دوشنبه, ۸ بهمن, ۱۴۰۳ / 27 January, 2025
مجله ویستا

ضرورت بررسی معضل اجتماعی تکدی گری


ضرورت بررسی معضل اجتماعی تکدی گری

۱۲ ارگان دولتی مسئول ساماندهی متکدیان

«مسافرم و در این شهر غریب هستم»، «کیف پولم را زده اند، کرایه راه ندارم، لطفا به من کمک کنید»، «بچه ام مریضه و توی بیمارستان بستری است شوهرم هم مرده و مستأجرم، برای رضای خدا کمکم کنید»، «کلیه هایم عفونت کرده و دیالیزی هستم، با مادر مریضم در گوشه ای از خرابه های شهر روزگار می گذرانیم، هیچ سرپناهی نداریم، الهی پول دوا و دکتر ندهید، به ما کمک کنید»، «تو را به خدا یک بسته دستمال کاغذی با فال حافظ بخرید»...

این مطالب تنها بخشی از به اصطلاح نیازهای متکدیان مدرن است که دیگر به خود زحمت نمی دهند در روز برای صد و یا هزاران نفر تعریف کنند تا مبادا خسته شوند، بلکه آن را روی تکه ای کاغذ و یا مقوا می نویسند و جلوی پایشان می گذارند و روی صورت خود را هم می پوشانند تا مثلا شرم و خجالتشان را از نگاه پرسشگرانه مردم در هیاهوی خاموش شهر بپوشانند.

دیگر حکایت علیل و ذلیل و بدبخت و بیچاره بودن برای متکدیان کهنه و قدیمی شده است! متکدی دیگر فقط آن فرد دست و پا کج، انگشت سوخته و صورت آبله چکان نیست، چون این شیوه دیگر در جریحه دار کردن احساسات مردم تا حدودی از درجه اعتبار ساقط شده است! امروزه تکدی گری شیوه های مدرن و شیک تری به خود گرفته و متکدیان باکلاس شده اند و دست نیازشان را به گونه ای جدیدتر به سوی مردم دراز می کنند، آنها با ظاهری آراسته زنگ در خانه ها را می زنند و طلب کمک می کنند و یا محترمانه شما را به گوشه ای خلوت می برند و در گوشتان قصه نیازشان را بازگو می کنند و در این بین نرخ گدایی هم بالاتر رفته است.

هر چند شاید تکدی گری موضوعی تکراری و کهنه شده باشد، اما همچنان در گوشه و کنار شهر، در سر چهارراه ها، معابر و پیاده روها شاهد حضور متکدیانی هستیم که علاوه بر زشت نمودن چهره شهر، آسیب های اجتماعی زیادی به خود و جامعه وارد می سازند و به انواع مختلف با سوءاستفاده از احساسات مردم به گدایی در سطح شهر می پردازند و این موضوع دقت نظر و توجه بیشتر مسئولان ذیربط را در برخورد و ساماندهی با این معضل و پدیده زشت و ناهنجار اجتماعی می طلبد، و به آسیب شناسی های جدی تری نیاز دارد.

● تکدی گری، معضل اجتماعی

جامعه شناسان معتقدند، در چندین سال اخیر یکی از معضلات شهرهای بزرگ خصوصا تهران معضل تکدی گری یا گدایی یا به نوعی درآمدزایی نادرست متکدیان و افراد بیکار، کودکان بی خانمان و زنان بی سرپرست در سطح شهر می باشد. افرادی که از راه گل فروشی، دود کردن اسپند یا پاک کردن شیشه های خودروها، جلوی ماشین ها را می گیرند و علاوه بر اختلال در عبور و مرور، چهره شهرها را نیز زشت کرده و شخصیت اجتماعی شهر را تنزل می دهند.

● گداهای مدرن یا گدایی به شیوه نوین

در غروب روز جمعه در هوایی نسبتا گرم به مرکز خرید مهران یا کوچه برلن می روم، صدای سوت دلنشینی از میان همهمه جمعیت به گوش می رسد، آهنگ گل پامچال است. به دور و برم نگاهی می اندازم، جوان رشید و قدبلندی مقابلم ظاهر می شود. کاغذی سفید و بزرگ شبیه تخته وایت برد دور گردنش آویزان کرده است و با تیتر «ترانه ها و آهنگ های درخواستی» در دو ستون آهنگ های شاد و غمگین با صدای سوت توجه همه را به خود جلب می کند، سلام می کنم، صدای سوتش قطع می شود، با مقدمه ای کوتاه سر صحبت را با او باز می کنم، خودش را امید و ۳۶ ساله معرفی می کند و در ادامه می گوید: «اهل ساری هستم و چند سالی است که مردم را به این ترتیب سرگرم می کنم.»

وقتی به او می گویم شما که جوان هستید، پس چرا دنبال کار مناسب و معتبری نمی روید، خنده ای تلخ بر لبانش نقش می بندد و می گوید: «قبلا در سینما آزادی و آفریقا نظافت چی بودم و آنجا کار می کردم روزی ۲ هزار تومان هم حقوق می گرفتم اما الآن علاوه بر اینکه کارم را دوست دارم روزی ۲۰ تا ۲۵ هزار تومان کاسبم.»

وقتی به او می گویم این کار شما که حرفه و شغل نیست، شما می توانید کار مناسبی در شهر خودتان یعنی شمال پیدا کنید این طور پاسخم را می دهد: «خانم شما سر گرسنه بر بالش نگذاشته اید که بفهمید ما چه می گوییم زندگی و خرج خانه شوخی بردار نیست، من ورزشکارم و دوچرخه سواری می کنم اما فقط سوت زدن را دوست دارم و این کار را هم با تمرین زیاد یاد گرفته ام!»

در ادامه مسیر به همراه عکاس به چهارراه استانبول سری می زنیم. مرد در خود چمبره زده است و دست ها را لای زانوهای خمانده اش فرو برده و چانه را به گودی سینه چسبانده است. روی تکه کارتونی با ماسکی بر دهان نشسته و پاهای باندپیچی شده اش را دراز کرده و پاچه شلوارش را هم بالا زده تا زخم پاهایش دلت را ریش کند. اسمش را می پرسم، بدون هیچ ممانعتی و با آه و ناله و صدایی از ته چاه درآمده می گوید: «محمد».

می پرسم، چند سال سن داری و اهل کجا هستی و برای چه گدایی می کنی؟ در پاسخ می گوید: «۳۷ سال سن دارم و اهل چابهار هستم. خانم پایم عفونت کرده و بیمار هستم، پول رفتن به شهرم را ندارم، ضمنا باید برای عمل پول زیادی داشته باشم به خاطر همین پنج شنبه و جمعه ها به اینجا می آیم تا مردم کمکی کنند چون من که قادر به کار کردن نیستم.» وقتی به او می گویم: «بقیه هفته را چکار می کنید»، اینطور می گوید: «در خیابان ولیعصر و میدان ونک می روم، آنجا مردم بیشتر کمک می کنند.»

از او می پرسم روزی چقدر درآمد دارید، می گوید: «ای، روزی ۱۰ تا ۱۲ هزار تومان. بستگی دارد چه روزی باشد.» به او می گویم مگر فرق می کند؟ می گوید: «بله مردم در روزهای محرم، ماه رمضان و یا مراسم شادی بیشتر کمک می کنند و پول می دهند!»

● گدایی خانوادگی

با شیرعلی و عبدالغفور و مادرش کمی جلوتر هم صحبت می شوم. بچه ها روی زمین داغ و آفتاب خورده خردادماه ولو شده اند و مشغول نقاشی با شابلون حیوانات و اشکال هندسی هستند. چهره سیاه سوخته و لهجه آنها حکایت از جنوبی بودنشان می کند.

از شیرعلی که نسبت به بقیه بزرگتر به نظر می آید سؤال می کنم اهل کجا هستید و برای چه به تهران آمده اید؟ می گوید: «بچه شوشترم»، ۱۲ سال سن دارم و برای کاسبی به این جا آمده ایم.»

وقتی به او می گویم تو باید الآن در مدرسه و سر جلسه امتحان باشی، چنین می گوید: «درس خواندن پول می خواهد، پدرم مرده، مادرم هم که آنجا نشسته مریض است و ما هیچ راهی جز دست فروشی و گدایی نداریم و الآن هم می بینی مادرم عینک آفتابی می فروشد. و روزی ۲۰ تا ۲۵ هزار تومان کاسبیم.»

وقتی از او سؤال می کنم تو که فقط با دوستانت کاسه گدایی به دست گرفته ای و مشغول بازی هستی پس چرا کار نمی کنی، این طور پاسخم را می دهد: «از صبح تا ظهر خوب کار کردم الان دیگه حال ندارم. باید بروم و ساندویچ و آب میوه ای بخورم تا گلویم تازه شود.»

کنار ام کلثوم می نشینم، کاسه اش را نزدیک می آورد، «مادر صدقه رفع بلاست. یه کمکی بکن، یا عینکی بخر، کبریت هم اگر لازم داری بخر، به خدا ثواب داره» بدون اینکه من چیزی بگویم، ادامه می دهد: «این بچه ها را که می بینی پدر ندارند، برای کار در شهر خودم هیچ جایی ندارم، مجبور شدم به تهران بیایم.»

وقتی به او می گویم، خب حالا چرا گدایی و دست فروشی می کنید و چرا مجبور شدید به تهران بیائید حداقل در شهر خودتان که دوست و آشنا بیشتر دارید و بهتر به شما کمک می کنند، گردنی کج می کند و چادر مشکی بورش را روی سر جابه جا می نماید و می گوید: «کرایه خانه مان عقب افتاده بود و صاحب خانه جوابمان کرد، از شوشتر راهی این شهر و آن شهر شدم و الان هم مجبورم شکم بچه های قد و نیم قدم را سیر کنم حالا کرایه خانه و خرج خانه را یک جوری تهیه می کنم و خدا کمک می کند.»

● بزهکاری در نوجوانی

از او که چروکهای صورت و پینه های دستش عمیق است اما نگاهش حکایت از عمری کوتاه از زندگی پررنجش دارد، سؤال می کنم، پول کرایه خانه را چطور جور می کنید و چقدر کرایه می دهید، که در پاسخم می گوید: «در اطراف افسریه پشت یک انبار مکانیکی یک اتاق داریم و شبها در آنجا می خوابیم. شبی ۲هزار تومان کرایه می دهیم.»

مریم ۱۳ساله است و در یک کیوسک تلفن عمومی مشغول صحبت کردن است. جلو می روم و به او می گویم می خواهم با تو صحبت کنم. از ترس خیلی سریع گوشی را قطع کرده و گره روسری قرمز حریرش را سفت تر می کند و می گوید: «به خدا من گدایی نمی کنم، می بینی که دستمال کاغذی می فروشم!»

به او می گویم اهل کجا هستی و برای چه این کار را می کنی، تو با این سن و سالت الان باید در خانه پیش پدر و مادرت و مشغول درس خواندن باشی، که در پاسخ این طور می گوید: «بچه مشهدم. پدرم مرده و مادرم با یک برادر و یک خواهر مشغول کار در خانه هستند من مجبورم در بیرون از خانه کار کنم. اما مدرسه می روم. به کلاس قرآن هم می روم ولی اول باید روزی ۵ تا ۱۰ هزار تومان کار کنم تا شب بتوانم به خانه بروم، خدا بزرگه.»

وقتی از او سؤال می کنم چند ساعت در روز کار می کنی، دستان کوچک اما کثیفش را دور لب آفتاب سوخته و آف شده اش می کشد و سرش را به کیوسک آهنی خنک می چسباند و می گوید: «از ۶ صبح تا ۵ بعدازظهر در خیابان جمهوری هستم و از ۶ تا ۱۰ شب هم در خیابان ولیعصر.»

زمانیکه به او سفارش می کنم بهتر است در خانه بماند و گدایی نکند، انگار حرفهای مرا نشنیده و در پایان می گوید: «خانم حالا یک دستمال با فال حافظ بخر!»

● ۱۲ سازمان و ارگان مسئول ساماندهی متکدیان

محمدجواد روزبهانی مدیرعامل سازمان رفاه و خدمات اجتماعی شهرداری تهران در گفت وگو با گزارشگر کیهان در پاسخ به این سؤال که چرا شهرداری که متولی اصلی جمع آوری و ساماندهی متکدیان می باشد، اقدامی اساسی در این خصوص انجام نمی دهد، می گوید: «طبق قانون در بحث ساماندهی متکدیان، مدیریت شهری و شهرداری فقط در مورد جلوگیری از تکدی گری و هدایت آنها به سوی مشاغل آبرومند باید فعالیت کند، در آخرین مصوبه

۱۵/۲/۱۳۷۸، ۱۲ سازمان و ارگان دولتی مسئول جمع آوری و ساماندهی متکدیان هستند و باید در این مورد اقدام نمایند اما سازمانی که فعلا مستقیماً دخالت دارد مدیریت شهری شهرداری تهران با مشارکت نیروی انتظامی است.» از جمله این ۱۲سازمان، شهرداری، نیروی انتظامی، سازمان بهزیستی، وزارت کشور، وزارت رفاه، تأمین اجتماعی، دادگستری، وزارت کار، کمیته امداد و... هستند.»

روزبهانی با اشاره به اینکه متکدیان به گروههای معلول، سالمند، جوان و نوجوانان، کودک و زنان بی سرپرست و گدایان حرفه ای تقسیم می شوند، می گوید: «در خصوص متکدیان حرفه ای با عنایتی که رئیس قوه قضائیه دارند بنا به درخواست شهرداری کادر ویژه ای برای این موضوع مشغول فعالیت هستند و طبق قانون با آنها برخورد می شود، اما در مورد متکدیان دیگر که اغلب سالمند، مجنون، معلول جسمی، زنان بی سرپرست و یا کودکان هستند هم تیم ویژه ای داریم که بعد از جمع آوری و پذیرش آنها به مراکز نگهداری موقت منتقل می شوند، اما متأسفانه بدلیل اینکه ظرفیت لازم و کافی برای نگهداری این افراد وجود ندارد، در این زمینه با مشکل مواجه هستیم و علی رغم اینکه سازمان بهزیستی در زمینه نگهداری متکدیان معلول و سالمند با ما همکاری خوبی دارد، اما باز هم مقدورات و امکانات در زمینه نگهداری متکدیان کافی نیست، چون اغلب آنها شهرستانی هستند.»

مهندس روزبهانی در ادامه توضیحات خود می گوید: «باتوجه به اینکه استانهای مربوطه متکدیان شهرستانی را پذیرش نمی کنند و تحت حمایت قرار نمی دهند با مشکلات عدیده ای روبرو هستیم، اما در عین حال در شهرداری برای ساماندهی متکدیان، مراکز اسکان موقت در نظر گرفته است و متکدیان تا مدتی در این مراکز اقامت دارند، اما هزینه نگه داری آنها بسیار بالاست و از عهده ما به تنهایی برنمی آید.»

وی با اشاره به اینکه تنها برای تأمین کادر پزشکی و درمان آنها متحمل یک میلیارد تومان هزینه درمانی شدیم می گوید: «همچنین در اواخر سال۸۷ برای اسکان شبانه افراد بی خانمان و متکدیان هم «گرم خانه هایی» در سطح شهر تهران و مراکز اسکان ساماندهی این افراد دایر کردیم که بعد از اذان مغرب تا صبح فردا در اختیار ما هستند و آنها را به صورت کامل تحت نظارت داریم و از نظر درمان و غذا نیازهای اولیه آنها را هم تأمین می کنیم تا در فصل گرما و سرما حداقل سرپناهی داشته باشند، اما در طول روز متأسفانه قادر به نگه داری دائمی آنها نیستم.»

مدیرعامل سازمان رفاه و خدمات اجتماعی شهرداری در ادامه می گوید: «در مراکز اسکان موقت متکدیان، از افراد معتادی که به دلیل اعتیاد به تکدی گری افتاده اند و از خانواده طرد شده اند، هم نگهداری می کنیم و آنها را برای درمان به مراکزی که با همکاری تشکلهای غیردولتی دارای مجوز از سازمان بهزیستی تأسیس شده اند، معرفی می کنیم.»

وی با اشاره به اینکه برای ساماندهی و جمع آوری کودکان متکدی، مددکاران وارد کار می شوند و آنها را به مراکز ساماندهی کودکان سازمان بهزیستی تحویل می دهند می گوید: «باتوجه به اینکه عوامل متعددی موجب بروز تکدی گری در جامعه می شود، لذا ساماندهی آنها نیاز به یک برنامه بلندمدت دارد.»

● دنبال علت باشید

مهندس مرتضی طلایی رئیس کمیسیون فرهنگی اجتماعی شورای شهر تهران در گفت وگو با گزارشگر کیهان با اشاره به اینکه با ساختار و روشهای موجود امکان حل این گونه معضلات و آسیبهای اجتماعی مثل تکدی گری وجود ندارد می گوید: «باتوجه به اینکه ۱۲ دستگاه در این زمینه دخیل هستند و هرکدام راه خود را می روند، طبیعی است که به یک نتیجه معقول و منطقی نخواهیم رسید و هیچ دستگاهی پاسخگو نخواهد بود و لذا تا زمانیکه مسئولیتها بین دستگاههای متعدد تقسیم و توزیع نشده است، نه تنها مشکل ساماندهی و جمع آوری متکدیان حل نخواهد شد، بلکه به نوعی روش برخورد در آینده سخت تر و پیچیده تر می شود، چون متکدیان در تغییر روشها و مهارتهای خود به صورت سازماندهی شده عمل می کنند.»

وی با اشاره به اینکه برای برخورد با معلول در وهله اول باید دنبال علتها بود، تصریح می کند: «در ابتدا باید ببینیم چرا تکدی گری بوجود می آید که این مسئله هم به فرهنگ عمومی جامعه برمی گردد و برخی افراد با سوءاستفاده از احساسات و عواطف مردم تن پرور و تنبل می شوند و به تکدی گری روی می آورند و دنبال کار راحت هستند، لذا جامعه و مردم باید فرهنگ تکدی گری را منسوخ کنند و با آن به عنوان یک پدیده زشت اجتماعی و غیرقانونی برخورد نمایند و دستگاههای مسئول هم با تعیین یک دستگاه به عنوان متولی اصلی در صدد رفع این معضل اجتماعی برآیند که به نظرم بهترین گزینه برای این امر وزارت رفاه و سازمان تأمین اجتماعی می باشد.»

● دست طمع چو پیش کسان می کنی دراز

پل بسته ای که بگذری از آبروی خویش

تکدی گری از زمره زشت ترین مناسبات اجتماعی است و این روزها متکدیان چه نیازمند و چه حرفه ای با شیوه های بسیار نوین احساسات برانگیز، به امرار معاش می پردازند و از عواطف ملت، بهترین استفاده را می کنند.

متکدیان به شکلهای گوناگون در همه جای ایران به تکدی مشغولند، و بر حسب شرایط گوناگون و آنچه در هر دوره زمانی بر اجتماع حاکم است، این پدیده نیز تغییر شکل می دهد و تعداد متکدیان بر مبنای میزان دخالت و حضور عوامل قانونی و سازمانهای مسئول، کاهش یا افزایش می یابد. زشتی این پدیده بر همگان آشکار است، اما کندوکاوی در دلایل اجتماعی بروز و ظهور آن ما را با حقیقت تلخی رو به رو می کند و آن همان زمینه های ذهنی ناخودآگاه در ضمیر اجتماعی ماست که تکدی گری را رواج می دهد و گاه با استفاده از حس انسان دوستانه عموم افراد اجتماع، آن را توجیه و تصدیق می کند.

● قصه آن گدای سمج

تکدی گری، شیوه های گوناگونی دارد. با یک نگاه کلی می توان دریافت که متکدیان نه افرادی بازمانده از پیشرفت اجتماعی و هوش و امکانات فردی، که به عکس افرادی توانمند و هوشیارند و با استفاده از این توانایی و هوشیاری، شیوه ای برای کسب آسان در آمد انتخاب کرده اند.

دکتر محمد علیزاده جامعه شناس و استاد دانشگاه در گفت و گو با گزارشگر کیهان با اشاره به اینکه نه فقط گدایی و تقاضای مستقیم پول از مردم، بلکه بعضی مشاغل نیز به نوعی تکدی محسوب می شوند، می گوید: «قدیمی ترین و شناخته شده ترین شیوه، تکدی، همان چیزی است که ما از آن به عنوان گدایی تعبیر می کنیم.

از دیرباز عده ای با حضور در مجامع عمومی و مراکز تجمع مردم بخصوص اماکن مذهبی، از احساسات انسان دوستانه مردم سوء استفاده می کردند و با طلب پول، غذا، لباس و سایر امکانات، نیازهای خود را برآورده می ساختند.»

وی ادامه می دهد: «داستان متکدیان سمج که به هر شکل ممکن از مردم پول می گرفتند و در عزا و عروسی حاضر می شدند، از داستانهایی است که حتی در ادبیات ما نیز حضورش محسوس است،» اما با گذشت زمان بویژه در زمان حاضر، تکدی گری پیشرفت کرده است و متکدیان که با حیله های مختلف می کوشند نظر لطف و مرحمت دیگران را بخود جلب کنند، همواره در ابداع روشهای جدید تکدی گری کوشیده اند.»

دکتر علیزاده اضافه می کند: «روش مؤثر متکدیان جلب ترحم افراد است و لذا در این میان مردم باید با این آگاهی که کمک به متکدی، باعث رواج گداپروری در جامعه می شود، از گسترش این معضل اجتماعی جلوگیری نمایند و با این خرده فرهنگی که متاسفانه در پاره ای از لایه های اجتماعی مورد پذیرش قرار گرفته و به نوعی مشروعیت یافته است، مقابله کنند.»

● سازمان بهینه سازی تکدی گری

این استاد دانشگاه با اشاره به اینکه به مرور زمان، گدایان قدیمی و کم حوصله در همان حوزه کاری قبلی خود استقرار پیدا کرده اند و به شکل گدایان ثابت یک منطقه یا متکدیان حرفه ای نابینا و علیل باقی مانده و تازه کارها، به دنبال روشهای جدید رفته اند در ادامه توضیحات خود این طور می گوید: «در این سیستم، تکدی گری وارد نظام پیچیده تری می شود، نظامی که در آن شبکه های وسیع سوء استفاده افراد را از سنین مختلف به کار می گیرند و با سازماندهی و هدایت آنها سودکلان به جیب می زنند و به دنبال بررسی ریشه های تکدی و در پی یافتن محل تجمع و استقرار متکدیان، اغلب به این سازمان های مافیایی می رسیم، افراد حاشیه نشینی که به دلیل فقر و نیاز، تبدیل به آلتی در دست سودجویان می شوند.»

دکتر علیزاده که خود چندین سال در ستاد طرح جمع آوری و ساماندهی متکدیان فعالیت داشته و تحقیقات گسترده ای در این زمینه انجام داده است، خاطرنشان می کند:«حضور وسیع کودکان در سنین بسیار پایین و در شرایط بدآب و هوایی و با نامناسب ترین وضعیت ظاهری، آن هم کودکانی که ضعف و ناتوانی جسمی و یا بیماری هم بر آنها غالب شده و اغلب به هر طریق ممکن می کوشند تا پولی به دست بیاورند، از راز این نظام مخوف پرده بر می دارد لذا اصرار و پافشاری آنها، شاید یکی از همان روشهای نوینی است که کارفرمایان براساس روان شناسی اجتماع آن را ابداع کرده اند.»

وی می گوید: «وقتی کودکی به شما التماس می کند و گاه اشک هم می ریزد، چیزی در عمق وجودتان تحریک می شود و گاه حتی فقط برای خلاصی از این فشار، پولی به او می دهید، تا رهایتان کند، آنها شما را وادار می کنند بخاطر نجات آنها از کارفرمای خشن و زورگو چیزی به آنها بدهید و از لحاظ عاطفی هم خود را توجیه کنید و فروشندگانی که گدایی می کنند، نه فقط به این شیوه های آشکار، بلکه در پوشش مشاغل کاذب نیز جزو متکدیان سازماندهی شده تلقی می شوند و متکدیانی که اجناس بنجل و بی ارزش می فروشند و افراد را وادار می کنند برای توجیه عملشان چیزی از آنها بخرند نیز از آن دسته اند. و آن دسته از افراد که خانوادگی راه می افتند و چیزی از هنر بدوی شان مایه می گذارند و آهنگی می نوازند، و به شکل رمانتیک بازو به بازوی همسرشان قدم می زنند نیز همان گداهای قدیمی خودمان هستند که حالا بزک شده اند.»

دکتر علیزاده می گوید: «مردم بخاطر جنبه های انسان دوستانه و حتی گاهی به دلایل مذهبی، به این افراد کمک می کنند، بعضی با نیت صدقه، و به قصد خیر، در واقع تن پروری و فساد این قشر را تقویت می کنند. اما این مسئله توجیهی بر این نیست که مسئولان از تلاش و کوشش خود برای جمع آوری متکدیان دست بردارند و یا در این کار ضعیف عمل نمایند.»

● آسیب دیدن فرهنگ کار در جامعه

فعالیتهای درآمدزا و کار در جامعه هر کدام تعریف مشخص و جداگانه ای دارد. برخی مشاغل در جامعه رسمیت ندارد و اگر کسی وارد آن شود مردم و جامعه به عنوان تکدی به آن نگاه می کنند.»

مرتضی طلایی رئیس کمیسیون فرهنگی ، اجتماعی شورای شهر تهران در گفت وگو با خبرنگار کیهان با بیان مطلب فوق بین شغل و آسیب اجتماعی تفاوت قائل می شود و برخلاف نظردکتر علیزاده می گوید: «وقتی بچه ای در سه ماه تعطیل تابستان برای خرج تحصیل گل فروشی و یا دست فروشی می کند، نمی توانیم بگوییم او به نوعی گدایی می کند در این مورد باید گفت بازار کار محدود است و با توجه به اینکه نرخ بیکاری هم بالاست، لذا دستفروشی را نباید نوعی گدایی محسوب کرد.»

وی با اشاره به اینکه فرهنگ کار در جامعه دچار آسیب شده است خاطرنشان می کند: «وقتی ما برای کارهای بنایی، نظافت شهری و... از کارگران افغانی و پاکستانی استفاده می کنیم در واقع به تبلیغ فرهنگ کار تجملاتی و تشریفاتی می پردازیم و لذا می بینیم کار یدی فراموش شده است و منزلت خود را از دست داده است. که برای حل این مشکل باید به کاریدی در جامعه بها دهیم و برای آن ارزش قائل شویم تا افراد تن پرور و تنبل دست از تکدی گری بردارند.»

وی تنها راهکار حل معضل متکدیان را مدیریت یکپارچه شهری می داند و می گوید: «دستگاههای مسئول باید با حفظ هویت سازمانی خود در تابعیت کنترل عملیاتی مدیریت شهری قرار گیرند و زیرنظر شورای شهر مسائل را حل و فصل کنند و هر کس به تنهایی راه خود را نرود.»

بهزیستی تنها متولی متکدیان نیست

اما سیدحسن موسوی چلک مدیرکل امور آسیب دیدگان اجتماعی در سازمان بهزیستی کشور در گفت وگو با گزارشگر کیهان با استناد به مصوبات قانونی شورای عالی اداری در مورد متکدیان به حیطه کاری ووظایف سازمان بهزیستی در مورد ساماندهی و جمع آوری آنها اشاره می کند و می گوید: «بهزیستی فقط مسئول رسیدگی به امور متکدیان بی سرپرست، معلول و سالمند می باشد که در این زمینه هر اقدامی لازم باشد، انجام می دهد و به همین منظور به طور مرتب یکی از نمایندگان خود را جهت شناسایی افراد فوق به مجتمع اردوگاههای متکدیان و یا مراکز اسکان موقت شهرداری می فرستد که پس از اقدامات و شناسایی اولیه متکدیان، به بهزیستی منتقل می گردند.»

موسوی چلک با اشاره به این مسئله که بهزیستی متولی متکدیان نیست، و کارهای اجرایی فقط برعهده شهرداری و نیروی انتظامی می باشد خاطرنشان می کند: «گدایی را نمی توان ریشه کن کرد چون عوامل متعددی از جمله ساختار اقتصادی، اتباع بیگانه و ساختار نظام تامین اجتماعی در بروز و ظهور این معضل دخیل هستند، همچنین عوامل دیگری مثل تن پروری و گداپروری مردم را هم باید به این موارد اضافه نمود. بنابر این تا زمانیکه این مشکلات در جامعه وجود دارد، ما در اجرای طرح ساماندهی و جمع آوری متکدیان نمی توانیم موفق باشیم. ضمن اینکه با طرحها و برخوردهای ضربتی و قهری نیز نمی توان با این مشکل برخورد کرد چون متکدیان ضربتی بوجود نیامده اند که بتوان ضربتی با آنها برخورد کرد، و تنها اقدامات مؤثر در این زمینه اجرای صحیح و درست مصوبات قانونی، اصلاح فرهنگ مردم، توانمندسازی متکدیان و برخورد با باندهای حمایتی متکدیان است.»

● خلأ قانونی وجود ندارد

ستار هدایت خواه نماینده مردم بویراحمد و عضو هیئت رئیسه کمیسیون فرهنگی مجلس در گفت وگو با گزارشگر کیهان می گوید:«تکدی گری یک ناهنجاری اجتماعی است که با توجه به آموزه های دینی و قرآنی، کاری زشت و مذموم در جامعه تلقی می شود و از سوی دیگر بر مسئولان حکومتی است که نیازمندان واقعی را شناخته و در رفع نیازهای آنها تلاش کنند که در همین راستا و طبق دستورات قرآن کریم، بعد از انقلاب اسلامی شاهد تأسیس نهادهای حمایتی از جمله کمیته امداد امام خمینی، سازمان بهزیستی، بنیاد مسکن، وزارت رفاه و... در کشور هستیم و اقدامات وسیعی از سوی مسئولان کشور برای رسیدگی به وضعیت معیشتی مردم صورت می گیرد.

اما در این میان برخی افراد سودجو و فرصت طلب و عده ای تنبل و تن پرور هستند که از رأفت دینی مردم و مسئولان سوءاستفاده کرده و به تکدی گری در سطح شهر می پردازند.»

وی اضافه می کند: «در مصوبه شورای عالی اداری برای ساماندهی متکدیان هیچگونه خلأ قانونی وجود ندارد و قوانین خیلی روشن و دقیق هستند و مجریان باید کارهای خود را به نحو صحیح و درست انجام دهند اما در عین حال مجلس آمادگی خود را برای هرگونه همکاری با دستگاه های ذیربط اعلام می کند.»

و این دقیقا همان نکته ای بود که هادی مقدسی نماینده مردم بروجرد و عضو کمیسیون اجتماعی مجلس هم در گفت وگو با گزارشگر کیهان بدان اشاره می کند و در توضیحات بیشتری چنین می گوید: «از نظر قانونی برای ساماندهی متکدیان هیچ خلأ قانونی وجود ندارد و ما تمام ابزار و بسترهای قانونی را برای اجرای مبارزه با این معضل در دست قوه مجریه داریم و برنامه ها همه منطقی و قابل اجرا است.»

همچنین مقدسی از زاویه دیگری هم به مسئله تکدی گری نگاه می کند و می گوید: «تکدی گری صرف نظر از مسائل اجتماعی و معضلاتی که در این زمینه برای مردم و جامعه ایجاد می کند، از بعد سیاسی هم برای نظام و حکومت اسلامی زیبنده و شایسته نیست.»

وی با اشاره به اینکه برخی از بدخواهان کشورمان همیشه از راه های مختلف سعی در تخریب نظام مقدس جمهوری اسلامی دارند اضافه می کند: «عده ای تعمدا دوست دارند تکدی گری و متکدی در جامعه وجود داشته باشد تا بدین ترتیب عدالت دولت و نظام را زیر سؤال ببرند و لذا متکدیان سازماندهی شده دقیقا در همین راستا فعالیت می کنند و در سطح شهر به گشت و گذار می پردازند، لذا در این شرایط باید با یک استراتژی منسجم تر برای مبارزه با این معضل به جلو حرکت کنیم و با طرح های ضربتی، منطقی و اصولی و مستمر به امر جمع آوری و ساماندهی این معضل اجتماعی بپردازیم.»

● مشکل اصلی خلأ قانونی است!

وقتی به همراه داریوش عسگری دبیر سرویس عکاسی و از پیشکسوتان این حرفه در روزنامه برای پیگیری بیشتر موضوع به وزارت کشور، ساختمان شهید رجایی و دفتر مرکزی اجتماعی در طبقه دوم رفتیم، «حسن محمدزاده فراهانی»، سرپرست مرکز، به یکی از دلایل عدم موفقیت سازمان های ذیربط در ستاد ساماندهی متکدیان که خلأ قانونی می باشد، اشاره می کند و می گوید: «اولین مشکل این است که در این ستاد برای برخورد با متکدیان با خلأ قانونی مواجه هستیم و وزارت دادگستری یا قوه قضائیه در مورد متکدیان دستگیر وجمع آوری شده نمی تواند اقدامات شایسته انجام دهدو قضات براساس شرایطی که خلأ احساس می کنند، نسبت به موضوع حکم صادر می نمایند اما درحال حاضر موارد قانونی برای برخورد با متکدیان حرفه ای، اتباع بیگانه وکودکان خیابانی کافی نیست.»

فراهانی اضافه می کند: «روشهای اجرایی برخورد با متکدیان هم در سازمانهای مربوطه درست نیست و دراین زمینه یک وحدت رویه وجود ندارد ضمن اینکه دستگاهها بودجه و اعتبارات لازم را برای ساخت و ساز ، اسکان و نگهداری این افراد در اختیار ندارند و لذا هرکدام از این موانع اجرای طرح را با مشکل مواجه ساخته است؛ در مجموع به دنبال یک نگاه سیستماتیک به موضوع هستیم تا بتوانیم با یک برنامه ریزی مناسب زنجیره های پیوست موضوع را تکمیل و شرایط را به نحو مطلوب و با توجه به آبروی نظام حل کنیم و درصدد از بین رفتن این معضل باشیم.»

وقتی به آقای فراهانی در مورد عدم موفقیت دستگاههای مربوط، مخصوصا وزارت کشور برای جمع آوری اتباع بیگانه و متکدیان پاکستانی و افغانی اشاره می کنم، در توضیح این مسئله چنین می گوید: «دراین مورد هم با خلأ قانونی مواجه هستیم و در اجرا مشکل داریم. هرچند مسئولان شهرداری، نیروی انتظامی و بهزیستی این افراد را جمع آوری می کنند، اما قضات دادگستری با تمام تلاشی که انجام می دهند، با توجه به خلأهای موجود، در پایان کار بی نتیجه می ماند و نمی توانیم به نتیجه مطلوب برسیم.»

سپس از آقای فراهانی می پرسم وزارت کشور برای رفع این خلأها چه اقداماتی انجام داده است، درپاسخم این طور می گوید: «سلسله مکاتباتی با مراکز دست اندرکار موضوع انجام داده، و جلساتی برگزار کرده ایم، اما به دلیل کثرت کار و در اولویت قراردادن موارد دیگر، این موضوع همیشه به تعویق می افتد.»

نظر آقای فراهانی را در مورد کوچک کردن مجموعه و دستگاههای مربوط در ستاد رسیدگی و ساماندهی متکدیان که خواسته مسئولان شهرداری و شورای شهر تهران می باشد را جویا می شوم که درپاسخ این طور می گوید: «ساماندهی متکدیان و رسیدگی به وضعیت آنها از عهده یک یا دو سازمان برنمی آید و ناچاریم با همین مجموعه گسترده اما با یک وحدت و همدلی به نتیجه مطلوب برسیم و همه دست به دست هم دهیم تا بتوانیم این معضل اجتماعی را برطرف کنیم.»

سرپرست مرکز اجتماعی وزارت کشور با اشاره به اینکه بانک اطلاعات متکدیان بزودی در وزارت کشور دایر می شود، می گوید: «امیدواریم با تاسیس این بانک و شناسایی متکدیان حرفه ای و غیرحرفه ای و مکانیزه کردن کار، در ستاد ساماندهی متکدیان کارهای مثبتی در جهت جمع آوری این افراد ازسطح شهرها انجام دهیم. البته ناگفته نماند که درآمد بالا و چشمگیر این کار همیشه بزرگترین مشکل ما در جمع آوری متکدیان بوده و هست و درهمین جا از مردم می خواهیم جلوی گداپروری در جامعه را بگیرند و از روی دلسوزی و رأفت به این مسئله دامن نزنند.»

وقتی به او می گویم شما توپ را درنهایت در میدان مردم انداخته اید و از آنها انتظار دارید در این مورد حرف آخر را بزنند، درپاسخم این طور می گوید: «مسئولان تمام تلاش خود را طی ۱۱ سال گذشته یعنی از زمان تصویب مصوبه تا الان انجام داده اند، ولی رمز موفقیت دراین کار بستگی به تلاش و خواسته مردم دارد و آنها در این مورد می توانند کمک بزرگی به خود و جامعه نمایند.»

صدیقه توانا