پنجشنبه, ۲۷ دی, ۱۴۰۳ / 16 January, 2025
نظارت جامع مالی
این مقاله در همایش نظارت در صنعت بانکداری که در اردیبهشتماه ۸۴ در مرکز همایشهای محمدبنزکریای رازی برگزار گردید توسط جناب آقای دکترحسین عبدهتبریزی ارائه گردید. که متن کامل این مقاله در اختیار کلیه علاقهمندان و دانشپژوهان قرار میگیرد.
الگوهای نظارتی در بازار مالی هر کشور متفاوتاند؛ گاهی این نظارت در نهاد نظارتی واحدی متمرکز است، و نظارت بر هر سه بازار پول، بیمه، و سرمایه تحتنظر مدیر واحدی انجام میشود، و گاه نیز سه مقام ناظر مستقل بر این بازارها نظارت دارند. فارغ از ساختار تشکیلاتی نظارت حاکم بر بازارهای مالی، نظارت بر بخش مالی اقتصاد از قواعد روشنی تبعیت میکند، و چارچوبهای جاافتادهای دارد.
درجه دخالت دولت بر امر نظارت در کشورهای با عمق مالی متفاوت، با یکدیگر فرق میکند. هرچند که نظارت موضوعی حاکمیتی است، و علیالاصول در حوزه عمل دولتهاست، اما دولتهای بسیاری فرإ؛ گرفتهاند که نظارت مالی را به خارج از مجموعه خود واگذار کنند (outsource). در بسیاری از کشورها که بانک مرکزی استقلال یافته است، و سیاست پولی مستقل کشور را بهاجرا درمیآورد، امور نظارت بر بانکها از بانک مرکزی منفک شده، و به نهاد نظارتیای واگذار شده است که نهایتاً ساختار خصوصی دارد.
ساختار خصوصی نظارت در بخش بیمه و بازار سرمایه نیز بهاجرا درآمده است. بنابراین، در سازماندهی امر نظارت، اینکه چه بخشهایی از نظارت در حیطه عمل مستقیم دولت باقی میماند، قابلبررسی است.
باتوجه به قدرت نظارتی سازمانهای خودانتظام و حتی فراتر از آن، اِعمال نظارت بازیگران این بازارها (مثال بازارگردان در بازار سرمایه)، مسئله سازماندهی امر نظارت، بهگونهای که بخش عمده از آن به فعالیتی خودانتظام (regulatory -self) بدل شود، همواره میتواند مورد بررسی و تحلیل قرار گیرد، و موضوعی جالب است که در طراحی ساختار نظارت مالی در ایران نیز باید در کانون توجه سیاستگذاران قرار گیرد.
در این مقاله همه موضوعات بالا با تفصیل قابل قبول و در حوصله مقالهای که ظرف نیمساعت باید قرائت شود، آمده است. نخست از شکلبندی متمرکز و غیرمتمرکز نظارت مالی سخن بهمیان میآید. آنگاه نظارت خارج از دولت (outsource) بیان میشود، و نهایتاً به لحاظ همه عوامل و متغیرها، تلاش میشود طراحی اولیه ساختار نظارت مالی متناسب با شرایط ایران ارائه شود.
بخش مالی اقتصاد مرکب از سه بخش بازار پول، بیمه، و بازار سرمایه است. بیمه بهلحاظ حجم و اهمیت آن از بازار سرمایه جدا شده و مستقلاً از آن یاد میشود، هرچند که بخشی از بازار سرمایه است. کارآمدی این سه بخش نقش عمدهای در تشکیل سرمایه، تبدیل پساندازها به سرمایهگذاری، تولید و خلق ارزش، اشتغال و تقویت ثروت خانوارها دارد. همه اینها در گرو اِعمال نظارت صحیح بر بخش مالی است.
● اهداف نظارت بر بازارهای مالی
نظارت بر فعالیتهای بخش مالی که برای حفظ سلامتی و کارایی فعالیتهای مالی و ارائه خدمات مالی کارآمد برقرار میشود، اهداف زیر را دنبال میکند:
۱) ارتقای کیفیت، کارایی و مؤثربودن فعالیت بازارهای مالی تا حد ایدهآل، و آمادهسازی فضای پسانداز و سرمایهگذاری در هر کشور، و بزرگکردن کیک پساندازی و نهایتاً گردآوری وجوه کافی برای توسعه کشور.
۲) برقراری سیستمهای مالی باثبات و مناسب، حفظ ثبات بلندمدت نظام مالی و قابل اعتماد بودن اجزای متشکله آن، و نیز حصول اطمینان از انجام معاملات عادلانه و منظم.
۳) آزادسازی بازارهای خدمات مالی.
۴) حمایت از حقوق مصرفکنندگان یعنی سپردهگذاران، سرمایهگذاران و سایر گروههای ذینفع.
۵) مبادله سریع اطلاعات مناسب و دارای کیفیت.
هدف آن است که با توسعة بازارهای مالی که یکی از مهمترین ارکان جوامع مدرناند، به ثبات اقتصادی و سیاسی کشورها کمک شود، عامه مردم به این بازارها اعتماد داشته باشند، و ثبات بلندمدت نظام مالی حفظ شود و اجزای تشکیلدهنده نظام مالی مورد اتکا و اعتماد باشند.
● هدف آزادسازی بازارهای خدمات مالی
در نظامهای با اقتصاد کنترلی، دولت در همهی اجزای بازارهای مالی دخالت میکند، یعنی در تعیین نرخها، شرایط معاملات، نوع محصولات مالی، صندوقهای ضمانت دولتی، و ... ایفای نقش میکند.
فرایند آزادسازی شامل ایجاد بازارهایی است که تحت شرایط رقابتی کار میکنند و در آنها هیچ بازیگری در بازار نقش مسلط ندارد. با انجام آزادسازی خدمات مالی، نتایج زیر حاصل میشود:
۱) شفافیت و کیفیت اطلاعات بهگونهای تقویت میشود که خریداران و فروشندگان خدمات مالی امکان اخذ تصمیمات مبتنی بر دانش و اطلاعات کافی را مییابند.
۲) سازوکار تعیین قیمت توسط دولت دیگر وجود ندارد، و نرخها و طراحی محصولات مالی را نیروهای بازار برعهده میگیرند.
۳) خصوصیسازی و برقراری قواعد رقابت، اجازهی ورود بازیگران جدید داخلی و غالباً خارجی را به بازارهای مالی فراهم میآورد.
اما آزادسازی به معنای حذف مقرراتزائد نیست، بلکه باید گفته شود که نوعی تدوین مقررات جدید است. چرا که ماهیت دخالت دولت تغییر میکند، اما دخالت و نظارت دولت متوقف نمیشود. نقش دولت بیشتر برقرارکردن قواعد بازار و حاکم کردن مقررات دوراندیشانهی پیشگیرانه است؛ اموری از قبیل وضع مقرراتی که برای اجتناب از ورشکستگی و رعایت حقوق مصرفکنندگان لازم است. هدف اصلی آزادسازی البته تخصیص بهینه منابع از طریق نیروهای بازار است.
● اختیارات مقام ناظر
اختیارات مقام ناظر را قانون تعریف میکند. اهدافی که مقام ناظر دنبال میکند بهشرح زیر است:
۱) ثبات بازارهای مالی.
۲) حمایت از مصرفکننده که در این مورد بهمعنای حمایت از سرمایهگذاران، سپردهگذاران، ناشران، و نهادهای مالی و سایر گروههای ذینفع در بازار است.
۳) بسط سلامت و استقلال بازارهای مالی.
برای انجام وظایف خود، حفظ استقلال کامل مقام ناظر امری ضروری است. بهعلاوه، مقام ناظر میباید بودجه کافی در اختیار داشته باشد، و این بودجه به شیوهای تأمین مالی میشود که استقلال مقام ناظر حفظ شود. معمولترین شیوه آن است که مقام ناظر هزینه ادامه کار خود را از نهادهایی دریافت کند که بر کار آنها نظارت میکند.
● وظایف مقام ناظر
مقام ناظر انجام وظایف زیر را برعهده دارد:
۱) ثبت و صدور مجوز
۲) نظارت بر عملیات
۳) اطمینان از توانایی پرداخت بدهی توسط نهاد مالی
۴) حصول اطمینان از وجود حداقل سرمایه
۵) وجود اندوختههای لازم برای اطمینان از توانایی پرداخت بدهی
۶) تعیین ذخایر
۷) تدوین آییننامه سرمایهگذاری نهاد مالی
۸) ارزیابی ریسک
۹) کنترل رفتار بازار
۱۰) سایر وظایف
بهشکل دیگری نیز میتوان وظایف مقام ناظر را توضیح داد:
۱) تولید محصولاتی مقرراتی که از تصویب آییننامهها و دستورالعملها نتیجه میشود، و اطلاعرسانی مقام ناظر درمورد تعرفهها، نرخها، فرمهای اطلاعاتی، ... .
۲) بازاریابی: تبلیغ محصولات و خدمات مالی و اطلاعرسانی صحیح درمورد آنها، و نیز رفع ابهام از بازاریابیای که نهادهای مالی انجام میدهند.
۳) جلوگیری از کلاهبرداری در سطح شرکتها و نیز در سطح واسطههای مالی.
۴) حصول اطمینان از وجود سیستمهای اطلاعاتی مؤثر در سطح شرکتها و نیز در سطح مصرفکنندگان، یعنی سپردهگذاران، ناشران، سرمایهگذاران، ... .
۵) اعمال سازوکارهای دخالت از قبیل پیشگیری، نوسازی و ترمیم، و اطمینان از برقراری نظامات تسویه و تصفیه.
۶) برقراری همکاریهای بینالمللی جهت تقویت بازارهای مالی کشور. ضرورتهای این همکاری روشن است؛ اتحادیهها و انجمنهای بینالمللی متعددی در حوزههای مختلف مالی فعالیت میکنند. ایجاد شبکه همکاری، محدود به ارتباط با صندوق بینالملل پول، بانک جهانی، کمیته بال و اتحادیه اروپا، تشکلهای مربوط به (او. ای. سی. دی) و آیسکو نمیباشد، و میتواند بسیار فراتر از این محدوده برود.
● عناصر تشکیلدهنده چارچوب نظارتی مدرن
چارچوب نظارت شامل قواعدی برای بازارها و بازیگران آنهاست. برای ایجاد ضوابط لازم، اشکال سازمانی نظارت بر بازارهای مالی متنوع است. قواعد نظارتی البته باید بهدقت تعریف شود؛ باید اطمینان حاصل شود که تعداد کافی کارشناسان حائز شرایط در حوزه نظارت وجود دارد.
● کلیات درمورد ساختار
برای نظارت، ساختار ایدهآل و منحصر بفردی وجود ندارد. طبعاً، هدف، دستیابی به ساختار معینی نیست، بلکه ساختار وسیلهای است که نظارت همهجانبه و کارآمد را ممکن میکند. در طراحی ساختار البته محیط قانونی، فرهنگی و تاریخی کشورها نباید نادیده گرفته شود. ضمن ضرورت برقراری هماهنگی و یکپارچگی نظارت مالی، ویژگیهای بخش باید مورد توجه قرار گیرد. در صورت ادغام نظارت، استراتژی روشن و مهارتهای مدیریتی مناسب برای انتقال به وضعیت جدید مورد نیاز است.
دونوع ساختار موجود
بهطور کلی دونوع ساختار نظارتی قابلطراحی است:
۱) سازمانهای نظارتی چندگانه
۲) سازمانهای نظارتی یکپارچه
در کشورهای با ساختارهای جداگانه غالباً هیئتی برای ایجاد هماهنگی وجود دارد. ترکیه و یونان نمونهای از کشورهایی است که ساختارهای جداگانه نظارتی دارند.
در کشورهای با ساختار یکپارچه، سازمان مستقلی هر سه بخش پولی، بیمه، و بازار سرمایه را کنترل میکند. در کشور آلمان، Ba Fin عهدهدار این مسؤولیت است. در انگلستان همه بازارهای مالی در سال ۲۰۰۲ تحت نظارت مقام ناظر واحدی درآمدند. در کره نیز این مهم در سال ۱۹۹۸ به واقعیت پیوست. در مجارستان نیز در سال ۲۰۰۰ مقام ناظر مالی مستقلی شکل گرفت.
بانک مرکزی مجارستان هرگز وظایف نظارتی نداشته است، و در این کشور نظارت یکپارچه به یکباره شروع میشود. البته، در دهه ۹۰ نظارت بربانکها، بیمهها، صندوقهای بازنشستگی و اوراق بهادار و بورس بهشکل جداگانه شروع میشود، اما بلافاصله این سازمانها تلفیق شده و سازمان یکپارچهای ایجاد میشود. در کشور سوئیس نیز مقررات جدیدی برای ایجاد سازمان واحد تدوین شده است.
برای ایجاد سازمان یکپارچه، لازم است، وظایف نظارتی بانک مرکزی از بانک مرکزی جدا شود تا بدینترتیب شرایط برای استقلال بانک مرکزی فراهم شود. استقلال بانک مرکزی با هدف:
۱) تقویت استقلال و کارایی خطمشی پولی و اعتباری،
۲) مسؤولیت وسیعتر برای سیستم عملیات پرداخت و تسویه، و
۳) تقویت رابطة بین تدوین سیاست و اجرای آنها
عملی میشود. هدف اصلی از استقلال بانک مرکزی ثبات قیمتهاست.
● ویژگیهای ساختار یکپارچه نظارتی
ساختار یکپارچه نظارتی ویژگیهای عمده زیر را دارد:
۱) هزینههای نظارت را خود بخشهای مالی میپردازند
۲) تصمیمات و آرای مقام ناظر قطعی است، و فقط با مراجعه به دادگاه قابلتجدیدنظر است.
۳) مصوبات نظارتی، از جمله جرایم، برای تکتک نهادهای مالی الزامی و لازمالاجراء است.
۴) یکپارچگی نظارت حاصل شکلگیری ابزارهای مالی دو زیستی یا چندزیستی و نهادهای مالی با وظایف گسترده و سوپرمارکتهای مالی است.
● واحدبندی درون ساختار یکپارچه
واحدهای اصلی در ساختار یکپارچه بهشرح زیر است:
۱) در داخل ساختار، بخشهای تخصصی وجود دارد: بانکداری، بیمه، اوراق بهادار، صندوقهای بازنشستگی، ... توسط بخشهای تخصصی نظارت میشود.
۲) مقام ناظر در درون ساختار یکپارچه وظایف زیر را برعهده دارد:
▪ زیر بخش نظارت در محل نهاد مالی و خارج از آن (off site و on-site)
▪ خدمات حمایت از مصرفکنندگان (بهویژه سرمایهگذاران)
▪ صدور مجوز با رعایت مقررات
▪ توسعه روابط بینالملل
▪ واحد فنآوری اطلاعات (IT)
مثلاً، در نمونه کشور کره، برای افزایش کارایی نظارت، ساختار یکپارچه نظارتی بهوجود آمده است. شرکت خدمات نظارت مالی که نهاد نظارتی یکپارچه کره است، شامل شش بخش میشود:
▪ بخش پشتیبانی نظارت و امور عمومی
▪ بخش نظارت بر نهادهای مالی
▪ بخش سیستمهای حسابداری و حسابرسی
▪ بخش حمایت از مصرفکننده (پساندازکننده) یا سرمایهگذار
▪ بخش رسیدگی به نهادهای مالی
▪ بخش رسیدگی و برخورد با معاملات مالی غیرقانونی
۳) رأس هرم سازمانی در ساختار سازمانی با موقعیت یکپارچه، در کشورهای مختلف اشکال متنوعی دارد. بهعنوان نمونه، میتوان مثال مجارستان را توضیح داد. در این کشور، انتخاب رئیس کل سازمان نظارت توسط پارلمان انجام میشود. وی به وزیر دارایی پاسخگوست. این سازمان درعینحال مدیر ارشد اجراییای دارد که توسط نخست وزیر برای شش سال انتخاب میشود.
● ویژگیهای بخشهای مالی در کشورهای با سیستم نظارتی یکپارچه
بهمنظور استقرار نظام یکپارچه نظارتی، لازم است بخشهای مالی کشورها از ویژگیهای معینی برخوردار باشند. اگر این بازارها کنترلی و تحت نظارت دولت باشند، استقرار سیستم نظارتی یکپارچه دشوار است.
۱) در این کشورها بازارهای مالی باز باید مستقر باشد.
۲) مشارکت گسترده خارجیها در بازارهای مالی رواج دارد. مثلاً در مجارستان، ۹۵ درصد بانکها و ۹۰ درصد بیمهها دست خارجیهاست. ذکر این مثال بهمعنی آن است که در این کشورها محدودیتی برای خارجیها وجود ندارد.
۳) بانکداری همهجانبه رواج دارد. یعنی، بانکها همزمان دیگر فعالیتهای مالی را انجام میدهند؛ محصولات بیمهای و محصولات بازار سرمایه را هم میفروشند. اصطلاحاً به نوعی سوپرمارکت محصولات مالی بدل شدهاند.
نویسنده : دکترحسین عبده تبریزی
منبع : انجمن حسابداران خبره ایران
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست