چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
قوپوزنوازان دل سوخته آذربایجان تکامل شعر و موسیقی عاشقی
عاشیقها از سویی این ترانهها و افسانهها را میان مردم منتشر میكردند، و از سوی دیگر با الهام از مبارزات پردوام او، منظومههایی تازه میپرداختند و علیه مأموران تزار و خانهای محلی برمیخاستند.
از میان عاشیقهای مبارز همروزگار قاچاق نبی، میتوان عاشیق محمود، عاشیق محمد باغبان، عاشیق عزیز، عاشیق آیدین، عاشیق احمد، عاشیق چوپان افغان را نام برد كه در سرودههای خود علیه تسلط تزار بر آذربایجان و غارت خانها و فئودالهای محلی به پا میخاستند و از حقوق دهقانان دفاع میكردند. عاشیق محمود در یكی از ساختههایش، از وضع رقتبار روستاییان شكوه میكند و میگوید:
از دست «احمدلی» به كجا پناه بریم،
ما از كار روزگار سردرنیاوردیم.
از دست چند تن خوشگذران،
ما روز به روز به زانو درآمدیم.
در جایی دیگر آرزوی نابودی دشمنان مردم را دارد:
آنان كه از راه مردمی كج میشوند،
جشنها را بدل به عزا میكنند،
فرمانها را مینویسند،
از میان مردم دور گردند.
عاشیق عزیز گویچهلی بیشترین سالهای عمر خود را در مبارزه علیه خانها و بیگها و مأموران تزار روسیه و حكومت قاجار سپری كرد. و چندین بار به زندان افتاد، حتی به دستور دادگاه تزاری از ادامهٔ كار عاشیقی محروم شد. بر سرودههای این عاشیق شجاعت و تهور سایه افكنده است:
عزیز گوید ساز خود را بر دست گیر،
كوران و كودنان قصد جان تو كردهاند.
روباهان دست بر تو بلند میكنند،
كه گلوله و تفنگ و زور نداری.
عاشیق آیدین نیز به سبب آنكه با جسارت علیه بیگها و خانها مبارزه میكرد، از طرف دولت روسیه تزاری به سیبری تبعید شد. سرودههای این عاشیق مشحون از حسرت جدایی، درد و غم دیار غربت و فغان از بیحقوقی و ستمگریست.
عاشیق چوپان افغان نیز در خلاقیت خود به مسائل و موضوعات اجتماعی پرداخته و زمانهٔ خود را «ظلمت» و «دوران خونین» نام داده است:
از آن چرخ فلك شكوهها دارم،
چرا كه آن را داد پیدا نیست.
ما را دست اربابان سپرده است،
ذلتی كه مبتلای آن هستیم، دیده نمیشود.
این چه روزگاری، این چه زمانهایست؟
خداوندا، دلها پر خون شده است!
رعیت جان میكند و ارباب عیش میكند
عنایتی به اشك چشم نیست.
چوپان افغان به مأموران دولت اشغالگر روس، خانها و اربابان در سرودههای خود مناسبتی خصمانه دارد، و این، ویژگی اساسی شعر اوست.
در ادبیات عاشیقی این دوره، به تصاویر زیباییهای طبیعی، حوادث عینی زمانه، پند و اندرزهای استادانه و هجویات و طنزهای فراوان برمیخوریم.
اوستادنامهها كه در گذشته مشحون از آگاهیهای دینی و موضوعات اساطیری بود، اینبار سرشار از موضوعات نصیحتآمیز و اخلاقی میشود. در آغاز اوستادنامهها همراه اسامی و امامان، نام عاشیقهای ماهر و استاد میآید و كلمات قصار آنان نیز ذكر میشود. هر عاشیق منظومهساز، با سخنان حكیمانه خود به حوادث جهان معنا میبخشد و مناسبت خود را به حوادث و وقایع اجتماعی بیان میدارد.
عاشیق علی گؤیچهلی نزدیك نود سال زیست و هفتاد سال به كار عاشیقی پرداخت. بسیاری از عاشیقهای ولایت گؤیچه كه در سدهٔ گذشته پای به عرصه نهادند، شاگرد او بودند.
درباره عاشیق علی بعدها منظومههای فراوانی ساخته شد. در منظومهای گفته میشود كه او در «دئییشمه» با عاشیقهای تركیه پیروز شد، و هم از این رو یكی از پاشاهای عثمانی او را به زندان انداخت.یكی دیگر از عاشیقهای این قرن عاشیق موساست كه وی نیز در ولایت گؤیچه به دنیا آمد و در سال ۱۸۴۰ م. در ۴۵ سالگی جهان را وداع گفت. وی قوشماهای زیبا و دلانگیزی دارد.تنها عاشیقزن توانای تاریخ ادبیات عاشیقی، عاشیق پریست كه در دهی به نام مارالیان در كنار رود ارس متولد شد.وی شاعرهای سخندان و باسواد، و عاشیقی توانا بود كه به همهٔ نامههای منظوم و منثور عاشیقها به شایستگی پاسخ میسرود.
در مناظرههایی كه با عاشیقهای توانای روزگار، از جمله عاشیق میرزهخان محمدبیك و نوا میرزا و حسن میرزا و دیگران كرد پیروز شد. مضمون اساسی شعر او محبت عمیق و صمیمیست:
از دست عشق تو فریاد برمیدارم،
درد من روزبهروز افزون میشود.
هر وقت شیوه رفتارت به یادم میآید،
بر سر دلم تیغها به رقص میآیند.
داد و فریاد از دست ناشیها،
جگر از آتش عشق سوخت.
من چه گویم كه از دست اشك دیدهام
قوها رم میكنند و بركهها میرقصند.
عاشیق پری شعرهای تنقیدی در افشای مظالم حُكام روس هم دارد. در مناظره با یكی از سرایندگان خانزاده میگوید:
خانزادهای، سخن از سخنت پیدا میكنم،
دروغ نگو، راست سخن گو،
تو خود از ظلم خودت بیخبری،
در هر جا تو را راهبر خطاب میكنند.
آدلف برژه خاورشناس آلمانی در مجموعهای كه از اشعار عاشیق پری گرد آورده، نوشته است: «در سال ۱۸۲۹ در روستای مارالیان ساحل ارس دختر زیبای هیجدهسالهای پیدا شد كه به كار عاشیقی میپرداخت... این دختر كه زیبایی وصفناپذیری داشت، اشعار دلانگیزی میسرود. با هر شاعر و عاشیق شناختهشده مناظره میكرد، غالب میآمد... بسیاری از سرودههایش در حافظه مردم نگهداری میشود».دیگر از عاشیقهای توانای این زمان، میتوان عاشیق محمد و عاشیق یحیادیلقم را نام برد. عاشیق محمد تا اواسط سدهٔ نوزدهم زنده بود. وی سرتاسر زندگی خود را در روستاها و كوهستانها به سر آورده است و اشعارش مشحون از اصطلاحات و تشبیهات طبیعی نظیر «برف ساوالان»، «باغ»، «گل»، «میخك»، «بچه آهو» و غیره است. ساختههایش باطراوت و زیباست.دیگر عاشیق رجب را میتوان نام برد كه به «كور عاشیق» مشهور بود. تغزل او نیز صمیمی و جاندار است. در سرودههای غنایی خود از دختری به نام «حوری» یاد میكند كه بر او دلباخته بود. عاشیق رجب در خلاقیت خود به مسائل اجتماعی نیز جا داده و از نابرابریها و مصایب اجتماعی سخن گفته است.عاشیق جاواد نیز در همین دوره میزیست و گذشته از شعرهای غنایی، سرودههای حكمتآمیز و پندآموز هم دارد. و هم با این واسطه میان روستاییان نفوذ كلام داشت. برخی از اوستادنامههایش ماهیت انتقادی هم دارد.در نیمهٔ دوم سدهٔ نوزدهم، ادبیات عاشیقی به اوج سیر تكاملی خود رسید و سه چهرهٔ برجسته پیدا آمد كه عبارتند از: عاشیق حسین شمكیرلی (۱۸۹۱ ـ ۱۸۱۱)، موللا جوما (۱۹۱۹ ـ ۱۸۵۵) و عاشیق علسگر (۱۹۲۶ ـ ۱۸۲۱).
در میان آنان موللا جوما درسخوانده و تحصیلكرده بود. با ادبیات كلاسیك و مكتوب آشنا و به زبانهای فارسی و عربی مسلط بود. خود در این باره گوید:
درس خوانده، از استاد تحصیل كردهام، عربی، تركی و فارسی را فرا گرفتهام.
اندیشهام در عرش و كرسی سیر میكند،
من معنای ژرف كتابها هستم.
نام اصلی «موللا جوما»، سلیمان و نام پدرش صالح بوده، و خود در یكی از روستاهای قصبهٔ نوخه متولد شده است.
موللا جوما عاشیق توانا و والاقدرتیست كه میتواند از گنجینه ادبیات شفاهی به شایستگی بهره گیرد و نغمههایی سیال و جوشان بسازد. و گهگاه، به سبب تسلط به زبان ادبی، از كلماتی ثقیل نظیر «تقدیر قضا» «دلالت»، «تراب» و غیره استفاده میكند، ولی به طور كلی زبان شعری او ساده و روشن است، تشبیهات و استعارههایش نیز طبیعی و جاندار است:
دل مهمان گرامیات را ننواختی
تا دم مرگ داغت از سینهام نمیرود،
ای لب زلال من، گریه مكن كه ـ
میترسم گونه گلگونت بپژمرد.
این گونه خون مریز، گریه مكن،
حیف است آن چشم خمار كه با اشك پر شود.
ای آهووش من، گریستی و ـ
چون «جوما» غم خود را عیان داشتی.
عاشیق جوما در سرودن تجنیس نیز مهارت داشت و مانند عاشیقهای برجسته، تجنیسهای موفق و پرمضمونی ساخته است.
عاشیق حسین شمكیرلی در انواع شعر عاشیقی طبعآزمایی كرده است. خود در این باره میگوید:
ششصد دیوانی و تجنیس دارم،
هفتصد معما، قیفیلبند، تخمیس،
هشتاد بحر طویل، نازنینم،
اگر مولا یارم باشد، اینك به نخجوان میروم.
از ساختههایش روشن میشود كه به تاریخ كهن و اساطیر تسلطی استادانه داشت و دارای جهانبینی گستردهای بود.
وی اشعار تربیتی و نصیحتآمیز نیز دارد. در یكی از سرودههایش میگوید:
آن كس كه عاشیق است، سخن از سر میسراید،
از كسانی كه سر به زیر دارند و دلشان از سنگ است،
و از دوستان بدجنس و بدنظر،
تولهٔ قدرشناسان محترمتر است.
عاشیق حسین شمكیرلی در پرورش عاشیقهای استاد و ماهر نقش بزرگی بازی كرده است. بیشتر عاشیقهای ماهر سالهای بازپسین، هنر از او آموختهاند. عاشیق میكیش چارداخلی و فرزند عاشیق چوپان از شاگردان او بودند.
اما برجستهترین نمایندهٔ شعر عاشیقی در اوایل قرن گذشته، و به طور كلی یكی از تواناترین عاشیقهای تاریخ ادبیات عاشیقی، عاشیق علسگر است .
دکتر ح.م.صدیق
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست