پنجشنبه, ۲۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 9 May, 2024
شهادت حضزت فاطمه زهرا س به روایتی
فاطمه یعنی گل یاس نبی (ص)
شاخه احساس طوبی نبی (ص)
نم نم باران بی کسی از ابرهای غربت باریدن گرفته و توفان سهمگین خزان به سمت آشیانه اول مظلوم عالم شتاب می گیرد. با تقدیر چه می شود کرد با دست های بسته شده با طناب رذالت مردم مدینه، علی (ع) نیز نمی تواند از نفوذ آتش داغ فاطمه (س) به خرمن خویش ممانعت کند. او فرزندان فاطمه (س) را در پناه خویش می گیرد و در آئینه چشم هایشان قصه سراسر غصه زندگی شان را نظاره می نماید. آرام اشک می ریزد. می خواهد زبان بگشاید و با فاطمه (س) درد دل کند اما می هراسد که ضجه ای از دل دردانه پیامبر برخیزد و زمین و زمان را به هم بدوزد و شراره های اشک او آتش بر عالم اندازد، اما نه، برای درد دل با فاطمه همان یک نگاه کافی است.
و علی (ع) چه غریبانه با چشم های نافذش به فاطمه می نگرد و با نگاه او درد دل می کند:
فاطمه جان! اینک آغاز طلوع توست که جانت به غروب نشست و در پناه آن می خواهی چشم بر مردمی ببندی که آرزوی خزانت را در دل می پروراندند.
فاطمه جان! اندکی صبر کن؛ مگذار غم تنهایی و غربت، آتش بر قلب علی (ع) اندازد مگر نه آن که در شب های بی کسی علی (ع) پا به پای او کوبه کرامت خویش را بر درهای جهالت مردم کوبیدی تا شاید صدای مردی از پس آن به حمایت از علی شنیده شود اما دریغ از یک مرد.
فاطمه! پرواز را از تو باید آموخت تو که به عشق ولایت، شربت شهادت را جرعه جرعه سرکشیدی و اندک اندک آب شدی. حال چه فرقی می کند برای تو که دفاع تو را از علی (ع) به حساب دفاع از مرد زندگیت بگذارند و یا دفاع از مقام شامخ ولایت در برابر مردمی که پیمان هایشان سست تر از تار عنکبوت بود و خواسته هایشان سرشار از مطامع دنیوی. تو را درد جهالت مردمی کشت که روزگاری سرور زنانشان بودی و حال از جواب به سلام تو نیز مضایقه می کنند.
ای آسمان سرشار از ابرهای دلتنگی، ای بانوی آفتاب، آب و آتش را چه به تفاهم، که آب چشم تو هرگز با آتش قلبت جمع نمی شود و یقین همان آتش درونت بود که همه وجودت را بلعید و آن گاه شعله ور شد که مرد زندگیت را دست بسته در میان مردمی دیدی که پوست سیاست به دندان گرفته بودند و چوب حراج بر پیکر شرافت وجودی خویش می کوبیدند و عجیب نیست که در میان چنین قومی، التماس های مظلومانه ات نیز نتواند گره طناب مقدس مآبان را از دست های علی (ع) بگشاید.
اما روزگار غریبی است زمانی که سلام فاطمه بی جواب می ماند. غم و اندوه هجر رسول (ص) همسایه دیوار به دیوار دل فاطمه (س) می شود. ای عصمت عظمای الهی! روزگار بی تو بودن یعنی خاکستر شدن با آتش بی کسی و تنهایی؛ چرا که بعد از رفتنت غربت با علی (ع) قرابت خواهد نمود و هنگام عروج تو با هودجی از نور، علی (ع) نیز در خیمه بی کسی خویش به یاد روزهای با فاطمه (س) بودن آرام آرام خواهد گریست. چرا که غروبت آیه های غربت علی (ع) است.
ای بهار کوتاه! ای ترنم باران وحی! در شکوه مقام تو حیرانیم که معنویت رشته های چادرت دست نیاز می آویزد و معرفت به غبار آستان خانه ات بوسه می زند. برهوت این دنیای خاکی شایان میزبانی چشمه سار همیشه جاری تو را نداشت. تو که در آیینه زخم ها و داغ ها و در هجران پدر غریبانه زیستی و در وداع شبانه ات با پهلویی شکسته، خانه گلین را به امید آغوش بهشتی پدر ترک گفتی...
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
تعمیر جک پارکینگ
خرید بلیط هواپیما
ایران انتخابات سیدابراهیم رئیسی دولت سیزدهم مجلس شورای اسلامی روز دختر رافائل گروسی رئیس جمهور سید ابراهیم رئیسی رهبر انقلاب حجاب مجلس
قتل تهران پلیس هواشناسی شهرداری تهران وزارت بهداشت بارش باران آموزش و پرورش سیل فضای مجازی سلامت قوه قضاییه
گاز دولت مسکن خودرو قیمت دلار مالیات قیمت طلا قیمت خودرو حقوق بازنشستگان ایران خودرو بازار خودرو بانک مرکزی
نمایشگاه کتاب نمایشگاه کتاب تهران تلویزیون ازدواج کتاب محمدمهدی اسماعیلی سینمای ایران سریال دفاع مقدس تئاتر موسیقی سینما
هواپیما دانشجویان دانش بنیان اینوتکس
رژیم صهیونیستی اسرائیل جنگ غزه فلسطین آمریکا رفح حماس روسیه حمله به رفح نوار غزه ترکیه مصر
رئال مادرید فوتبال استقلال پرسپولیس لیگ قهرمانان اروپا بایرن مونیخ لیگ برتر بازی باشگاه استقلال لیگ برتر ایران ذوب آهن نساجی
تبلیغات اینترنت اپل سامسونگ ناسا عیسی زارع پور آب گوگل مایکروسافت
سرطان هندوانه کنسرو بیماران خاص آسم سنگ کلیه بیمه سبزیجات اعتماد به نفس