سه شنبه, ۱۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 7 May, 2024
مجله ویستا

شعر پایداری از گذشته تا به حال


شعر پایداری از گذشته تا به حال

حضرت امام ره در جایی فرموده اند «تا ظلم هست, مقاومت و پایداری هم هست » بنابراین باید گفت که شعر و ادبیات پایداری هم از این منظر تا زمانی که انسان بر روی این کره خاکی زندگی می کند, پا به پای انسان به حیات خود ادامه می دهد و محدود کردن آن به یک دوره یا مقطع زمانی خاص, بی معناست

حضرت امام(ره) در جایی فرموده اند: «تا ظلم هست، مقاومت و پایداری هم هست.» بنابراین باید گفت که شعر و ادبیات پایداری هم از این منظر تا زمانی که انسان بر روی این کره خاکی زندگی می کند، پا به پای انسان به حیات خود ادامه می دهد و محدود کردن آن به یک دوره یا مقطع زمانی خاص، بی معناست.

شعر پایداری پس از کودتای ۲۸ مرداد به اوج می رسد، و برای درهم شکستن این وضعیت مورد توجه قرار می گیرد، وضعیت شعر دهه ۵۰ را به شدت تحت تأثیر قرار می دهد. اشعار فراوانی در ستایش مبارزان سیاسی سروده می شود و شاعران کم کم از نمادگرایی و پوشیده گویی به صراحت بیان روی می آورند. پس شعر پایداری ریشه در تحولات سیاسی قبل از انقلاب اسلامی دارد.

با پیروزی انقلاب اسلامی، آرمان های اسلامی و انقلابی این طیف از شاعران به تحقق پیوست و روزنه های امیدی برای گشایش حوزه های جدید، پیش روی شعر معاصر ایران قرار گرفت. گسترش عرصه مبارزه به سراسر عالم، از آنجا ناشی می شود که بنا به اعتقاد گویندگان این اشعار، انقلاب اسلامی مرزهای میان حق و باطل را مشخص کرده است و در هر نقطه از دنیا که مظلوم هست، با ماست و تمام ستمکاران، شیاطینی محسوب می شوند که در پی محو انقلاب و ارزش های آن هستند. اما وقوع جنگ تحمیلی، با فاصله ای اندک، تمام توجهات را به سوی خود جلب کرد و برای شاعران این جریان، در کنار بیان آرمان های انقلاب، مسئولیت تازه ای ایجاد شد؛ انجام این وظیفه بزرگ و انعکاس مظلومیت ملت ایران که بی رحمانه مورد یورش قرار گرفته بود و ایثار و فداکاری آنها، شعر پایداری را به سمت و سویی کشاند که بعدها به شعر دفاع مقدس تعبیر شد.

در شعر پایداری قبل از انقلاب، دشمن اصلی استبداد داخلی بود و شاعران برای در هم شکستن آن به بیان ظلم و ستم و خفقان موجود می پرداختند. آرمان نهایی شعر پایداری قبل از انقلاب اسلامی ساقط کردن رژیم استبدادی و استقرار حکومت اسلامی بود. اما گستره شعر پایداری پس از انقلاب در محدوده جغرافیای سیاسی ایران خلاصه نشد. به عنوان نمونه، رباعی زیر از سیدحسن حسینی نمونه بارز است.

روزی که جهان از ستم آزاد شود

شاید که در آن روز دلم شاد شود

آبادی ایران- نه فقط- ایده ماست

سرتاسر خاک باید آباد شود

ادبیات برای تمامی دوره ها، ظرف است؛ بنابراین اگر از دیدگاه ظرف و مظروف به قضیه بنگریم، رابطه این دو کاملا مشخص است؛ یعنی ما ظرف و بستری را فراهم کرده ایم که از طریق آن بتوانیم برای تبیین و تشریح آرمان های انقلاب استفاده کنیم و از این منظر شاعر مقام آینگی دارد، یک روی آینه تصویری است که در آن می افتد و روی دیگرش بازتابی است که از آن تصویر به دیگران ارائه می دهد یا به تعبیری که به فردا ارائه می دهد تا آیندگان بدانند در روزگار شاعر چه گذشته است. پیروزی انقلاب اسلامی نوعی بازنگری را در عرصه شعر و شاعری رقم زد. و شاعر به عنوان کسی که باعث رونق فرهنگی می شود تلقی شد، چرا که شعر دستاوردی فرهنگی است.

به نظر می رسد در طول سه دهه ای که از پیروزی انقلاب اسلامی می گذرد، شعر معاصر وارد میدان های ناشناخته تری شده و هم اکنون نیز در حال تجربه عوالمی تازه است. می توان گفت شعر بعد از انقلاب در حوزه اندیشه و محتوا دگرگونی های زیادی داشته است.

چنانچه شعر پایداری بازگوکننده جان فشانی سرفرازانه نسل پویا و سرزنده انقلاب و جنگ است؛ نسلی که به یقین می توان گفت در دوره های آتی به عنوان نماد مقاومت ملی و از جمله افتخارات هر ایرانی و هر مسلمانی خواهند بود؛ این نسل توانست از تمامیت ارضی کشور و حیثیت ملی و اسلامی خود به خوبی دفاع کند. بنابراین، شعر پایداری سند مکتوب حماسه آفرینی های یک ملت و فداکاری آنان برای دفاع از موجودیت خویش و باورهای دینی است.

شاعران انقلاب، در سال های آغازین دفاع مقدس، بیشتر درصدد همدردی و همدلی با مردم بوده اند و به عنوان یک هنرمند مسلمان، به مسئولیت انسانی خویش عمل کرده اند. چنان که شادروان سیدحسن حسینی که از بانیان ادبیات انقلاب اسلامی است، در همان سالها به خاطر قرار گرفتن در جبهه و هم آوایی با رزمندگان چنین می سراید:

می روم مادر که اینک کربلا می خواندم

از دیار دوست، یار آشنا می خواندم

مهلت چون و چرایی نیست، مادر الوداع

زان که آن جانانه بی چون و چرا می خواندم

وای من گر در طریق عشق کوتاهی کنم

خاصه وقتی یار با بانگ رسا می خواندم

ولی هر چه از حادثه دفاع مقدس و جنگ تحمیلی فاصله گرفته ایم، این نوع نگاه کم رنگ تر شده و شاعران بیش از پیش، از منظر ادبی و هنری به جنگ نگاه کرده اند. و اما شعر مقاومت و پایداری؛ این گونه ادبی از جامعیت بیشتری برخوردار بوده و ساختار آن بر بنیادهای زیباشناسانه استوار است- در شعر پایداری، شاعر دیگر مستقیما به حوادث، عملیات نمی پردازد، بلکه با رویکردی عمیق تر، فلسفی تر و معاصرتر به موضوعی به نام جنگ نگاه می کند. در شعر مقاومت و پایداری رفتار شاعر با زبان، رفتاری «فراهنجار» است. در حوزه شعر پایداری، نگاه شاعر فقط به جنگ تحمیلی هشت ساله متوقف نمی ماند، بلکه پیام های انسانی این حادثه تاریخی را درونی می کند و به جهان ارائه می دهد.

شاعر در شعر پایداری به دنبال زبانی برای گفت وگو با همه مردم جهان است. مردمی که طعم تلخ جنگ را چشیده اند و مقاومت و پایداری را تجربه کرده اند. در واقع، شاعر در حوزه شعر پایداری، پیام های انسانی و فلسفی پدیده ای به نام جنگ را می گیرد و به آنها تشخص جهانی می بخشد. پیام هایی همچون؛ آزادی، حق طلبی، عدالت خواهی، وطن دوستی، ایثار و جانبازی، نوع دوستی و... از آنجا که این پیام ها به مرزهای جغرافیایی محدود نمی شود، طبیعتا دایره مخاطبان این گونه شعر، گسترش می یابد و این نوع شعر هرگز در چاه و چاله بحران مخاطب سقوط نمی کند و لذا فراگیر می شود.

در شعر پایداری، شاعر مقاومت و پایمردی انسان را در برابر ظلم، زیادخواهی و بی عدالتی را به گونه ای تصویر می کشد که همه مردم جهان با اسطوره ها و نمادهای شعری او احساس پیوستگی و همذات پنداری می کنند در نمونه های زیر شعر پایداری ایران و جهان را با هم زمزمه می کنیم:

نه ابرهای خدا را سنگ زده ام

نه پا بر خواب فرشته ای نهاده ام

تنها

جهان را به تماشای گلی برده ام

که از هیچ توفانی

خم بر ابرو نمی آورد

(مجید زمانی اصل)

¤¤¤

پس از آن وقفه که افتاد به گلچینی ها

آسمان می نگرد باز به پایینی ها

سینه ها باز گرفته است هوای شب قدر

چه کسی گفت زمین مانده و نفرینی ها

یاد بادا شب پرواز پرستو نفسان

از افق تا به افق شهپر شاهینی ها

همتی بدرقه راه کن ای شوق حضور

تا سبک پر بکشیم از دل سنگینی ها

(مصطفی محدثی خراسانی)

¤¤¤

چراغی به من بده

تا به جست وجوی میهن خود برخیزم

ای کوچه های بلند

چونان تازیانه نیاکانم

(محمد الماغوط- سوریه)

¤¤¤

مؤلفه های شعر پایداری عبارتند از:

۱. برجسته کردن و تشخص بخشیدن به پیام های انسانی از جمله؛ آزادگی، حق خواهی، عدالت طلبی، ظلم ستیزی، وطن دوستی، ایثار، نوع دوستی، استقامت و پایداری.

۲. نگاه جزئی نگر و عینی تر به پدیده ها و اشیاء.

۳. روز آمد کردن زبان ادبی با بهره گیری از فرم و ساختاری متفاوت با گذشته و استفاده از قالب های نیمایی و سپید.

۴. بهره گیری از عناصر و نمادهای ملی و دینی در حوزه اسطوره سازی.

۵. قرابت و نزدیکی با ساختارهای نمایشی و سینمایی.

۶. استفاده از بیان روایی و داستان گونه.

۷. نگاه حماسی و عرفانی به پدیده جنگ و تبعات آن.

۸. تشخص بخشیدن به عنصر اندیشه و تفکر در حوزه طرح آرمان ها.

ادبیات رسالت رشد فکری مخاطب را برعهده دارد. ادبیات در هر جامعه ای پیوند مردم با اتفاقات جامعه است و در انقلاب اسلامی، نویسندگان و شعرا به روشنی، انعکاس عشق و شور و ایمان مردم را در آثار خود خلق کردند. ادبیات عرصه مستقیم گویی نیست و شعرا هرچه بیشتر به رمز، نماد و استعاره توجه کنند، بی شک اثر عمیق تر خلق خواهند کرد. ادبیات انقلاب اسلامی دو وجه دارد؛ در وجه ضداستبداد، کارهای زیادی صورت گرفته؛ اما در بخش ایجابی، کمتر کار شده است.

از آنجایی که انقلاب اسلامی ما بر پایه باورهای دینی مردم و با رهنمودهای یک رهبر دینی که مرجع تقلید شیعیان جهان بوده، شکل گرفته که در نوع خود در جهان بی سابقه است و طبیعی است که شاعران و هنرمندان این مرز و بوم به خوبی توانستند پا به پای حوادث حرکت کنند، از این رو پیشنهاد می شود شعر شاعران پایداری ما به زبان های دیگر ترجمه شود. این کار زمینه نقد آثار ما را فراهم می کند و علاوه بر آن باعث ایجاد تعامل سازنده ادبی بین ما و دیگران می شود. و از دیگر توجهات، اهمیت دادن دانشگاه ها به مقوله شعر و ادبیات انقلاب به طور عام و ادبیات پایداری به طور خاص است، که باید هدف توجه سیاست گذاران و متولیان فرهنگی قرار بگیرد.

ناهید زندی پژوه

منابع:

۱. سعیدی، مهدی. ادبیات جنگ و تعابیر دیگر آن در ایران. کتاب ماه ادبیات، شماره۲۲، بهمن .۱۳۸۷

۲. سنگری، محمدرضا. بازخوانی پرسه در سایه خورشید. کتاب ماه ادبیات، شماره۲۲، بهمن .۱۳۸۷

۳. طاهری، قدرت الله. نگاهی به جریان های شعری فعال در عصر انقلاب اسلامی. کتاب ماه ادبیات.