شنبه, ۶ بهمن, ۱۴۰۳ / 25 January, 2025
تو باب الحوائجی
مرد صالحی در كربلا سكونت داشت، پسرش كه او نیز فرد پاكی بود بیمار سخت شد، پدر او را شب به كنار حرم حضرت ابوالفضل (علیه السلام) آورد و متوسّل به آن حضرت گردید و مخلصانه از او خواست شفای فرزندش را از درگاه خدا بخواهد. هنگامی كه صبح شد، یكی از دوستان آن مرد صالح، نزد او آمد و گفت : من امشب خواب عجیبی دیده ام كه می خواهم بازگو كنم و آن اینكه:
در خواب دیدم حضرت عباس (علیه السلام) شفای پسرت را از درگاه خدا، مسئلت می كند، در این هنگام، فرشته ای از جانب رسول خدا (صلی الله علیه و آله) نزد عباس (علیه السلام) آمد و گفت : رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمود:
" ای ابوالفضل، در مورد شفای این جوان، شفاعت نكن زیرا اجل حتمی او فرا رسیده است، و عمر تقدیر شده او به پایان رسیده و ایام زندگیش به سر آمده است"
حضرت عباس(علیه السلام) به آن فرشته فرمود: سلام مرا به رسول خدا (صلی الله علیه و آله) برسان و بگو به واسطه وجود تو به درگاه خدا دست نیاز آورده ام و شفاعت كن و از خدا شفای این جوان را بخواه.
پیامبر (صلی الله علیه و آله) لبخندی زد و به عباس (علیه السلام) فرمود: باز گرد خداوند چشمت را روشن خواهد كرد، تو باب الحوائج هستی، و از هر كه بخواهی شفاعت كن و خداوند به بركت وجود تو، این جوان بیمار را شفا داد، آنگاه از خواب بیدار شدم
فرشته بازگشت و سلام عباس (علیه السلام) را به رسول خدا (صلی اله علیه و آله) رسانید و پیام او را به آنحضرت ابلاغ كرد.
رسول اكرم (صلی الله علیه و آله) فرمود: برو به عبّاس بگو، اجل آن پسر به پایان رسیده است، او پیام پیامبر را به عباس رسانید، عباس (علیه السلام) باز همان پاسخ اول را داد، و این موضوع سه بار تكرار شد.
سرانجام عباس (علیه السلام) در حالی كه رنگش تغییر كرده بود برخاست و به محضر رسول خدا (صلی الله علیه و آله) آمد: و عرض كرد: ای رسول خدا!
« اولیس انّ اللّه بباب الحوائج؟ والنّاس علموا ذلك ...»
آیا خداوند مرا "باب الحوائج " (وسیله برآوردن حوائج) نام ننهاده است؟
مردم مرا با این نام می شناسند و مرا شفیع قرار داده و به من متوسل می گردند، اگر چنین نیست، این لقب مرا از من بگیرید.
پیامبر (صلیه اله علیه و آله) لبخندی زد و به عباس (علیه السلام) فرمود: باز گرد خداوند چشمت را روشن خواهد كرد، تو باب الحوائج هستی، و از هر كه بخواهی شفاعت كن و خداوند به بركت وجود تو، این جوان بیمار را شفا داد، آنگاه از خواب بیدار شدم.
منبع:
محمدی اشتهاردی، داستان دوستان، ج ۵
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست