دوشنبه, ۸ بهمن, ۱۴۰۳ / 27 January, 2025
مجله ویستا

تجربه استریندبرگی در قالب اپرای پکن


تجربه استریندبرگی در قالب اپرای پکن

نگاهی به نمایش ”میس ژولی” به کارگردانی ”ویلیام سان” از کشور چین

اپرای پکن چیزی نا آشنا برای جشنواره‌های فجر ما در سال‌های اخیر نیست اما داستان نمایش "میس ژولی" به کارگردانی ژائو گون که امسال از چین در جشنواره تئاتر فجر ایران اجرا شد، داستان دیگری دارد.

این نمایش اثری بر اساس شیوه اجرایی اپرای پکن است که با نگاهی به نمایشنامه معروف آگوست استریندبرگ سوئدی اجرا می‌شود و به نوعی می‌توان آن را تجربه‌ای نمایشی در قالب شیوه اجرایی اپرای پکن دانست. در این اجرا، شیوه اجرایی اپرای پکن با وفاداری نسبی به عناصر آوایی و ظاهری آن، نمایش داده می‌شود؛ اما به طور قطع این اجرا یک اپرا نیست.

در این نمایش که بازیگران دیالوگ‌های خود را در قالب کلامی اپرای پکن با ریتم و موسیقی ویژه آن اجرا می‌کنند، بدعت‌ها و تجربه‌های نویی نهفته است که شاید استفاده از متن استریندبرگ در آن بی‌تأثیر نبوده است.

استریندبرگ در این نمایشنامه با توجه به نظریه "داروین"، درباره گزینش طبیعی و نژاد برتر و قوی و عبور عشق از حد و مرز تضاد طبقاتی به طرح داستان می‌پردازد و می‌توان این اثرش را مانند همه آثارش اثری روانشناختی و جامعه شناختی دید که تماشاگر همواره در مواجه با آثار این نمایشنامه نویس به تحلیل و بررسی لایه‌های عمیق روانکاوانه و جامعه شناسانه شخصیت‌ها می رسد.

استریندبرگ در نمایشنامه "میس ژولی" داستان دختری از یک خانواده ثروتمند و مرفه را روایت می‌کند که درگیر یک رابطه عاطفی با خدمتکار پدرش می‌شود و دختر در ابتدا به نوعی با استفاده از قدرت طبقاتی و جایگاه برتر اجتماعی‌اش پسر خدمتکار را مجبور به برقراری ارتباط و تبعیت از خواسته‌هایش می‌کند، اما پس از مدتی همه چیز شکل دیگری به خود می‌گیرد و پسر خدمتکار به عنوان جنس برتر در این رابطه فائق آمده و بر همه چیز سلطه می‌یابد.

نکته محوری در این اثر مانند دیگر آثار این نویسنده، تفکیک جنسیتی جامعه آن روز اروپا و قدرت طلبی، برتری گزینی و سلطه‌جویی مردان به عنوان جنس برتر بر زنان به عنوان جنس ضعیف است که در اجرای چین به دلیل استفاده از شیوه نمایش سنتی اپرای پکن این مفاهیم به طور عمیق ارائه نمی‌شود و قرار هم نیست که تماشاگر شاهد اجرای کامل و عمقی از این متن باشد.

ژائو گون با محور قراردادن سوژه این نمایش در دل شیوه اجرایی اپرای پکن، سعی می‌کند به تجربه‌ای تازه و تئاتری فراتر از شیوه مرسوم آیینی دست یابد.

