال حاضر پس از گذران این تجربه تاریخی دیگر، در آستانه معرفی کابینه توسط رییس جمهور محبوب و مکتبی خویش هستیم. اما متاسفانه شاهد هستیم که، علی رغم سفارشان مکرر رهبر معظم انقلاب به مدارا و همراهی مجلس با دولت، برخی از نمایندگان با جوسازی ها و انتقادهای تند و تیز، از هم اکنون به موضع گیری در مقابل رئیس جمهور پرداخته اند. سؤالی که اینجا مطرح می شود این است که اگر جناب آقای مهندس موسوی به عنوان رئیس جمهور انتخاب می شدند، با توجه به شناختی که از بی منطقی و هیاهو سالاری وی و همراهانش سراغ داریم، آیا برای مجلس این امکان وجود داشت که بخواهد با حتی یکی از وزیران وی مخالفت کند؟ آیا اگر چنین اتفاقی روی می داد، طرفداران موسوی از سیاستمداران گرفته تا حامیان وی، چنان عرصه را بر مجلس تنگ نمی کردند که یارای تنفس هم نداشته باشد؟ آیا در آن زمان، بیانیه های مکرر و متعاقب مهندس موسوی، فضای تصمیم گیری را برای مجلس فراهم می آورد؟

اما آیا دکتر احمدی نژاد علی رغم ۲۴ میلیون حامی و طرفدار، از چنین حربه هایی استفاده می کند؟ یعنی باید ایشان را به گناه عدم استفاده از فشارهای روانی (متکی بر آرای مردم) بر مجلس، چنین بی رحمانه مورد تاخت و تاز قرار داد؟ آیا این از مظلومیت رئیس جمهور نیست که از آن جا که برخی نمایندگان می دانند ایشان از روش های نامطلوب و اصلاح طلبانه، برای رسیدن به مقاصد خویش استفاده نمی کند، بخواهند تمایلات خویش را بر رئیس جمهور تحمیل کنند؟

برخی نمایندگان محترم باید بدانند که رأی اعتماد به معنای این است که آنان صلاحیت فردی را که رئیس جمهور به عنوان وزیر معرفی می نمایند بررسی کرده، و در صورت حائز بودن این شایستگی به وی رأی بدهند، نه این که رای اعتماد به این معناست که هر آن کس را که نمایندگان می پسندند، دکتر احمدی نژاد به عنوان رئیس جمهور انتخاب نماید!

هر چند بسیاری از نمایندگان، بواسطه ریاست جمهوری دکتر احمدی نژاد سپاسگزار خداوند و مردم عزیز کشورمان هستند، اما برخی دیگر از نمایندگان، باید با یادآوری تجربیات تلخ دوران گذشته و خفقانی که بر مجلس بواسطه عملکرد اصلاح طلبان حاکم گردیده بود، قدر رئیس جمهوری مکتبی و ولایی را دانسته و به دور از خوشایندهای سیاسی، با استمداد از دیدگاه ها و نظرات مقام معظم رهبری به تعامل هر چه بیشتر با دولت محترم بپردازند.

محمد سعید پناهی