سه شنبه, ۱ خرداد, ۱۴۰۳ / 21 May, 2024
مجله ویستا

جنگ‌های سوسیالیسم


جنگ‌های سوسیالیسم

جنگ آمریکا با سوسیالیسم با انتخاب فرانکلین روزولت به عنوان رییس‌جمهور آمریکا، با قدرت تمام آغاز شد.
سوسیالیست‌ها در زمان تولد من، یعنی در سال ۱۹۴۱ عملا تمامی قلمرو دشمن را …

جنگ آمریکا با سوسیالیسم با انتخاب فرانکلین روزولت به عنوان رییس‌جمهور آمریکا، با قدرت تمام آغاز شد.

سوسیالیست‌ها در زمان تولد من، یعنی در سال ۱۹۴۱ عملا تمامی قلمرو دشمن را به اشغال خود درآورده بودند. دادگاه عالی سند new Deal (بسته سیاستی که روزولت درطول سال‌های ۱۹۳۳ تا۱۹۳۵ با هدف بهبود اقتصادی اجرا کرد.) کرده بود و با تفسیر دوباره قانون اساسی، آن را نابود ساخته بود.

بند تجارت، سبب شده بود که هر گونه سند تصویب شده توسط کنگره، توجیه گردد. فرآیند اساسی مطالبات، نابود گردیده بود. بند مربوط به قراردادها به کلی از میان رفته بود. بند رفاه عمومی نه به یک محدودیت که به توجیهی برای تمامی احکام قانونی بدل شده بود. سند حقوق‌، رو به تضعیف بود. قانون‌گذاری بر حقوق، میلیتاریسم بر صلح، گرفتاری‌های خارجی بر بی‌طرفی، جنگ بر صلح، بردگی بر آزادی، دولت بر خانواده، جمع‌گرایی اجباری بر مالکیت خصوصی کینز بر هایک تفوق داشت.

سوسیالیسم بر آزادی، مالکیت خصوصی، آزادی انجمن‌ها و بازارهای آزاد غلبه داشت. این مکتب در آوردگاه ایدئولوژیکی به پیروزی رسیده بود.

سربازان سوسیالیسم از آن زمان تاکنون پیروزی‌هایشان را تعمیق بخشیده و گسترش داده‌اند. امروزه عقاب آمریکایی، سوسیالیست است. سوسیالیسم پنجه خود را در همه بخش‌های زندگی انسان‌ها و همه نهادهای اصلی آمریکا برده است.

جنگ‌ها برای دوره‌های زمانی که به طرز شگفت‌انگیزی طولانی هستند، ادامه می‌یابند. عدالت، حقیقت و حق را فارغ از این که چه قدر تحت فشار باشند، نمی‌توان بر انداخت.

جنگ با سوسیالیسم هنوز تمام نشده است. این جنگ تا زمانی که نهایتا سوسیالیسم از پای درآید، ادامه خواهد یافت.

قطب‌های ایدئولوژیکی که در دو سوی این نبرد قرار دارند، برای آنهایی که به این جنگ‌ها توجه دارند‌، مشخص هستند. اما آنهایی که در جنگ‌های سوسیالیسم مبارزه می‌کنند، چه کسانی هستند؟ پاسخ، این است که همه در این جنگ‌ها حضور دارند. همه افراد روی زمین‌، در این پیکار حاضرند. هر فردی در یکی از دو سوی نبرد قرار دارد.

میدان‌های نبرد کجا هستند؟ آن‌‌ها اساسا در قلب و ذهن همه انسان‌‌های روی زمین قرار دارند، درحالی که مرزهای نبرد ایدئولوژیکی به وضوح مشخص هستند، مرزهای پیکار فیزیکی این‌گونه نیستند. ممکن است یک فرد خاص در زمان‌‌های مختلف، در هر دو سوی این جنگ‌ها قرار گیرد و میزان قدرت و تعهدش متفاوت باشد.

این یک جنگ نظامی کلاسیک نیست. دشمن در میان ما، در اطراف ما و بالای سر ما است. دشمن بر تمامی فعالیت‌های ما سایه افکنده است و در سیستم اذهان ما سنگر گرفته است.

امروزه، به طرز عمیقی به دشمن وابسته شده‌ایم. تمامی برنامه‌ها و طرح‌های ما سبب بقای آن می‌گردد. ما بر آن تکیه می‌کنیم و از اضمحلال آن می‌ترسیم. ما به واسطه عملکرد خودمان در دام این دشمن افتاده‌ایم. نیروهایی ما را به دام انداخته‌اند که ظاهرا فراتر از کنترل ما هستند، اما این دام ساخته خود ما است. ما خود این جنگ‌ها را در جبهه سوسیالیسم به راه انداختیم.

فردی از من پرسید که «چه چیزی سبب سالم بودن اقتصاد می‌شود؟» اگر منظور از اقتصاد «سالم» این است که اقتصاد «خوبی» داشته باشیم، این سوال، ساده اما عمیق است. اخلاق از اهمیت فوق‌العاده‌ای برخوردار است. اما سوال این است که این اخلاق، مربوط به چه کسی است و از چه منبعی ایجاد می‌شود. از دید لیبرتارین‌ها، اقتصاد بدون تجاوز، اقتصاد خوبی است. از دید سوسیالیست‌ها تنها اقتصادی که می‌تواند خوب باشد، اقتصادی است که در آن پرخاش و تعرض وجود داشته باشد. از نقطه نظر برخی از لیبرتارین‌ها، نبود تعرض، عنصری از حقوق طبیعی محسوب می‌شود، اما از دیدگاه دیگران، حقوق طبیعی و غیرقابل دفاع است.

به نظر برخی رفتار شناسی یا پراکسولوژی (Praxelogy) یک آرزو است و عدم پرخاشگری باید در علم اخلاق که هنوز به خوبی گسترش پیدا نکرده است، جایگاه ریشه‌ای بیابد. با این وجود، دیگران اخلاق یونانی را مدنظر قرار می‌دهند. من در هیچ یک از این مکاتب فکری قرار ندارم. همه این مکاتب، برای آن‌که به راهنمایی اخلاقی دست یابند، درون انسان را بررسی کرده یا به انسان می‌نگرند. من به اخلاق وحیانی (انجیلی) باور دارم. برخی اوقات، حتی اگرچه بنیان‌ها و اصول مکاتب فکری مختلف با یکدیگر متفاوتند، اما اصول اخلاقی که توصیه می‌کنند، با یکدیگر همپوشانی دارند.

ما به عنوان یک جامعه، دشمن شیطانی خود را به عنوان خدای خود برگزیده‌ایم. برای نابود کردن این دشمن، باید این تب را از قلب و ذهن افراد بیرون کنیم و از ظلم و خصوصیات شیطانی آن متنفر باشیم و نباید حقه‌ها و دروغ‌های آن را تحمل کنیم.

مایکل رازف

مایکل رازن، استاد بازنشسته زندگی مالی در دانشگاه ایست آمهرست نیویورک است

مترجم: محسن رنجبر