جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
معصومیت کودکی و تعصب بزرگسالی
فیلم درخت زندگی ساخته ترنس مالیک، اثر سینمایی جاهطلبانه یک کارگردان بزرگ است. با وجود کوشش فراوان برای دستیابی به جایگاه رفیعی مانند فیلم «دوهزار و یک: اودیسه فضایی» استنلی کوبریک، درخت زندگی تا حدی، دارای قدرتی استادانه است، قدرتی که غریب به اکثر فیلمها فاقد آنند. این فیلم درباره مسالهیی خاص است و حتی عدم موفقیت آن نیز به نوعی جالب است. در واقع درامی شخصی و کم اهمیت است درباره بلوغ پسربچهیی که در دهه ۵۰ زندگی میکند و مسیری که در راه رسیدن از کودکی به نوجوانی، میپیماید. هنگامی که فیلم را در این محدوده قرار میدهیم، درخت زندگی بهترین چیزی است که مالیک برای ارایه دارد. اما وقتی به حوزههایی که مرتبط با وجوه معنوی، فلسفه هستی و بازسازی آینده کاراکتر اصلی هستند، وارد میشود از موفقیت کمتری برخوردار است. با وجود این موضوع، فیلم به طرز نفسگیری زیبا و تاثیرگذار است. و با اینکه مقداری از یک شاهکار مدرن فاصله دارد، بهترین چیزی است که تاکنون در سال ۲۰۱۱ دیدهام.
قسمت عمده درخت زندگی درباره تقلای جک اُبرایان (هانتر مک کراکن) در سالهایی است که معصومیت کودکی را از تعصب بزرگسالی جدا میکنند. به عنوان فرزند بزرگ خانواده در میان سه پسر، جک بار سنگین انتظارات را بر دوش میکشد که موجب رنجش وی میشود. او پدر سختگیرش را (برد پیت) به عنوان یک دیکتاتور میبیند و مادرش را (جسیکا چستین) فردی ضعیف، چرا که در مقابل همسرش نمیایستد. هرچه جک بزرگتر میشود بیشتر خشم ناشی از این وضع را فرو میخورد تا اینکه کاسه صبرش لبریز میشود. در این میان، اتفاقات روزمره از دریچه نگاه جک نشان داده میشوند و نیز قسمتهایی وجود دارد که به درک والدین وی کمک میکند، بخشهایی که شخصیتپردازیها را تکمیل کرده و به تماشاگران اجازه میدهد تا به این واقعیت پی ببرند که خانواده اُبرایان، نمونه یک خانواده معمولی هستند که در دهه ۵۰ در حومه مکزیک زندگی میکردهاند. مادر بچهها را ناز و نوازش میکند و پدر سختگیر است، اما هر یک فرزندانشان را به سبک خویش دوست دارند.
علاوه بر ارایه این افسانه کوچک شخصی، مالیک تلاش میکند چیزها را در قالبی وسیع و متافیزیکی قرار دهد و در به ثمر رساندن این تلاش نسبت به آن هنگام که واقعیت تجربیات دوران رشد جک را بازسازی میکند، از توفیق کمتری برخوردار است. فیلم گهگاه جلو میرود و جک را در دوران بزرگسالی نشان میدهد (با بازی شان پن) که در حال تطبیق خویش با انبوه ساختمانهای بتنی شهر است. همچنین در اوایل فیلم، قطعهیی ۱۵ دقیقهیی در میانه ماجرا وجود دارد که به شرح چگونگی آفرینش زمین، آغاز زندگی، دوران دایناسورها و نشانههای به وجود آمدن انسان پرداخته است. با وجود اینکه این سکانس به اندازه خودش لذتبخش است اما این حس را ایجاد میکند که به مستندهای شبکههای تلویزیونی مانند کانال تاریخ یا کانال اکتشاف تعلق دارد تا به فیلم درخت زندگی. من میتوانم درک کنم که مالیک قصد دستیابی به چه چیزی را دارد اما گمان نمیکنم که او به هدفش رسیده باشد. سکانس آفرینش دامنههای فکری فیلم را گسترش نمیدهد بلکه به حقیقتی شگرفتر درباره جایگاه افراد در تسلسل زمان و مکان اشاره میکند. و صحنههای مربوط به «شان پن» تضمین میکند که جک در بزرگسالی تبدیل به مردی میشود که به هدف زنده بودن شک دارد. این صحنهها بسیار غیرضروری هستند مگر در جهت فراهم کردن بازهیی زمانی برای حضور شان پن در فیلم. برخلاف خیلی از فیلمهایی که درباره دوران بلوغ ساخته شده، درخت زندگی موفقیت یا شکستش را بر پایه تواناییاش در ایجاد حس نوستالژی بنا ننهاده است. تصویری که مالیک از دهه میانی قرن گذشته ارایه میدهد بطور بیرحمانهیی دقیق بوده و بدیها را در کنار خوبیها بدون هیچ کاستیای تشریح میکند. فیلم دارای دو نقطه قوت است: اینکه از لحاظ تصویری شگفتآور است (یکی از مشخصههای پایدار آثار کارگردان- ادعایی که میتوان درباره چهار اثر قبلی وی نیز جدا از نقاط ضعف یا قوتشان داشت) و دیگر اینکه ماهیت اصلی آن دوران و کاراکترها را در اندک زمانی نشان میدهد. به عنوان مثال صحنهیی را در نظر بگیرید که در آن جک به پدرش که در حال کار روی ماشین است نزدیک میشود. نگاه مختصر کاراکتر (و دوربین) به جک در حال بلند کردن ماشین، برای رساندن مقدار زیادی از اطلاعات بسنده میکند. این صحنه میتواند به سادگی نادیده گرفته شود، چیزی گفته یا کاری انجام نمیشود. اما ما درک میکنیم. درخت زندگی سرشار از لحظاتی همانند این صحنه است. صحنههای بیاهمیتی که یک کل را تشکیل میدهند. هیچ شخصیت خوب یا بدی در فیلم مالیک نیست، کاراکترهای او تنها انسانهایی معمولی هستند در فراز و نشیبهای مشکلاتشان. صحنههایی که جک در آنها بزرگسال است نکته خاصی ندارند جز اینکه ترکیببندی کادرها فراتر از حدانتظار است (شاتهای زیادی از زاویه پایین هستند که برجها را پر ابهتتر از آنچه که هستند جلوه میدهند). آن وجه از کاراکتر که توسط «پن» بازی شد بسیار ضعیف پرورده شده بود؛ به سختی میشد به خود بازیگر توجه نکرد. خطر ایفای چنین نقشهایی توسط یک هنرپیشه مشهور این است که هویت این هنرپیشه هرگز توسط نقشش مستور نمیشود. با وجود اینکه شان پن هنرپیشه خوبی است اما او یک ستاره است و ما هنگام تماشا کردن فیلم، شان پن را میبینیم نه جک اُبرایان را. برعکس برد پیت زمان و فرصت این را دارد که در نقشش فرو رود.
«پیت» عالی است، همینطور «جسیکا چستین»، چهرهیی نسبتا جدید که بزودی امتیازات جدیدی به سوابق کاریاش اضافه خواهد شد. البته بازی «پیت» و «چستین» در سایه بازی هانتر مک کراکن قرار میگیرد، کسی که به خاطر بازی معتبر و خالصانهاش در نقش جک، به عنوان یکی از بهترین بازیگران جوان این سالها به رسمیت شناخته شده است. این نخستین حضور وی در فیلمی سینمایی است؛ مشاهده اینکه جریان حرفهییاش او را به کجا سوق خواهد داد میتواند جالب باشد. به هر حال، هرکسی آرزوی چنین شروعی را دارد. جنجالیترین عنصر فیلم درخت زندگی گمانه زنی به وسیله جلوههای ویژه درباره تاریخچه سیاره زمین است.
استفاده از دادههای جمع کثیری از دانشمندان در ساخت این بخش، موجب شده مالیک خود را از معرض انتقاد درباره اشتباهات موجود در فیلم و نیز تجاری بودن آن در امان نگه دارد (البته، میتوان به طعنه اضافه کرد که درخت زندگی فیلم خوبی برای فصل تابستان است که تحولات ناگهانی، دایناسورها و انقراض تمام موجودات بر اثر برخورد شهاب سنگ را شامل میشود). با این وجود، اضافه شدن این قسمت به نظر مصنوعی و اجباری میآید و به اکثر بینندگان حس جدا شدن از متن فیلم دست میدهد و صدای متمایز راوی که گهگاه برای وصل کردن این قسمتها روی فیلم میآید، به هیچ عنوان به هدف موردنظر دست نمییابد. کسی نمیتواند بدون لحاظ کردن ترکیببندی کادرها از فیلم مالیک سخن بگوید. تعداد فیلمسازان زندهیی که چنین توجهی به سینماتوگرافی و موسیقی مبذول میدارند، بسیار کم است.
دیالوگها در فیلم درخت زندگی پراکندهاند؛ آهنگساز، الکساندر دسپلت (که هم از موسیقی ساخته خود و هم از قطعات کلاسیک استفاده میکند) فواصلی را که معمولا در آنها انتظار شنیدن دیالوگها را داریم با موسیقی پر میکند. موسیقی او، همانند تصاویری که توسط امانوئل لوبزکی روی پرده آورده شدهاند، به احساسات کاراکترها رنگ و عمق میبخشد؛ احساساتی که بدون نیاز به خودنمایی، بر آنها تاکید میشود. درخت زندگی همانند اثر قبلی مالیک، دنیای جدید، دارای صداها و تصاویری زیباست اما درگیری احساسی بیشتری ایجاد میکند. این اثر بیشتر مبتنی بر سبک است تا مفهوم. با وجود اینکه قسمت آفرینش و بخشهای مربوط به شان پن موثر واقع نشدهاند (با وجود ارتباط ریشه ای شان)، اما زننده نیستند و چیزی از کلیت فیلم نمیکاهند. این داستانی خوب، از نظر احساسی غنی و کاراکترمحور است و میتوانست بهتر هم باشد. همانطور که رابرت براونینگ نوشته است، خواست انسان باید فراتر از تواناییهایش باشد، چیزی که مالیک با تمام وجود حس کرده است.
جیمز براردینلی
ترجمه: آیدا محمودی
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
تعمیر جک پارکینگ
خرید بلیط هواپیما
ایران اسرائیل غزه روسیه مجلس شورای اسلامی نیکا شاکرمی روز معلم معلمان رهبر انقلاب مجلس بابک زنجانی دولت
هلال احمر یسنا آتش سوزی قوه قضاییه پلیس تهران بارش باران سیل شهرداری تهران آموزش و پرورش فضای مجازی سازمان هواشناسی
حقوق بازنشستگان بانک مرکزی قیمت خودرو قیمت طلا قیمت دلار بازار خودرو خودرو دلار سایپا ایران خودرو کارگران تورم
سریال تلویزیون نمایشگاه کتاب مسعود اسکویی عفاف و حجاب سینما سینمای ایران دفاع مقدس موسیقی
رژیم صهیونیستی آمریکا جنگ غزه فلسطین حماس اوکراین چین نوار غزه ترکیه انگلیس ایالات متحده آمریکا یمن
استقلال فوتبال علی خطیر پرسپولیس سپاهان باشگاه استقلال لیگ برتر ایران تراکتور لیگ برتر رئال مادرید لیگ قهرمانان اروپا بایرن مونیخ
هوش مصنوعی تلفن همراه گوگل اپل آیفون همراه اول تبلیغات اینستاگرام ناسا
فشار خون کبد چرب بیمه بیماری قلبی کاهش وزن دیابت داروخانه