پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

نگاهی به جنبه زیباشناختی وهنری مناسک عزاداری عاشورا


نگاهی به جنبه زیباشناختی وهنری مناسک عزاداری عاشورا

یکی از جنبه های با اهمیت وویژگیهای مشترک مراسم آئینی در هر فرهنگی , جنبه زیبا شناختی و هنری آن می باشد

یکی از جنبه های با اهمیت وویژگیهای مشترک مراسم آئینی در هر فرهنگی ، جنبه زیبا شناختی و هنری آن می باشد. آئین ها بویژه مناسک مذهبی ،زمینه ظهور وبروز هنر یک قوم می باشند و در آنها جلوه های زیبا ی هنری مشاهده می شود که باورها و اعتقادات دینی را به طور ملموس تر می نمایاند و درواقع (( آمیختگی نمادینی )) از روحیات معنوی و جهان بینی را بوجود می آورند که تقویت کننده ایمان و در عین حال مشوق و مهیج احساسات زیبا شناسانه افراد است و از آنجا که در ارتباط با اعتقادات و باورهای آنها قرار می گیرند بسیار قوی ومؤثر اند ؛ از جمله این مناسک میتوان به عزاداری عاشورا اشاره نمود که قرنهای متمادی با تکیه بر سوز و گداز عاشقانه و به واسطه ابزار های عاطفی ونمادها وتصاویر واز همه اساسی تر موسیقی نهفته در دل خویش نیروی محرکه مؤثری درتاریخ شیعه بوده است ؛ چرا که همواره به کمک وبا استفاده از ابزاری مانند هنر، شور واحساس دینی دینداران - که سوای از سطح آگاهی واندیشه واعتقاددینی اشان تقریبا امری مشترک میان آنهاست - را برمی انگیخته است واز اینرو طیف وسیعی از افراد را مخاطب خود می ساخته است وامروزه نیز در میان جوامع شیعی از جمله ایران به عنوان محوری ترین مناسک وهویت بخش ترین آنها عمل می کند واز آنجاکه در هر فرهنگی، فرآیندی دائمی از تولیدومبادله معنا و تفسیر معناهای موجود در آن وجود دارد که متوقف نمی شود و محصول آن در فرم وشکل نیز ظهور می یابد از اینرو اجرای مناسک عزاداری عاشورانیز با قرار گرفتن در بستر فرهنگ ایرانی تحت تأثیر این فرایند به مرور زمان دارای شکل وفرم ویژگیهای خاص متناسب با آن شده است واین ویژگیها حتی در مناطق مختلف ایران با توجه به شرایط اقلیمی، فرهنگی،اجتماعی وسیاسی به اشکال متفاوتی نمود یافته است ؛به طوری که در بعضی مناطق تحت تأثیر علقه های بومی وبسترهای مساعد قومیتی شاهد جلوه های هنری وزیبایی شناختی پررنگ تری از این مناسک هستیم.

مومنی که با خدای خویش همذات گردیده فقط بشری که به حقایق تازه ای دست یافته که نامومن از آنها بی خبر است نیست ؛این مومن آدمی است که بیش از نامومن توانای عمل است .

او در درون خود نیروی بیشتری احساس می کند خواه در تحمل دشواریها ی زندگی ، خواه از جهت غلبه بر آنها .نخستین ماده هر ایمانی باور به رستگاری از راه ایمان است . و سوال این است که (بامنحصر کردن پدیده دین به فکرت و باورها)معلوم نیست چگونه یک فکرت ساده می تواند چنین نتیجه کار آمدی به بار آورد.فکر در واقع چیزی جز عنصری از خود ما نیست پس چنین عنصری چگونه می تواند قدرتی به ما بدهد که برتر از قدرت هایی باشد که ریشه آنهادر طبیعت ماست؟ چنین فکری ، هر قدر هم که از لحاظ هنر های عاطفی اش غنی باشد نخواهد توانست چیزی بر شور حیاتی طبیعی امان بیفزاید ؛زیرا همه قدرت اش در این خواهد بود که فقط همان نیروهای عاطفی موجود در ما را به حرکت در بیاورد ،نه این که نیرو هایی تازه بیافریند یا چیزی بر نیروهای موجود بیفزاید از این که ماچیزی را شایسته دوست داشتن و مطلوب برای خودمان تصور می کنیم نتیجه نمی شود که ما به صرف این تصور خود را نیرومندتر حس کنیم ؛برای این کار لازم است که از این چیز نیروهایی برتر از آنهایی که در خود ما وجود دارند ساطع شود و از این بالاتر، ما نیز وسایلی داشته باشیم که آن نیروهای ساطع شده را به درون خود ببریم و با حیات درونی امان بیامیزیم.

و معلوم است که برای رسیدن به این مقصود فقط اندیشیدن به این نیروها کافی نیست بلکه ضرورت حتمی دارد که ما خود را در سپهر عمل آنها قرار دهیم و در جهتی بچرخیم که در آن جهت تأثیر آنها را بهتر می توانیم حس کنیم؛ در یک کلام لازم است که ما عمل کنیم . از این نظر ، پیداست که مجموعه اعمال منظم تکرار شده ای که در کیش عبادی از آنها تشکیل میشودتا چه حد اهمیت دارد .در واقع ، آن کسی که به واقع به آداب دینی عمل کرده است میداند که همه این تأثرات بر انگیزاننده آرامش درونی ،صفای باطن و شوق، که از نظر مومن دلیل بر صحت تجربی باورهای وی هستند از آثار و برکات عمل به کیش عبادی اند . کیش عبادی فقط دستگاهی متشکل از علایمی که ایمان از راه آنها ترجمان بیرونی پیدا می کند نیست بلکه مجموعه وسایلی است که ایمان و احساس دینی از راه آنها ایجاد و دوره به دوره تکرار می شود. به زعم دورکیم حرکات و مناسکی هست که به درد چیزی نمی خورد ؛ این گونه حرکات فقط از آن رو انجام می گیرند که نیازی به حرکت کردن ، تکان خوردن و جابه جاشدن در افراد هست.

در واقع دین جایی برای تلفیق های آزادانه اندیشه و فعالیت ،جایی برای هنر ،برای هر آن چیزی که به جان خسته از قید و بندهای زندگی روزانه نفسی تازه می دهد قائل است .البته هنر فقط پوششی برای تزیین خارجی نیست که کیش عبادی به کمک آن بتواند جنبه های زیادی سختگیرانه و خشن خود را پنهان بدارد بلکه در خود کیش عبادی چیزی زیبا شناسانه وجود دارد و هر مناسک عبادی نیز تا حدودی معرف همین جنبه است . (دورکیم، ۱۳۸۳)

بنابراین با تکیه به چنین دیدگاه نظری نسبت به مناسک میتوان گفت ؛ مناسک عاشورا مانند هر مناسک دیگری ذاتا۰۳۹; اساسش متوجه عمل دینی است نه صرفا۰۳۹; فکرت واندیشه دینی .درواقع درجریان مناسک عاشورا به واسطه عمل دینی که همان عزاداری است ((احساس مستقیمی از ذات دین )) به مؤمنین عزاداردست می دهد که بااشتراک گذاشته شدن آن در میان جمع تقویت و باز تولید می شود .چراکه افراد جامعه از راه کنش مشترک می توانند از خود آگاهی بیابند و وجود خود را تثبیت کننداز اینروست که می بینیم افراد در پایان گردهمایی هایی که در مجالس عزاداری اتفاق می افتد معمولا۰۳۹; روحیه مثبت تری پیدا می کنند چراکه در درون آنهانیرویی ایجاد می شود که احساس توانایی بیشتری می کنند.

در این میان هنر بویژه موسیقی و ریتم سهم عمده ای در ایجاد چنین فضای مناسکی به عهده دارد.به طوری که حتی از گذشته های دور و تا به امروز در اغلب اشکال و صورتهای مختلف اجرای عزاداری این عنصربه طورجدی و ملموسی به کار گرفته شده است؛خواه در قالب ریتم ووزن و موسیقی نهفته در اشعار و نوحه ها خواه در صورتهای آشکارتریعنی به کار بردن آلات موسیقی مثل سنج طبل،دهل ، نی ،... مثلا۰۳۹;حرکت زنجیرزنان، یک حرکت ریتمیک دست و پا است که شاید اگر این حرکات با موسیقی و صدا هماهنگ نباشد تأثیرگذاری چندانی هم نداشته باشدو همچنین در سینه زنی ؛ به طور مثال نوعی از سینه زنی به نام ((چلاب )) یا سینه زنی واحد که در مناطق خاصی ازجنوب ایران(بوشهر وخوزستان) اجرا می شودبه شدت موسیقیایی است.

نکته جالب در این نوع سینه زنی همخوانی سینه زن ها با نوحه خوان است که با نظم و هماهنگی بالایی اجرا میشود. این نوع همخوانیها به شدت با عواطف افراد آمیخته است وبا کنشهای احساسی خاصی(بستن چشمها، حرکات دست در هوا، حرکات خاص سر ،..) همراه است وشور خاصی را در میان سینه زنها وحاضرین ایجاد می کند.در اشکال دیگر عزاداریهای رایج نیز موسیقی تأثیربسزایی دارد مثلا۰۳۹; در زنجیرزنی ؛ همین موسیقی و حرکات موزون پا باعث می‌شود افراد ساعتها بی وقفه با پای برهنه روی زمین داغ حرکت کرده و احساس خستگی نکنند چرا که این حرکات انرژی‌زا و در عین حال، هماهنگ و موزون است.

از طرفی وجود نوای سنج و طبل و دهل و..دربین دستجات عزاداری در سالیان دراز موسیقی آیینی خاص عاشورا را ایجاد نموده است که به پر رنگتر شدن فضای مناسکی واثرگذاری بیشتر آن منجرشده است به طوری که طی سالیان متمادی جزئی از خاطرات ماندگارمردم شده ودرحافظه افراد جای گرفته است و مرورآن تداعی کننده احساس دینی مشترکی میان عزاداران است. این فضای مناسکی غالب ،مشایعت کنندگان دستجات عزاداری و حتی رهگذران و تماشاگران این صحنه ها را نیز به خود جلب کرده و تحت تأثیر قرار می‌دهد. این تأثیر در کودکان و نوجوانان به مراتب شدیدتر و ماندگارتر است و به نوعی به فرآیند درونی کردن این مناسک در بین آنها کمک می کند فرآیندی که شاید به واسطه همین حضورعینی و ملموس و فعال در مناسک به شکل سریعتری برایشان اتفاق بیافتد وبه مرور به وسیله آگاهی ومعرفت دینی پایدار شود.

نسیم کاهیرده