جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

اگر چیزی بدهید چیزی می گیرید


اگر چیزی بدهید چیزی می گیرید

روند شکل گیری مسئولیت پذیری در فرزندان

● لوبیای دروغ لای کتاب

در آشفته بازار نشر کتاب های به اصطلاح روانشناسی که مثل نقل و نبات بر سر و روی قفسه های کتابفروشی ها می ریزد و مدعی است با لوبیای سحرآمیز واژه هایش می تواند خوشبختی را در دو دقیقه به چنگ خواننده اش بیاورد و حداکثر در یک هفته مخاطبش را به چنان تمکن مالی برساند که با ته مانده پول خرد جیبش، جزیره ای مجلل در فلان نقطه عالم بخرد، انتشار کتاب هایی که با بهره گیری از متخصصان مجرب روانشناسی، روانپزشک ها و مشاوران به اختلال های رایج در ذهن ها و زبان ها و رفتار مردم می پردازد فرصت بسیار مغتنمی است.

در این مجال به خلاصه ای از مباحث کتاب «روند شکل گیری مسئولیت پذیری در فرزندان» تألیف دکتر عبدالحسین رفعتیان روانکاو و روانپزشک که به تازگی انتشار یافته موضوعاتش را با پرهیز از اصطلاحات دشوار و بحث های صرفاً تئوریک، برای عامه مردم قابل استفاده کرده است.

● مسئولیت پذیری در مقدمه

مؤلف در ابتدای کتاب به تعریف مسئولیت پذیری، چگونگی شکل گیری وابستگی و استقلال، شرایط و چگونگی مسئولیت پذیری در فرزندان، نقش تنبیه و تشویق در مسئولیت پذیری کودکان، سیستم تبادل در خانواده، مبارزه برای کسب قدرت و رابطه مبتنی بر برابری یا مبارزه قدرت می پردازد، این که فرزندان چه مسئولیت هایی را باید به عهده بگیرند، چرا فرزندان مسئولیت های خود را انجام نمی دهند و اگر این گونه شد چه باید کرد، مسئولیت پذیر نبودن فرزندان از چه زمانی آغاز می شود و چه زمانی این موضوع نشانه بیماری است. نویسنده در مقدمه کتاب با طرح این موضوع که اگر والدین از مسئولیت پذیری های خود شانه خالی کنند، فرزندان آنها به لحاظ روانی و عاطفی به بلوغ نمی رسند، می نویسد: «جامعه باید از پی بردن به آرزوها و شناخت خواست ها و افق های کسانی که هنوز زیر بار مسئولیت های سنگین نیستند تکان های جدیدی بخورد. در اثر جا خالی کردن بزرگسالان است که نوجوان به طور زودرس و طی روندی کاذب، بالغ، بزرگ یا پیر می شود.»

● فاصله زمانی «حس کمبود چیزی» تا «برآوردن آن»

مسئولیت پذیری این گونه تعریف می شود: «قابلیت پذیرش، پاسخگویی و به عهده گرفتن کاری که از کسی خواسته می شود و شخص حق دارد آنها را بپذیرد یا رد کند ... اگر نوجوان احساس کند با زور او را مجبور به انجام کاری کرده اند ممکن است خود او هم چنین روشی را در پیش بگیرد، یعنی علاوه بر نپذیرفتن آن مسئولیت سعی می کند از طریق همین زورگویی یا لجبازی به خواسته های خود دست پیدا کند. فرزندان که رشد و بالندگی آنها همراه با استقلال باشد مسئولیت پذیرتر بار می آیند...»

دکتر رفعتیان با بیان این که فرزندان از همان دوران کودکی باید درک کنند در برابر چیزی که می گیرند چیزی باید بدهند، معتقد است وابستگی کمکی به مسئولیت پذیری فرزندان نمی کند، از طرفی مسئولیت پذیری ژن خاصی ندارد و ارثی نیست، بلکه معنا و مفهومی قراردادی، اخلاقی و تربیتی است.

نویسنده در ادامه با تعریف مفهوم وابستگی در انسان از جنینی تا نوزادی و دگردیسی آنها از وابستگی کامل به وابستگی نسبی (با ابراز تمایلاتی چون گریستن، جیغ زدن، بی تابی کردن) با ذکر مثال هایی از جمله توهم خوردن شیر مادر با مکیدن شست و در ادامه قرار گرفتن در معرض گرسنگی فیزیولوژیک و پناه بردن به مادر اعتقاد دارد: «نوزاد از شش ماهگی تا یک سالگی به این وابستگی پی می برد و تازه می فهمد که مادری هم وجود دارد ... [از طرفی] فاصله زمانی میان «حس کمبود چیزی» تا «برآوردن آن» به کودک یاد می دهد که همه کارها فوراً انجام داده نمی شود و باید صبر کرد ... کودک باید درک کند که قرار نیست هر چه او می خواهد فوراً در اختیارش قرار گیرد ... این الگو باید از کودکی آغاز شود و تا نوجوانی و جوانی شکل بگیرد ... لازم است او به مرور بفهمد که برای برآورده شدن خواسته هایش باید تلاش کند. کسی که فضای خواستن را درک نکرده یا خواسته هایش بدون این که قدمی در جهت آنها بردارد برآورده شده به معنی واقعی مصرف کننده بوده و احساس می کند زندگی و اجتماع به او بدهکار است ... البته توجه بیش از حد والدین به خواسته های فرزندان معمولاً به دلیل محرومیت هایی است که خود تجربه کرده اند.»

● والدین مسئولیت پذیر، فرزندان مسئولیت پذیر بار می آورند

مؤلف با برشمردن شرایط مسئولیت پذیری فرزندان، پیش نیاز مهم این مؤلفه را مشروط نکردن عشق و محبت والدین به فرزندان به پذیرش مسئولیت از جانب آنها می داند و می نویسد: «کودک باید این حس را در فاصله سنی تقریباً ۲ـ ۱‎/۵ سالگی تجربه کند ... [چرا که] احساس امنیت درون کودک با حس دوست داشته شدن شکل می گیرد، [از طرفی] والدینی که مسئولیت پذیر نباشند نمی توانند فرزندان مسئولیت پذیر داشته باشند یا بچه ها را به سوی بلوغ زودرس و کاذب می رانند.

● پیش شرط مسئولیت پذیری؛ واگذاری نقش فعال

دکتر رفعتیان، مسئولیت پذیر شدن فرزندان را در گرو شناخت توانایی آنها و در گام بعدی واگذاری نقش فعال در جهت پیشبرد اهداف خانواده می داند؛ اتفاقی که متأسفانه و به ویژه امروزه در بسیاری از خانواده ها رخ نمی دهد. بسیاری از والدین تصور می کنند پدر، مادر ایده آل یعنی پدر و مادری که تمام مسئولیت های خانواده را به دوش می کشد بنابراین معلوم است فرزندان این خانواده وابسته بار می آیند.

اما شاخصه دیگر مسئولیت پذیری فرزندان که در کتاب مطرح می شود فراتر از دایره خانواده است، به این معنی که کودک یا نوجوان با الگوبرداری از معلمان و مربی های خود ممکن است حس کند آنها انتظاراتی از او دارند که خودشان رعایت نمی کنند.

● مسئولیت پذیری در گرو تصویر مسئولیت در ذهن

نکته بسیار مهمی که در کتاب مطرح می شود و طبیعتاً در شکل گیری روند مسئولیت پذیری نقش دارد تصویری است که والدین از مسئولیت در ذهن کودک ایجاد می کنند: «برای مثال اگر از فرزندمان مسئولیت بیرون گذاشتن کیسه زباله، چیدن میز یا جمع کردن سفره را می خواهیم تصویری که از این کارها به او ارائه می کنیم بسیار مهم است. اگر این کارها را به عنوان کارهایی بی ارزش، خسته کننده، بی خود و مزاحم به او معرفی کنیم طبیعی است که او نمی پذیرد.» درواقع با «تغییر زاویه دید» کودک کاری را که ممکن است در ظاهر خسته کننده یا مورد پسند او نباشد انجام می دهد. البته نویسنده بلافاصله به والدین تذکر می دهد: «والدین توجه داشته باشند که همیشه باید با کودک خود صادق باشند و کار بی ارزش را به دروغ برای کودکشان با ارزش و بزرگ نکنند.»

در ادامه کتاب به تأثیر تنبیه و تشویق در مسئولیت پذیری کودکان اشاره می شود. به این معنا که والدین بایستی از تحقیر کودکان در مسئولیت هایشان بپرهیزند و در گام اول از تشویق در حد امکانات خود استفاده کنند و تنبیه (عامل پیشگیری) فقط به شکل محروم کردن از یک رشته امکانات رفاهی باشد: «اگر اتاقت را مرتب نکنی، پول تو جیبی ات کم می شود یا اجازه نداری به تولد دوستت بروی یا ...»

● باید چیزی بدهی تا چیزی بگیری

از دیدگاه مؤلف، «پایداری مسئولیت پذیری» برای نوجوان معطوف به این است که او باور کند روی حرفش حساب می کنند و به نظراتش احترام می گذارند. در این صورت فرد از وابستگی کامل بیرون می آید و در پرتو مسئولیت پذیری، قدرت تصمیم گیری می یابد. از طرفی «تبادل» نیز عنصر مهمی در این میان است، به این معنا که: «در برابر چیزی که به دست می آوری باید چیزی بدهی یا کاری بکنی ... وقتی با فرزندتان حرف می زنید باید نگاه کند و جواب دهد. او هم انتظار دارد وقتی با شما صحبت می کند به او نگاه کنید و جواب بدهید.»

● هرم قدرت خانواده باید شفاف و اقناعی باشد

مبحث دیگر کتاب به «شکل هرم قدرت» در خانواده می پردازد که از سنت هر خانواده تبعیت می کند. دکتر رفعتیان اعتقاد دارد شفاف بودن هرم و رأس آن برای اعضای خانواده عنصر کلیدی است. مؤلف گوشزد می کند که هرم قدرت در خانواده مثل سازمان های نظامی بی چون و چرا نیست و بایستی به صورت اقناعی اداره شود، از سویی همه افراد خانواده بایستی احساس کنند در این هرم مکمل هم هستند و در امور خانواده نقش دارند. ادامه این بحث تأکید بر برابری (نه یکسان بودن) حق بیان خواست ها و نیازهای والدین و فرزندان است، با این تبصره و تذکر که تفکر و برداشت غیرواقعی از برابری، نظم و ترتیب زندگی را به هم می ریزد: «ممکن است فرزندی بگوید چون پدر مادر من تا ساعت دوازده شب تلویزیون تماشا می کنند من هم باید تماشا کنم. این برابری برای بچه فایده ای ندارد.»

نکته دیگر در این باره به زعم نویسنده این است که خشم و عصبانیت بچه ها خیلی وقت ها ممکن است منطقی نباشد ولی والدین باید به فرزندانشان نشان بدهند که از خشم آنها نمی ترسند و در برابر آنها عقب نشینی نمی کنند. وقتی کودکی عصبانی است باید به او بگویند: «برو اتاقت و هر وقت عصبانیت ات فروکش کرد بیا منطقی صحبت کنیم.»

● تنبلی، اینرسی سلول ها

اگر در طبیعت و در دنیای فیزیک قانونی به نام «اینرسی» (تمایل اجسام به سکون) وجود دارد این تمایل به سکون نه در ملکول ها که در سلول ها و در انسان قالبی به خود می گیرد که همه به نوعی با آن آشنا هستیم؛ تنبلی.

دکتر رفعتیان از «تنبلی» به عنوان قانون «کمترین رنج» نام می برد و معتقد است وقتی مسئولیتی به عهده فرزندتان می گذارید او باید بفهمد اگر این مسئولیت را انجام ندهد کس دیگری نیز آن را انجام نخواهد داد، نه این که پدر و مادر با یک تأخیر زمانی آن مسئولیت را انجام دهند: «البته کودک باید درک کند که قبول این مسئولیت به منزله تسلیم شدن نیست، بلکه به معنی به دست آوردن هویت و احترام است.»

*تناسب بین مسئولیت و توانایی های فکری، جسمی و عاطفی

نویسنده کتاب «مسئولیت پذیری» اعتقاد دارد که بین مسئولیت فرزندان و توانایی های فکری و جسمی و عاطفی آنها باید تناسب وجود داشته باشد ... نه وظیفه ای که دیگران از زیر بار آن شانه خالی کرده اند: «والدین نباید اجازه بدهند مسئولیت های سنگینی بر دوش فرزندانشان بیفتد (حتی اگر خود آنها متمایل باشند)»

● اتاق فرزندان قلمرو آنهاست

دیدگاه مطرح شده در کتاب بیانگر پذیرش اختلاف سلیقه ها و مخالفت های فرزندان به مثابه نوعی سوپاپ اطمینان خانواده است، اما این اختلافات وقتی مفید هستند که باعث شوند گفت وگوهای تازه ای شروع شود.

از طرفی اگر اختلافات حل نشد باید تحمل کرد چون بعضی کشمکش ها حل شدنی نیستند. نکته هوشمندانه ای که مؤلف تذکر می دهد رابطه «به رسمیت شناخته شدن استقلال فرزندان» و «مسئولیت پذیری» آنها است: «اتاق فرزندان، سرزمین و قلمرو آنها است. والدین حق ندارند بی اجازه به قلمرو فرزندانشان وارد شوند. اتاق آنها سرزمین آنها است و آن گونه که بخواهند به آنها نظم می دهند ...»

اگر والدین به فرزندشان بگویند چرا در اتاق را بستی، او متوجه می شود این اتاق متعلق به او نیست پس لزومی هم به مرتب کردن آن نمی بیند.

نکته ارزشمند دیگر دکتر رفعتیان برای والدین این است که پیش از آن که فرزندان را به عدم مسئولیت پذیری متهم کنید بایستی شعاع دایره این رفتار او را بسنجیم. این که: «آیا او نسبت به همه کس و همه چیز بی مسئولیت است اگر بی مسئولیتی او فقط در رابطه با خانواده اش باشد مشخصاً مشکل ارتباطی معینی وجود دارد، مثلاً ممکن است شیوه ای برای ابراز خشمش باشد.»

شکوفه شیبانی