در"میس ژولی" چین که متن آن را ویلیام سان و چونگ فانگ فی، نویسندگانی که طبق اطلاعات بروشور نمایش سالهاست متن‌های ایپسن و استریندبرگ را اقتباس کرده و در قالب نمایش کلاسیک چین به صحنه آورده اند، این متن استریندبرگ بازنویسی تازه‌ای می‌شود و داستان در چین مدرنیته و در روز عید پاک پیش از جشن سنتی سال نو می‌گذرد، در زمانی که مردم در تدارک جشن شیرهای رقصان هستند و ژولی دختر ملاک ثروتمندی است که در شب جشن به دلیل این که به تازگی نامزدیش را به هم زده تنها و مغموم است. پدر در خارج از شهر است و او در خانه تنهاست؛ بنابراین جین پیشخدمت پدر برای تغییر روحیه‌اش او را به مراسم جشن شیر می‌برد و لحظاتی را با او سپری می‌کند. جین برای ملاقات با دختر پیشخدمت خانه –کریستین- به آشپزخانه می‌رود و میس ژولی درهم می‌ریزد. او با دنبال کردن جین و فرستادن کریستین به دنبال کاری، شرایط را به گونه‌ای فراهم می‌کند تا پسر پیشخدمت را فریب دهد. پس از این که ژولی به خواسته‌اش می‌رسد ناگهان همه چیز شکل دیگری می‌گیرد و قدرت به دست جین به عنوان جنس برتر می‌افتد. جین بر ژولی آن قدر سلطه می‌یابد که از او می‌خواهد با دزدیدن پول‌های پدرش با او فرارکند، ژولی از انجام این کار ناتوان است و با قناری محبوبش به نزد جین باز می‌گردد و جین با عصبانیت به سرزنش او می‌پردازد و قناری دوست داشتنی‌اش را می‌کشد و ژولی سرخورده و دل شکسته با احساس یأس، بار دیگر خود را تنها می‌یابد و همه چیز برایش پوچ می‌شود.

نکته جالب در این اجرا استفاده از نمادهای بصری و شکل بازیگری آن برای بیان این تراژدی است. در این نمایش، بازی‌ها و طراحی گریم و بازیگر کاملا بر مبنای شیوه نمایش سنتی چین است؛ اما این عناصر به ویژه بازی‌ها با ظرافت خاصی برای بروز حالت‌های انسانی و واکنش‌های درونی شخصیت‌های اثر نمایشنامه‌نویس سوئدی است. در واقع کارگردان با استفاده کاملا کاربردی از حرکت‌های دست، صورت، بازی‌های آکروباتی، باله‌ و در نهایت ترکیب نشانه‌های اپرای "شهری" پکن که شامل آوازخوانی است و اپرای"جنگی"که در برگیرنده حرکات آکروباتیک، شیرین کاری‌های ماهرانه، المان‌هایی از هنرهای رزمی و نمایش است، ضعف‌ها و ناتوانی‌های درونی شخصیت‌ها و جامعه طبقاتی مطرح در نمایشنامه استریندبرگ را به نمایش می‌گذارد.

یکی از خصوصیات مطرح در شیوه اجرایی اپرای پکن این است که رفتار و حرکات بازیگران باید با زمان وقوع داستان هماهنگی داشته باشد و معمولا داستان‌ها در این نوع نمایشی به نوعی برگزیده می‌شوند که بسیاری از مفاهیم امروزی را هم بتوانند بیان کنند که در این اجرا کارگردان از این خصوصیت نیز در جهت بیان کنش نمایشنامه به خوبی استفاده می‌کند تا مفاهیم را به تماشاگر منتقل کند.

صندلی - تنها وسیله صحنه – در این اجرا یک کاربرد مفهمومی قابل توجه دارد و از آن در جهت بیان حالت‌های درونی و نشان دادن سلطه‌گری شخصیت‌ها برهم نیز استفاده می‌شود؛ در ابتدا با قرار گرفتن میس ژولی بر صندلی موقعیت بالاتر و برتری طبقاتی او بر جین پیشخدمت نشان داده می‌شود و سپس با تغییر موقعیت و در صحنه تسلط یافتن جین بر ژولی، جین بر صندلی می‌نشیند، می‌ایستد و رهبری اوضاع را به عهده می‌گیرد. همچنین تغییر چیدمان مختلف صندلی در طول اجرا، بیان نمادین از همه نهفته‌های درونی متن پیچیده استریند برگ در شیوه اجرایی کلاسیک نمایش چینی است که دیالوگ‌ها و مونولوگ‌هایش به لهجه پکنی خوانده می‌شود و بعضی از کلمات با شیوه خاصی که ویژه اپرا است، تلفظ می‌شود.

بازیگران این نمایش مانند بازیگران یک اپرای پکنی با شیوه خاصی با بازی گرفتن از چشم‌ها و حالات چهره‌شان برای القای بعضی معانی استفاده می‌کنند و در این اجرا نیز بازیگران هرچند کاملا وفادار به شیوه بازیگری اپرای پکن به اجرای نقش‌شان می‌پردازند، اما با تغییرات ریزی درمیمیک و حالت‌های صورت خود برای انتقال مفهوم و موضوع نمایشنامه از آن استفاده می‌کنند و در جهت بیان حالت‌های درونی و انسانی به آن کاربرد می‌دهند.

در کنار همه این خصوصیت‌ها و شیوه‌های بازیگری پکن که در این تجربه نمایشی استفاده می‌شود در مواردی مثل تعداد بازیگران، این اجرا ساختارشکنی می‌کند، به عنوان مثال در این اجرا تعداد بازیگران خلاف اپراهای پکن اندک(سه نفر) است، اما مثل بیشتر نمایش‌های کلاسیک شرق و اپراهای چین از نقش پوش زن یعنی مردی با لباس زن و در نقش زن استفاده می‌شود و در این اجرا تنها نقش ژولی را یک بازیگر زن ایفا کرده و پیشخدمت زن را نقش پوش مرد بازی می‌کند.

اغراق و نمادگری از ویژگی‌های اپرای پکن است و قرارداد گذاشتن با تماشاگر برای بیان بعد مکانی و زمانی و دیگر مفاهیم، نیز از ویژگی‌های این نوع نمایش سنتی چینی است‌. هر حرکت دست یا هر اشاره‌ بدنی در این اپرا بیانگر یک معنا و مفهوم احساسی است. مثلا دست و بدنی که تماماً در حال لرزش است، نشان‌دهنده خشم است و کشیدن یک آستین بیانگر تنفر، بالا بردن دست و عقب زدن آستین‌ها بیانگر تعجب و حیرت است، یا پوشاندن صورت با آستین برای نشان دادن خجالت، چنگ زدن آستین به معنای جنگیدن یا پشت سر بردن دست برای نشان دادن استحکام و مقاومت در برابر خطر، ساییدن دست به هم برای نشان دادن نگرانی یا یک دور چرخیدن در صحنه برای نشان دادن مسافت طولانی است که در این اجرا از همه این قراردادها استفاده می‌شود، اما با نگاه به متن و در قالبی تاره‌.

گریم و لباس در این اپرا اهمیت خاصی دارد و رنگ‌هایی که در گریم صورت به کار می‌رود، بیانگر خصوصیات اخلاقی و درونی شخصیت است، همچنین ماسک‌های مختلفی که خصایص عمده شخصیت‌ها را پررنگ و اغراق آمیز می‌کند، مهم است اما در اجرای "میس ژولی" از این نشانه‌ها در حد لزوم استفاده شده به طوری که لباس‌ها چندان هم اصیل نیستند و تنها المان‌هایی از رنگ و شکل لباس‌های اپرای پکن را دارند. همچنین از ماسک هم استفاده نشده و از قراردادهای رنگی گریم اپرا نیز با توجه به شخصیت‌های نمایشنامه استفاده شده است. به عنوان مثال از گریم دلقک، شخصیت ثابت اپراهای پکن، این بار برای شخصیت پیشخدمت زن که نقش آن را یک مرد بازی می کند، استفاده شده است.

موسیقی این نمایش نیز هرچند با تکنیک‌های موسیقیایی خاص اپرای پکن و ساخته شده ریتم‌ها و مولودی‌های این نوع موسیقی است، اما به صورت ضبط شده ارائه می‌شود و خبری از ارکستر و نوازندگان با موسیقی زنده و سازهایشان بر صحنه نیست. همچنین خبری از نوازندگان همراه کننده آوازخوانان نیست و بازیگران خود به تنهایی در صحنه آوازخوانی می‌کنند.

فروغ سجادی