چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
ایران و نیروهای کلیدی آینده
که داند که فردا چه خواهد رسید
زگیتی که خواهد شدن ناپدید
که را تاج اقبال بر سر نهند
که را رخت از خانه بر در نهند
حکیم نظامی
● چکیده:
هنگام ترسیم آینده یک نظام اجتماعی, شناسایی و درک نیروهای کلیدی تعیین کننده در مسیر رویدادهای آینده حائز اهمیت فراوان است. در این مقاله تلاش می شود برخی نیروهای کلیدی تعیین کننده و شکل دهنده به آینده جامعه بزرگ ایرانی ها از جمله جهانی شدن, نظام های ارزشی و انقلاب فنآوری بررسی و همچنین گستره و قدرت تاثیر گذاری افراد در زمینه تقویت, تخفیف, یا اجتناب از ظهور چنین نیروهایی ارزیابی شود.
● مقدمه:
عصر کنونی با عدم قطعیت های روز افزون و سرعت سرسام آور تغییر شناخته می شود. بی شک تمایل روانشناختی انسان ها به سمت کاهش عدم قطعیت ها, شناسایی ماهیت و انواع تغییرات, و تسلط بر مسیر حرکت آنها معطوف است. امروزه چنین دانشی, یعنی شناخت پیشاپیش آینده که گاهی اوقات از آن به آینده نگری تعبیر می شود, بسیار ارزشمند است. در واقع کسانی که مایل به آگاهی از روندهای آینده هستند می توانند به طور بالقوه از فرصتها بهره جسته و از تهدیدهایی که شاید برای دیگران غافلگیر کننده و آسیب رسان باشند به آرامی عبور کنند. توانایی استدلال انسان ها هنگام بررسی حجم انبوهی از اطلاعات و پیگیری زنجیره های طولانی علت و معلولی نه تنها دچار ضعف شده بلکه شاید در برخی موارد کاملا بی فایده و گمراه کننده باشد. راه حل رایج این مساله تکیه بر قوانین سر انگشتی و شهود به جای مطالعه مفصل و استدلالهای خسته کننده و بی نتیجه است. اینگونه ساده سازی ازآنجا که مساله پیش بینی را تا حدودی حل می کند می تواند آرامش بخش باشد. در یک چارچوب ساده شده یافتن مجموعه ای کوچک از مهمترین و کلیدی ترین نیروهای پیشران به سمت آینده های مجهول بسیار راهگشا ومفید خواهد بود. البته نباید فراموش کرد که انسان ها همیشه احتمال شگفت زده شدن خود را بسیار پایین برآورد می کنند. بنابراین شاید یک یا چند نیروی کلیدی از قلم افتاده یا حذف شده از این مجموعه کوچک در آینده بیش از انتظار کنونی تعیین کننده بوده و در نتیجه منجر به ناپیوستگی های چشمگیر در مسیر رویدادهای آینده شوند. در بخش های بعد سه نیروی کلیدی, که شاید جزو بدیهی ترین آنها باشند, بررسی شده و برخی روابط متقابل درونی و بیرونی آنها شناسایی می شوند. همچنین گستره و قدرت تاثیرگذاری افراد بر چنین نیروهایی مد نظر قرار می گیرد.
● جهانی شدن:
جهانی شدن اقتصاد به بیان ساده یعنی نادیده انگاشتن مرزهای جغرافیایی- سیاسی بین کشورها و رشد فزاینده گستره فعالیت شرکت های فراملی و جابجایی چشمگیر و آزادانه سرمایه و نیروی کار بین مناطق مختلف جهان. در یک اقتصاد جهانی شده کنترل و اعمال سیاست های مصوب حکومت ها و دولت ها برفعالیت بنگاه های اقتصادی از طریق اهرم های مالیاتی, تعرفه ای, قوانین کار و ضوابط و مقررات محلی, دشوار و حتی امکان ناپذیر خواهد شد. از دیدگاه توسعه پیوستن به موج جهانی شدن یا مقاومت در برابر آن انتخابی راهبردی است که تاخیر درتصمیم گیری نهایی راجع به آن شاید آنقدر گران تمام شود که حتی منافع انگشت شمار و بالقوه کنونی را به حاشیه براند و باعث شود که نهایتا کشور ایران در این بازی به یک بازنده تمام عیار تبدیل شود. رواج و مطلوبیت سیاست ها و نگرش های اتارکیک به توسعه اقتصادی, که در دهه اول پس از انقلاب اسلامی نمود بارزی داشت, موجب شد که شالوده و زیر ساخت های اقتصادی کشور بویژه در بخش دولتی بر پایه پیش فرض مخالفت و مقاومت در برابر جهانی شدن و الزامات آن شکل بگیرد.
وابستگی بخش قابل توجهی از خانواده های ایرانی به دولت و حاکمیت سبک زندگی کارمندی اهمیت جهانی شدن و شناخت پیامدهای نوید بخش و ناراحت کننده آن را دو چندان می کند. بقا در بازار کسب و کار جهانی وحفظ و ارتقای توانایی رقابت آنگونه که در سرنوشت بخش خصوصی تعیین کننده و برجسته است, عاملی کلیدی و تاثیر گذار بر تصمیم ها و انتخاب های بخش دولتی به شمار نمی رود. در واقع تکیه بیش از حد بر منبع در آمدی هنگفت نفت از انتقال مفهوم آماده شدن برای مواجهه با آینده به تصمیم گیران و ضرورت واکنش به هنگام به شرایط تغییر یافته محیطی جلوگیری می کند. از سوی دیگر شیوع رانت خواری, برخورداری از حقوق انحصاری تجارت و همچنین پرهیز از پاسخگویی, مسوولیت پذیری و شفافیت مالی بویژه در بنیادهایی که خارج از حیطه نظارت دولت فعالیت می کنند استعداد و ظرفیت پیوستن به اقتصاد جهانی را مختل ساخته و آن را به تاخیر می اندازد. علاوه بر این, تنش های سیاسی با غرب و نفوذ تفکر بیگانه ستیزی چالشی بزرگ به شمار می رود که غلبه بر آن مستلزم تجدید نظر در سیاست خارجی و فاصله گرفتن از پارادایم مبتنی بر طبقه بندی دیگران به صورت دوست و دشمن و جایگزینی آن با پارادایم مبتنی بر تفاهم و منافع مشترک است.
شایان ذکر است که بخش خصوصی نیز به نوبه خود برای پیوستن به اقتصاد جهانی با محدویت های بیرونی و درونی روبرو است. از یک سو بزرگ بودن بدنه دولت و تمایل به حفظ نقش مداخله گر به جای نقش تسهیل کننده باعث کندی فرآیند ادغام بخش خصوصی در اقتصاد جهانی و در نتیجه از دست رفتن فرصت ها و منافع بالقوه می شود. از سوی دیگر شیوه سنتی و متعارف همکاری های بین المللی در حوزه توزیع کالا و ارائه خدمات و همچنین ساخت و تولید, که بیشتر جنبه منفعلانه و دنباله رو داشته و به صورت نمایندگی یک بنگاه خارجی یا تولید تحت لیسانس است, یکپارچه شدن فعالانه و کامل ایران در اقتصاد جهانی شده و حفظ موقعیت برد- برد را در معرض خطر قرار خواهد داد.
همانطور که اشاره شد مهمترین ویژگی جهانی شدن جریان روان و آزادانه سرمایه و نیروی کار بویژه کارکنان دانشور مانند دانشمندان, پژوهشگران, مهندسان, مدیران و غیره بین کشورها است. در مقایسه با دیگر کشورهای رو به توسعه ایران از این لحاظ در موقعیت برتری قرار گرفته است و می توان امیدوار بود که پیوستن دیر هنگام و همراه با تاخیر به موج جهانی شدن آثار و پیامدهای نا مطلوب و جبران ناپذیر کمتری در پی داشته باشد. بنابراین آموزش و ارتقای مهارتها و رقابت پذیری منابع انسانی راهبردی نوید بخش و تعدیل کننده است که صرف نظر از ماهیت و فرآیند واکنش تصمیم گیران و تصمیم سازان ایران به جهانی شدن همچون برگی برنده است که در یک حالت به تقویت و افزایش سرعت ادغام و در حالت دیگر به تخفیف و اجتناب از پیامدهای نامطلوب ادغام دیر هنگام منجر خواهد شد.
به طور خلاصه می توان گفت که گستره و قدرت تاثیر گذاری نخبگان و اقشار مختلف جامعه بزرگ ایرانی ها بر جهانی شدن در صورت استمرار روند های کنونی اقتصادی و سیاسی در بدترین حالت بسیار محدود و ناچیز خواهد بود. در چشم اندازی خوش بینانه نیز می توان امیدوار بود که به برکت وجود منابع بسیار غنی نیروی انسانی و سرمایه, که در یک اقتصاد جهانی شده محل سکونت و انباشت آنها آنچنان اهمیتی ندارد, بسیاری از پیامدهای بالقوه منفی پیوستن دیر هنگام به جامعه جهانی تخفیف یافته یا کاملا از بین بروند.
جهانی شدن ارتباطی تنگاتنگ با نظام های ارزشی و همچنین انقلاب های فنآوری بویژه فنآوری اطلاعات و ارتباطات دارد. چگونگی تعامل این نیروهای کلیدی پیچیده تر از آن است که بتوان همه روابط آنها اعم از مستقیم و غیر مستقیم را به طور کامل بررسی کرد. اما نکته ای که نباید از آن غافل شد وجود روابط افزاینده و روابط غالب و مغلوب در چنین تعاملی است. در صورت ترکیب مناسب و هماهنگ این نیروها سرعت گستره تغییرات نمایی خواهد بود که آنرا رابطه ای افزاینده می نامیم. در حالت دیگر یک یا چند نیروی کلیدی یک یا چند نیروی باقی مانده را کاملا تحت الشعاع خود قرار می دهند. به عنوان مثال شاید جهانی شدن بخش ها یی از نظام های ارزشی را اساسا دگرگون ساخته یا در حالت دیگر برخی ارزشهای اجتماعی از توسعه و رواج برخی فنآوری ها مانند شبیه سازی انسان کاملا جلوگیری کنند. حتی برخی فنآوری ها همچون نانوفنآوری , فنآوری زیستی و فنآوری اطلاعات احتمالا برخی ارزشها را منسوخ ساخته و به تحولات بنیادی در حیات اجتماعی منجر خواهند شد. چنین روابطی را باید به صورت طرف غالب و طرف مغلوب بررسی کرد.
وحید وحیدی مطلق
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست