پنجشنبه, ۲۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 9 May, 2024
اخلاص
منظور از «اخلاص» همان خلوص نیت است، و منظور از خلوص نیت این است که انگیزه تصمیم گیری تنها خدا باشد و بس.
ممکن است کسانی دارای ارادههای محکم برای انجام مقاصدی باشند، ولی انگیزه آنها رسیدن به اهداف مادی باشد؛ اما سالکان راه خدا کسانی هستند که اراده نیرومند آنان آمیخته با خلوص نیت، و برخاسته از انگیزههای الهی است.
در آیات قرآن مجید و روایات اسلامی، به کمتر چیزی به اندازه اخلاص نیت اهمیت داده شده است. در جای جای قرآن مجید و کلمات معصومین(ع) سخن از اخلاص نیت به میان آمده، و عامل اصلی پیروزی در دنیا و آخرت شمرده شده است؛ و اصولا از نظر اسلام هر عملی بدون اخلاص نیت بیارزش است. این از یکسو.
از سوی دیگر، مساله اخلاص از مشکلترین کارها شمرده شده به گونهای که تنها اولیاء الله و بندگان خاص خدا به اخلاص کامل میرسند، هر چند اخلاص در هر مرحلهای محبوب و مطلوب است.
بهتر است در اینجا نخستبه سراغ قرآن مجید برویم و گوشهای از آیات مربوط به اخلاص را که ویژگیهای خاصی دارد از نظر بگذرانیم:
در آیات متعددی از قرآن، سخن از مخلصین (خالصان) یا مخلصین (خالص شدگان!) به میان آمده، و آنها را با تعبیرات گوناگون و پرمعنی توصیف و تمجید میکند، از جمله:
۱) در آیه ۵ سوره بینه میخوانیم: «و ماامروا الا لیعبدوا الله مخلصین له الدین حنفاء و یقیموا الصلوهٔ و یؤتوا الزکوهٔ و ذلک دین القیمهٔ؛ به آنها دستوری داده نشده بود جز این که خدا را بپرستند در حالی که دین خود را خالص کنند و از شرک به توحید باز گردند نماز را بر پا دارند و زکات را بپردازند؛ و این است آیین مستقیم و پایدار!»
با توجه به این که دین مفهوم گستردهای دارد که عقاید و اعمال و درون و برون را همگی شامل میشود، و با توجه به این که ضمیر در «ما امروا» به همه پیروان مذاهب آسمانی برمیگردد، و با توجه به این که: اخلاص و نماز و زکات در آیه به عنوان تنها دستورهای الهی به همه آنها است، اهمیت این موضوع کاملا روشن میشود، این تعبیر نشان میدهد که همه دستورهای الهی از حقیقت توحید و اخلاص سرچشمه میگیرد.
۲) در جای دیگر همه مسلمانها را مخاطب ساخته و میفرماید: «فادعوا الله مخلصین له الدین و لو کره الکافرون؛ خداوند (یگانه) را بخوانید و دین خود را برای او خالص کنید، هرچند کافران ناخشنود باشند.» (سوره غافر، آیه ۱۴)
۳) در جای دیگر، شخص پیامبراسلام صلی الله علیه و آله را مخاطب ساخته و بطور قاطع به او دستور میدهد: «قل انی امرت ان اعبد الله مخلصا له الدین؛ بگو من مامورم خدا را پرستش کنم، در حالی که دینم را برای او خالص کرده باشم!» (سوره زمر، آیه ۱۱)
از این آیات و آیات متعدد دیگر که همین معنی را میرساند بخوبی استفاده میشود که اخلاص اساس دین و شالوده محکم و رکن رکین آن است.
درباره مخلصان (خالص شدگان) که تفاوت آن را مخلصین (خالصان) شرح خواهیم داد، تعبیراتی از این مهمتر دیده میشود:
۱) در آیه ۳۹ و ۴۰ سوره حجر میخوانیم که شیطان بعد از رانده شدن از درگاه خدا، از سر لجاجت و خیره سری عرض میکند: «و لاغوینهم اجمعین - الا عبادک منهم المخلصین؛ من همه آنها را گمراه خواهم ساخت مگر بندگان مخلصت را!»
این تعبیر نشان میدهد که موقعیت بندگان مخلص آن چنان تثبیتشده است که حتی شیطان افسونگر و لجوج طمع خود را از آنها بریده است.
۲) در آیه ۳۹ و۴۰ سوره صافات، وعده پاداش فوقالعادهای که جز خدا از آن آگاه نیست به آنان داده شده، میفرماید: «و ما تجزون الا ما کنتم تعملون - الا عباد الله المخلصین؛ شما جز به آنچه انجام میدادید جزا داده نمیشوید، مگر بندگان مخلص خدا (که رابطهای میان اعمال و جزای آنها نیست، و بر سرخوان نعت الهی بیحساب پاداشمیگیرند).
۳) در آیه ۱۲۷ و ۱۲۸ همین سوره (صافات) مقام مخلصین را چنان والا شمرده که از حضور در دادگاه الهی در قیامت معافند (و یکسره به بهشت جاویدان پروردگار روانه میشوند!)
۴) در آیه ۱۵۹ و ۱۶۰ همین سوره تنها بیان و توصیف مخلصین را شایسته ذات پروردگار شمرده است، که نشان عمق واقعی معرفت آنان است؛ میفرماید: «سبحان الله عما یصفون - الا عباد الله المخلصین؛ منزه استخداوند از آنچه آنها توصیف میکنند، مگر (توصیف) بندگان مخلص خدا!»
۵) در آیه ۲۴ سوره یوسف، هنگامی که سخن از حمایت الهی در برابر وسوسههای خطرناک همسر عزیز مصر به میان میآورد، میفرماید: «کذلک لنصرف عنه السوء و الفحشاء انه من عبادنا المخلصین؛ اینچنین کردیم، تا بدی و زشتی را از او دور سازیم؛ چرا که او از بندگان مخلص ما بود».
در این که میان «مخلص» و «مخلص» («خالصان» و «خالص شدگان)» چه تفاوتی وجود دارد؟ سخنهایی گفته شده است؛ ولی شاید بهترین تفسیر در این زمینه این باشد که «مخلصان» کسانی هستند که خود در راه خالص سازی خویشتن از هرگونه آلودگی به شرک و انگیزههای غیر الهی، و رذائل اخلاقی گام مینهند، و تا آنجا که در توان دارند پیش میروند؛ اما «مخلصان» کسانی هستند که امدادهای الهی و عنایات ربانی، آخرین ناخالصیهای وجودشان از میان میبرد، و به لطف پروردگار از هر نظر خالص میشوند.
توضیح این که: ناخالصیها در وجود انسان در واقع دو گونه است:
گونهای از آن طوری است که انسان از آن آگاه میشود، و توان بر طرف ساختن آن را دارد، ودر اینراه میکوشد و تلاش میکند و موفق به اخلاص نیت و عقیده و عمل میشود.
اما گونهای دیگر از آن بقدری مخفی و مرموز است که انسان توانایی بر تشخیص، و در صورت تشخیص، توانایی بر پاکسازی آن ندارد؛ همانگونه که در روایت معروف نبوی وارده شده: «ان الشرک اخفی من دبیب النمل علی صفاهٔ سوداء فی لیلهٔ ظلماء؛ شرک (و نفوذ آن در اعمال) مخفی تر است از حرکت مورچه بر سنگ سیاه در شب تاریک!» [۲]
در این گونه موارد هرگاه لطف الهی شامل حال سالکان راه نشود، از این گذرگاه صعبالعبور گذر نخواهند کرد، و در ناخالصیها میمانند؛ اما گویی خداوند جایزه کسانی را که در اخلاص خویش تا آخرین مرحله توان و قدرت میکوشند، این قرار داده که باقی مانده راه را تنها با عنایت او بپویند، و این مخلصان را مخلص کند.
هنگامی که انسان به این مرحله برسد دیگر در برابر وساوس شیاطین و هوای نفس بیمه خواهد شد، و طمع شیطان از او بریده میشود، و شیطان در برابر این افراد رسما اظهار عجز میکند.
اینجاست که از خوان نعمت الهی بیحساب بهره میگیرند، و توصیف آنها درباره صفات جلال و جمال پروردگار، رنگ توحید خالص به خود میگیرد، و طبیعی است که در قیامت نیز بدون حساب وارد بهشت میشوند چرا که حساب خود را در این جهان صاف کردهاند.
این همان است که امیرمؤمنان علی علیه السلام طبق بعضی از خطب نهجالبلاغه بدان اشاره کرده، و در توصیف بندگان شایسته پروردگار میفرماید: «قد اخلص لله فاستخلص؛ یکی از صفات برجسته آنان این است که خویش را برای خدا خالص کرده، و خداوند خلوص او را پذیرفته (و به مرحله نهایی رسانیده است). [۳]
به همین دلیل درباره پیغمبراکرم صلی الله علیه و آله در حدیثی چنین آمده است: «فعند ذلک استخلص الله عزوجل لنبوته و رسالته من الشجرهٔ المشرفهٔ الطیبهٔ ... محمدا صلی الله علیه و آله اختصه للنبوهٔ و اصطفاه بالرسالهٔ؛ در این هنگام خداوند بزرگ محمد صلی الله علیه و آله را برای نبوت و رسالتش از شجره پر ارزش پاک برگزید و خالص گردانید.» [۴]
و در حدیث دیگری که از بعضی معصومان: روایت شده میخوانیم: «وجدت ابن آدم بین الله و بین الشیطان فان احبه الله تقدست اسمائه، خلصه و استخلصه و الا خلی بینه و بین عدوه؛ فرزندم آدم را در میان خدا و شیطان میبینم، اگر خداوند متعال او را (به سبب تلاش و کوشش در راه اخلاص) دوست دارد، خالص و مخلصش میسازد، وگرنه او را در برابر شیطان، رها میسازد». [۵]
کوتاه سخن این که: مساله خلوص و اخلاص در نیت و اعتقاد و اخلاق و عمل، از مهمترین گامها و اساسیترین پایههای تهذیب نفس و سیر و سلوک الی الله است.
● اخلاص در روایات اسلامی
این معنی در روایات اسلامی نیز فوقالعاده مورد بحث قرار گرفته است که گوشههایی از آن را در ذیل از نظر میگذرانیم:
۱) در حدیثی از پیامبراکرم صلی الله علیه و آله میخوانیم: «ثلات لایغ-ل علیهن قلب رجل مسلم اخلاص العمل لله عزوجل و النصیحهٔ لائمهٔ المسلمین و اللزوم لجماعتهم؛ سه چیز است که قلب هیچ مسلمانی نباید درباره آن خیانت کند (و همه مسلمین باید آن را رعایت کنند): خالص کردن عمل برای خدا، و خیرخواهی برای پیشوایان اسلام و ملازمت جماعت مسلمین و جدا نشدن از آن». [۶]
۲) در حدیث دیگری از آن حضرت میخوانیم که اخلاص از اسرار الهی است: «الاخلاص سر من اسراری استودعه قلب من احببته من عبادی؛ اخلاص یکی زا اسرار من است و آن را در قلب هر کس از بندگانم را که دوست بدارم به ودیعه میگذارم». [۷]
۳) امیر مؤمنان علی علیه السلام میفرماید: «الاخلاص اشرف نهایهٔ؛ اخلاص با ارزشترین مقامی است که انسان به آن میرسد». [۸]
۴) و در تعبیر بلند دیگر میفرماید: «الاخلاص اعلی الایمان؛ اخلاص برترین مقام ایمان است». [۹]
۵) و در تعبیر پرمعنای دیگری از همان امام میخوانیم: «فی اخلاص الاعمال تنافس اولوا النهی و الالباب؛ رقابت عاقلان و اندیشمندان با یکدیگر در اخلاص عمل است». [۱۰]
۶) این مساله تا آنجا اهمیت دارد که رسولاکرم صلی الله علیه و آله تفاوت مقامات مؤمنان را در تفاوت درجات اخلاص میشمرد و میفرماید: «بالاخلاص تتفاضل مراتب المؤمنین». [۱۱]
۷) امیرمؤمنان علی علیه السلام نیز آخرین مرحله یقین را اخلاص معرفی میکند و میفرماید: «غایهٔ الیقین الاخلاص». [۱۲]
۸) اخلاص بقدری اهمیت دارد که مقدار مختصری از عمل که با آن باشد سبب نجات انسان میگردد، چنان که در حدیث رسول خدا صلی الله علیه و آله آمده است: «اخلص قلبک یکفک القلیل من العمل». [۱۳]
۹) اخلاص تا آن حد اهمیت دارد که علی علیه السلام آن را عبادت مقربان درگاه خدا میشمرد، و میگوید: «الاخلاص عبادهٔ المقربین». [۱۴]
۱۰) این بحث دامنهدار را با حدیث جالب دیگری از علی علیه السلام به پایان میبریم که فرمود: «طوبی لمن اخلص لله العبادهٔ و الدعاء ولم یشغل قلبه بما تری عیناه، و لم ینس ذکر الله بما تسمع اذناه و لم یحزن صدره بما اعطی غیره؛ خوشا به حال کسی که عبادت و دعایش را برای خدا خالص کند، و قلب خود را به آنچه میبیند مشغول ندارد، و یاد خدا را با آنچه میشنود، به فراموشی نسپرد، درونش به خاطر نعمتهایی که به دیگران داده شده است، غمگین نشود». [۱۵]
● حقیقت اخلاص
مرحوم فیض کاشانی در محجهٔالبیضاء در این زمینه چنین مینویسد: «حقیقت اخلاص آن است که نیت انسان از هرگونه شرک خفی و جلی پاک باشد»، قرآن مجید میفرماید: و ان لکم فی الانعام لعبرهٔ نسقیکم مما فی بطونه من بین فرث و دم لبنا خالصا سائغا للشاربین؛ در وجود چهارپایان برای شما درسهای عبرتی است، چرا که از درون شکم آنها، از میان غذاهای هضم شده و خون، شیر خالص و گوارا به شما مینوشانیم. [۱۶]
«شیر خالص آن است که نه رگههای خون در آن باشد، و نه اثری از آلودگی درون شکم و نه غیر آن، صاف و پاک و بدون غل و غش باشد؛ نیت و عمل خالص نیز همانگونه است، باید هیچ انگیزهای جز انگیزه الهی بر آن حاکم نگردد». [۱۷]
در روایات اسلامی نیز تعبیرات بسیار لطیفی درباره حقیقت اخلاص و نشانههای مخلصین بیان شده که به بخشی از آن اشاره میکنیم:
۱) در حدیثی از رسولخدا صلی الله علیه و آله میخوانیم که فرمود: «ان لکل حق حقیقهٔ و مابلغ عبد حقیقهٔ الاخلاص حتی لا یحب ان یحمد علی شیء من عمل لله؛ هر حقیقتی نشانهای دارد، هیچ بندهای به حقیقت اخلاص نمیرسد مگر زمانی که دوست نداشته باشد که او را به خاطر اعمال الهیاش بستانید». [۱۸]
۲) در حدیث دیگری از همان حضرت نقل شده که فرمود: «اما علامهٔ المخلص فاربعهٔ؛ یسلم قلبه، و تسلم جوارحه، و بذل خیره و کف شره؛ اما علائم مخلص چهار چیز است: قلبش تسلیم خداست، همچنین اعضایش تسلیم فرمان اوست، خیر خود را در اختیار مردم میگذارد و شر خود را باز میدارد». [۱۹]
۳) در حدیث دیگری از امام باقر علیه السلام میخوانیم: «لایکون العبد عابدا لله حق عبادته حت-ی ینقطع عن الخلق کله الیه، فحینئذ یقول هذا خالص لی فی-تقبله بکرمه؛ هیچ عبادت کنندهای حق عبادت خدا را به جا نمیآورد، مگر این که از تمام مخلوقات چشم بردارد و متوجه او شود؛ در این هنگام، خداوند میفرماید: این برای من خالص شده است؛ پس به کرمش او را میپذیرد». [۲۰]
۴) و بالاخره امام صادق علیه السلام جان سخن را در یک جمله کوتاه خلاصه کرده، و درباره اخلاص میفرماید: «ما انعم الله عزوجل علی عبد اجل من ان لایکون فی قلبه مع الله غیره؛ خداوند متعال نعمتی بزرگتر از این به بندهای نداده است که در قلبش با خدا، دیگری نباشد». [۲۱]
اکنون با توجه به اهمیت فوقالعاده اخلاص، و تاثیر عمیق آن در پیمودن راه حق، و وصول به مقامات عالیه قرب الی الله، این سؤال پیش میآید که اخلاص را چگونه میتوان به دست آورد؟
بی شک اخلاص نیت همیشه برخاسته از ایمان و یقین و عمق معارف الهیه است؛ هر قدر یقین انسان به توحید افعالی خدا بیشتر باشد و هیچ مؤثری را در عالم هستی، جز ذات پاک او نشناسد، و همه چیز را از او و از ناحیه او و به فرمان او بداند، و اگر اسباب و عواملی در عالم امکان وجود دارد، آن را نیز سر بر فرمان او ببیند چنین کسی اعمالش توام با خلوص است؛ زیرا جز خدا مبدا تاثیری نمیبیند که برای او کار کند.
این حقیقت در روایات اسلامی در عبادات کوتاه و پر معنایی منعکس است: امام علیبن ابیطالب علیهما السلام در حدیثی میفرماید: «الاخلاص ثمرهٔ الیقین؛ اخلاص میوه درخت یقین است». [۲۲]
و از آنجا که عبادت به مقتضای واعبد ربک حتی یاتیک الیقین یکی از اسباب یقین میباشد، در حدیث دیگری از همان حضرت آمده است که «الاخلاص ثمرهٔ العبادهٔ؛ اخلاص میوه درخت عبادت است». [۲۳]
و نیز از آنجا که علم و معرفت یکی از سر چشمههای یقین است، و یقین چنان که گفتیم سرچشمه اخلاص است، در حدیثی از همان حضرت آمده است که فرمود: «ثمرهٔ العلم اخلاص العمل؛ میوه علم، اخلاص عمل است». [۲۴]
و بالاخره در گفتار جامعی از مولی علی علیه السلام به سرچشمههای اخلاص چنین اشاره شده است: «اول الدین معرفته، و کمال معرفته التصدیق به، و کمال التصدیق به توحیده، و کمال توحیده الاخلاص له؛ سرآغاز دین معرفت خداست، و کمال معرفتش تصدیق ذات اوست، و کمال تصدیق ذاتش، توحید و شهادت بر یگانگی او میباشد؛ و کمال توحید او اخلاص است». [۲۵]
● موانع اخلاص
بزرگان علم اخلاق در این زمینه اشارات روشن و دقیقی دارند، بعضی معتقدند اخلاص موانع و آفات آشکار و نهان دارد؛ بعضی بسیار قوی و خطرناک و بعضی ضعیفتر است، و شیطان و هوای نفس برای مشوب ساختن ذهن انسان و گرفتن صفا و اخلاص و آلوده کردن اعمال به ریا نهایت تلاش و کوشش را میکنند.
بعضی از مراحل ریا کاری و آلودگی نیتبه قدری روشن است که هر کسی آن را در مییابد؛ مثل این که شیطان در نمازگزار نفوذ میکند و میگوید نماز را آرام و آهسته و با آداب و خشوع انجام ده، تا حاضران تو را انسانی مؤمن و صالح بدانند و هرگز به غیبت تو آلوده نشوند، این یک فریب آشکار از ناحیه شیطان است!
گاه این وسوسههای شیطانی به شکل مخفیتری صورت میگیرد، و در لباس اطاعت ظاهر میشود؛ مثلا، میگوید: تو انسان برجستهای و مردم به تو نگاه میکنند، اگر نماز و اعمالت را زیبا سازی دیگران به تو اقتدا کرده و در ثواب آنها شریک خواهی شد، و انسان بیخبر گاه تسلیم چنین وسوسهای میشود، و در دره هولناک ریا سقوط میکند.
گاه وسوسههای شیطان از این هم پیچیدهتر و پنهان تر است؛ مثل این که به نماز گزار میگوید انسان مخلص کسی است که در خلوت و جلوت یکسان باشد، کسی که عبادتش در خلوات کمتر از جلوات باشد، ریا کار است، و به این ترتیب او را وادار میکند که در خلوت نماز خود را جالب و جاذب کند تا بتواند در بیرون و در مقابل مردم نیز چنین کند و به اهداف خود برسد این نیز یک نوع ریا کاری خفی است که ممکن استبسیاری از آن غافل شوند و از درک آن عاجز گردند. و همچنین مراحل مخفیتر و پنهانتر. [۲۶]
براستی موانع و آفات اخلاص به قدری زیاد و متنوع و پنهان است که هیچ انسانی جز از طریق پناه بردن به لطف الهی از آن رهایی نمییابد.
در روایات اسلامی نیز هشدارهای مهمی درباره آفات اخلاص آمده است:
از جمله در حدیثی از امیرمؤمنان علی علیه السلام میخوانیم: «کیف یستطیع الاخلاص من یغلبه الهوی؛ چگونه توانایی بر اخلاص دارد کسی که هوای نفس بر او غالب است؟» [۲۷]
در حقیقت، عمدهترین آفت اخلاص و مهمترین مانع آن در این حدیث شریف بیان شده است. آری! هوای نفس است که سرچشمه اخلاص را تیره و تاریک میسازد.
در حدیث دیگری از همان امام بزرگوار میخوانیم: «قلل الآمال تخلص لک الاعمال؛ آرزوها را کم کن (و دامنه آرزوهای دور و دراز را جمع نما) تا اعمال تو خالص شود!» [۲۸]
این نکته حائز اهمیت است که گاه انسان در این مورد، گرفتار وسواس میشود که آن خود یکی دیگر از نیرنگهای شیطان است، به او میگوید به نماز جماعت مرو، چرا که در آنجا ممکن است نیتت آلوده شود، فقط در خانه نماز بخوان، یا هنگامی که در میان جمعیتبه نماز بر میخیزی مستحبات را ترک کن و نماز را بسیار سریع و دست و پا شکسته بخوان مبادا آلوده ریا گردی. و بسیار دیدهایم افرادی را که به خاطر همین گرفتاری از مستحبات مؤکدی که شرع، به آن دعوت کرده است باز ماندهاند.
و شاید به همین دلیل است که قرآن مجید مردم را دعوت به انفاق پنهان و آشکار هر دوکرده است. میفرماید:«الذین ینفقون اموالهم باللیلوالنهار سرا و علانیهٔ فلهم اجرهم عندربهم ولاخوف علیهم ولاهم یحزنون؛ آنها که اموال خود را شب و روز، پنهان و آشکار انفاق میکنند مزدشان نزد پروردگارشان است، نه ترسی بر آنهاست و نه غمگین میشوند». [۲۹]
این بحث را با ذکر نکته دیگری پایان میدهیم و آن اینکه داشتن اخلاص در خلوت و تنهایی. چندان افتخار نیست، مهم آن است که انسان در جلوت و در میان مردم و در مرئی و منظر همگان بتواند اعمال خالصانه انجام دهد.
● آثار اخلاص
از آنجا که اخلاص گرانبهاترین گوهری است که در خزانه قلب و روح انسان پیدا میشود، آثار فوقالعاده مهمی نیز دارد که در روایات اسلامی با تعبیرات کوتاه و بسیار پر معنی به آن اشاره شده است.
در حدیث معروفی از رسولخدا صلی الله علیه و آله میخوانیم: «ما اخلص عبد لله عزوجل اربعین صباحا الا جرت ینابیع الحکمهٔ من قلبه علی لسانه؛ هیچ بندهای از بندگان خدا چهل روز اخلاص را پیشه خود نمیسازد مگر این که چشمههای حکمت و دانش از قلبش بر زبانش جاری میشود». [۳۰]
در حدیث دیگری از امام علی بن ابیطالب علیهما السلام میخوانیم: «عند تحقق الاخلاص تستنیر البصائر؛ به هنگام تحقق اخلاص، چشم بصیرت انسان نورانی میشود». [۳۱]
در حدیث دیگری از همان حضرت میخوانیم: «فی اخلاص النیات نجاح الامور؛ در اخلاصنیت پیروزی در کارها است». [۳۲]
این نکته روشن است که هر قدر نیت خالصتر باشد به باطن کارها اهمیت بیشتری داده میشود تا به ظاهر کار، و به تعبیر دیگر، محکم کاری در حداعلی خواهد بود؛ به همین دلیل پیروزی در کار تضمین خواهد شد. و بعکس اگر نیت آلوده به ریا باشد به ظاهر بیش از باطن اهمیت داده میشود و کارها و برنامهها توخالی میگردد و همین امر سبب شکست است.
و نیز به همین دلیل، در حدیث دیگری از همان امام علیه السلام میخوانیم: «لو خلصت النیات لزکت الاعمال؛ اگر نیات خالص شود اعمال پاکیزه خواهد شد». [۳۳]
● ریا کاری
نقطه مقابل اخلاص «ریا» است، که در آیات و روایات اسلامی از آن مذمت شده است و آن را عاملی برای بطلان اعمال و نشانهای از نشانههای منافقان و نوعی شرک به خدا معرفی کردهاند.
ریاکاری تخریب کننده فضائل اخلاقی و عاملی برای پاشیدن بذر رذائل در روح و جان انسانهاست. ریاکاری اعمال را تو خالی و انسان را از پرداختن به محتوا و حقیقت عمل باز میدارد.
ریاکاری یکی از ابزارهای مهم شیطان برای گمراه ساختن انسانهاست.
با این اشاره به آیات قرآن باز میگردیم و چهره ریاکاران و نتیجه اعمال آنها را بررسی میکنیم.
۱) یا ایها الذین آمنوا لاتبطلوا صدقاتکم بالمن و الاذی کالذی ینفق ماله رئاء الناس و لایؤمن بالله و الیوم الاخر فمثله کمثل صفوان علیه تراب فاصابه وابل فترکه صلدا لایقدرون علی شیء مما کسبوا و الله لایهدی القوم الکافرین (سوره بقره، آیه ۲۶۴)
۲) فمن کان یرجوا لقاء ربه فلیعمل عملا صالحا و لا یشرک بعبادهٔ ربه اح-دا (سوره کهف، آیه ۱۱۰)
۳) ان المنافقین یخادعون الله و هو خادعهم و اذا قاموا الی الصلوهٔ قاموا کسالی یرآؤن الناس و لا یذکرون الله الا قلیلا (سوره نساء، آیه ۱۴۲)
۴) و الذین ینفقون اموالهم رئاء الناس و لا یؤمنون بالله و لا بالیوم الآخر و من یکن الشیطان له قرینا فسآء قرینا (سوره نساء، آیه ۳۸)
۵) و لا تکونوا کالذین خرجوا من دیارهم بطرا و رئاء الناس و یصدون عن سبیل الله و الله بما یعملون محیط (سوره انفال، آیه ۴۷)
۶) فویل للمصلین الذین هم عن صلاتهم ساهون، الذین هم یرآؤن و یمنعون الماعون (سوره ماعون، آیات ۴ تا۷)
▪ ترجمه:
۱) ای کسانی که ایمان آوردهاید بخششهای خود را با منت و آزار باطل نسازید همانند کسی که مال خود را برای نشان دادن به مردم انفاق میکند و به خدا و روز رستاخیز ایمان نمیآورد (کار او) همچون قطعه سنگی است که بر آن (قشر نازکی از) خاک باشد (و بذرهائی در آن افشانده شود) و رگبار باران به آن برسد (و همه خاکها و بذرها را بشوید) و آن را صاف (و خالی از خاک و بذر) رها کند، آنها از کاری که انجام دادهاند چیزی به دست نمیآورند و خداوند جمعیت کافران را هدایت نمیکند!
۲) پس هر که به لقای پروردگارش امید دارد باید کاری شایسته انجام دهد و هیچ کس را در عبادت پروردگارش شریک نکند.
۳) منافقان میخواهند خدا را فریب دهند در حالی که او آنها را فریب میدهد و هنگامی که به نماز بر میخیزند با کسالتبر میخیزند و در برابر مردم ریا میکنند و خدا را جز اندکی یاد نمینمایند.
۴) و آنها کسانی هستند که اموال خود را برای نشان دادن به مردم انفاق میکنند و ایمان به خدا و روز باز پسین ندارند (چرا که شیطان رفیق و همنشین آنها است) و کسی که شیطان قرین او باشد بد همنشین و قرینی دارد.
۵) و مانند کسانی نباشید که از روی هوا پرستی و غرور و خود نمائی در برابر مردم از سرزمین خود (به سوی میدان بدر) بیرون آمدند و (مردم را) از راه خدا باز میداشتند (و سرانجام شکست خوردند) و خداوند به آنچه عمل میکنند احاطه (و آگاهی) دارد.
۶) پس وای بر نماز گزارانی که، در نماز خود سهل انگاری میکنند، همان کسانی که ریا میکنند، و دیگران را از وسائل ضروری زندگی منع مینمایند!
پینوشتها:
[۱]. اخلاق در قرآن جلد اول صفحه ۲۶۹.
[۲]. بحارالانوار، جلد ۶۹، صفحه ۹۳.
[۳]. نهجالبلاغه، خطبه ۸۷.
[۴]. بحار، جلد ۱۴، صفحه ۵۲۰.
[۵]. بحار، جلد ۵، صفحه ۵۵.
[۶]. محجهٔالبیضاء، جلد ۸، صفحه ۱۲۵ - حدیث بطور کامل در خصال شیخ صدوق، باب الثلاثه، صفحه ۱۶۷، نیز آمده است.
[۷]. محجهٔالبیضاء، جلد ۸،صفحه ۱۲۵.
[۸]. تصنیف الغرر، صفحه ۱۹۷، رقم ۳۸۹۴.
[۹]. غرر الحکم، جلد ۱، صفحه ۳۰.
[۱۰]. غرر الحکم، جلد ۲، صفحه۵۱۳.
[۱۱]. میزان الحکمه، ماده خلص جلد ۱، صفحه ۷۵۴.
[۱۲]. غرر الحکم، جلد ۲، صفحه ۵۰۳.
[۱۳]. بحارالانوار، جلد ۷۰، صفحه ۱۷۵ ذیل حدیث ۱۵.
[۱۴]. غرر الحکم، جلد ۱، صفحه ۲۵ (رقم ۷۱۸).
[۱۵]. اصول کافی، جلد، صفحه ۱۶.
[۱۶]. سوره نحل، آیه ۶۶.
[۱۷]. المحجهٔالبیضاء، جلد ۸، صفحه ۱۲۸ (باتلخیص).
[۱۸]. بحار، جلد۶۹، صفحه ۳۰۴.
[۱۹]. تحف العقول، صفحه ۱۶.
[۲۰]. مستدرک الوسائل، جلد ۱، صفحه ۱۰۱.
[۲۱]. همان مدرک.
[۲۲]. غرر الحکم جلد ۱، صفحه ۳۰ (شماره۹۰۳).
[۲۳]. غرر الحکم، جلد۱، صفحه ۱۷ (شماره ۴۴۴).
[۲۴]. غرر الحکم، جلد ۱، صفحه ۳۶۱ (شماره ۵۵).
[۲۵]. نهج البلاغه، خطبه ۱.
[۲۶]. محجهٔالبیضاء، جلد ۸، صفحه ۱۳۳.
[۲۷]. غرر الحکم، جلد ۲، صفحه ۵۵۳، شماره ۴.
[۲۸]. غرر الحکم، حدیث ۲۹۰۶.
[۲۹]. سوره بقره، آیه ۲۷۴.
[۳۰]. عیون اخبار الرضا، جلد ۲، صفحه ۶۹؛ بحارالانوار، جلد ۶۷، صفحه ۲۴۲.
[۳۱]. غرر الحکم، جلد ۲، صفحه ۴۹۰، شماره ۱۲.
[۳۲]. غرر الحکم، جلد ۲، صفحه ۱۴، شماره ۶۸.
[۳۳]. غرر الحکم، جلد ۲، صفحه۶۰۳، شماره ۱۱.
[۳۴]. تفسیر قرطبی، جلد ۶، صفحه ۴۱۰۸، و ۴۱۰۹.
[۳۵]. تفسیر قرطبی، جلد ۶، صفحه ۴۱۰۸، و ۴۱۰۹.
[۳۶]. تفسیر قرطبی، جلد ۶، صفحه ۴۱۰۸، و ۴۱۰۹.
[۳۷]. الدر المنشور (طبق تفسیر المیزان، جلد ۱۳، صفحه ۴۰۷)
[۳۸]. محجهٔالبیضاء، جلد ۶، صفحه ۱۴۱.
[۳۹]. محجهٔالبیضاء، جلد ۶، صفحه ۱۴۱.
[۴۰]. محجهٔالبیضاء، جلد ۶، صفحه ۱۴۱.
[۴۱]. محجهٔالبیضاء، جلد ۶، صفحه ۱۴۱.
[۴۲]. محجهٔالبیضاء، جلد ۶، صفحه ۱۴۱.
[۴۳]. کافی، جلد۲، صفحه ۲۹۵.
[۴۴]. میزان الحکمه، جلد ۲، صفحه ۱۰۱۷، چاپ جدید.
[۴۵]. کافی، جلد ۲، صفحه ۲۹۶.
[۴۶]. همان مدرک، صفحه ۲۹۳.
[۴۷]. امالی صدوق، صفحه ۳۹۸ - غرر الحکم جلد ۱، صفحه ۶۰، شماره ۱۶۱۴.
[۴۸]. غرر الحکم، جلد ۲، صفحه ۷۴۹، شماره ۲۰۹.
[۴۹]. محجهٔالبیضاء، جلد ۶، صفحه ۲۰۰.
[۵۰]. تحف العقول، صفحه ۱۷.
[۵۱]. شرح نهجالبلاغه ابنابی الحدید، جلد ۲، صفحه ۱۸۰.
[۵۲]. خصال (مطابق نقل میزان الحکمهٔ، جلد ۲، صفحه ۱۰۲۰ چاپ جدید).
[۵۳]. وسائل الشیعه، جلد ۱، ابواب مقدمهٔ العبادات، باب ۱۵، صفحه ۵۵.
[۵۴]. بقره - ۲۷۴؛ رعد - ۲۲؛ ابراهیم - ۳۱؛ نحل - ۷۵؛ فاطر -۲۹.
[۵۵]. سوره آل عمران، آیه۱۶۰.
[۵۶]. سوره نساء، آیه ۱۳۹.
[۵۷]. وسائل الشیعه، جلد ۱، صفحه ۵۵.
[۵۸]. وسائل الشیعه، جلد ۱، صفحه ۵۵.
[۵۹]. توجه داشته باشید استحباب تحت الحنک در نماز ثابت نیست، آنچه در روایات معتبر آمده است مربوط به تمام حالات است و آن نیز در شرایط فعلی شبهه لباس شهرت دارد.
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
تعمیر جک پارکینگ
خرید بلیط هواپیما
ایران انتخابات سیدابراهیم رئیسی دولت سیزدهم مجلس شورای اسلامی روز دختر رافائل گروسی رئیس جمهور سید ابراهیم رئیسی رهبر انقلاب حجاب مجلس
قتل تهران پلیس هواشناسی شهرداری تهران وزارت بهداشت بارش باران آموزش و پرورش سیل فضای مجازی سلامت قوه قضاییه
گاز دولت مسکن خودرو قیمت دلار مالیات قیمت طلا قیمت خودرو حقوق بازنشستگان ایران خودرو بازار خودرو بانک مرکزی
نمایشگاه کتاب نمایشگاه کتاب تهران تلویزیون ازدواج کتاب محمدمهدی اسماعیلی سینمای ایران سریال دفاع مقدس تئاتر موسیقی سینما
هواپیما دانشجویان دانش بنیان اینوتکس
رژیم صهیونیستی اسرائیل جنگ غزه فلسطین آمریکا رفح حماس روسیه حمله به رفح نوار غزه ترکیه مصر
رئال مادرید فوتبال استقلال پرسپولیس لیگ قهرمانان اروپا بایرن مونیخ لیگ برتر بازی باشگاه استقلال لیگ برتر ایران ذوب آهن نساجی
تبلیغات اینترنت اپل سامسونگ ناسا عیسی زارع پور آب گوگل مایکروسافت
سرطان هندوانه کنسرو بیماران خاص آسم سنگ کلیه بیمه سبزیجات اعتماد به نفس