پنجشنبه, ۴ بهمن, ۱۴۰۳ / 23 January, 2025
مجله ویستا

تصویر سکولاریسم پاکستان در بنیادگرایی افغانستان


تصویر سکولاریسم پاکستان در بنیادگرایی افغانستان

نگاهی به تصویر سکولاریسم پاکستان در بنیادگرایی افغانستان

۱) این ژنرال پاکستانی (مشرف) به تازگی انتخاب شده - انتخاب که نه، با زور به قدرت رسیده. به نظر می رسه اون تصمیم داره ثبات رو به کشور برگردونه و من فکر می کنم این خبر خوبی برای شبه قاره غهندف می تونه باشه. (جرج بوش، ۱۹۹۹)

۲) «در افغانستان، رزمندگان استقلال طلب کلید صلح هستند. ما از مجاهدین حمایت می کنیم.» (رونالد ریگان، در هفتمین سخنرانی سالانه اش در کنگره، ژانویه ۱۹۸۸)

علل ترور نخست وزیر سابق پاکستان بی نظیر بوتو باید در متن تاریخ مورد بررسی قرار بگیرد. از اواخر دهه ۱۹۷۰، مدیران پی درپی امریکایی، باعث الغای نقش قانون، نابودی موسسات مدنی پاکستان و دولت وقت سکولار پاکستان و جایگزینی آنها با مقررات نظامی شدند.در طول جنگ سرد و پیامدهایش ناکارایی دموکراسی و نظامی گری حکومت پاکستان همواره در خدمت منافع و اهداف سیاست های خارجه امریکا بوده است. پاکستان یک قطب ژئوپولتیک است که امریکا از آنجا فعالیت های نظامی و سرویس های مخفی اطلاعاتی خود را هدایت می کند.پاکستان بخشی از آسیای جنوبی و در تقاطع استراتژیکی است که خاورمیانه، آسیای مرکزی و جمهوری های شوروی سابق را به هم متصل می کند و در مجاورت سرحدات غرب چین قرار دارد.از تاریخ ۵ جولای ۱۹۷۷ که پدر بی نظیر بوتو، ذوالفقار علی بوتو، نخست وزیر و رهبر حزب مردم پاکستان غPPPف با کودتای نظامی عزل شد از آن پس پاکستان بی وقفه به سمت روند جایگزینی قوانین نظامی پیش رفت. متعاقب کودتا، ذوالفقار علی بوتو در دادگاه سفارشی افسران کودتاچی تحت حمایت امریکا به اعدام محکوم شد.در دوران ذوالفقار علی بوتو دولت سکولار بعد از دوران استعمار رشد پیدا کرد. اقتصاد ملی ارتقا یافت. حزب مردم پاکستان که از حمایت اکثریت حوزه های انتخابیه برخوردار بود، دست به اصلاحات بنیادینی در ابعاد اقتصادی، اجتماعی و سازمانی زد.بوتو از همان اولین روزهای کارش به عنوان وزیر امور خارجه در اوایل دهه ۶۰، خواستار سیاست خارجه مستقل و توازن بود. طی دهه ۱۹۷۰ برنامه ملی سازی صنایع کلیدی توسط دولت PPP به مرحله اجرا گذاشته شد که این امر منجر به کاهش علاقه مندی به سرمایه های چندملیتی شد.

● عواقب و نتایج کودتای نظامی ۱۹۷۷

متعاقب کودتای نظامی ۱۹۷۷، ساختارهای دولت دموکراتیک محو شد. مشروطیت بر افتاد و قوانین نظامی تحت حاکمیت ژنرال محمود ضیاءالحق که در سال ۱۹۷۸ به ریاست جمهوری رسید، بنا نهاده شد.

از آغاز رژیم ضیاء الحق، تغییرات و اصلاحات ارضی و ملی سازی های مردم پسند غپوپولیستیف حزب PPP دوران بوتو معکوس شد و به حالت قبل خود برگشت.حاکمان نظامی جدید با حمایت واشنگتن ساختارهای سکولار حکومت قبلی پاکستان را تحلیل بردند و اسلام گرایی در عملکرد حکومت تحت قوانین نظامی جاسازی شد. عقاید «بنیادگرایی اسلامی» تحت نظارت و سرپرستی سازمان های اطلاعاتی ایالات متحده، از طرف حکومت نظامی دیکتاتوری ژنرال ضیاء و به منظور تحلیل بردن ساختارهای دولت غیرنظامی و حکومت قانون مورد پذیرش قرار گرفت. در سال ۱۹۸۰ یک انجمن مشورتی ساختگی و جعلی جایگزین پارلمان شد که تمام اعضای این مجلس شورا متشکل از متخصصان و دانشگاهیان بود و از طرف ژنرال ضیاء منصوب شده بودند. این دوران حکمرانی ترس با دستگیری ها و حکومت رعب و با سرکوب صورت گرفت که به نام اسلام تمام شد. حکومت خشن نظامیان، پیاده سازی همزمان تغییرات اساسی از جمله در «بازار آزاد» و تحت نظارت صندوق بین المللی پول (IMF) و بانک جهانی را آغاز کرد. IMF نظارت و تغییرات اقتصادی وسیع را به منظور تغییر استخوان بندی اقتصاد پاکستان آغاز کرد. بدهی های خارجی افزایش یافت و به مساله بغرنجی تبدیل و فقر و تنگدستی شایع شد و سیستم بانکداری بازرگانی غتجاریف به صورت گسترده یی تحت سلطه موسسات مالی غربی درآمد.از سال ۱۹۷۷، دیکتاتوری نظامی به طور وسیعی مستولی شد. دوران کوتاه دولت های منتخب از طریق دموکراتیک، یعنی دولت بی نظیر بوتو و نوازشریف نتوانست استمرار حکومت نظامی استبدادی را قطع کند، در حالی که خود شریف و بوتو، هیچ یک مخالف تمایلات امریکا نبودند و سلطه نظام اقتصادی IMF و بانک جهانی را پذیرفته بودند.

