چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا

سیاست خارجی منعطف روسیه


سیاست خارجی منعطف روسیه

انتصاب دیمیتری روگوزین به نمایندگی دائم روسیه در ناتو در ادامه گمانه زنی های پیرامون نیات روسیه در مهار قدرت افسانه ای آمریکا است که مفهوم می یابد او که پیش از این ریاست حزب میهنی روسیه را عهده دار بود,سمبلی از تندخویی سیاسی در رابطه با توان مدنی اروپا و قوت فیزیکی آمریکا به شمار می رود او پیوسته از روسیه فعال در قلمرو نظامی حمایت کرده است و از قرار گرفتن روسیه در موضع تدافعی پس از جنگ سرد بیزار بوده است

انتصاب "دیمیتری روگوزین" به نمایندگی دائم روسیه در ناتو در ادامه گمانه زنی های پیرامون نیات روسیه در مهار قدرت افسانه ای آمریکا است که مفهوم می یابد.او که پیش از این ریاست حزب میهنی روسیه را عهده دار بود،سمبلی از تندخویی سیاسی در رابطه با توان مدنی اروپا و قوت فیزیکی آمریکا به شمار می رود.او پیوسته از روسیه فعال در قلمرو نظامی حمایت کرده است و از قرار گرفتن روسیه در موضع تدافعی پس از جنگ سرد بیزار بوده است.

حضور روسیه در نشست های ناتو البته فاقد تاثیرات موثر در تصمیمات و جهت گیری های کلان است اما جنبه نظارتی روسیه بی تردید می تواند وزنه ای در برابر توسعه طلبی اتحادیه ارو-آمریکایی و افزایش شعاع میدان عمل این قدرت ها باشد.بویژه با وقایع تحول زای خاورمیانه و تشدید مناقشات "لفظی استراتژیک" روسیه و آمریکا حول برنامه های هسته ای ایران و از جانبی سیر شتاب گرفته تغییرات سیاسی و نظامی در اروپای شرقی که همان،تنفس گروه های غرب گرای اوکراین به ریاست تیموشنکو، افزایش تنش ها میان بلگراد و پریشتینا بر سر استقلال کوزوو،حرارت گرفتن بحث استقرار سپر دفاع موشکی آمریکا در چک و لهستان،همچنین رویکرد خصم آلود تفلیس به روسیه است،امکان ارتفاع گرفتن روسیه را در معادلات ذاتاً پرمخاطره جهانی افزوده است و اهمیت انتخابی همچون روگوزین را به نمایندگی مسکو در مهمترین ساختار پابرجای ارو-آمریکایی روشن می کند.روسیه پیش از این با تعلیق همکاری های خود با اتحادیه اروپا در پیمان نیروهای متعارف اروپایی درصدد اثبات این موضوع برآمد که برای اعاده حیثیت خود تا هنگامی که غرب همچنان نگاهی یک سویه به روسیه دارد و این ابر قدرت بازنشسته را به منزله مار زهرکشیده می بیند ،آماده است تا هزینه های بیشتری را تقبل کند.اما نباید انتخاب ها وانتصاب هایی مانند روگوزین را یکسره در جهت گرایشات بحران آفرینی و ستیزه جویی و موازنه طلبی روسیه قلمداد کرد.تا کمی پیش از حوادث ۱۱ سپتامبر قاطبه ناظران و کارشناسان بر سر این نکته که روسیه قادر و یا حتی مایل به تشکیل جبهه ای ضد آمریکایی و کین جویی از تنها ابرقدرت برجای مانده نیست،اتفاق نظر داشتند و بسیاری در این توهم بودند که روسیه کوچک تر از آن است که نیت موازنه طلبی درسر داشته باشد. بله روسیه هنوز موازنه جو نشده اما معامله جویی در پیش گرفته است.روسیه نه موضعی انقلابی دارد و نه انفعالی.تفسیر روس ها از استراتژی های جهانی را می توان تفسیری پست مدرنیستی نامید. مدرنیته روسیه در تزاحم و تقابل واقعیت می یافت اما امروز در سایه تفاهم و تعامل سیاست خارجی پست مدرن خود را درک می کند. در همین حال غافل نیست که آنارشی بین المللی بازیگران را ناگزیر می سازد،جانب احتیاط بگیرند و در مواقع مقتضی به جعبه ابزار خشونت و تهدید و مقاومت متوسل شوند. به گفته ادوارد سعید روشنفکر عرب، سلطه گری مقاومت می آفریند و چنان که جان مارسکا،سفیر سابق ایالات متحده در کمیسیون همکاری و امنیت اروپا به چرخش قلم نمایان ساخته است،"تمام قدرت های استعماری که بر آن بوده اند تا مستعمرات خود را حفظ کنند تنها به یک جنگ خونین، پر هزینه و از نظر سیاسی مخرب کشیده شده و در آخر همگی شکست خورده اند".بی تردید اتحاد شوروی امپراتوری بود و قدرتی سلطه طلب محسوب می شد اما اینک آنچه روس ها مد نظر دارند نه اعاده سلطه و مستعصم شدن به نوستالژی شوروی بلکه حفظ حریم ژئواستراتژیکی خویش در برابر جهان گرایی واشنگتن است. در آن سو ایالات متحده را باید نیرویی امپراتوری ارزیابی کرد که خارج از منطق متعارف تعقیب منافع ملی حرکت می کند. بنابراین جز روسیه در حیطه اوراسیا نیست بازیگری که بتواند در مقابل توان کرگدنی آمریکا نماد مقاومت ساختاری باشد.رفتارشناسی روس ها در یک دهه اخیر خاصه با رهبری پوتین حکایت از داستان مفاهمه و معامله روسیه با جهان بیرونی دارد. در سال های گذشته ،گرچه روسیه شاهد تزلزل در پایه های مدیریت منطقه ای خویش بوده و با حوادثی در زمره انقلاب های رنگی به تهدیدات پی در پی دچار گشته و حضور ناخوانده اتحادیه اروپا،ناتو و آمریکا را در خلوتگاه خود می بیند اما بدون کمترین تردیدی سعه صدر پیشه کرد و در جهت انطباق با محیط برآمد.روسیه از همان ابتدا به این نکته پرمعنا اعتراف داشت که احیای امپراتوری که حتی عصر امپراتوری ها، از این پس تهی از ارزش های ملموس مدنی است و آنچه مطالبات جهانیان و نیز الزامات سیاست بین المللی اقتضا دارد را ناچار باید در وزین سازی توان نرم کاوش کرد.نه بدین معنا که شیوه برخورد سخت افزاری در نگرش "پست مدرن" به سیاست گذاری های استراتژیک بی اعتبار شده بلکه اساساً هزینه های رویارویی نظامی در مقایسه با فواید تمتع از مشروعیت سازی رفتارها، مقرون به صرفه نیست.به تعبیر بهتر،نگرش ابزاری داشتن به ادوات نظامی،جایگرین قرائت کلاسیک از آن شده است.موشک های قاره پیما نه برای تهدید و مخاطره آفرینی بلکه امروزه به حال چانه زنی دیپلماتیک و دست بالا را داشتن در مذاکرات سیاسی، مفید است.هچنانکه برتری اقتصادی و تفوق فرهنگی، وسیله ای نرم و خوش خیم برای اعمال قدرت شمرده می شوند.به این ترتیب،می توان متوجه شد که چرا روسیه با این وجود که تغییر چشمگیری در بدنه اقتصادی،زیرساخت های ارزشی و فرهنگی و یا معجزه ای اجتماعی نداشته در طول سال های اخیر رشدی شتابان را در هرم ژئوپلیتیکی نظام جهانی پی گرفته و از قدرتی روبه افول به لایه های فوقانی سیستم صعود کرده است.اگر مسکو با سکوتی اعتراض آمیز فراوانی نظامیان ائتلاف را در عراق تحمل کرد و اگر با طمانینه انقلاب های رنگی را در تراز حادثه ای سیاسی نگریست که پیشگیری و درمان آن ارزش فدا کردن کلیت منافع ملی روسیه را ندارد یا گسترش اتحادیه اروپایی را محتاطانه رصد کرد ،در عوض با مهارت زاید الوصفی در مواجهه با سپردفاع موشکی آمریکا، صف آرایی کرد و در مشارکت اتحادگونه خود با چین شگفتی ساز عرصه شد.پوتین هنرمند به خوبی تشخیص داد که کجا باید آرام بگیرد و کجا باید پرخاش کند.فهمید که چگونه از کمترین ها بیشترین ها را بیافریند تا نامش از پاورقی ها به متن بیاید. او آموخته بود که سیاست را با یک چشم نمی توان دید.از این رو بود که با یک نگاه گذشته و تاریخ را مرور می کرد و با نگاهی نافذ چشم به آتیه دوخته بود.او پل های ارتباطی گذشته و آینده را ویران نکرد و در همان حال که سنت اقتدارمآبانه استالین را ستایش می کرد از نرم خویی گورباچف درس ها آموخت.معجون این دو نگرش پدیدآورنده سیاست خارجی منعطف روسیه بوده است. به تحسین آفرینش چنین معجونی است که باید پوتین را عالی ترین نماد پست مدرنیسم روسی تلقی کرد.

منبع: روزنامه اصفهان امروز

دیاکو حسینی



همچنین مشاهده کنید