چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا

اردوی ارتش خسته ملکه درهلمند


اردوی ارتش خسته ملکه درهلمند

در بیلان عملیات های تروریستی هم که به تازگی سازمان ملل منتشر کرد نام هلمند در صدر نشسته بود

از میان ۴ نقطه ای که وزارت دفاع افغانستان آنها را به عنوان نقاط نفوذپذیر در برابر طالبان اعلام کرده است یعنی هلمند، زابل، ارزگان و قندهار، ولایت هلمند به عنوان وسیعترین استان افغانستان و منطقه ای که در جغرافیای سیاسی جهان، مرکز ترانزیت مواد مخدر و سلاح شناخته شده، بسیار شایان توجه است. برپایه گزارش منابع افغان، شبه نظامیان طالبان قریب به اتفاق عملیات انتحاری و گروگانگیری خویش را از این ناحیه سازماندهی می کنند.

در بیلان عملیات های تروریستی هم که به تازگی سازمان ملل منتشر کرد نام هلمند در صدر نشسته بود. هلمند و مرکز آن شهر لشگرگاه سرگذشتی افسانه ای دراین جنگ پیدا کرده است. مناطقی مانند موسی قلعه، سنگین و...که طالبان بنای نفرت انگیزترین نسل کشی را در آن پایه گذاشته اند همه این به تعبیر افغان ها «ولسوالی ها» یا شهرها در حیطه هلمند واقع هستند. در جنگ امروز افغانستان، ویژگی راهبردی دیگری هم هلمند پیدا کرده است. اینجا نقطه تماس افغانستان با کشور همسایه پاکستان یعنی همان جایی که آمریکا و ناظران جهانی آنجا را به عنوان گذرگاه و مخفیگاه طالبان وسران القاعده علامت گذاری کرده اند. از همین رو، مقام های کابل و ساکنان این ولایت، بارها دولت همسایه را مسئول ادامه ناامنی ها در هلمند خوانده اند.

هلمند برای آنها که جنگ افغانستان را بر محور ترانزیت مواد مخدر دنبال می کنند یک نقطه آشنا است بنابر یکی از گزارش های اخیر سازمان ملل متحد، امسال کشت خشخاش در افغانستان ۱۷درصد نسبت به سال گذشته افزایش یافته و این افزایش بیشتر در ولایات ناآرام از جمله هلمند که ۵۰درصد هروئین اروپا را تأمین می کند محسوس است. به گفته اسدالله وفا والی هلمند، از عمده ترین دلیلی که برنامه های سازمان ملل را در مبارزه با مواد مخدر ناکام گذاشته، حضور جنگجویان مسلح طالبان در بیشتر شهرستان های هلمند و بهره برداری بی حد وحصر این گروه از درآمد این مواد است.

هلمند که بیشترین جمعیت را در قیاس با شهر های دیگر افغانستان در خود جای داده است

-حدود ۳میلیون نفر - این موقعیت استراتژیک را در هر سه دوران جنگ با روس ها، زمان حاکمیت طالبان و عصرکرزای حفظ کرده است. در هر سه دوره، این ولایت آوردگاه اصلی نبرد بوده است؛ در زمان جهاد با کمونیسم گروه های مجاهدین حوالی این ولایت را مرکز اصلی سازماندهی عملیات های خود قرار می دادند. در زمان طالبان به دلیل بافت پشتون نشین منطقه، این گروه بیشترین نیروهای خود را ازمیان طلبه ها و جوانان فقیر این استان جذب می کرد. به همین دلیل هنگام تسخیر افغانستان توسط آمریکا، هلمند آخرین نقطه ای بود که از طالبان باز پس گرفته شد.

هلمند به نوعی پایگاه آموزشی طالبان نیز محسوب می شده، این ایالت با داشتن ۲۲۴ مکتب خانه همواره توجه سران و مربیان ایدئولوژیک طالبان را به خود جلب کرده است. این موقعیت فرهنگی هلمند موجب شد در دور جدید وقتی کرزای سیاست اصلاح نظام آموزشی را از این ولایت شروع کند طالبان سلاح خود را به سوی خیل دانش آموزان و آموزگاران بی گناه این منطقه نشانه رفتند، تا جایی که براساس گزارش ها، درمدت ۸ ماه بیش از ۳۰مکتب تنها در ولایت هلمند به آتش کشیده شده و از فعالیت باز مانده است. در چندین مورد، آموزگاران افغان نیز در مناطق آشوب زده افغانستان به قتل رسیده یا تهدید به مرگ شده اند.

● نبض سرنوشت ناتو در هلمند می زند

اما همه این توصیف ها را درباره هلمند گفتیم تا به این نقطه برسیم که امنیت واداره این «پایتخت جنگی» افغانستان به دست سربازان ملکه و ارتش انگلیس سپرده شده است. هلمند بویژه در دو سال اخیر کانون تعقیب اصلی درگیری میان شبه نظامیان طالبان و نیروهای انگلیس بوده است. اما هلمند درعین حال که قلب کشمکش نیروهای بین المللی با شورشیان است رکورد شکست ها را نیز به ثبت رسانده است. امروز برای عموم شهروندان و سیاستمداران انگلیس، هلمند نقطه ای آشناست آنها از این منطقه به عنوان قتلگاه سربازان خویش نام می برند. تا حدی که فقط در دو ماه گذشته بیش از ۲۰ نظامی انگلیسی در عملیات انتحاری این منطقه جان باخته اند. دوربین بی بی سی و رسانه های انگلیس که حضور بلامنازع در افغانستان دارند به طور دائم فضای خونین این ولایت را نشانه می روند.این وضع سبب شده انگلیسی ها از شهروندان این کشور تا نخبگان سیاسی آن در ماه های اخیر دولت جدید خود و گوردون براون را با این پرسش سخت روبه رو سازند که او برای خروج از گرداب هلمند چه تدبیری دارد؟ گواین که در نظر همه ساکنان جزیره، ولایت هلمند برای ارتش ملکه همان نقش رعب آور شهر بغداد را برای ارتش آمریکا پیدا کرده است.

شاید برای دولت نوپای براون هیچ یک از عرصه های دیپلماسی به اندازه افغانستان بدبیاری نداشته است.در حالی که براون ماجرای خروج نیروهای انگلیس از مهم ترین پایگاه شان یعنی بصره را مانند یک برگ برنده به رخ حریفانش می کشد اما تابوت جنازه سربازان انگلیسی کشته شده در هلمند همه فضای غرور او را به هم می ریزد. آنچه از گزارش های مطبوعات لندن پیداست، ارتش انگلیس که حدود ۷ هزار نیروی نظامی عازم افغانستان کرده است. باوجود استقرار ۴هزارنفر درهلمند در حفظ امنیت این نقطه حساس از جبهه جنگ افغانستان نظامیان کشورهای دیگر را نیز به یاری طلبیده است حتی نماینده این کشور در ناتو از این که در تقسیم کار بین المللی ارتش بریتانیا مأموریت نگهداری خاکریز جنگ را بردوش داشته انتقاد سرداده است .

در سال گذشته چندین رشته از عملیات ها و تاکتیکهای نظامیان انگلیس همپای آمریکایی ها برای انهدام پایگاه های طالبان با ناکامی شدید روبرو شد. بر پایه این گزارش عملیات های انتحاری که طالبان به شیوه بمب گذاری جاده ای انجام می دهند انگلیسی ها را با بن بستی سخت گرفتار کرده است. تاحدی که دولت براون در نخستین روزهای زمامداریش با اختصاص مبلغ هنگفت ۵۰ هزار دلاری طرح ساخت مدرنترین ماشین جنگی ضد بمب های جاده ای را صادر کرد.

چندین گزارش منتشرشده در آبزرور، دیلی تلگراف و ایندیپندنت حاکی از این بود که اردوی ارتش ملکه در افغانستان با کشمکش های روانی شدید بر سر ماندن ورفتن از افغانستان روبرو است.

● سنت سانسور پنتاگون در داونینگ استریت

دراین وضع پیچیده، گویی دولت نوپای گوردون براون تنها راه چاره را در کتمان کاری دیده است.چند روزی است با آن که همه منابع خبری افغان و پاکستان از درگیری های گسترده در هلمند گزارش می دهند اما مدارهای اطلاعات دستگاه دیپلماسی براون و میلیبند درباره افغانستان به شدت بسته است. سنت سانسور پنتاگون بر روی اخبار جنگ امروز در لندن دنبال می شود

اعلام نکردن آمار دقیق تلفات انسانی انگلیس در افغانستان از سوی دولت گوردون براون سبب شده تا اغلب مقامهای رسمی و مردم انگلیس این روزها به انتقاد از دولت براون پرداخته و دولت نوپای وی را با چالشی جدید روبه رو کنند.تا جایی که حتی روزنامه دیلی تلگراف نوشته امتناع دولت انگلیس از اعلام دقیق آمار تلفات انسانی این کشور در جنگ افغانستان، ممکن است دولت براون را با همان دردسری روبرو کند که اکنون گریبانگیر دولت هایی مانند آلمان یا کره جنوبی است.

وزیر دفاع دولت انگلیس اقرار می کند آماری که توسط دولت درباره تلفات انگلیس در افغانستان ارائه می شود با آنچه در این باره از صحنه های جنگ افغانستان مخابره می شود، ناهمخوانی زیادی دارد.

این در حالی است که دولت براون در ابتدای روی کار آمدنش گفت که برخلاف سلفش، تونی بلر، او در هر دو جنگ منطقه یعنی عراق و افغانستان سیاست شفافی خواهد داشت. براون حتی وعده داد که آمار دقیق تلفات انسانی نیروهای انگلیسی در جنگ افغانستان را به اطلاع آنها می رساند، اما اکنون هیچ یک از این قول و قرارها عملی نشده است.

به باور بسیاری از کارشناسانی که پیچیدگی های سوق الجیشی ولایت هلمند را مبنای تحلیل خویش قرار می دهند، جنگ افغانستان پاشنه آشیل و نقطه آسیب دولت براون است. یعنی درست برخلاف معادله جنگ عراق که در آنجا شکست ها فقط گریبان آمریکا را گرفته است. به باور این گروه در افغانستان، لندن سهمی شایان ازشکست جنگ را بر دوش خواهد کشید. از این منظر آنها می گویند براون باید خود را برای پیامدهای سنگین این جنگ آماده کند.ناظران جنگ می گویند اگر آمار واقعی عملیات های انتحاری طالبان درهلمند منتشر شود حتی این امکان وجود دارد رقیبان محافظه کاربراون دولت کارگر را در همان دردسرهایی بیندازند که دموکرات ها برای جمهوریخواهان به ارمغان آوردند.

این گمان که جنگ در هلمند به یک جدال سیاسی و انتخاباتی در افق بریتانیا تبدیل شود هنگامی تقویت شد که پنهانکاری دولت براون درسانسور گزارش تلفات نظامیان انگلیسی افغانستان با انتشاراسنادی مهم افشا گردید. لذا با اوج گرفتن نارضایتی شهروندان انگلیس از جنگ ، مجلس عوام پرونده یک بازخواست را برای دولت براون گشود تاجایی که حتی نمایندگان حزب محافظه کار هشدار داده اند که آنها برخلاف همتایان خویش در کنگره آمریکا نخواهند گذاشت که دولت براون ناوگان ارتش انگلیس مانند ارتش آمریکا در گرداب افغانستان گرفتار سازد.

هفته نامه آبزروردریکی از گزارش های خود با عنوان تراژدی جنگ در ارتفاعات بی رحم افغانستان به نقل از منابع انگلیسی اعلام می کند: بهای انسانی که توسط انگلیس در افغانستان پرداخت شده و می شود بسیار تکان دهنده است؛ به طوری که هم اکنون بیش از نیمی از نظامیان انگلیسی حاضر در افغانستان نیازمند دریافت خدمات طبی هستند.

این منبع با ارائه اسنادی از مشاهدات خویش از میادین جنگ افغانستان هشدار داد که نیروهای انگلیسی حاضر در افغانستان بویژه آن دسته از نظامیانی که در خط مقدم نبرد با نیروهای طالبان قرار دارند، وضعیت چندان مناسبی ندارند و بهای انسانی که توسط انگلیس در افغانستان پرداخت می شود، بسیار تکان دهنده است.

● بازنگری در میراث نظامی بلر

مسأله ای که به نوشته مطبوعات لندن براون را با بحران تصمیم گیری برای ادامه جنگ در افغانستان روبرو کرده است فقط نارضایتی شهروندان یا بهره برداری سیاسی حزب رقیب نیست او با مشکل بازسازی ارتش انگلیس روبرو است. ارتشی که در دوران سیاست تندروانه بلر تعهداتی فراتر از حد پذیرفته است. این بخش از مشکلات براون را می توان در اسنادی که از طرح های پنهان وزارت دفاع بریتانیا به رسانه ها درز کرد به وضوح دید.به این صورت مسأله براون مسأله ژنرالهای انگلیس است که سربازان این متحد بازوی ناتو در افغانستان و متحد اصلی آمریکا را در بحران می بینند.

تصویر هایی که روی آنتن رسانه ها از وضع این سربازان مخابره شده بسیار تکان دهنده بود.شاید افغانستان یک نمونه باشد که برای آنها تحمل فضای رعب و اضطراب هلمند بسیار سخت شده است.به گفته این رسانه ها با آنکه لندن تعهدات تازه ای را درباره اعزام نیروهای تازه نفس به افغانستان امضا کرده است اما درعمل پاسخ های رد از فرماندهان و افسران انگلیس شنیده است.

در گزارش دیگری توسط وزارت دفاع انگلیس نشان می دهد که آنها با بحران کمبود نیرو روبرو هستند. در این گزارش به وضوح اعلام شده که ارتش بریتانیا ناگزیر شده است برای نگه داشتن خاکریزهای جنگی خود مجروحان نظامی انگلیس را بعد از مداوا دوباره راهی میدان نبرد کند . برخی فرماندهان نظامیان انگلیسی که طرف گفت وگوی رسانه های این کشور قرار گرفته اند به این ماجرا اقرار کرده اند. آنها گفته اند سربازان بریتانیا به دلیل آسیب دید گی و عدم دریافت خدمات طبی مناسب تمایل چندانی برای ادامه مبارزه با طالبان ندارند.

به گفته ناظران سیاسی برای براون بازسازی ارتش انگلیس و بازنگری در مأموریت های آن چندان آسان نیست. نکته جالب توجه این است که میان ساختار ارتش انگلیس و آمریکا بویژه در مأموریت های خارجی تفاوت بارز وجود دارد. سازمان ارتش آمریکا یک سازمان تافته جدابافته از افکارعمومی است که برکنار از فضای سیاسی داخل این کشور برای جنگیدن در فراسوی مرزها تربیت شده است ضمن آنکه ترکیب غالب آن رانیروهای مزدبگیر شکل می دهند. اما ارتش انگلیس به شدت از فضای سیاسی و روانی داخل این کشور تأثیر می پذیرد. تاحدی که تندترین خطابه ها در باره شکست نظامی بوش وبلر در عراق از زبان فرماندهانی مانند داگلاس هیث، فرمانده پیشین ارتش انگلیس در زمان حمله به عراق شنیده می شود.

اما همچنان که پنهان کردن واقعیت های جنگ عراق برای زمامداران آمریکا دشوار شده است کتمان حقایق جنگ افغانستان نیز برای براون چندان آسان نخواهد بود.چنان که سازمان ملل در آخرین گزارش خود می گوید، طی ۲ماه اخیر آمارکشتار وترور در ۵ سال اخیر بی سابقه بوده است. بنا بر این گزارش، علاوه بر جنگ های خونین طی یک ماه اخیر در جنوب که جان صدها تن از افراد غیر نظامی را گرفته است وهمچنین ترورها وتسویه حسابهای شخصی وسیاسی نیز افزایش چشمگیر یافته است.دراین گزارش آمده است، بیشترین ترورها در ولایات جنوب غرب وشمال افغانستان رخ داده که اکثراً فرماندهان سابق جهادی وعلما مورد هدف قرار گرفته اند.

● آثار ویرانگر یک گزارش

اما دست براون را برای توجیه جنگ گزارش پارلمان انگلیس بسته است، همین طور هیأت تحقیقاتی کمیته دفاعی پارلمان انگلیس پس از برآوردی ازجنگ در هلمند از افزایش روز افزون خشونت ها وترورها از یک طرف و جنگ های نظامی از سوی دیگر، ابراز نگرانی کرده است.این هیأت به ریاست «جیمز » که مرکب از ۱۴ عضو از احزاب مختلف انگلیس بود، در گزارش ۱۸۲ صفحه خود، از مسلح شدن کوچی ها درجنوب وایجاد پلیس شبه نظامی در برخی مناطق افغانستان مانند «جنوبی و شرقی » دوعامل اصلی ناآرامی ها خوانده و تقصیر هر دو را متوجه ارتش انگلیس کرده است. بازرسان انگلیسی در جای جای گزارش شان از تشکیل مرموزانه پلیس شبه نظامی در مناطق جنوبی وشرقی بشدت انتقاد کرده و از وزارت دفاع انگلیس خواسته اند که دراین مورد توضیح دهد.

اما گزارش تیم تحقیقی پارلمان انگلیس در مهمترین فراز خود تعارض واقعیت میدان جنگ و نگاه رؤیایی مردان لندن را به نمایش می گذارد، آنجا که می گوید: درحالی که وزارت دفاع بریتانیا گفته است طالبان نمی تواند تهدید و خطر استراتژیک را متوجه افغانستان کند، اما هم اکنون خطرجدی ازناحیه دسته ها و گروه های مسلح، حتی مناطق قبلاً امن مانند شمال وشمال غرب افغانستان را نیز تهدید می کند.

پس از گروه تحقیقی پارلمان ریچارد دانات پس از سفر دو روزه اش به افغانستان فرمانده ارتش انگلیس اذعان کرده که نظامیان این کشور در افغانستان زیرفشار شدید حملات طالبان قرار دارند، اما هیچ شانسی برای پیروزی طالبان در این جنگ وجود ندارد.اما این ژنرال در ادامه به توجیه این شکست پرداخته و گفته است «آموزش، تجهیزات، فرماندهی و اراده برتر نیروهای انگلیس به معنی پیروزی آنها در این جنگ است و هم او مدعی شده که نیروهای انگلیسی متحمل تلفاتی می شوند، اما تلفات طالبان بیشتر است.»

در تصمیم گیری برای این جنگ خانمانسوز به نظر می آید که براون نیز به همان وسواس های سران کاخ سفید در عراق دچار شده است. دیپلماسی براون با آن که اقرار می کند که کسب موفقیت دراین منطقه دشوار شده است اما در همان حال هرگونه راهکار و توصیه ای را برای خروج از این گرداب نفی می کند. این سخن فرمانده ستاد مشترک ارتش انگلیس گواهی روشن بر این سیاست دوگانه است .او می گوید : «نیروهای انگلیسی به دلیل جنگهای عراق و افغانستان تحت فشار شدید قرار دارند، اما انگلیس به مشارکت در افغانستان مادامی که نیروهای ارتش و پلیس افغان بتوانند مسئولیت امنیت کشور را به عهده بگیرند، متعهد است و این ممکن است سالها طول بکشد.

● استراتژی ترکیبی یا باج دادن به طالبان برای خروج از بن بست

هر اندازه خبرهای شکست در میدان های نبرد هلمند افغانستان بالا بگیرد باید انتظار داشت که سیاست خارجی براون ابعاد پیچیده تری پیدا کند. به باور ناظران دولت براون تحت هیچ شرایطی حاضر نخواهد شد گناه یک شکست در این نقطه را بر دوش بگیرد.در وضع بن بست گونه امروز باید انتظار همه نوع اتفاقات غیرمنتظره در دیپلماسی کهنه کاران لندن را داشت.همچنان که برخی ناظران در ماه های اخیر از فعال شدن دیپلماسی پنهان انگلیس و برقراری ارتباطات اطلاعاتی با حلقه هایی از معارضان دولت کرزای خبرداده اند. تاحدی که مشاوران کرزای با شدت نسبت به عواقب این تماس های مخفیانه اروپایی ها با افراطیون معترض شدند. سوء ظن این مشاوران بیشتر متوجه برخی عناصر اطلاعاتی اروپا است که به نوشته اشپیگل مخفیانه با رابط های طالبان در هتل های سوئیس یا در مراکز امنیتی پاکستان دیدار ومذاکره می کنند .این نوع رفتار دیپلماتیک، کابل را به این باور رساند که تعهد و میثاق طرف های غربی در باره دولت و ملت افغانستان رنگ باخته است.پیرو همین سیاست مصالحه سخنگویان دولت بریتانیا از اقدام مشرف در مصالحه با طالبان پاکستانی بشدت حمایت کرد.

همه این داد وستد ها در چارچوب اصل طلایی دیپلمات های انگلیس یعنی «منافع جزیره» قابل توجیه است. نباید دراین تردید داشت که برای مردان بریتانیا، جنگ افغانستان یک مسأله تاریخی است. لندن در بزرگترین آزمون نظامی خود در ۳ دهه اخیر قرار گرفته است بنابراین نباید تعجب کرد که اگر میدان جنگ را از دست بدهد تلاش خواهد کرد که با نیروی دیپلماسی پر تجربه اش این ناکامی را جبران کند و این چیزی است که به نظر می آید گوردون براون در دستورکار دیپلمات هایش قرارداده است.از همین روست که وزیر دفاع بریتانیا در سفر به افغانستان مستقیماً به هلمند رفته و با سران قبایل در لشگرگاه به مذاکره می نشیند.

یا آنکه پایگاه نظامی بریتانیا درهلمند همانند یک تشکیلات سخنگویی بیانیه ای سیاسی صادر می کند و می گوید: هیچ راه حل نظامی در اینجا وجود ندارد و به همین خاطر ما یک «استراتژی ترکیبی» را در نظر گرفته ایم. استراتژی ترکیبی در این بیانیه همان رمز چرخش سیاست براون است که البته ستاد فرماندهی انگلیس در توضیح آن فقط می گوید این استراتژی شامل تأمین امنیت همزمان با بازسازی و اداره امور محلی مردم می باشد و هیچ اشاره ای به دیدارها و قرارهای سیاسی با شیوخ حامی طالبان درموسی قلعه نمی کند. روزنامه گاردین ۸ آگوست در یک مقاله انتقادی از دیپلماسی جهانی به طور عام و از استراتژی بریتانیا تحت نام «بازی با افکار و امیدهای مردم افغان» از این حرکت پرده برمی دارد و می نویسد : مقادیر زیادی پول و امتیازات تحت عنوان دیپلماسی دلجویی و جذب تندروها به ملاکین و خان های حامی طالبان در هلمند و دیگر مناطق جنوب سرازیر می شود که باعث از هم گسیختگی ساختارهای قدرت در افغانستان شده است.گاردین تأکید می کند که اروپا و انگلیس در سیاست جدیدشان به تضادها میان کابل و حکومت های محلی دامن زده اند زیرا پول ها و امکانات اهدایی به دست جنگسالاران جنوب و طالبان می افتند و به این صورت دولت کرزای و حکومت نوینی که با امید بازگشت آرامش و آبادانی این سرزمین برپا شده بود در راهی بی سرانجام که بازی های دیپلماتیک لندن گشوده است سرگردان می مانند.

سلیمان دعویسرا