جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

وقف در ادب فارسی


وقف در ادب فارسی

شاعران و نویسندگان در تاریخ ادبیات ایران همواره علاوه بر پرداختن به مضامین احساسی ـ هنری, رسالت انعکاس واقعیت های جامعه را نیز بر عهده داشته و در حوزه وقف هم کوتاهی نکرده اند بزرگان و سردمداران ادبی این مرز و بوم در جای جای آثار خود به فرهنگ پسندیده وقف چه در معنای لغوی و چه در معنای مجازی آن پرداخته اند و علاوه بر بازتاب اتفاقات واقعی در این زمینه و همچنین مضمون سازی های بی بدیل از این سنت حسنه, راهکارهایی را برای مبارزه با آفت ها و آسیب هایی که گاه گریبانگیر آن می شد, بیان کرده اند

شاعران و نویسندگان در تاریخ ادبیات ایران همواره علاوه بر پرداختن به مضامین احساسی ـ هنری، رسالت انعکاس واقعیت‌های جامعه را نیز بر عهده داشته و در حوزه وقف هم کوتاهی نکرده اند. بزرگان و سردمداران ادبی این مرز و بوم در جای جای آثار خود به فرهنگ پسندیده وقف - چه در معنای لغوی و چه در معنای مجازی آن - پرداخته‌اند و علاوه بر بازتاب اتفاقات واقعی در این زمینه و همچنین مضمون‌سازی‌های بی‌بدیل از این سنت حسنه، راهکارهایی را برای مبارزه با آفت‌ها و آسیب‌هایی که گاه گریبانگیر آن می‌شد، بیان کرده‌اند.

نکته جالبی که در رابطه وقف و ادبیات فارسی وجود دارد، تحصیل و رشد و بالندگی اکثر شاعران و نویسندگان کهن ایران در یک بستر آموزشی وقفی است. حتی بسیاری از این ادیبان تا پایان عمر از درآمدهای حاصل از مصارف موقوفه‌ها برای زندگی استفاده می‌کرده‌اند.

بنابراین، در صورت نبود فرهنگ وقف در بین مردم، شمار زیادی از شاعران، نویسندگان و عرفایی که در اماکن موقوفه زندگی می‌کردند، فرصت ارائه و کشف استعدادهای خود را نمی‌یافتند و شاید ادبیات ایران از وجود آثار ماندگار و شاهکارهای کلاسیک خود محروم می‌ماند. با در نظر گرفتن این نکته می‌توان گفت وقف، دین بزرگ و بی‌نظیری بر گردن ادبیات فارسی دارد.

ابن خلدون در اثر تاریخی و ارزشمند خود، مهم‌ترین دلیل پیشرفت رشد علم و دانش در سرزمین‌های مشرق را صفت پسندیده بخشش و نیکوکاری ایرانیان نسبت به عاملان و جویندگان دانش می‌داند.

خواجه نظام‌الملک طوسی، وزیر مقتدر و توانمند آلب ارسلان، با تأسیس نخستین نظامیه علمی، تحولی بزرگ در روند بنا نهادن زیرساخت‌های علمی و تاریخ آموزش و پرورش جهان اسلام به وجود آورد. او مبالغ زیادی از اموال وقفی بر نظامیه‌ها را صرف خرید و نسخه‌برداری کتاب‌های ارزشمند برای کتابخانه نظامیه کرد و بعد از مدت کوتاهی این کتابخانه موقوفی مانند نگینی گرانبها در ممالک اسلام درخشید.

کتاب‌های پربار یاقوت حموی، جغرافیدان و ادیب بزرگ قرن، مملو از وصف کتابخانه‌های موقوفی و شمار زیاد آنها در ممالک اسلامی است.

اما به طور کلی می‌توان دو معنای پذیرفته شده را برای کلمه وقف در ادبیات فارسی در نظر گرفت. معنی لغوی وقف که برای اکثریت قابل قبول است در فرهنگ «سخن»، اینچنین آمده است: «عقدی که بر طبق آن شخصی مال معینی از اموالش را جهت استفاده فرد یا افرادی یا موسسه‌ای اختصاص می‌دهد و پس از آن مال مذکور از ملکیت واقف خارج شده و قابل نقل و انتقال نخواهد بود...».

با در نظر گرفتن این معنی، به اشعار و متون زیادی در گستره ادب فارسی برمی‌خوریم که دقیقا در بردارنده معنی لغوی وقف در روزگار خود هستند.

ناصرخسرو یکی از شاعران بزرگ سبک خراسانی در سفرنامه‌اش، ذیل توصیف بیت‌المقدس می‌نویسد: «بیت‌المقدس را بیمارستانی نیک است و وقف بسیار دارد و خلق بسیار را دارو و شربت رایگان دهند و طبیبان باشند که از وقف مرسوم ستانند».

ابوالفضل بیهقی، نویسنده‌ بزرگ قرن چهارم در جای جای اثر ماندگار خود به نام «تاریخ بیهقی» که یکی از مستندترین کتاب‌های تاریخی زبان فارسی است، به موقوفات بی‌شمار بزرگان و توانگران عصر غزنوی اشاره کرده است.

عطار نیشابوری نیز در الهی‌نامه خود داستان مرد گبری را بیان می‌کند که برای مردم شهر پل ساخته و به اصرارهای سلطان محمود برای دریافت هزینه پل و معروف شدن آن به نام سلطان جواب رد داده بود تا برای همیشه نام نیک این عمل بر او باقی بماند.

اما علاوه بر این معنی، یک برداشت دیگر نیز می‌توان از کلمه وقف کرد و آن هم به کار بردن این کلمه در معنای مجازی است. در این صورت می‌توان از وقف به عنوان ایثار همه‌جانبه پاکباختگی یاد کرد که در معنی مجازی، بازتاب وسیعی در میان پدیدآورندگان ادب فارسی داشته است. کاربرد این کلمه با چنین بار معنایی، به قدری متداول بوده که تقریبا در ذهن شعرا و نویسندگان، تبدیل به نوعی همسانی مطلق شده است. بنابراین وقتی در بیتی شاعر می‌گوید که خود را وقف چیزی یا کسی کرده است، منظورش این است که همه موجودیت و هستی مادی و معنوی خود را صرف آن می‌کند و در راه این بذل و بخشش از تمام داشته‌های خود می‌گذرد.

بیدل دهلوی در این رابطه می‌گوید:

هر چه در دل گذرد وقف زبان دارد شمع

سوختن نیست خیالی که نهان دارد شمع

خواجوی کرمانی هم این موضوع را این گونه بیان می‌کند:

ملک جهان کرده‌ایم وقف سر کوی یار

گوی دل افکنده‌ایم در خم چوگان عشق

به نظر سنایی در حدیقه الحقیقه که سرشار از مضامین حکمت‌آموز است وقف باید این گونه انجام پذیرد:

جان و تن را به کردگار بسپار

تا درون سرای یابی بار

کانکه شد پاسبان خانه و زر

چون کلیدان بماند در پس در

جان و اسباب از او عطا داری

پس دریغش از او چرا داری؟

جان و اسباب در رهش در باز

بر ره رود و سیل خانه مساز

وقف کن جسم و مال را بر غیب

تا بوی چون کلیدش اندر جیب

به عقیده سعدی، وقف را باید همه‌جانبه و از سوی همه هستی و موجودیت خود ارائه داد:

بذل تو کردم تن و هوش و روان

وقف تو کردم دل و چشم و ضمیر

خاقانی نیز در این باره ابیاتی را به نظم کشیده و از وقف برای به تصویر کشیدن مضمون تعلق همیشگی و مداوم استفاده کرده است.

چون کردم خانه دل وقف مهرش

خط مهر ابد بر در نویسم

یکی دیگر از مسائلی که در ادب فارسی درباره وقف به آن پرداخته شده، استفاده‌های ناروا از وقف است. حافظ در بیت زیر با لحنی طنز و طعنه‌آمیز، این واقعیت تلخ را بیان می‌کند:

فقیه مدرسه دی مست بود و فتوا داد

که می حرام ولی به ز مال اوقاف است

نکته‌ای که باید به آن توجه شود این است که حافظ در این بیت به استفاده‌های ناروا و مزورانه‌ای که از موقوفات می‌شده، اعتراض کرده و با صرف عمل وقف مشکلی نداشته است. او در جامعه پیرامون خود شاهد کسانی بوده که با ادعاهای دروغین و فریبنده سیر و سلوک، بدون داشتن کمترین شایستگی برای استفاده از موقوفات، چنگال تعرض خود را بر این اموال گشوده بودند و از این رو به فقیه و مرشد حافظ فتوا می‌دهد که می گرچه حرام است ولی از نظر قبح عمل و بدکرداری به پای سوءاستفاده از اموال وقفی نمی‌رسد.