یکشنبه, ۲۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 12 May, 2024
مجله ویستا

دوای این درد, «متادون» نیست


دوای این درد, «متادون» نیست

آمار اعتیاد در کشور رو به افزایش است به خصوص جوانان که قشر هدف به حساب می آیند

آمار اعتیاد در کشور رو به افزایش است؛ به خصوص جوانان که قشر هدف به حساب می آیند. توزیع مواد مخدر صنعتی در بین این قشر، رشدی فزاینده پیدا کرده و کارگاه ها و لابراتوارهای زیر زمینی تهیه و توزیع مخدرهای جدید، قارچ گونه می رویند و تکثیر می شوند. جامعه به شدت محتاج یک برنامه ریزی دقیق و مدون است تا ضربات مهلک و تباه کننده این افراد سودجو را خنثی کند.

حالا تصور کنید که دراین برهه حساس، تصمیم و سیاستگذاری اشتباهی صورت بگیرد؛ دیگر نه تنها عرصه را به سوداگران مواد تنگ نکرده ایم، بلکه موقعیت مناسبی نیز دراختیارشان گذاشته ایم! اسیر حاشیه خواهیم شد و اصل برجا خواهد ماند.

شاید کمی دقت به بیماران معتاد جامعه کافی باشد تا تغییرات محسوس و کاملا حساب شده ای را مشاهده کنیم که نشان از یک برنامه ریزی دقیق و مافیایی دارد. برنامه ای که تباه کردن جوانان، شاید تنها هدف کوتاه مدتش باشد.

امروزه مواد مخدری شایع شده که با مخدرهای قدیمی تفاوتهای زیادی دارد؛ با بررسی های صورت گرفته در این زمینه می توان راحت دریافت که مخدرهای امروزی، بسیارسهل الوصول و راحت به دست مصرف کننده می رسد و برای مصرف آن، تدارک و زمینه چینی، به شکلی که برای مصرف مخدرهای قدیمی لازم بود، احتیاج نیست. به طوری که می توان بسیار آسان، با وسائل ابتدایی و درهمه مکان ها آن ها را استعمال کرد. نه دود و بوی زیادی دارند و نه نیاز است که برای رسیدن به نشئگی، مقدار زیادی از آن را مصرف کرد. به علاوه، حجم کمی هم دارند و به راحتی می توان آنها را پنهان(!) کرد.

تغییرات حاصل شده تنها این نیست، سن مصرف نیز تغییر پیدا کرده است و با کاهش میانگین سنی در آمار افراد مصرف کنندگان مواد مخدر نیز روبه رو هستیم، و شاید از همه مهم تر اینکه، اثرات سوء مواد مخدر جدید، بیشتر برسیستم اعصاب و روان افراد است تا بر جسمشان.

به عبارتی، بازار سیاه مصرف مواد مخدر تغییر اساسی کرده است و حالا با محصولاتی مواجه هستیم که در گذر زمان تغییر می کنند و جایشان را به محصول خانمان برانداز دیگری می دهند. متغیرها هم زیادتر شده است و به تناسب طریقه مصرف، سن، جنسیت، شرایط مالی و فرهنگی وحتی اقلیمی، بازار تولید و توزیع گسترده تر شده و اصلا سیاستگذاری صاحبان این تجارت سیاه همین بوده است.

● کاهش آسیب یا قطع آسیب؟

برای مقابله و یا درمان افراد تحت سیطره چنین مافیای قوی و هوشمندی باید بسیار محتاط و حساب شده عمل کنیم. به عبارتی، درمقوله های پیشگیری و درمان اعتیاد که دو بحث متفاوت و درعین حال مرتبط هستند. بایستی دوراندیشی فراوانی به خرج دهیم و نباید با کسب اندک نتایج مثبت مقطعی و کوتاه مدت، این نتایج را به عنوان قانونی جامع به کار بگیریم.

دربحث اعتیاد همیشه دو هدف کاهش آسیب و قطع آسیب درنظر گرفته می شود. قطع آسیب که همان درمان قطعی است، اما کاهش آسیب یعنی درمان موقتی که تنها قادر است جلوی برخی ضررها را بگیرد و شبیه مسکن درد عمل می کند. دربسیاری از موارد که قطع آسیب بسیار سخت می شود، هدف از درمان اعتیاد باید محدود به کاهش آسیب شود اما این نگرش نباید آن قدر راحت باشد که درمواردی که می توان با تلاش بیشتر و یک سیاست گذاری دقیق به قطع آسیب رسید، فقط به کاهش آسیب اکتفا کرده و هیچ تلاشی برای درمانی نهایی بیمار انجام ندهیم.

امروزه بحث درمان اعتیاد توسط داروی «متادون» از جمله مواردی است که باعث دوگانگی و شک و تردیدهای فراوانی در امر درمان اعتیاد بین درمانگران و حتی بیماران شده است. دارویی که تنها توانایی کاهش آسیب را دارد و قادر به درمان بیماری نیست. زنگ خطری جدید به صدا درآمده است. توزیع فراوان و بی حساب «متادون» تبلیغات فراوان جهت درمان اعتیاد با این دارو و فراوانی مراکز متادون درمانی در شهرهای مختلف، موجب شده که خود این دارو، در طول زمان به یک ماده مخدر جدید و قانونی تبدیل شود!

البته این اولین بار نیست که چنین اتفاقی رخ می دهد؛ اگر کمی به گذشته برگردیم و به جامعه اروپا دقت کنیم، خواهیم دید که تبلیغات فراوان و گوشخراش کشف یک داروی جدید درمان قطعی و آسان اعتیاد و همچنین بیماریهای اعصاب و روان، همه اروپا و سپس دنیا را دربرگرفته بود. درحالی که آن داروی جادویی چیزی نبود جز «هروئین».

توزیع بی رویه این دارو (البته دیگر دارو نام مناسبی برایش نیست!) در بین بیماران، تبلیغات فراوان برای مصرف آن و یادآوری این نکته که تنها راه حل قطعی و درمان اعتیاد است، موجب رواج یکی از مهلک ترین مخدرهای دنیا شد که همه جوره (خوراکی، تدخینی، مشامی و تزریقی) قابل مصرف است. اشتباهی که بعدها خود محققین به آن اعتراف کردند.

شاید آنها نیز مانند برخی کلینیک های ترک اعتیاد کشور ما، تنها به فکر درمان بدون سختی کشیدن بیماران خود بودند و یا شاید تحت تأثیر تفکرات معتادگونه بیمارانی قرار گرفته بودند که به دنبال ترک راحت می گشتند، غافل از اینکه این بیماری مشابه بیماریهای جسمی نیست و بعد روانی آن چه بسا مهم تر و قوی تر از بعد جسمانی اش باشد.

● تکرار تجربه تلخ اروپاییان

درمان راحت و بی دردسر که از توجه زیاد به ابعاد جسمانی بیمار و بی توجهی به بعد روانی بیماری اعتیاد نشأت می گیرد، می تواند عاملی باشد برای مصرف و عودهای مکرر بیماری. در مورد داروی متادون نیز متأسفانه تاریخ درحال تکرار است. دارویی که به عنوان مسکن، برای بیمارانی ساخته شده است که با سرطان دست و پنجه نرم می کنند و به کمک آن می توانند بر دردهای فراوان ناشی از شیمی درمانی فائق آیند. یا آن دسته ازبیمارانی که به دلیل دردهای جسمانی فراوان، به مسکن نیاز دارند، شاید هم برای بیماران تزریقی که ممکن است با تزریق موادمخدر، برای خودشان و محیط اطرافشان، شیوع بیماری های عفونی نظیر ایدز را موجب شوند و یا حتی برای مکانهای نظارتی مثل زندان ها که با اعمال قانون قوی قابل کنترل می باشند... یعنی در مواردی که هدف، کاهش آسیب بوده است نه درمان!

این درحالی است که بر پایه آمار، نتایج استفاده از این دارو برای درمان بسیار نامطلوب است. به طوری که در بسیاری از موارد که می شده بیمار را با چند روز کنترل و نگهداری تحت درمان قرار داد، با تجویز این دارو، نه تنها درمان رخ نداده، بلکه بیمار وارد جریان تازه ای از مصرف موادمخدر شده است. تا جایی که بسیاری از این دست بیماران، اذعان دارند که علائم قطع مصرف متادون (به اصطلاح عامیانه: خماری) در مواردی بسیار شدیدتر از ماده مخدری است که مصرف می کرده اند و اثرات وابستگی روانی این دارو نیز گاهی شدیدتر از موادمخدر گزارش شده است.

در یک تحقیق ساده در بین ۶۲ بیمار که با قرص و یا شربت های متادون در حال درمان بودند، بعد از دوماه، ۴۵ نفر از آنها به ادامه درمان و افزایش دوز متادون اصرار داشتند و با کم کردن داروی متادون خود مخالفت کردند، در این افراد علائم وابستگی به این دارو به وفور مشاهده می شد. بعداز گذشت شش ماه، ۲۳ نفر از این بیماران که پرسشنامه هایی را پرکرده بودند، اعتراف به خستگی و عدم رضایت و همچنین وابستگی جسمانی و روانی شدیدی به داروی متادون کرده و خواستار راه حلی برای قطع یکباره این دارو بودند.

البته باید اذعان داشت که داروی متادون، در برخی موارد نتایج خوبی را به همراه داشته است و می توان از آن به عنوان داروی مفید برای کمک به درمان اعتیاد نام برد ولی نمی توان آنرا تنها راه حل درمان اعتیاد دانست. اما زنگ خطر هنگامی به صدا درمی آید که این دارو در معرض عموم جامعه قرار بگیرد و بی حساب و کتاب و کنترل نشده توزیع شود. جایی که متوجه شویم که خرید و فروش این داروی مخدر، در بین جوانان رایج شده و به طرق خوراکی و حتی تزریقی مورد استفاده قرار می گیرد.

● موثرترین راه درمان اعتیاد

برخی برای درمان اعتیاد، به روش هایی مانند متادون درمانی و غیره روی می آورند در حالی که، راه های بسیار موثری هست که به قول معروف «امتحان پس داده»اند و به میزان بالایی موفقیت در پی خواهند داشت. یکی از این راه ها که موفقیت زیادی هم در امر درمان اعتیاد داشته، بستری و کنترل علائم بیمار برای چند روز و سپس انتقال سریع بیمار به جلسات گروه درمانی است. اگر بیماران معتاد را در محیطی مناسب و تجهیز شده مطابق استانداردهای درمان اعتیاد، چند روز نگهداری کرده و علائم جسمانی ناشی از قطع مصرف مواد مخدر را با داروهای رایج و ساده کنترل کنیم و پس از بهبودی علائم وابستگی جسمانی، آن ها را وارد گروه های درمانی و کلاسهای روان شناسی و مددکاری نماییم، نتیجه بسیار موفقیت آمیزی را شاهد خواهیم بود. اگر این کار را برای آن دسته از بیمارانی که زمان زیادی از شروع مصرف مواد مخدر آن ها نمی گذرد، در منزل انجام دهیم، نتیجه بسیار موثرتر خواهد بود.

درمان این بیماری با استفاده از داروهایی مثل متادون یا ترامادول، برای بیمار بسیار لذت بخش و آسان تر است در حالی که باید این نکته را مدنظر قرار دهیم که توجه صرف به راحتی و لذت بخش بودن درمان در این نوع از بیماران، اغلب نتیجه عکس داده است. این همان حلقه گمشده درمان بیماران معتاد است. البته می توان از تلفیق چند روش هم برای درمان این بیماری بهره جست؛ موثرترین رویکردی که در جهان برای درمان این بیماری مورد استفاده قرار گرفته، روش درمان بستری است که در کمپ صورت گرفته و همراه با گروه درمانی و تزریق افکار و اخلاقیات صحیح به روان بیماران، به خوبی جواب داده است.

تجربیات نشان می دهد که در بسیاری از موارد، روش های سنتی و قدیمی درمان اعتیاد نتایج خوبی را به همراه داشته و بیمار ارزش سختی و رنجی را که در مبارزه با وسوسه های این بیماری داشته و همفکری و همکاری مستمر با همدردانی نظیر خود را می داند و با مرور این عجز و سختی ها بهتر می تواند درمان را قبول کند و مدت زمان زیادتری را به دور از مواد زندگی کند.

جایی که پزشک و بیمار هر دو یک درد را تجربه کرده اند و می توانند بعد از «تولد دوباره» نیز به یکدیگر کمک کرده و مراقبان خوبی برای هم باشند. کسانی که از سقوط نجات یافته اند و حالا قدرت دست گیری و هدایت این نوع بیماران را هم کسب کرده اند.