جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

‹‹جامعه تعلیمات اسلامی››


‹‹جامعه تعلیمات اسلامی››

یكی از وجوه دین مبین اسلام, تعلیم و تعلم است و ارج و اهمیت آن به اندازه ای است كه می توان اسلام را دین تعلیم و تربیت و علم دانست این حقیقت را از صریح آیات و روایات دینی می توان دریافت و آن را در شیوه و سیرهٔ عملی معصومین علیهم السلام دید

یكی از وجوه دین مبین اسلام، تعلیم و تعلم است و ارج و اهمیت آن به اندازه‌ای است كه می‌توان اسلام را دین تعلیم و تربیت و علم دانست. این حقیقت را از صریح آیات و روایات دینی می‌توان دریافت و آن را در شیوه و سیرهٔ عملی معصومین علیهم‌السلام دید. دینی كه اسیران جنگی را در ازای سوادآموزی به مسلمانان آزاد كند جای تردیدی در اهمیت تعلیم و تعلم باقی نمی‌گذارد. اما استعمار برای سلطه بر كشورهای جهان و از جمله كشورهای مسلمان ناگزیر می‌بایست نظام آموزش و پرورش دینی و ملی آنها را براندازد و براساس فرهنگ استعماری خود آن را تأسیس و تقویت كند. رجال آزاده و مسئول در گوشه و كنار جهان اسلام برای تأسیس، حفظ و تقویت مدارس غیروابسته به رژیم‌های دست‌نشاندهٔ استعمار، اهتمام بلیغی نمودند و از جمله در ایران اسلامی اینگونه مجاهدت‌ها و كوشش‌های ارزشمند تاریخی، كاملاً محسوس بود. تأسیس مدارس و مراكز تعلیمات دینی و دخالت و اهتمام در تهیه متون دینی مدارس یكی از فعالیت‌های بنیادی و ریشه‌ای مسلمانان غیرتمند در عصر تاریك حاكمیت سلطه و استعمار بر ایران است. اینگونه مراكز بعضاً مورد حمایت مستقیم یا غیرمستقیم مراجع تقلید و بازاریان متّدین قرار گرفته و توسعه چشمگیری می‌یافتند.

از جمله می‌توان به «جامعه تعلیمات اسلامی» اشاره كرد كه در سال ۱۳۲۲ هـ .ش توسط شیخ عباسعلی قرائتی معروف به حاج‌آقای اسلامی در تهران تأسیس شد و به تدریج در تمامی ایران گسترش یافت. این مركز مورد تائید مراجع تقلید بزرگواری همچون آیات عظام بروجردی، حكیم، خوانساری، طباطبائی و امام خمینی‌(ره) قرار گرفت و نقش بسزائی در تربیت روشنفكران مسلمان و نسل جوان متعهد به اسلام در دوران قبل از انقلاب داشت.

پژوهش و بررسی پیرامون رویكرد نیروها وگروههای مذهبی به ویژه علما و روحانیون در برابر سیاست های فرهنگی دو دهه نخست پهلوی دوم، برای‌كسب شناخت بهتر از ریشه‌های انقلاب اسلامی، ضرورتی انكار ناپذیر به نظر می‌رسد. همچنین تحقیق در این موضوع، برخی علل موفقیت علما و روحانیون در بسیج و سازماندهی مردم را كه در نهایت به پیروزی انقلاب اسلامی منتهی شد روشن تر خواهد ساخت.

با وجود تكاپو و فعالیت‌گسترده افراد وگروههایی‌كه در برابر سیاست ها و برنامه های فرهنگی دستگاه پهلوی با تمسك جستن به آموزه های دینی مقاومت می‌كردند به علت عدم تحقیق در این زمینه، اقدامات این عده حتی از چشم بسیاری از آشنایان و پژوهشگران تحولات تاریخ معاصر ایران پوشیده مانده است. بهترین شاهد این مدعا پرداختن به اقدامات احزاب غیر دینی و حتی ضد مذهبی مانند حزب توده درتبیین فعالیتهای‌گروههای مخالف با سیاستهای فرهنگی حكومت پهلوی است.

در میان بسیاری از نیروهای مذهبی نیز ناخودآگاه این فرضیه پذیرفته شده است كه نیروها وگروههای اجتماعی در دو دهه مذكور به طور عمده به وعده ها و آرمان‌های احزاب غیر دینی توجه داشته و عرصه فعالیت برای دین داران بسیار تنگ و محدود بوده است. به همین دلیل است كه بسیاری از محققین تنها پانزدهم خرداد سال ۴۲ و قیام مذهبی مردم در این روز علیه رژیم پهلوی را سرآغاز جنبش دینی می‌دانند كه در نهایت به پیروزی انقلاب اسلامی در بهمن سال ۵۷ منجر گردید.

اگر چه در این واقعیت كه قیام خونین پانزدهم خرداد نقطه عطف وگسترده ترین جنبش اولیه مردم علیه دستگاه پهلوی به حساب می آید، جای تردید نیست؛ اما نكته مسلم این است كه این حركت و جنبش نیز ریشه در فعالیت نیروها و گروههای مذهبی در سالهای پیش از آن داشت. به عبارت روشن تر، مجموعه اقدامات و فعالیت هایی كه در دوره مورد بحث از سوی روحانیون و مراجع مذهبی صورت گرفت، مانع از آن شد كه حكومت پهلوی بتواند آتش احساسات دینی را در مردم سرد‌ كند.

اگر زندگی و افكار به وجود آورندگان قیام پانزدهم خرداد با دقت بررسی شود، نقش آموزش های دینی، تعالیم و برنامه هایی كه از سوی نخبگان مذهبی در طول دو دهه پیش از آن ارائه شده بود، روشن تر خواهد شد.

در همین راستا یكی از كانونهای فرهنگی فعال مذهبی كه در اوایل دهه بیست با حمایت همه جانبه بازاریان متدین و به رهبری روحانیت و پشتیبانی مراجع تقلید خدمات فرهنگی و دینی فراوانی از خود برجای گذاشت، ‹‹جامعه تعلیمات اسلامی›› نام داشت.

جامعه تعلیمات اسلامی، نام یك مركز فرهنگی است كه در سال ۱۳۲۲ در تهران و سپس در شهرستان های مختلف كشور از سوی یك روحانی بنام شیخ عباسعلی سبزواری معروف به اسلامی ایجاد شد كه فعالیت اصلی آن معطوف به ساخت مدارس در مقاطع مختلف آموزشی بود. فعالیت ‹‹جامعه تعلیمات اسلامی›› به دلیل حمایت بازاریان و اقشار متمول دینی، بزودی گسترش یافت به گونه ای كه صاحب بزرگترین مدارس غیر دولتی در زمان پهلوی دوم شد. پیش از پرداختن به موضوع اصلی یادآوری این نكته ضروری است كه در دوره پهلوی دوم آموزش دركشور به دو صورت رسمی (دولتی) و غیر رسمی (خصوصی یا مردمی) انجام می‌گرفت. این وضعیت تا سال ۱۳۵۳ كه نظام آموزش رایگان در ایران اعمال شد، برقرار بود. با این حال در تمام این مدت ‹‹جامعه تعلیمات اسلامی›› چنانچه گفته شد، بزرگترین زنجیره مدارس مردمی را به عهده داشت.

دامنه گسترده فعالیت این مركز و نیز عدم هماهنگی بسیاری از برنامه های آموزشی وتربیتی آن با نظام آموزش وپرورش دولتی از چشم شهربانی،دایره مرموزات ارتش و ساواك دور نماند. از این رو در بسیاری از گزارش‌های سازمان‌های امنیتی فوق نسبت به ادامه فعالیت‌های ‹‹جامعه تعلیمات اسلامی››، هشدارهای جدی به مسئولان ممكلتی داده شده بود. بسیاری از این گزارش ها اكنون در آرشیو مركز اسناد انقلاب اسلامی نگهداری می‌شودكه در این مقاله برخی از آنها مورد استفاده قرارگرفته است۱

در ابتدا جهت توضیح بیشتر و دقیق تر عملكرد، برنامه ها و روشهای تربیتی و آموزشی این مركز و ارزیابی منصفانه آن معرفی اجمالی بنیانگذار آن ضروری به نظر می‌رسد.

عباسعلی قرائتی سبزواری معروف به اسلامی در سال ۱۲۷۵.ش در سبزوار- یكی از شهرهای استان خراسان - در خانوده‌ای مذهبی و فقیركه حتی یكی از اعضای آن نیز سواد خواندن و نوشتن نداشتند به دنیا آمد. او این اقبال را داشت كه به مكتب خانه رفته و در آنجا صرف ونحو عربی و ادبیات فارسی را فرا گیرد. از روزگاری كه وارد دوره جوانی گردید علاقه شدیدی به مسافرت و دیدار سرزمین های اسلامی و آشنایی با وضعیت مسلمانان جهان در وی پدید آمد. سفرهای متعدد وی به عتبات عالیات، مكه، مدینه و سوریه با وجود همه سختیهایی‌كه در آن ایام وجود داشت این واقعیت را نشان می‌ ‌دهد.۲

یكی از مسافرت هایی كه بر عباسعلی اسلامی تاثیر عمیقی به جا نهاد و ایده های بزرگی در ذهن وی پدید آورد، سفر به سرزمین عجایب یا همان هندوستان بود. زمانی كه وی در نجف می‌زیست یكی از علمای شیعی هند به نام نجم العما كه مدرسه‌ای در شهر لكنهو دایركرده بود از روحانیون نجف خواست با سفر به هند و تدریس برخی دروس و یا حتی تحصیل در آنجا وی را یاری كنند. مرحوم اسلامی كه شیفته تحصیل و نیز دیدار از سرزمین هندوستان بود، رنج سفر را برخود هموار ساخت و به این سرزمین سفر كرد. در نهایت وی به عنوان تحصیل وارد مدرسه الواعظین شهر لكنهوشد و با نشان دادن استعداد و لیاقت خود مورد توجه جامعه شیعیان هندوستان واقع گردید، تا جاییكه مسئولیت كتابخانه بزرگ شیعیان شهر رامپوی هندوسان را به عهده گرفته پس از مدتی از سوی شیعیان هند برای سفر تبلیغی راهی كشور برمه شد.۳

مشاهده وضعیت مردم این سرزمین ها و تلاش انگلستان در راه به دست آوردن سلطه بیشتر بر فرهنگ هندوستان تاثیر زیادی بر شیخ عباسعلی اسلامی نهاد كه به عنوان تجربه‌ای گرانبها پس از مراجعت به ایران از آن استفاده كرد.

بازگشت وی به ایران، مصادف با اواخر سلطنت رضا شاه بود و هنوز سایه دیكتاتوری رضاخان بر ایران سنگینی می‌كرد. اسلامی كه با شیوه آموزش كاملا آشنایی داشت، درصدد بود با تاسیس كلاسهای آموزش قرآن و احكام اسلامی در حد امكان به اقدامات ضد دینی رژیم پهلوی پاسخ بدهد. پس از اشغال ایران از سوی متفقین و ایجاد فضای نسبتا باز سیاسی، وی دامنه فعالیت خود را گسترش داد و توانست با بهره گیری از كمك بازاریان متمول و حمایت دیگر اقشار مذهبی ((جامعه تعلیمات اسلامی)) را با هدف ساخت مدارس دخترانه و پسرانه تاسیس نماید. لازم به توضیح است كه جامعه تعلیمات اسلامی اگر چه در سال ۱۳۲۸ . ش رسما مجوز فعالیت گرفت اما به طور غیر رسمی سالها قبل یعنی در سال ۱۳۲۲‌ اولین مدرسه پسرانه خود را تاسیس كرده بود.

●اساسنامه جامعه تعلیمات اسلامی

مطالعه اساسنامه جامعه تعلیمات اسلامی نشان می‌دهد، بنیانگذاران آن از نگرش علمی عمیقی نسبت به تحولات آن روز برخوردار بوده‌‌اند، چنانچه در مقدمه اساسنامه آن آمده است: ‹‹یكی ازموضوعات مهم اجتماعی كه دراثر تجربیات و مطالعات زیاد علما و دانشمندان در جامعه بشری ثابت و مسلم شده، این است كه هر ملتی بیشترازعلم و دانش بهره مند باشد، سریع تر راه تكامل و ترقی خود را می‌پیماید. چون اهمیت و مقام علم روشن بوده و جای شك وتردیدی باقی نمانده و دین مقدس اسلام به زبان ها و بیانات مختلفی فرا گرفتن علم را بركلیه مسلمانان واجب كرده لذا دیگر احتیاجی به ذكر دلیل و بحث بیشتری ندارد. ولی چیزی كه به نظر بسیاری از علمای واقعی جهان مهم بوده و قرآن مجید و پیغمبر(ص) اكرم و ائمه اطهار(ع) ما در آن تأكید بسیار فرموده‌اند، این است كه تعلیم بدون تربیت و علم بدون اخلاق برای بشر كافی نبوده و جز سیه روزی و بدبختی محصول دیگری نخواهد داشت. بهترین دلیل هم، وضع كشور ما می‌باشد كه به واسطه زیادی فساد اخلاق، چنان خرابی در كلیه شئون اجتماعی ما پدید آمده است، كه ما را به فنا و نیستی سوق می‌دهد.›› ۴

عبارات فوق به روشنی هدف اصلی از تاسیس جامعه تعلیمات اسلامی را نمودار می‌ سازد. به عبارت بهتر، آنها حذف اخلاق و دین از نهاد آموزشی كشور را علت اساسی وضعیت نابسامان آموزش و پرورش كشور می‌دانستند. از این رو با گنجاندن اصول اسلامی در دستور كار خود و تدوین كتب و جزوات درسی در راستای تعالیم دین و حاكم ساختن فضای مذهبی بر مدارس، به یكی از اقدامات اساسی در عرصه فرهنگ دست زدند تا این ضعف را جبران كنند. جامعه تعلیمات اسلامی از همان ابتدا، چشم به افق های دور دوخته و دست یافتن به اهداف بلند مدت را وجهه همت خود ساخته بود. این جامعه صریحا اعلام می داشت كه ((مدت دوام)) خود را تا ظهور حضرت امام زمان (عج) می داند.۵ بند الف اساسنامه جامعه تعلیمات اسلامی مقرر می دارد: ‹‹تعلیم و تربیت اطفال و سایر افراد به وسیله تاسیس‌كودكستان ها، دبستان ها، دبیرستان ها ، مدارس عالیه و سایر مدارس فنی طبق موازین شرعی و تشكیل كلاس‌‌های اكابر شبانه و روزانه و تهیه معلمین فاضل و كار‌آزموده توسط تاسیسات مزبور فعلا برای داخل كشور ولدی الاقتضا برای سایر كشورها خواهد بود››۶

در زمان حكومت رضا شاه و سالهای نخست دهه بیست، اوضاع واحوال سیاسی و فرهنگی كشور به‌گونه ای بود كه موجب ناخشنودی دینداران، بخصوص علما و روحانیون شده بود.

نفوذ عوامل و نیروهای هوادار دولتهای خارجی در اركان مملكت و اقدامات احزاب و گروهها در قالب چاپ و نشر روزنامه و نیز درج مطالب مخالف دستورات و فرامین مذهب از سوی آنها، همچنین فعالیت برخی افراد مانند كسروی كه به طور آشكار علیه مقدسات تشیع مطالبی در مطبوعات چاپ می كردند، از جمله عوامل ناخشنودی مذكور بود. در این میان وضعیت وزارت فرهنگ نسبت به دیگر ادارات و سازمان ها وخیم تر بود. تبلیغات فرهنگی و ضد مذهبی حزب توده و سایر احزاب، بیشتر مدارس دولتی به ویژه دانشگاه تهران را تحت تاثیر قرار داده بود. به این ترتیب در دوره مورد بحث، زنگ خطر برای گروهها و اقشار مذهبی به صدا درآمد. با این وجود افرادی كه بتوانند با روشهای علمی ومتناسب با نیازهای جامعه و نیز مطابق با آموزه های دین راه علاجی عرضه كنند، به ندرت یافت می‌شدند.

تاسیس جامعه تعلیمات اسلامی با توجه به آنچه گفته شد، یكی از منطقی ترین شیوه ها و البته مهمترین آنها به منظور‌حمایت و صیانت از باورهای مذهبی در میان مردم بود. چنانچه از مقدمه اساسنامه این گروه بر می‌آید، به وجود آورندگان آن دركنار شناخت نیازها و ضرورت های زمان آشنایی عمیقی نیز با تعالیم دین اسلام داشتند.

دكتر حمید كرمی‌پور

پی نوشت ها

۱- آرشیو مركز اسناد انقلاب اسلامی پرونده ۱/۱۹۱ – ۷/۱۹۱

۲- طلایه دار فرهنگ اسلامی در عصر اختناق، حاج شیخ عباسعلی ، تهران، انتشارات تثبیت، ۱۳۴۷

۳- همان ، ص ۲۰۸

۴- حمید كرمی پور، جامعه تعلیمات اسلامی، تهران، مركز اسناد انقلاب اسلامی، ۱۳۸۰ صص ۸۰-۷۱

۵- همان، ص ۲۷۴

۶- همان، ص ۲۷۶

۷- همان

۸- همان

۹- آرشیو مركز اسناد انقلاب اسلامی، پرونده شیخ عباسعلی اسلامی، شماره بازیابی ۲۷۶-۴/۱۹۱

۱۰- دفترچه ارتباط خانه و مدرسه، تهران، جامعه تعلیمات اسلامی، ۱۳۲۲

۱۱- تعلیمات دینی برای سال پنجم و ششم ابتدایی، تالیف استاد علامه طباطبایی، تهران، بی‌تا، چاپ تابان

۱۲- علی غفوری و محمد جواد باهنر، كتاب تربیت و تعلیم دینی سال سوم ابتدایی، تهران، انتشارات جامعه تعلیمات اسلامی، ۱۳۴۵

۱۳- مجله جامعه تعلیمات اسلامی، شماره ۳، خرداد ۱۳۳۱، ص ۳۹

۱۴- همان، ص۳۴

۱۵- مدارس جامعه تعلیمات، فصلنامه یاد، تهران، بنیاد تاریخ ایران، ۱۳۶۹،ص۱۲۳

۱۶- مجله جامعه تعلیمات اسلامی، شماره ۵، ۱۳۳۱، ص ۸۲

۱۷- مرتضی مطهری و دیگران، بحثی درباره مرجعیت و روحانیت، تهران ، شركت سهامی انتشار، ۱۳۴۴، صص ۲۴۶و۲۴۷

۱۸- آرشیو مركز اسناد انقلاب اسلامی، پرونده شماره ۳۳۵۱/۱۹۱

۱۹- برای اطلاع بیشتر در این باره: ر.ك، جعفر مهدی نیا، زندگی سیاسی علی امینی، تهران،پاسارگاد، ۱۳۶۸

۲۰- حمید روحانی، بررسی و تحلیلی از نهضت امام خمینی(ره)، تهران، انتشارات راه امام، ۱۳۵۹، ج۳، ص ۲۹۰

۲۱- از اظهارات حاج محمد دادگستر نیا عضو هئیت مدیره جامعه تعلیمات اسلامی با نویسنده

۲۲- آرشیو مركز اسناد انقلاب اسلامی، پرونده شماره ۱۵۴- ۱۹۱۶

۲۳- همان، پرونده شماره ۱۶۸-۶/۱۹۱

۲۴- همان، ۲۱۶- ۳/۱۹۱

۲۵- اسد الله علم، یاداشت ها ج ۳ ،ویراسته علینقی علیخانی، تهران، نشر سرا، چاپ سوم، ۱۳۷۷، ص ۱۵۸


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 3 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.