چهارشنبه, ۱۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 8 May, 2024
آقای اولاند نسبتا خطرناک
این کشور نیمی از موتور فرانسوی-آلمانی است که اتحادیه اروپایی را به پیش میبرد. فرانسه در بحران یورو در وضعیتی بینابینی بود، در میان شمال محتاط و آیندهنگر و جنوب ولخرج و بیتدبیر قرار داشت: در بین طلبکاران و بدهکاران. اگر فرانسه کشور بعدی منطقه یورو باشد که با دردسر مواجه شود، سرنوشت و بقای پول واحد اروپایی در هالهای از ابهام قرار خواهد گرفت.
به این دلیل پیروزی نامزد سوسیالیست، فرانسوا اولاند، در انتخابات ریاستجمهوری این کشور از اهمیت زیادی برخوردار است. در دور اول انتخابات در ۲۲ام آوریل آقای اولاند با اختلاف کمی از رییسجمهور فعلی، نیکلا سارکوزی، پیش افتاد. هنوز او باید دور دوم این انتخابات در ۶ام ماه مه را پیروز شود، در این مرحله او رایهای چپهای تندرویی که به ژان لوک ملانشن و دیگر نامزدهای این طیف رای داده بودند را باید از آن خود کند و همچنین بر آرایی که به مارین لوپن از جبهه ملی و همچنین نامزد میانهرو، فرانسوا بایرو تعلق داشت، غلبه کند یا آنها را کسب کند.
آقای سارکوزی مسیر دشواری برای صعود دارد. به نظر میرسد خیلی از رایدهندگان فرانسوی عمیقا دل خوشی از او ندارند. خانم لوپن و آقای بایرو از او حمایت نمیکنند، حتی هر دو از شکست وی منفعت کسب میکنند. با این حساب، به جز وقوع یک شوک آقای اولاند میتواند از پیروزی خود در ماه مه و همچنین از پیشبینی برتری و غلبه حزب خود در انتخابات پارلمانی ماه ژوئن مطمئن باشد.
نشریه اکونومیست در سال ۲۰۰۷ از سارکوزی حمایت کرد، زمانی که او با شجاعت به رایدهندگان فرانسوی گفت که هیچ آلترناتیو دیگری به جز «تغییر» ندارند. او بدشانس بود که یک سال بعد توسط بحران اقتصاد جهانی مورد اصابت قرار گرفت. او البته دستاوردهایی هم داشت: نرمش در برابر طرح ۳۵ ساعت کار در هفته سوسیالیستها، آزاد کردن دانشگاهها، افزایش سن بازنشستگی. ولی سیاستهای آقای سارکوزی نسبت به خود او غیر قابل انتظار و غیر قابل اتکا به نظر رسیده است. حمایت از تولید داخلی فرانسه در برابر واردات، ضد مهاجرت و مواضع ضد اروپایی که او اخیرا به نمایش گذاشته، احتمالا با رای دهندگان طرفدار جبهه ملی مشترک باشد، به نظر میرسد که او فکر میکند بخش زیادی از آن را به دست خواهد آورد. با همه اینها، ما اگر یک رای در انتخابات داشته باشیم، آن را به آقای سارکوزی خواهیم داد ولی نه به خاطر شایستگی خود او، بلکه بیشتر به خاطر دور کردن آقای اولاند.
با یک رییسجمهور سوسیالیست، فرانسه یک مساله بزرگ به ظاهر درست خواهد داشت. آقای اولاند با طرح انضباطی سفت و سخت پولی آلمان که شانس احیای منطقه یورو را از بین میبرد، مخالفت میکند. ولی او این کار را به دلایل اشتباهی انجام میدهد و او به نظر میرسد اشتباهات خیلی بیشتری هم دارد که رونق اقتصادی فرانسه (و منطقه یورو) را به خطر خواهد انداخت.
● سوسیالیستی از پایگاه چپ
اگر چه در کمپینهای نامزدها صحبتی از این موضوع نشده است، فرانسه نومیدانه به اصلاحات نیاز دارد. بدهی دولت زیاد و رو به افزایش است، دولت با چنین میزانی در ۳۵ سال اخیر روبهرو نبوده است، بانکها در تهیه سرمایه موفق نیستند، بیکاری مزمن و مخرب شده است و دولت فرانسه، با حجم بودجهای برابر با ۵۶ درصد از GDP کل کشور، در بین کشورهای اروپایی بزرگترین دولت است.
به نظر میرسد برنامه آقای اولاند پاسخ خیلی ضعیفی به این مسائل باشد به ویژه وقتی همسایگان فرانسه در حال اجرای برنامههای اصلاحات حقیقی هستند. او خیلی راجع به عدالت اجتماعی صحبت میکند، ولی آشکارا در صحبتهایش از نیاز برای ایجاد ثروت اثری نیست. اگرچه او قول داده که کسری بودجه را قطع میکند، ولی برای این مساله در نظر دارد که مالیاتها را افزایش دهد، نه اینکه از مصرف کم کند. آقای اولاند وعده داده که ۶۰ هزار معلم جدید استخدام میکند. ولی با محاسبات او، این اهدافش هزینهای معادل ۲۰ میلیارد یورو در طول پنج سال در پی دارد و دولت همچنان بزرگتر خواهد شد. افراد خوشبین جواب میدهند که در مقایسه با حزب سوسیالیست فرانسه، آقای اولاند میانهرویی است که با هر دوی فرانسوا میتران، تنها رییسجمهور سوسیالیست فرانسه در جمهوری پنجم و جک دلورز، وزیر تجارت میتران پیش از آن که رییس کمیسیون اروپایی شود، کار کرده است. او حزب را در طول صدارت لیونل ژوسپین در سالهای ۱۹۹۷ تا ۲۰۰۲ رهبری کرده است، کسی که اصلاحطلب تر از رییسجمهور گلیست وقت یعنی ژاک شیراک بود. آنها در برابر وعدههای پر زرق و برق و نمادین آقای اولاند مبنی بر وضع مالیات ۷۵ درصد از درآمدهای بالا و برگرداندن افزایش سن بازنشستگی از ۶۲ به ۶۰ سالگی که توسط آقای سارکوزی افزایش یافته بود، چنین استدلال میکنند که ۷۵ درصد تقریبا کسی را تحت تاثیر قرار نمیدهد و سن بازنشستگی به تعداد کمی نفع میرساند. آنها عملگرایی را میبینند که توسط رفتار مثبت آلمان و اقدامات سرمایهگذاران نگران اعتبار فرانسه، احاطه شدهاست.
در چنین صورتی و با این اوصاف، هیچکس از این ماجرا خوشحالتر از نشریه اکونومیست نخواهد بود. ولی با نگاه بسیار خوشبینانه هم به نظر میرسد که باید مسلم فرض کنیم که به هرحال، با وجود چیزهایی که او گفته است و با وجود آنچه او بدان متمایل است، آقای اولاند به استمرار انجام کارهای درستش خاتمه میدهد. آقای اولاند گرایش ضدمالی عمیقی از خود بروز داده است. آقای اولاند توسط حزب سوسیالیست ضد اصلاحات خودش ناتوان از انجام این اقدامات خواهد شد و توسط انتخابکنندگانی که از لزوم اصلاح، حداقل از زبان او چیزی نشنیدهاند، تحت فشار قرار خواهد گرفت. هیچ چیز در چند ماه اخیر یا طی سمت طولانیاش در حزب، تایید نمیکند که آقای اولاند جسارت کافی برای بازنگری در مانیفستش و ایجاد تغییر در فرانسه را دارد. همچنین باید گفت که فرانسه دولت بسیار شکنندهتری نسبت به زمانی است که میتران سوسیالیست طی سالهای ۱۹۸۱ تا ۱۹۸۳ آن را رهبری میکرد. اکنون واکنش بازارها حساس و شکننده است و باعث آسیب به همسایههای فرانسه نیز خواهد شد.
● خداحافظی با برلین
ولی در رابطه با باقی اروپا چه؟ در اینجا امتناع آقای اولاند از هر نوع کاهش در هزینههای مصرفی یک پیامد کوتاهمدت مثبت در بر دارد: او زیرکانه میخواهد که «بسته پولی» منطقه یورو بازبینی شود طوری که نه تنها کسری بودجه و بدهی دولت را محدود نکند، بلکه حتی نرخ رشد را هم بیشتر کند. چنین امری موج اعتراض به طرح ریاضت پیشنهادی آلمان که اکنون در این قاره شنیده میشود را کامل خواهد کرد، مسالهای که از ایرلند و هلند تا اسپانیا و ایتالیا را درگیر خود کرده است.
مشکل این است که برعکس ماریو مونتی در ایتالیا، مخالفت آقای اولاند با این بسته فقط راجع به مسائل محدودتر اقتصاد کلان مثل سفت و سخت کردن پولی نیست، بلکه عمدتا مخالفت در برابر تغییر و تصمیم به ابقای مدل اجتماعی کنونی فرانسه به هر قیمتی است. آقای اولاند تطابق و همگامسازی پولی آرامتر فرانسه برای نرم و هموار کردن مسیر اصلاحات این کشور را مطرح نمیکند: او به طور کلی نیاز به اصلاح اقتصادی در این کشور را قبول ندارد. تعجبی ندارد که آنجلا مرکل در آلمان گفته است که قصد دارد کمپینی را علیه او به راه اندازد.
هر صدراعظمی در آلمان سرانجام میآموزد که باید رییسجمهور کشور همسایه را رام و با خود همراه کند، و آقای اولاند نسبت به سارکوزی انعطافپذیری و حرفشنوی به مراتب کمتری دارد. خودداری او در حمایت از هر گونه اصلاحات ساختاری بدون شک این را برای او سختتر خواهد کرد که بخواهد خانم مرکل را متقاعد کند تا زیر بار تورم بیشتر برود یا نوعی از قرضهای دوجانبه را قبول کند. چرا باید رایدهندگان آلمانی طرحهای رفاهی و درمانی ناخوشایندتر را قبول کنند وقتی امثال آنها در فرانسه این کار را نمیکنند؟
منبع: اکونومیست
مترجم: میلاد محمدی
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
تعمیر جک پارکینگ
خرید بلیط هواپیما
ایران دولت سیزدهم رافائل گروسی آمریکا دولت رئیس جمهور رهبر انقلاب مجلس شورای اسلامی محمد اسلامی شورای نگهبان مجلس زنان
تهران پلیس زلزله هواشناسی شهرداری تهران بارش باران قتل آموزش و پرورش قوه قضاییه فضای مجازی سلامت شهرداری
خودرو مسکن حقوق بازنشستگان مالیات سایپا قیمت طلا قیمت دلار ایران خودرو قیمت خودرو بازار خودرو بانک مرکزی بورس
تلویزیون سینما نمایشگاه کتاب دفاع مقدس سریال موسیقی تئاتر سینمای ایران نمایشگاه کتاب تهران کتاب صدا و سیما رسانه ملی
دانش بنیان اینوتکس دانشگاه آزاد اسلامی
اسرائیل رژیم صهیونیستی غزه فلسطین رفح جنگ غزه حماس روسیه چین ترکیه نوار غزه اوکراین
پرسپولیس فوتبال استقلال لیگ برتر ذوب آهن لیگ قهرمانان اروپا لیگ برتر ایران نساجی لیگ برتر فوتبال ایران بازی سپاهان جواد نکونام
اپل هوش مصنوعی سامسونگ ناسا آیفون مایکروسافت گوگل باتری فضا فضاپیما
سازمان غذا و دارو بیماران خاص استرس رژیم غذایی کاهش وزن بیمه زیبایی دندانپزشکی فشار خون