● نقش پاکستان در جنگ افغانستان - شوروی

جنگ افغانستان- شوروی قسمتی از دستور کار پنهانی سیا بود که از زمان زمامداری کارتر آغاز شد. این برنامه شامل حمایت مالی و همه جانبه از تشکیلات اسلامی بود که بعداً به القاعده معروف شد. رژیم نظامی پاکستان تحت نظارت نظامی امریکا و عملیات اطلاعاتی گسترده نقش کلیدی را از اواخر دهه ۱۹۷۰ در افغانستان ایفا می کرد. در دوران پس از جنگ سرد، این نقش کلیدی و مرکزی پاکستان در عملیات اطلاعاتی امریکا، پهنه های وسیع تری چون آسیای مرکزی- خاورمیانه را نیز دربرمی گرفت.کودتای نظامی ۱۹۷۷ که منجر به انتقال قدرت از دست حزب PPP و علی بوتو به ضیاءالحق شد، در واقع مقدمه یی بود بر آغاز جنگ پنهان سیا در افغانستان.در آوریل ۱۹۷۸، حزب دموکراتیک مردم افغانستان (PDPA)، با قیام مردمی که علیه محمد داودخان رئیس جمهور وقت برپا شده بود، قدرت را به دست آورد. دولت PDPA اصلاحات ارضی، گسترش آموزش و برنامه های بهداشتی را آغاز و به طور گسترده از حقوق زنان دفاع می کرد. همچنین روابط افغانستان با اتحاد جماهیر شوروی تقویت شد.عملیات مخفی سیا در راستای تضعیف و در نهایت نابودی دولت PDPA و همچنین کم کردن تاثیر شوروی در آسیای مرکزی بود. حمایت پنهانی سیا از دسته های اسلامی برای نابودی پایه و اساس دولت سکولار غیرنظامی کارساز و مفید بود.از آغاز جنگ افغانستان - شوروی در سال ۱۹۷۹ پاکستان تحت حکومت نظامی، فعالانه از گروه های اسلام گرا حمایت می کرد.جنگ پنهانی امریکا در افغانستان و استفاده از پاکستان به عنوان سکوی پرتاب، در دوران تصدی کارتر و حتی قبل از شروع «تهاجم» شوروی آغاز شد.بر اساس منابع بسیار مطمئنی، حمایت سیا از مجاهدین طی ۱۹۸۰ آغاز شد. یعنی بعد از حمله ارتش شوروی به افغانستان در ۲۴ دسامبر ۱۹۷۹. اما حقیقتی که تاکنون ناگفته باقی مانده چیزی کاملاً متفاوت را نشان می دهد. در ۳ جولای ۱۹۷۹ بود که پرزیدنت کارتر اولین دستورالعمل رسمی کمک های پنهانی برای حمایت از مخالفان دولت تحت حمایت شوروی در کابل را امضا کرد و برژینسکی مشاور سابق امنیت ملی گفت؛ در همان روز، در نامه یی به رئیس جمهوری خاطرنشان کردم که این حمایت، ارتش شوروی را وادار به مداخله می کند.در خاطرات منتشره از رابرت گیتس وزیر دفاع که قائم مقامی رئیس سیا در دوران جنگ افغانستان را برعهده داشت، آمده که سرویس های اطلاعاتی امریکا مستقیماً از آغاز و حتی قبل از تهاجم شوروی درگیر ایجاد و هدایت کانال های کمک رسانی به گروه های نظامی مسلمان بودند.با پشتیبانی سیا ارسال وسیع و گسترده کمک های نظامی امریکا، ISI یا سازمان اطلاعاتی پاکستان سازمانی موازی را تدارک دید که تمام مظاهر حکومتی را اداره و کنترل می کرد. (Dipankar Banerjee نویسنده هندی در مقاله یی تحت عنوان «احتمال ارتباط ISI با صنعت موادمخدر» و در نشریه India Abrood ، دوم دسامبر ۱۹۹۴ به این موضوع می پردازد.) ترکیب کارمندان و کارکنان ISI مجموعه یی متشکل از افسران نظامی و اطلاعاتی، بوروکرات ها و ماموران مخفی و خبرچین ها بود که بالغ بر ۱۵۰ هزار نفر می شد.در عین حال عملیات سیا رژیم نظامی ژنرال ضیاء الحق را تقویت می کرد. در واقع ارتباط بین ISI و سیا با خلع ید از بوتو توسط ژنرال ضیاء و ظهور رژیم نظامی هر روز مستحکم تر می شد. در طول جنگ افغانستان و در اکثر مواقع، پاکستان حتی بیش از ایالات متحده، دوآتشه و ضدشوروی (کمونیستی) بود. هنوز مدت زیادی از تهاجم نظامی شوروی به افغانستان در سال ۱۹۸۰ نگذشته بود که ضیاءءالحق رئیس ISI را به منظور بی ثبات کردن ایالات آسیای مرکزی به این منطقه شوروی فرستاد، در حالی که سیا موافقت خود را با این نقشه در اکتبر ۱۹۸۴ غیعنی ۴ سال بعد از این اقدام ضیاءالحقف اعلام کرد.عملیات ISI به عنوان سازمان مرتبط با سیا، نقش کلیدی و مرکزی در تهیه و هدایت تدارکات و حمایت از شبه نظامیان مسلمان در افغانستان و متعاقب آن در جمهوری های مسلمان جدا شده از اتحاد جماهیر شوروی را بر عهده داشت.ISI همچنین به نمایندگی از سیا، درگیر سربازگیری (به خدمت در آوردن) و آموزش مجاهدین بود. در یک بازه زمانی ۱۰ ساله از ۱۹۸۲ تا ۱۹۹۲ ، ۳۵ هزار مسلمان از ۴۳ کشور اسلامی برای جهاد در افغانستان به خدمت گرفته شدند. مدرسه های حوزوی در پاکستان که توسط غموسساتف خیریه سعودی مورد حمایت مالی قرار داشتند، با حمایت امریکا برای «تبیین و تثبیت ارزش های اسلامی» تقویت شدند. این اردوگاه ها تبدیل به دانشگاه های مجازی برای افراطیون مسلمان آینده شدند. آموزش های پارتیزانی تحت حمایت CIA - ISI اهدافی چون ترور و بمب گذاری خودروها را شامل می شد. ارسال مهمات توسط ارتش پاکستان و ISI به اردوگاه های شورشیان در ایالت سرحدات شمال غرب در مجاورت مرز افغانستان صورت می گرفت. فرماندار این ایالت سپهبد فضل الحق است که بنا به نظر آلفرد مک کوی در این ایالت اجازه تاسیس صدها تصفیه خانه هروئین را صادر کرد. با آغاز سال ۱۹۸۲ کامیون های پاکستان در حالی که از کراچی اسلحه و مهمات سیا را حمل می کردند، پس از تخلیه مهمات، با باری از هروئین از این ایالت بازمی گشتند. آنها با در دست داشتن مجوزها و نامه های ISI از هرگونه جست وجو و بازرسی پلیس در امان بودند.

● اسامه بن لادن

اسامه بن لادن، لولو یا هیولای امریکا، در سال ۱۹۷۹ و در لحظات آغازین جهاد تحت حمایت امریکا به خدمت گرفته شد. او در آن زمان ۲۲ سال سن داشت و در اردوگاه آموزش پارتیزانی که تحت نظارت امریکا بود، آموزش دید.در دوران ریاست جمهوری ریگان، اسامه که از یک خانواده ثروتمند سعودی بود مسوول تامین و جمع آوری پول برای گروه های اسلامگرا شد. در این راستا موسسات و بنگاه های خیریه فراوانی ایجاد شد. این عملیات توسط سرویس اطلاعاتی سعودی، تحت ریاست شاهزاده ترکی الفیصل و در ارتباط نزدیک با سیا هماهنگ شده بود. پولی که از خیریه های متعدد به دست آمده بود صرف استخدام و به خدمت درآوردن مجاهدین داوطلب می شد. القاعده در واقع بانک اطلاعاتی داوطلبین مبارزی بود که برای جهاد در افغانستان نام نویسی کرده بودند. این بانک اطلاعاتی از ابتدا توسط اسامه بن لادن اداره می شد.

● نقش ریگان در حمایت از «بنیادگرایی اسلامی»

ISI همواره نقش «واسطه» را برعهده داشت. حمایت پنهانی سیا از مجاهدین افغان به صورت غیرمستقیم و توسط ISI صورت می پذیرفت. به عنوان مثال سیا هیچ گاه به طور مستقیم از مجاهدین حمایت نکرد. به عبارت دیگر به این علت که این عملیات مخفی «موفق» باشد، واشنگتن مراقب بود که هدف و منظور نهایی اش از «جهاد» یعنی «نابودی اتحاد شوروی» هیچ گاه برملا نشود. در دسامبر ۱۹۸۴، پس از یک رفراندوم فریبکارانه توسط ژنرال ضیاءالحق، قوانین شریعت اسلامی (فقه اسلامی) در پاکستان برقرار شد و هنوز چند ماهی از این قضیه نگذشته بود که در مارس ۱۹۸۵، ریگان بخشنامه شماره ۱۶۶ غبخشنامه تصمیم راهبردی امنیت ملی ۱۶۶ف را صادر کرد. این بخشنامه مجوزی بود برای «تسریع کمک های نظامی پنهان به مجاهدین» و به همین ترتیب حمایت از آموزش و تلقینات مذهبی. معرفی شریعت در پاکستان و ارتقای تشدید «اسلام رادیکال» سیاست آگاهانه ایالات متحده بود که در راستای علایق ژئوپولتیکی امریکا در جنوب آسیا، آسیای مرکزی و خاورمیانه صورت می پذیرفت. بسیاری از «سازمان های بنیادگرای اسلامی» در خاورمیانه و آسیای مرکزی به طور مستقیم یا غیرمستقیم محصول حمایت و سرمایه گذاری پنهان امریکا هستند. این سازمان ها اغلب توسط بنیادهای عربستان و کشورهای حاشیه خلیج فارس کنترل و هدایت می شدند. میسیونرهایی از فرقه مذهبی و هابیون از محافظه کاران عربستان سعودی، تحت نظارت امریکا، مسوول بر پایی و اداره مدارس مذهبی در شمال پاکستان شده بودند.با مجوز بخشنامه شماره ۱۶۶ (NSDD)، یکسری عملیات پنهان توسط CIA - ISI آغاز شد. ایالات متحده از طریق ISI اسلحه و مهمات را برای گروهک های مسلمان تدارک می دید. مقامات رسمی ISI و سیا در ستاد فرماندهی راولپندی پاکستان همدیگر را ملاقات و نحوه حمایت ایالات متحده را با مجاهدین هماهنگ می کردند. به کمک بخشنامه فوق تهیه و تحویل محموله مهمات از دست امریکا به دست شورشیان مسلمان، از ۱۰ هزار تن مهمات و اسلحه در سال ۱۹۸۳ به سالانه ۶۵ هزار تن در سال ۱۹۸۷ رسید.

ترجمه؛ مهدی جاودانه-لطف الله میثمی

منبع؛ Global research january ۸,۲۰۰۸


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 3 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.