یکشنبه, ۲۱ بهمن, ۱۴۰۳ / 9 February, 2025
طبری و كتاب طرق حدیث غدیر
![طبری و كتاب طرق حدیث غدیر](/web/imgs/16/152/g0jop1.jpeg)
تحقیق: محمدهادی یوسفی غروی(۱) ترجمه: حسینعلی عربی
حادثه غدیر، یگانه سند ولایت علی(علیه السلام) نیست، بلكه مهمترین و مشهورترین سند در این بارهاست. از حوادث مهم تاریخ اسلام، شاید كمتر حادثهای بتوان یافت كه از نظر شدت و كثرتروات و اعتبار اسناد، به پای حادثه غدیر برسد. اما غدیر را عمدتاً محدثان نقل كردهاند، و لذاجای طرح آن عملاً كتب حدیث و فضائل، شناخته شده است. و از طرف بسیاری از مورخان وسیرهنویسان دچار سانسور شده است!
این مورخان كه سفر رسول خدا به حجهٔالوداع را به تفصیل و با تمام جزئیات و منزل بهمنزل گزارش كردهاند؛ در گزارش بازگشت از این سفر، حوادث بین راه را درز گرفته پیامبر اسلام وصدهزار نفر مسلمان را به صورت جهشی، از مكه وارد مدینه كردهاند! گویی هیچ حادثهای دربین راه اتفاق نیفتاده است!
در این جا نظرها بیش از هر مورخ، متوجه طبری میشود كه با وجود آن كه در تاریخ خودقضایا و حوادث را به تفصیل و به طرق متعدد گزارش كرده اما ـ برخلاف انتظار ـ حادثه غدیر رامنعكس نكرده است، و این، جای سؤال دارد!
پاسخی كه به این سؤال داده میشود، این است كه طبری كتابی مستقل درباره این حادثه، وبه منظور اثبات ولایت علی(علیه السلام) تألیف نموده است.
مقالهای كه در پی میآید، كوششی در معرفی «كتاب الولایهٔ» طبری در این زمینه است.
بغداد عاصمهٔ العراق بل كانت عاصمهٔالسلطهٔ العباسیهٔ، أسهسا ثانی خلفائهم ابوجعفر المنصور العبّاسی الدوانیقی، علیضِفَّتی شطّ دجله: الشرقیهٔ و سُمیتبالرصافهٔ، و الغربیهٔ و سمیت بالكرخ، قالعنها یاقوت الحموی محلهٔ واسعهٔ فیالجانب الغربی ببغداد، محاطهٔ بسور، و أهلهاشیعهٔ لیس فیها من غیر هم أحد ألبتّهٔ.(۲)
بل نری سوابق تشیعها عند ابن الاثیر اذیقول: ان الشیعهٔ بالكرخ كانوا فی الیوم الثامنمن عشر من ذی الحجهٔ و هو یوم الغدیرینصبون القباب و یعلّقون الثیاب للزینهٔ، وكانوا فی یوم عاشوراء یعملون من الماتم والنوح و اظهار الحزن ما هو مشهور. فعملأهل باب البصرهٔ فی مقابل ذلك بعد یومالغدیر بثمانیهٔ ایام و قالوا: هو یوم دخل فیهالنبیّ و ابوبكر الغار، و بعد عاشوراء، بثمانیهٔأیام عملوا مثل ما یعملون الشیعهٔ یومعاشورا و قالوا: هو یوم قتل مصعب ابنالزبیر.(۳)
و زاد یاقوت الحموی: أن بعض الشیوخببغداد قال: ان علی بن أبی طالب كان فیالیمن فی الوقت الذی كان فیه رسول اللَّهبغدیر خم! و نظم قصیدهٔ مزدوجهٔ یصف فیهامنازل سفره للحج بلداً بلداً و منزلاً منزلاً، ونوه فیها الی معی حدیث غدیر خم، قال فیها:
ثم مررنا بغدیرخمٍّ
كم قائل فیه بزورٍ رجمٍ
علی علی و النبیّ الاُمی!
و كان ابوجعفر محمد جریر الطبری (م۳۱۰ ه¨) اِذا عرف من انسان بدعهٔ طرحه وابعده، فلما بلغه هذا ابتدأ بالكلام فی فضائلعلی بن أبی طالب علیه السّلام، و ذكر طرقحدیث غدیر خم فكثر الناس لاستماعه، واستمع الیه قوم من الروافض، فسمع الطبریمن قوم منهم بسط لسانهم بما لایصلح فیالصحابهٔ فابتدأ بفضائل أبی بكر و عمر.(۴)
و سمّی الذهبی ذلك الشیخ فقال: لمابلغ الطبریّ أن ابن داوود (۵) تكلم فی حدیثغدیر خم. عمد الی كتاب فی الفضائل وتكلم فیه فی تصحیح الحدیث.(۶)
و یبدو أن كتاب الطبری كان متناولالباحثین فی القرن الثامن الهجری.
فقد نقل عنه المورخ الدمشقی ابوالفداءابن كثیر ۷۷۴ ه¨ و عنون الكتاب باسم: كتابغدیر خم، و نقل عنه فی الجزء الاول منكتابه «البدایهٔ و النهایهٔ» سبعهٔ احادیث.(۷)
و اهتم علماء الشیعهٔ بهذا الكتاباهتماماً خاصاً، فذكروا أسناد هم الیه فیكتبهم مع أنها لفهرسهٔ كتب الشیعهٔ و هذامؤلفه من العامهٔ، و ذلك لاهمیه موضوعالكتاب.
فقد ذكر الشیخ الطوسی (م ۴۶۰ ه¨)اسناده الیه قائلاً: محمد بن جریر الطبریصاحب التاریخ عامیّ الذهب له كتاب: غدیرخم و شرح أمره. أخبرنا به... عن ابن كاملعن ابن جریر.(۸)
و لكن النجاشی (م ۴۵۰ ه¨) غیر اسمالكتاب قال: محمد بن جریر الطبری عامی،له كتاب الردّ علی الحرقوصیه(۹)
ذكر فیه طرق خبر یوم الغدیر، أخبرنا بهابراهیم بن مخلّد عن أبیه عن ابن جریر.(۱۰)
و حیث صرح كل من الطوسی والنجاشی بعامیهٔ الرجل فلاوجه لما استظهرهالعلامهٔ الطهرانی (م ۱۳۸۹ ه¨) بقوله: بلالمظنون أن الكتاب لابی جعفر محمد بنجریر بن رستم الطبری الامامی المعاصرلذلك العامیّ... و انما وقع الالتباس مناتحاد الاسم و اسم آبیه و الكنیهٔ و النسبهٔ.(۱۱)
و یعتبر كتاب «شرح الاخبار فی فضائلحیدر الكرار و الائمهٔ الاطهاره للقاضیالنعمان المغربی المصری (۳۳۶ه¨) المصدرالوحید الذی ذكر الكتاب و نقل عنه نصوصاًكثیرهٔ... و یكفی فی أهمیهٔ كتاب القاضیالنعمان المصری وجود هذه الطائفهٔ المنقولهٔمن كتاب الغدیر للطبری فی هذا الكتاب، بلهی اما كل الكتاب او أكثره مما یعرفنابمحتواه.
و قد قال القاضی النعمان المصریمانصه: و روی خبر الغدیر اكثر اصحابالحدیث، و ممن رواه و ادخله فی كتابٍ ذكرفیه فضائل علی: محمد بن جریر الطبری، وهو أحد أهل بغداد من العامهٔ ممن قربعهده، فی العلم و الحدیث و الفقه عندهم. لهكتاب ذكر فیه فضائل علی علیه السّلام. و هوكتاب لطیف بسط فیه ذكر فضائل علیعلیهالسّلام، و ذكر: أن سبب بسطه ایاه انماكان: لان سائلاً ساله عن ذلك: لامر بلغه عنقائل (؟) زعم: أن علیاً علی علیه السّلام لمیكن شهد مع رسول اللَّه صلّی علیه و آلهحجهٔ الوداع، التی قیل انه قام فیها بولایهٔ علیبغدیر خم، لیدفع بذلك بزعمه الحدیثبقول رسول اللَّه صلّی اللَّه علیه و آله: «منكنت مولاه فهذا علی مولاه» فاكثر الطبریالتعجب من هذا القائل (؟) و احتج علی ذلكبالروایات الثابتهٔ علی قدوم علی صلواتاللَّه علیه من الیمن علی رسول اللَّه صلی اللَّهعلیه و آله عند وصوله الی مكهٔ، و بأنه أتاهبهدی ساقه معه و أصابه و قد نزل علیه ماأنزل فی أمر المتعهٔ بالعمرهٔ الی الحج، و أنهأمر من لم یسق الهدی أن یتمتع، و أقام هوصلی اللَّه علیه و آله علی احرامه لمكانلهدی الذی قد ساقه معه: لقول اللَّه تعالی «وَلاَ تَحْلِقُوا رُوسَكُمْ حَتَّی یبْلُغَ الْهَدْی مَحِلَّهُ» وأنه قال لعلی لما وصل الیه: بماذا أهللت یاعلی؟ فقال علی: قلت اللهمّ انّی أهل بما أهلّبه رسولك. قال: فلا تحلل فانّی قد سقتالهدی و لو استقبلت من أمری ما استد برتهلم أسقه و لجعلتها متعهٔ. و أنه أشركه فیهدیه، و نحرهو بعضه و نحر علی بعضه.فاكثر الطبری ذلك بالروایات الثابتهٔ عنحجهٔ الوداع، و كون علی علیه السّلام فیها معرسول اللَّه صلی اللَّه علی و آله، و اجماعأصحاب الحدیث و العلماء عنده علی ذلك؛لیدفع به قول من نفی ذلك ثم جاء فی هذاالكتاب أیضاً بباب أفردی فیه الروایات الثابهٔالتی جاءت من رسول اللَّه صلی اللَّه علیهوآله بأنه قال: «من كنت مولاه فعلی مولاهاللهمّ و ال من والاه عاد من عاداه، و انصر مننصره و اخذل من خذله» قبل حجهٔ الوداع وبعدها. و قوله: «علی أمیر المؤمنین» و «علیأخی» و «علی وزیری» و «علی وصیی» و«علی خلیفتی علی أمّتی من بعدی» و «علیولی الناس بالناس من بعدی» و غیر ذلكمما یوجب له مقامه من بعده و تسلّم الامهٔله ذلك و أن لایتقدم علیه أحد منها و لایتأمرعلیه...
فی كلام طویل ذكر ذلك فیه، و احتجاجاكیر أطاله علی قائل حكی قوله. و لا نعلمأحداً قال بمثله و ما حكاه فیه من دفع مااجتمعت الامهٔ علیه، و نفیه أن یكون علیعلیه اللَّه مع رسول اللَّه صلی اللَّه علیه و آلهفی حجهٔ الوداع. و عامهٔ أهل العلم و أصحابالحدیث مجمعون علی أنه كان معه. و مننفی ما أثبته غیره من الثقات لم یلنفت الینفیه، و لم یعد خلافه خلافاً عند أحد منأهل العلم. و هذا من اصول ما علیه العملعنه اهل العلم فی قبول الشهادات و الاخبار..فاشغل الطبری اكثر كتابه بالحتجاج علی هذاالقائل لجاحد الشاذ قوله الذی لم یثبت عندأحد من أهل العلم؛ اذ قد جاء عنهم و صحلدیهم اثبات ما نفاه.
و (قد) أغفل الطبری او جهل أو تجاهلاو تعمد خلافه لما اثبته و وراه و صححه ممافی علی علیه السّلام، و ذهب فیه الی ماذهب الیه أصحابه من العامهٔ من تقدیم أبیبكر و عمر و عثمان علیه. فهذا عمی القوم وتعامیهم و جهلهم و ضلالهم و اقرار همبذلك علی أنفسهم... فلو توقفوا عن القولفی القوم و قدموا من قدمه اللَّه و رسوله واعتقدوا ذلك له، كان اولی بهم من الدخولفی جملهٔ من قال اللَّه عزوجل فیهم: «وجحدوا بها و استیقنتها انفسهم ظلماً و علواً»أعاذنا اللَّه و جمیع المؤمنین من ذلك و ممایدعون الیه، بفضله و رحمته... و نحن بعدهذا نحكی ممارواه الطبری هذا من مناقبعلی صلوات علیه، و فضائله الموجبه لماخالفه هو، لنؤكد بذلك ما ذكرناه، عنه مناغفاله و جهله و تجاهله و تعمده خلاف مارواه (۱۲)
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست