شنبه, ۶ بهمن, ۱۴۰۳ / 25 January, 2025
زندگی و سیره آیت الله بهاری همدانی
به مناسبت صد و سومین سالروز ارتحال آیت الله شیخ محمد بهاری همدانی شمه ای از احوالات و حیات عرفانی و اجتماعی این عارف بزر گ در ادامه خواهد آمد.
ولادت
عارف سالک، عالم ربّانی، حکیم فرزانه، مجتهد عادل، فقیه نامدار، حضرت آیت الله شیخ محمّد بهاری در خانوادهای اصیل و مذهبی چشم به جهان گشود. او فرزند میرزا محمّد بهاری، از ستارگان تابناک آسمان علم و عرفان است. بهاری در سال ۱۲۶۵ هـ . ق. در شهر بهار از توابع همدان متولد شد.[۱]
حاج میرزا محمّد بهاری که مردی وارسته بود، دارای ۳ پسر به نامهای: صادق، فرّخ و محمّد و یک دختر به نام خانم بود. همسر وی، زنی با ایمان بود. حاج میرزا محمد کاسب بود و وضعیت مالی نسبتاً خوبی داشت. از قراین و شواهد پیداست که او از راه خرید و فروش و کشاورزی، امرار معاش میکرد.
● آغاز تحصیلات
شیخ محمد بهاری همراه حاج شیخ محمد باقربهاری به مکتب خانه ملاّ عبّاس علی در بهار رفته و خواندن و نوشتن را آموخت و قرائت قرآن و احکام شرعی را فراگرفت.
او علاقه زیادی به آموختن علم داشت. وی در نوجوانی دروس حوزوی را نزد ملّاجعفر بهاری فرا گرفت.
ملّا جعفر دانشمندی وارسته بود که برای تأمین مخارج زندگی خویش، از وجوهات شرعیه استفاده نمیکرد. او از راه کشاورزی، امرار معاش میکرد. این مرد الهی گذشته از این که از مدارج علمی بالایی برخوردار بود زاهدی با تقوا نیز بود. ضمیر پاک، قلب مطمئن و آرامش خاطر از ویژگیهای اخلاقی وی بود. گویا شکل گیری پایههای اولیه علمی ـ عرفانی شیخ محمد بهاری و آیت الله حاج شیخ محمد باقر بهاری در کلاس درس ملّاجعفر بوده است.
● عزیمت به بروجرد
شیخ محمد بهاری پس از اتمام تحصیلات مقدماتی در همدان، برای ادامه تحصیل به بروجرد عزیمت میکند و در درس آیت الله حاج میرزا محمود بروجردی، پدر آیت الله العظمی آقا حسین بروجردی (ره) شرکت میکند . او پس از اخذ درجه اجتهاد در ۳۲ سالگی، به زادگاه خود برمیگردد. وی مدت کوتاهی در بهار به ارشاد مردم میپردازد و دوران جوانی، همراه پدر به زیارت اماکن مقدس در عراق میرود.
● هجرت به نجف اشرف
شیخ محمّد بهاری در سال ۱۲۹۷ هـ . ق، برای ادامه تحصیلات وارد حوزه علمیّه نجف اشرف میگردد. وی در نجف از ملازمان درس آخوند ملا حسینقلی همدانی و از شاگردان ممتاز او بود. آخوند همدانی دربارهاش فرمود: «حاج شیخ محمد بهاری، حکیم اصحاب من است.»
بهاری در درس عارف کامل و استاد بینظیر عرفان، آخوند ملا حسینقلی شوندی درجزینی همدانی (متوفا: ۱۳۱۱ هـ . ق.) شرکت میکنند و تا زمان وفات آن مرد بزرگ از محضر پرفیضش بهرهمند میشود.
حاج شیخ محمّد بهاری در نجف دچار بیماری مزمن میشود. پزشکان راه علاج او را تغییر آب و هوا میدانند. وی به سفارش پزشکان، به ایران بر میگردد و مدتی در مشهد ماندگار میشود. باردیگر تصمیم به سفر به نجف میگیرد امّا بدترشدن وضعیت جسمانیاش سبب بازگشت او به بهار میشود و تا پایان عمر در این شهر اقامت میگزیند.
● اساتید
بهاری دروس مقدماتی را در زادگاهش، زیر نظر پدرش، نزد ملا عباسعلی بهاری و ملا جعفر به پایان رسانید. آنگاه برای بهاری دروس مقدماتی را در زادگاهش، زیر نظر پدرش، نزد ملا عباسعلی بهاری و ملا جعفر به پایان رسانید. آنگاه برای ادامه تحصیلات به همدان رفت و در درس استاد اسماعیل همدانی و میرزا محمود طباطبایی شرکت کرد. سپس به بروجرد رفت و دروس فقه و اصول را نزد مرحوم حاج میرزا محمود بروجردی فرا گرفت و از وی اجازه اجتهاد گرفت. بهاری در سال ۱۲۹۷ هـ . ق. به نجف اشرف رفت و از آموختههای ملا حسینقلی شوندی بهرهمند شد.
بهاری در عرفان و قرآن، از محضر آیت الله العظمی آخوند ملا حسینقلی شوندی همدانی بهرهها برد. شاگردان مکتب تربیتی آخوند را بیش از ۳۰۰ نفر ذکر کردهاند.
سید احمد کربلایی، سید ابوالقاسم اصفهانی، شیخ محمد بهاری همدانی، دولت آبادی، شیخ باقر آقا موسی، میرزا جواد آقا ملکی تبریزی، سید محمد سعید حبوبی، شیخ آقا رضا تبریزی، شیخ علی (فرزند آخوند)، شیخ علی قمی، شیخ مولی شراره، از شاگردان مشهور آن عارف وارسته هستند. شیخ محمد بهاری از برجستهترین شاگردان آخوند ملا حسینقلی همدانی بودند. به تعبیر شیخ آقا بزرگ تهرانی، هو اجلهم اعظمهم.[۲] او شاگرد آخوند بود.
آیت الله سید محمد حسین طهرانی، او و سید احمد کربلایی را ممتازترین شاگردان آخوند همدانی دانست و درباره سید احمد کربلایی فرمود: «از اعاظم فقهاء شیعه امامیه و از اساتید حکمت و عرفان الهی بوده است.» امّا در حکمت و عرفان او همین بس که پس از رحلت مرحوم عارف بیبدیل و حکیم و مربی و مدرس و فقیه بینظیر حضرت آیت الله آخوند ملا حسینقلی همدانی ـ رضوان الله تعالی علیه ـ در نجف اشرف، با عدیل و همردیف خود، مرحوم شیخ محمد بهاری در میان سیصد تن از شاگردان آن مرحوم، سرآمد و شاخص بود.
پس از مهاجرت بهاری به همدان، سید احمد کربلایی، یگانه عالم اخلاق و مربی نفوس در طی طریق الهی و سیر در معارج و مدارج کمال نفس انسانی و ایصال به کعبه مقصود و حرم معبود بود.[۳]
شیخ محمد بهاری و حاج سید احمد کربلایی از تربیت شدگان مکتب عرفان آخوند ملاحسینقلی همدانی و از شاگردان توانمند او بودند. آخوند ملاحسینقلی همدانی عرفان را از آیت الله آقا سید علی شوشتری آموخته بودند و سید علی شوشتری نیز از مرد «جولا».
حاج سید محمد حسین طباطبایی قاضی مینویسد:
ـ من از پدرم پرسیدم: «شما عرفان را از که اخذ کردهاید؟ فرمودند: از مرحوم سید احمد کربلایی طهرانی. عرض کردم: او از چه کسی؟ فرمودند: از آقا سید علی شوشتری. عرض کردم: او از چه کسی؟ فرمودند: از «جولا» عرض کردم: او از چه کسی فرا گرفته؟ ایشان با تغیر فرمودند: من چه دانم! تو میخواهی سلسله درست بکنی.»[۴]
● اخلاق و کرامات شیخ محمد بهاری
اسرار الهی در دل تابناک بهاری موج میزد. آن بزرگوار از حیث اخلاق، متواضع، مؤدب و در حفظ آداب معاشرت و سعه صدر، سعیی بلیغ مینمود.
بهاری در اخلاق، حسن رفتار، حلم، بردباری و خوشخلقی از بین شاگردان مرحوم آخوند، زبانزد و نمونه و بارز بود. او در نجف، شیوه تربیتی استادش را ادامه داد. بسیاری از عالمان و تاجران ایرانی، عرب و هندی شیوه سلوک و خودسازی را از او طلب میکردند وی نیز با کمال گشادهرویی و مهر و محبت، شفاهی یا کتبی آنان را هدایت و ارشاد مینمود و بدین ترتیب مکتب آخوند را استمرار و تداوم میبخشید.
میرزا جواد آقا ملکی تبریزی که از بزرگان اهل معرفت زمان خویش بود، درباره استاد خویش، آخوند همدانی مینویسد:
در یک برخورد اعجاب انگیز، مرحوم آخوند یک فرد منحرف را دگرگون میساخت. گویند: آقایی آمد نزد مرحوم آخوند و ایشان او را توبه دادند. در عرض ۴۸ ساعت بعد، وقتی که آن مرد آمد به گونهای متحوّل شده بود که باورمان نمیشد که این همان آدم چند ساعت پیش باشد.[۵]
آیت الله شیخ محمد بهاری همانند استاد گرانقدرش بود. او در همان برخورد اول، طرف مقابل را مجذوب و شیفته خود میساخت. او روزی در نجف اشرف، با جمعی از طلاب در محوطه حیات مدرسه ایستاده بود. رهگذری جسارتی به طلاب مینماید. طلبهها درصدد پاسخ به توهین او بر میآیند، امّا بهاری میگوید: او را به من واگذارید. بهاری به رهگذر میگوید: آیا نخواهی مُرد؟ آیا وقت آن نرسیده است که از خواب غفلت بیدار شوی؟ آن مرد نگاهی به پشت خود میکند و خطاب به بهاری میگوید: چرا، چرا؟ اتفاقاً موقعش فرا رسیده است! او در حضور بهاری توبه میکند و تحول و انقلابی درونی در او پیدا میشود و از زهّاد وعبّاد و از اوتاد زمان خود میشود.
● شاگردان
شاگردان شیخ محمد بهاری در حوزه علمیه نجف، ضمن تحصیل علوم دینی، به تدریس نیز مشغول بودند.
عارف فرزانه، شیخ لطیف بهاری (فرزند ملا درویش) از شاگردان او بود. شیخ لطیف از عارفان و عالمان ربّانی زمان خود به شمار میرفت. بهاری در ملاقات با اهالی شهر بهار، از معنویت، زهد و عرفان وی بسیار تعریف کرد.
مرحوم شیخ محمد بهاری شاگردان بسیاری داشت نامههای وی که در کتاب تذکرهالمتقین گرد آمده است، خود حکایت از این مدعاست.
● آثار
آثار علمی آیت الله شیخ محمد بهاری منحصر به مکاتباتی است که برای شاگردان خود نگاشته است. تعدادی از این مکاتبات ارزشمند در کتاب تذکره المتقین به گرد آمده است. مینویسد:
«این بنده از حضرت آیت الله العظمی خامنهای (مدظل العالی) شنیدم که فرمودند مرحوم شیخ محمد بهاری افزون بر کتاب تذکرهالمتقین، نوشته یا نوشتههای دیگری نیز داشته است.»[۶]
شیخ آقا بزرگ تهرانی در کتاب ارزشمند الذریعه الی تصانیف الشیعه، از کتاب «منشآت» بهاری یاد میکند و مینویسد: منشآت بهاری الهمدانی النجفی الحاج شیخ محمد بهاری به طبع تهران.[۷]
کتاب دیگری به نام «کتاب القضاء» را نیز به شیخ محمد بهاری نسبت میدهند. بهاری از نظر علمی به درجات عالی و اجتهاد رسیده بود و شاگردان بسیاری نیز تربیت کرده بود. اگر آثارمکتوب و قلمی کمتر از ایشان به یادگار مانده است، نشان از توجه وی به تربیت شاگردان و رجال دینی و اهتمام خاص در سیر و سلوک وی است، به گونهای که کتاب تذکره المتقین، دستور العمل و نسخه عرفانی و تهذیب نفس برای شاگردان است.
● مسلک عرفانی
اهل سیر و سلوک و عرفان در سیر تکاملی و تهذیب و تزکیه روح که زمینه شهود را فراهم میکند، شیوهها و روشهای متفاوتی داشتند که به برخی از روشها اشاره میشود.
۱) سکوت
عارفان عدهای از برای تصفیه و تزکیه نفس، سکوت را اختیار کردهاند کم گویی و گزیده گویی را از راههای ریاضت مشروع و نیل به مطلوب شمردهاند.
کم گوی و گزیده گوی چون دُر تا زاندَک تو جهان شود پُر
۲) گرسنگی
از دیگر شیوههای زمینه ساز برای رسیدن به مقام شهود که در مکتب عرفان هم به آن اشاره شده است، گرسنگی است.
درباره حضرت مسیح آمده است: «کان ادامه الجوع»؛ همواره خودش او تحمل گرسنگی بود.
۳) کم خوابی
کم خوابی از دیگر راههای پسندیده عارفان است. آیات قرآن نیز به فضیلت آن اشاره کرده است.[۱]
۴) تنهایی
تنهایی این فرصت را به انسان عارف میبخشد که فارغ از هر پدیده مادی به اعمال درونی و نفسانی خویش بپردازد. اشتغال طولانی همانا نفس را به دنیای مادی فرا میخواند و اجازه به خود اندیشیدن را از انسان میگیرد.
۵) اخلاص -
از جمله راههای سیر و سلوک، تزکیه نفس و اخلاص ورزیدن است. اگر اخلاص راه جداگانهای هم تلقی نشود، حداقل از آداب و شرایط مهم تزکیه نفس و خودسازی است.
۶) خوف و رجاء
بزرگترین عامل ترقی و تکامل بشر، به ویژه عارفان و سالکان همین بیم و امید است. از مظاهر ادب در پیشگاه خداوند، بیم از عذاب و امید به رحمت الهی است. خوف و رجاء همیشه به یک اندازه نزد عارفان مطرح نبوده و برخی بعد قویتر و در برخی دیگر بعد رجاء غلبه داشته است و دسته سومی هم وجود داشتهاند که به هر دو، نگاهی متعال و عاقلانه داشتهاند.
یک نیمه رخت و لست منک ببعید یک نیمه دگر انّ عذابی لشدید
بنا بر آثار به جا مانده از بهاری وی خبر دسته دوم میباشد؛ یعنی او بعد رجاء را بر بیم او غلبه میداد. در این زمینه، علامه آیت الله سید محمد حسین حسینی طهرانی مینویسد:
در حقیقت بازگشت ادب به سوی اتخاذ طریق معتدل بین خوف و رجاء است و لازمه عدم رعایت ادب کثرت انبساط است که چون از حد درگذرد مطلوب نخواهد بود. مرحوم حاج میرزا علی آقا قاضی ـ رضوان الله تعالی علیه ـ مقام انبساط و ارادتش غلبه داشت بر خوف ایشان. و هم چنین مرحوم حاج شیخ محمد بهاری (ره) این طور بود. در مقابل حاج میرزا جواد آقا ملکی تبریزی ـ رضوان الله تعالی علیه ـ مقام خوفش بر رجاء و انبساط غلبه داشت و این معنی از گوشه و کنار سخنانشان مشهود و پیداست. هرکسی که امیدواری و انسباط او بیشتر باشد، او را «خراباتی» و هر که خوف او افزون باشد، او را «مناجاتی» نامند؛ ولی کمال در رعایت اعتدال است. از حائز بودن کمال انبساط در عین حال کمال خوف و این معنی فقط در گفتار و کردار و قول و فعل ائمه اطهار ـ علیهم السلام ـ موجود است.[۲]
بهاری در این مشرب عرفانی از استاد خود، آخوند همدانی پیروی کرده است.
● وفات
آیت الله شیخ محمد بهاری در نجف مریض شد و به سفارش پزشکان، به ایران بر میگردد. عازم مشهد میشود. او مدتی بعد، قصد بازگشت به نجف اشرف میکند که شدت یافتن بیماری، او را از این تصمیم منصرف میسازد و او ناچار به زادگاهش، بهار برمیگردد و در نهم ماه مبارک رمضان ۱۳۲۵ هـ . ق. روحش به رضوان الهی پر میکشد و پیکر پاکش در شهر بهار به خاک سپرده میشود.
علامه شیخ آقا بزرگ تهرانی، تاریخ وفات شیخ محمد بهاری را نهم ماه مبارک رمضان سال ۱۳۲۵ هـ . ق. داند و میفرماید: در تاریخ وفات مرحوم بهاری، این گونه وارد شده است: «آه خزان شد گل و بهار محمد».[۳]
مرقد منور آن مرحوم هم اکنون در میان بیش از ۱۶۰ تن از شهیدان سرافراز و گلگون کفن انقلاب اسلامی و جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، در باغ بهشت شهدای بهار، زیارتگاه مردم است. یکی از بزرگان نقل کردهاند: اطرافیان بهاری در زمان حیاتش، به ایشان پیشنهاد میکنند بعد از رحلتش، جنازهاش را به نجف منتقل کنند و در آن جا به خاک بسپارند. ایشان با قاطعیت میگوید: مرا در گورستان شهر بهار دفن کنید. چون میخواهم کنار شهیدان باشم.
آرامگاه وی زیارتگاه مردم از شهرهای مختلف کشور است. گاه اشخاص گرفتار و حاجتمند برای رفع گرفتاری و برآورده شدن حاجات خویش، به آستان مبارک و شفابخش آن ابرمرد زهد و تقوا، روی امید میآورند. کرامات فراوانی نیز در این زمینه از ایشان نقل و مشاهده شده است!
اسدالله حیدری
پینوشتها:
[۱] . سوره ذاریات، آیات ۱۶ ـ ۱۸ و سوره سجده، آیات ۱۰ ـ ۱۱.
[۲] . رساله لب اللباب، ص ۱۱۷ و ۱۱۸.
[۳] . الذریعه، ج ۴، ص ۴۶.
[۱] . تذکره المتقین، ص ۲۳ و حکیم اصحاب، ۴۳.
[۲] . نقباء البشر، ص ۶۷۷.
[۳] . توحید علمی و عینی در مکاتب حکمی و عرفانی، ص ۱۷ و ۱۸.
[۴] . الله شناسی، ج ۱، ص ۱۹۱.
[۵] . فلسفه اخلاقی، ص ۱۲ ـ ۱۹.
[۶] . سیستم کیفری اسلام و پاسخ به شبهات، ص ۲۷.
[۷] . الذریعه الی تصانیف الشیعه، ج ۲۳، ص ۲۵.
وصیتنامه شیخ محمد بهاری همدانی به شاگرد خود
آنچه برای جناب آقا شیخ احمد لازم است ، این است که تامل درستی نماید، ببیند بنده است یا آزاده ، اگر دید آزاد است ، خودش می داند - که هر کاری بخواهد بکند - و اگر دانست بنده است و مولا دارد، سر خود نیست هر کاری بکند ولو دستی حرکت دهد تاز وی جهت آن سوال خواهد شد، جواب درستی باید بگوید، پس بنابر این باید سعیش در تحصیل رضای مولایش باشد، اگر چه دیگران راضی بر آن کار نباشند ابدا و و تحصیل رضای مولای حقیقی جل شانه نیست مگر در تحصیل تقوا.
غرض اصلی از خلقت حاصل نخواهد شد، به جز اینکه معرفت و محبت میان عبد و مولا باشد، و تحصیل تقوا محتاج به چند چیز است که چاره ندارد از آنها، یکی، پرهیز از معاصی است، باید معاصی را تفصیلا یاد بگیرد، هر یک را در مقام خود ترک نماید، که از جمله معاصی است، ترک واجبات. پس باید واجبات خود را هم به مقدار وسع و ابتلا به آنها یاد گرفته، عمل نماید، و این واضح است که با معصیت کاری اسباب محبت و معرفت نخواهد شد - اگر اسباب عداوت نباشد- اگر شیخ احمد بگوید: من نمیتوانم ترک معصیت بالمره (:: یکباره) بکنم، لابد واقع میشوم، جواب این است که: بعد المعصیه میتوانی که توبه کنی. کسی که توبه کرد از گناه، مثل کسی است که نکرده، پس مایوس از این در خانه نباید شد، اگر چه هفتاد پیغمبر را سر بریده باشد، باز توبه اش ممکن است قبول باشد. مولای او قادر است که خصمای (:: دشمنان) او را راضی کند از معدن جود خودش جلت قدرته.
دوم اینکه: مهما امکن پرهیز از مکروهات هم داشته باشد، به مستحبات بپردازد. حتی المقدور چیز مکروه به نظرش حقیر نیاید، بگوید: کل مکروه جائز. بسا می شود یک ترک مکروهی پیش مولا از همه چیز مقربتر واقع خواهد بود، یا اتیان مستحب کوچکی ، و این به تامل در عرفیات ظاهر خواهد شد.
سوم: ترک مباحات است در غیر مقدار لزوم و ضرورت، اگر چه شارع مقدس خیلی چیزها را مباح کرده برای اغنیا، اما چون در باطن میل ندارد بنده او مشغول به غیر او باشد از امورات دنیویه ، و لذا خوب است بنده به نظرا به میل مولا این مزخرفات را تماما یا بعضها (:: بعضی را) ترک نماید - اگر چه حرام نباشد ارتکاب به آنها - اقتداء بالنبیین علیه السلام و تاسیا بالائمه الطیبین الطاهرین صلوات الله علیهم اجمعین.
چهارم: ترک کند ما سوی الله را، که در دل خود غیر او را راه ندهد، چطور گفته خواجه:
نیست در لوح دلم جز الف قامت یار
چکنم حرف دگر یاد ندادم استادم
اگر جناب شیخ احمد بگوید: با این ابتلا به معاش و زن و بچه و رفیق و دوست چطور می شود آدم ترک ماسوی الله بکند و در قلبش غیر یاد او چیزی نباشد، این فرض به حسب متعارف بعید است و شدنی نیست ، می گوییم: آن مقداری که تو باید ترک کنی ، آن هر کسی است که تو را از یاد او جل شانه نگاه دارد، با آن شخص باید به مقدار واجب و ضرورت بیشتر محشور نباشی ، و اما هر کس که خدا را به یاد تو بیاندازد، ترک مجالست او صحیح نیست.
حضرت عبسی علی نبیناو آله و علیه السلام فرمودند: معاشرت کنید کبا کسانی که رویت آنها خدا را به یاد شما می اندازدالحاصل طالب خدا اگر صادق باشد، انس خود را یواش یواش از همه چیز ببرد، و همواره در یاد او باشد مگر اشخاصی را که در این جهت مطلوب به کارش بیاید و آن هم به مقدار لازمه آن کار، پس با آنها بودن منافاتی با یاد خدا بودن ندارد، و محبت این اشخاص هم از فروع محبت الهی است - جل شانه - منافات با محبت الهی ندارد.
اگر شیخ احمد بگوید: اینها حق است ، ولیکن من با این حال نمی توانم به جا بیاورم ، زیرا که شیاطین انس و جن به دور ما احاطه کرده ، متصل وسوسه می کنند، همیشه مانعند و ما هم کناره بالمره نمی توانیم بکشیم ، امر معاش اختلال پیدا می کند، از عهد خودمان هم بر نمی آییم تا کار به کار کسی نداشته ، مشغول خودمان باشیم ، ما کجا، این حرفها کجا! جواب می گوییم: اگر امورات، آنی (:: یکباره) باشد همین طور است که می گویی، از این هم بزرگتر مثل کوه بدوا (:: در آغاز) به نظر آدم می آید کوچک نیست ، لیکن اشکال در این است که تکلیف شاق نکرده اند، امورات تدریجی است ، پس همین قدر که تدریجی شد، دیگر کار درست می شود، مردم بتدریج باز و شاهین و سایر مرغهای صیدی را رام کرده ، به دست گرفتهاند.
پس کلام اینکه: در هر مرتبه که هستی آن نیم رمق که داری ، آن قدر را که به سهولت می توانی به عمل آوری ، اگر در آن مسامحه نکردی ، آن را به جا آوردی ، یک چنین هم بر قوت تو می افزاید، بلکه زیاده ، زیرا که فرمود: تو یک وجب بیا، من یک زراع و اگر نه ، مسامحه کردی ، آن مقدار قو،هم در معرض زوال است ، مثلا شب را تا صبح خوابیدی ، بنای بیداری داشتی ، نشد، حالا که اول صبح است ، تا ملتفت شدی ، پاشو، بین الطلوعین را بیدار بودن این خودش هم فیض علیحده و توفیقی است از جانب حضرت اله جل جلاله ، این را به مسامحه بر خودت تقویت مکن ، به شیطان گوش مده که می گوید: حالا به وقت نماز صبح زیاد است ، قدری بخواب ، غرض او معلوم است.
و همچنین در مجلسی نشستی ، خیلی لغو و بیهوده گفتی ، دلت سیاه شد، اما می توانی نیم ساعت زودتر پاشوی ، به تدبیر و حیل (:: چاره اندیشی) ، پس این نیم ساعت را از دست مده ، پاشو برو، و مگو چه فایده ای دارد، من از صبح به خرابی مشغولم ، باز میتوان به این جزیی خیلی از کارها (را) پیش ببری آن شاء الله تعالی.
پس بر شیخ احمد لازم آمد، عمل کردن (به) این ترتیب که می نویسم:
اولا هر کاری دارد باید اوقات خود را ضایع نکنی (تا) بعضی از وقت او مهمل در برود، باید برای هر چیزی وقتی قرار دهد، اوقات او (باید) منقسم گردد، وقتی را باید وقت عبادت قرار دهد، هیچ کاری در آن وقت غیر از عبادت نکند، وقتی را وقت کسب و تحصیل معاش خود قرار دهد، و وقتی را رسیدگی به امور اهل و عیال خود، و وقتی را برای خود و خواب خود قرارداد، ترتیب اینها را به هم نزند، تا همه اوقات او ضایع گردد، مهما امکن اول شب را وقت خواب قرار دهد، بیخود ننشیند، آخر شب از او فوت شود، و متذکرا (:: در حال گفتن ذکر) او را خواب ببرد، با طهارت بخوابد، ادعیه ماثوره را بخواند، خصوص تسبیح حضرت صدیقه طاره علیه السلام را، و در سیری شکم هیچ وقت خود را جنب نکند، و پیش از صبح بیدار شود، تا بیدار شد سجده شکری به جا آورد، اگر خودش هم بیدار نمی شود اسباب بیداری فراهم بیاورد. بعد از بیدار شدن به اطراف آسمان نگاه کرده ، به تامل چند آیه مبارکه که اول آنها آن فی خلق السموات و الارض است ، تا انک لا تخلف المیعاد (را) بخواند، بعد تطهیر کرده ، وضو گرفته ، مسواک نموده و عطری استعمال کرده ، سر سجاده خود بنشیند، دعای الهی غارت نجوم سمائک را بخواند. پس شروع به نماز نماید به آن ترتیب که فقها رضوان الله علیهم نوشته اند. مثل شیخ بهاءالدین علیه الرحمه در مفتاح الفلاح، و دیگران در مصابیح و غیرها نوشته اند، به مقدار وقتش ملاحظه عمل و تفصیل و اختصار آن را بنماید.
الحاصل تا اول آفتاب وقت عبادت قرار دهد، هیچ شغلی به جای نیاورد غیر از عبادت ، کارهای دیگر را به آن وقت نیاندازد همه را در اذکار و اوراد مشروعه مشغول باشد، اگر هنوز اهل فکر نشده باشد، و اما اگر مرورش به ساحت فکر افتاده ، هر رشته فکری که در دست داشته ، در خلال این اوقات اعمال نماید، اگر دید به سهولت فکر جاری است ، پی فکر برود - عوض آوراد و تعقیبات - و اگر دید فکر جامد است ، آن را ول کرده ، پی ذکر برود. و ملاحظه نماید هر عملی را که بیشتر در وی تاثیر دارد، آن را بر همه اوراد مقدم دارد، چه قرائت قرآن، چه مناجات، چه دعا، چه ذکر، چه نماز، چه سجده
باری بعد از آن ، ترتیبات امور خانه را دستور داده ، به مقدار ضرورت با اهل خانه محشور شده ، به بازار برود و هر کس را که دید، غیر از اسلام چیزی نگوید. مشغول ذکر خودش باشد تا وارد بازار شود، ذکر مخصوصی در ورود به بازار وارد شده ، آن را بخواند، بساط خود را پهن نماید، متذکرا (:: در حالی که ذکر می گوید) به کار خود مشغول باشد، ذکر کردن در بازار ثواب خیلی دارد. شخص ذاکر در بازار به منزله چراغی است در خانه ظلمانی ، خود را بی خود در امور دنیویه مردم داخل نکند، مردم را دور خود جمع نکند، حتی موعظه هم نکند. بلی اگر منکری دید از کسی ، به طریق خوش اگر بتواند آن را رفع نماید، و اما اگر دید تاثیر نخواهد کرد، یا گفتی بدتر می کنند، نباید دست بزند، کار نداشته باشد. و اوقات مخصوصه نمازها را مراعات نماید، و مهماامکن (:: تا اندازه ای که ممکن است) غالبا با طهارت باشد، بعد از نماز صبح صد مرتبه استغفار صد مرتبه کلمه توحید و یازده مرتبه سوره توحید و صد مرتبه اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم را ترک نکند، و استغفارات خاصه بعد از نماز عصر را بخواند با ده مرتبه سوره قدر، و مهماامکن روزه را ترک نکند، خصوص سه روز از هر ماه را که پنجشنبه اول و آخر و چهارشنبه وسط هر ماه است ، اگر مزاج او مساعد باشد، و الا مراعات مزاج اولیا است. زیرا که بدن مرکوب انسان است ، اگر صدمه ای خورد از پا می افتد، لذا نباید خیلی هم به هوای آن بچرخد تا اینکه یاغی شود که او را دیگر اطاعت نکند.
خیر الامور اوسطها در همه چیز جاری است، افراط و تفریط، هیچ کدام صحیح نیست، این است که فرمودهاند: علیکم بالحسنه بین السیئتین. (:: بر شما باد به انجام حسنه و نیکوکاری بین دو بدی) و در هروقت از شب که بتواند خوب است که یک سجده طولانی هم به جا بیاورد، به قدری که بدن خسته شود و ذکر مبارک آن را هم سبحان ربی الاعلی و بحمده قرار دهد، و مهما امکن هر چه می خواند باید با قلب حاضر باشد، حواسش جای دیگر نباشد و مداومت هم بکند - (تا) عمل ، ملکه و عادت او شود، تا اینکه ترک نگردد.
فعلا محل بیش از این گنجایش ندارد، این چون کلمه علی سبیل الاختصار قلمی گردید و اگر مطلبی دیگر هم لازم شد، شاید بعد نوشته شود آن شاء الله تعالی.
حرره محمد البهاری الهمدانی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست