شنبه, ۱۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 4 May, 2024
مجله ویستا

پیامبر و مرجعیّت علمی امیرمؤمنان


پیامبر و مرجعیّت علمی امیرمؤمنان

تاریخ نگاران آورده اند در روزهایی كه مسلمانان به مدینه هجرت می كردند, عده ای از آنها در اطراف «مسجد النبی» خانه هایی ساختند و دری از آن خانه ها به سوی مسجد پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم باز كردند

● طلیعه

از روزی كه پیامبر بزرگوار اسلام صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم در مكه مكرّمه به رسالت مبعوث گردید؛ در مناسبتهای گوناگون به تثبیت موقعیت دینی، اجتماعی و سیاسی امیرمؤمنان علیه‏السلام پرداخت. بدین جهت هر روز به شكلی، وی را مطرح ساخته، تا مسلمانان بیش از پیش با این چهره مقدس آشنا شوند.

با مرور تاریخ، موارد زیادی از این افتخارات را مشاهده خواهیم كرد؛ از جمله مسأله بستن در خانه‏های یاران رسول خدا صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم و باز گذاردن در خانه علی علیه‏السلام است كه توسط رسول خدا صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم صورت گرفت.

این ماجرا، كه به شدت خشم یاران را بر انگیخت و می‏رفت كه بر اثر نادانی و جهالت برخی و غرض‏ورزی برخی دیگر، عده‏ای در برابر پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم موضع بگیرند، با سیاست حكیمانه و مقتدرانه آن حضرت فرونشانده شد.

از آنجا كه مسأله «سدّالأبواب» یكی از مسائل سیاسی بسیار مهمّ زمان حضرت رسول صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم در مدینه است و با احتمال اینكه این جریان پنج روز قبل از رحلت رسول خدا صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم اتفاق افتاده و از این جهت حائز اهمیت است، بر آن شدیم تا این جریان را از نظر تاریخی به دقت بررسی نموده و اهداف آن حضرت را از این كار بررسی كنیم.

● نگاهی به ماجرای سدّالأبواب

تاریخ نگاران آورده‏اند: در روزهایی كه مسلمانان به مدینه هجرت می‏كردند، عده‏ای از آنها در اطراف «مسجد النبی» خانه‏هایی ساختند و دری از آن خانه‏ها به سوی مسجد پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم باز كردند. پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم پس از مشاهده چنین وضعیتی از معاذ بن جبل خواست تا پیام آن حضرت را مبنی بر بستن در خانه‏هایی كه به سوی مسجد باز شده به اصحابش برساند.۱

به نقل دیگری، پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم علی علیه‏السلام را فرستاد۲ و در نقل سومی، حضرت، خود، شخصاً به در خانه‏ها رفته و آنها را بست، جز در خانه علی علیه‏السلام كه آن را باز گذارد.۳

ابن شهرآشوب از خلط و تداخل روایات در این ماجرا خبر می‏دهد؛ چرا كه بدون شك در اینجا دو جریان وجود داشته است:

. جریان بستن در خانه‏های باز شده به سوی مسجد.

. جریان خوابیدن عده‏ای در مسجد.

كه پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم با هردو جریان، حكیمانه برخورد كرد. بنابر این، هم افرادی كه در مسجد می‏خوابیدند، دستور بیرون رفتن از مسجد برای آنها صادر شد و هم درهایی كه به سوی مسجد باز شده بود، دستور به بستن آنها داده شد.

بدین جهت، در كتابهای اهل سنّت بین این دو جریان خلط شده و شاید منظور ابن‏شهرآشوب از این خلط و تداخل، در كتابهای اهل سنّت باشد.۴

تعابیری كه در بیشتر كتابهای حدیثی اهل سنّت و تمام كتابهای شیعه آمده، حكایت از سدّالأبواب دارد.۵ در كتاب «نظم دُرّالسّمطین» سخن از «خوخه» (روزنه، درب كوچك) است كه پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم فرمود: سد كنید هر خوخه‏ای را كه در مسجد است، جز خوخه علی علیه‏السلام !

و اما جریان موضعگیری پیامبر نسبت به خوابیدن اصحاب در مسجد؛ بنابر نقل ابن‏مسعود چنین است:

شبی پس از نماز عشاء در مسجد بودیم كه پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم نزد ما آمده در حالی كه در بین ما ابوبكر، عمر، عثمان، حمزه، طلحه، زبیر و عده‏ای از یاران بودند، پرسید: این تجمع برای چیست؟

گفتند: ای رسول خدا! با یكدیگر به گفت و گو نشسته‏ایم، برخی از ما می‏خواهند نماز بخوانند، و برخی می‏خواهند در همین جا بخوابند پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم فرمود: مسجد من جای خوابیدن نیست، برخیزید و به سوی خانه‏هایتان بروید. هر كه بخواهد نماز بخواند، در منزل خود نماز بخواند و هركه نمی‏تواند، به استراحت بپردازد...، پس همه ما از جای برخاستیم و متفرق شدیم. دربین ما علی هم بود كه او هم از جای برخاست تا برود، اینجا بود كه پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم دست علی را گرفت و فرمود: «اما انت یا علی فانّه یحلّ لك فی مسجدی ما یحلّ لی و یحرم علیك ما یحرم علیّ؛ اما تو ای علی! (بدان كه) حلال و جایز است برای تو در مسجد من، هرچه را كه بر من جایز است و حرام است بر تو، در هرچه كه برای من حرام است.»۶

● سستی برخی اصحاب در بستن درها

با شنیدن فرمان بستن درها از سوی پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم بسیاری از یاران سر جای خود نشسته و عكس العملی از خود نشان ندادند و از اینكه مبادرت به بستن در خانه‏های خود نكرده بودند، گویا قصد مخالفت امر رسول خدا صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم را داشتند كه بار دیگر منادی رسول خدا صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم به مسجد آمده و فرمان رسول خدا صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم را ابلاغ كرد. باز هم كسی از جای خود بر نخاست و با یكدیگر به گفت و گو پرداختند كه پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم به چه هدف و انگیزه‏ای دست به این كار زده است....۷

● تهدید به عذاب

این سستی از سوی اصحاب، پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم را به شدت نگران ساخته و برای بار سوم از مردم خواست تا به فرمان رسول خدا صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم جامه عمل بپوشانند؛ اما در ابلاغیه سوم، با پیام شدید اللحنی از آنها خواست تا درهای خانه خود را كه به مسجد باز كرده‏اند، ببندند و اگر چنین نكنند، عذاب الهی بر آنها نازل خواهد شد.۸

● تهدید به رانده شدن از مدینه

همچنین برای جدّی گرفتن دستوراتی كه از سوی پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم می‏آمد، لازم بود آن حضرت فشارهای بیشتری را اعمال كند. بدین جهت ـ بنابر نقل ابن المغازلی در مناقب ـ پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم به مسجد آمده، در بین مردم ایستاد و فرمود: می‏بینم برخی از اینكه من، علی را در مسجد نگه داشتم و آنها را بیرون كردم، به خشم آمده‏اند؛ به خدا سوگند! من آنها را بیرون نكردم و علی را نگه نداشتم، بلكه این كار از سوی پروردگار بود.... آگاه باشید هركه به این حكم راضی نیست و به خشم آمده، به این سو برود. و با دست خود به سوی شام اشاره فرمود... .۹

● اعتراضات و واكنش‏ها

پس از بسته شدن درخانه‏ها ـ جز در خانه علی علیه‏السلام ـ اعتراضات منافقان و اصحاب ناآگاه، به شدت بالا گرفت. منافقان كه به هیچ وجه حاضر نبودند چنین فضیلتی را از علی علیه‏السلام ببینند، سخنان آزار دهنده‏ای به گوش مبارك پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم رساندند. آنان می‏گفتند: پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم در باره دامادش علی، گمراه شد.۱۰ اینجا بود كه از سوی پروردگار، آیه «ما ضلّ صاحبكم و ما غوی»۱۱؛ «هرگز دوست شما (محمد) منحرف نشده و مقصد را گم نكرده است.» نازل گردید.

برخی از مسلمانان نا آگاه، كه فكر می‏كردند این كار به خاطر خویشاوندی وی با علی علیه‏السلام انجام شده، سخنانی را در محضر پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم عرضه داشتند. در این میان عباس و حمزه بیش از دیگران تحریك شده بودند.

مورّخان نوشته‏اند كه: حمزه به نزد پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم آمد و عرض كرد: یا رسول اللّه انا عمّك و أنا أقرب الیك من علی. قال: صدقتَ یا عمّ انّه واللّه ماهو عنّی بل هو من اللّه عزّوجلّ؛ ای رسول خدا! من عموی تو هستم و من از علی به تو نزدیك ترم. پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم فرمود: عموجان، راست می‏گویی؛ اما به خدا سوگند! این دستور از سوی من نبوده؛ بلكه از طرف پروردگار است.۱۲

عباس نیز نزد حضرت آمده، گفت: یارسول اللّه اخرجت أعمامك و أصحابك و أسكنت هذا الغلام؟؛ ای رسول خدا! تو عموها و یارانت را از مسجد بیرون كرده‏ای و این جوان را در مسجد نگه داشته‏ای؟!

حضرت در پاسخ فرمود:

هرگز من دستور به بیرون رفتنشان را ندادم و هرگز این جوان را در مسجد نگه نداشتم؛ بلكه این پروردگار بود كه چنین اراده‏ای داشت.۱۳

● درخواست اصحاب و ردّ پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم

هنگامی كه خشم‏ها و اعتراضات یاران رسول خدا، مبنی بر بازگذاردن در خانه‏های خود، اثر نبخشید، پیامبر ناراضیان را تهدید به نزول عذاب و یا اخراج از مدینه و رفتن به سوی شام نمود. آنها راه دیگری در پیش گرفته، از این رو به خواهش و تمنّا افتاده تا پیامبر اجازه دهد در كوچك و یا پنجره و روزنه‏ای به مسجد باز كنند، اما آن حضرت بار دیگر تمام درخواست‏های آنها را رد كرده، اجازه نداد حتی روزنه بسیار كوچكی هم از درون خانه‏ها به سوی مسجد باز كنند.

مورّخان آورده‏اند كه عمر گفت: دع لی خوخهٔ اطلع منها الی المسجد فقال: لا و لا یقدر اصبعهٔ؛ اجازه دهید من روزنه‏ای باز كرده تا مسجد را ببینم. پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم فرمود: هرگز! گرچه به اندازه انگشت باشد. فقال ابوبكر: دع لی كوهٔ أنظر الیها، فقال: لا و لا رأس إبرهٔ؛ ابوبكر گفت: برای من شكافی را واگذارید، كه از آن به سوی مسجد نگاه كنم. پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم فرمود: هرگز چنین چیزی نخواهد بود؛ گرچه به اندازه سر سوزنی باشد. عثمان نیز همانند آنها سخن گفت و درخواست كرد؛ اما پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم خودداری نمود.۱۴

عباس، عموی پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم گفت: ای رسول خدا! برای من واگذار به اندازه آنكه فقط خود، داخل و خارج شوم. پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم فرمود: ما أمرتُ بشی‏ء من ذلك؛ به چنین چیزی دستورم نداده‏اند.۱۵

● انگیزه بستن درها

شاید این سؤال در ذهن بسیاری مطرح شده باشد كه: پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم چه هدفی را از این كار دنبال می‏كرد؟

پاسخ می‏دهیم كه برخی روایات و احادیث، از جمله همین حدیث مورد نظر، خود روشنگر بسیاری از مسائل نهفته است كه نیاز به اثبات و استدلال ندارد. اما برای آگاهی بیشتر، به برخی انگیزه‏ها، كه از خود این روایات استفاده می‏شود، اشاره می‏نماییم:

● دستور الهی

پرواضح است كه وظیفه پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم در طول «رسالت» رساندن دستور الهی بوده است. از این رو باید گفت كه او بدون دستور خدا، هرگز به چنین كاری دست نزده؛ بلكه با استناد به آیه شریفه: «ما ینطق عن الهوی ان هو وحی یوحی»۱۶، این كار نیز در اثر صدور وحی از سوی پروردگار به پیامر مكرّمش بوده است.

اراده پروردگار بر این تعلّق گرفته بود كه تمام درهایی كه به سوی مسجد پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم باز شده، بسته و در خانه علی علیه‏السلام همچنان باز بماند. در این كار، پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم مجری است و همه باید اطاعت كنند، بدون اینكه حقّ اعتراضی داشته باشند. بدین جهت می‏بینیم به دنبال اعتراضی كه به پیامبر شد، آن حضرت فرمود: «و انّی واللّه ما سددتُ من قبل نفسی و لاتركتُ من قبل نفسی ان أنا الاّ عبد مأمور امرتُ بشی‏ء ففعلتُ ان أتبع الاّ ما یوحی؛ به خدا سوگند كه من از نزد خود، درها را نبستم و از پیش خود، درِ خانه‏ای را به باز ماندن رها نكردم؛ بلكه من بنده‏ای مأمور بودم، به چیزی دستور داده شدم و به آن عمل كردم. در این كار از وحی الهی پیروی می‏كنم.»۱۷

● كنترل تردّدهای غیر مجاز

نوشته‏اند كه پس از احداث مسجد النبی، عدّای از یاران آن حضرت، خانه‏های خود را در اطراف مسجد احداث كردند و برای آسان شدن رفت و آمد خود به مسجد، دری از خانه به سوی مسجد باز كرده بودند و مدتی نیز از همان راه برای رفتن به خانه و مسجد استفاده می‏كردند. بعضی از روزها می‏شد كه زن و مردِ ساكن همان خانه‏ها، در حال غیر طهارت از مسجد پیامبر عبور كرده و به خانه می‏رفتند و یا خارج می‏شدند.

پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم برای اینكه مبادا برخی از یاران، این در را برای خود یك امتیاز بدانند و بر دیگر یاران، آگاهانه یا نا آگاهانه، فخرفروشی كنند و همچنین برای اینكه حرمت مسجد ـ از اینكه گذرگاه هر عابر طاهر و غیر طاهر شده ـ از بین نرود، چنین دستوری داد. و اما خود، علی، فاطمه، حسن و حسین علیهم‏السلام را از این حكم مستثنی كرد۱۸ و علت استثناء هم بسیار واضح و روشن است؛ چرا كه به فرموده قرآن مجید، اهل بیت پیامبر علیهم‏السلام پاك و مطهرند. و پیامبر، اهل بیت خود را بر علی، فاطمه، حسن و حسین علیهم‏السلام ۱۹ انطباق داد و فرمود: اینان، اهل‏بیت من هستند.

پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم حتی به آن كسانی كه در حال طهارت ظاهر و باطن هم از آنجا عبور می‏كردند، اجازه دستور بازگذاردن در خانه خود را نداد، اگرچه فامیل‏های وابسته و نزدیك به او هم بودند. علت این دستور هم این بود كه همه مسلمانان در این حكم الهی مساوی و برابر باشند. بدین جهت حتی به عباس و حمزه كه دو عموی پیامبر بودند، نیز دستور بستن در خانه داده شد.

امّ سلمه گوید: خرج رسول اللّه الی صرحهٔ هذا المسجد فقال: ألا لایحلّ هذا المسجد لجنب و لا حائض الاّ لرسول اللّه و علی و فاطمه و الحسن و الحسین. ألا قد بیّنت لكم...۲۰؛ روزی پیامبر بر بلندی مسجد بالا رفته، فرمود: آگاه باشید! داخل شدن در این مسجد برای هیچ جنب و حائضی جایز نیست، جز برای رسول خدا، علی، فاطمه، حسن و حسین....

صاحب اثر : محمد جواد مروّجی طبسی

منبع : ماهنامه كوثر شماره ۵۶

پی‏نوشت‏ها:

. مناقب آل ابی‏طالب، ج ۲، ص ۱۹۰.

. راهبرد اهل سنن، ص ۶۷.

. مناقب ابن المغازلی، ص ۳۰۷.

و ۵. مناقب آل ابی‏طالب، ج ۲، ص ۱۹۰.

. اللئالی المصنوعهٔ، ج ۱، ص ۱۸۱.

۷. تاریخ المدینهٔ‏المنورهٔ، (مسعودی)، ج ۱، ص ۳۳۹.

. همان، (ایهاالناس سدوا ابوابكم قبل أن ینزل العذاب...).

. مناقب علی بن ابی‏طالب، ص ۲۵۴.

۰. مناقب آل ابی‏طالب، ج ۲، ص ۱۹۴.

۱. نجم / ۲.

۲. اللئالی المصنوعهٔ، ج ۱، ص ۱۸۱.

۳. خصائص، نسائی، ص ۱۳.

۴. مناقب آل ابی‏طالب، ج ۲، ص ۱۹۱.

۵. احقاق الحق، ج ۵، ص ۵۶۹.

۶. نجم / ۲.

۷. تاریخ دمشق، ترجمه زندگی امیرمؤمنان، ج ۱، ص ۲۷۷.

۸. تاریخ اصبهان، ج ۱، ص ۲۹۱.

۹. شواهد التنزیل، ج ۲، ص ۲۵.

۰. تاریخ اصبهان، ج ۱، ص ۲۹۱.

۱. فرائد السمطین، باب ۶، ح ۱۲.

۲. الغدیر، ج ۳، ص ۲۰۵.

۳. خصائص، نسائی، ص ۱۲.

۴. تذكرهٔ‏الخواص، ص ۵۲.

۵. السیرهٔ‏الحلبیهٔ، ج ۳، ص ۳۴۷.

۶. صحیح، مسلم، ج ۵، ص ۱۳.

۷. همان، بخاری، ج ۱، ص ۱۲۰.

۸. صف / ۸.

۹. الموضوعات، ج ۱۱، ص ۳۶۶.

۰. مناقب آل ابی‏طالب، ج ۲، ص ۱۸۹.

۱. غایهٔ‏المرام، ص ۶۳۹.

۲. الغدیر، ج ۳، ص ۲۰۲.

۳ـ۳۵. همان، ص ۲۰۳.

۶. همان، ص ۲۰۷.

۷. تاریخ دمشق، (ترجمه الامام علی بن ابی‏طالب)، ج ۱، ص ۳۰۵.

۸. صحیح ترمذی، ج ۵، ص ۶۴۱.

۹. مسند احمد بن حنبل، ج ۱، ص ۳۳۱.

۰. صحیح بخاری، ج ۱، ص ۹۲.

۱. طبقات، ابن سعد، ج ۲، ص ۲۲۷.


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.