جمعه, ۲۹ تیر, ۱۴۰۳ / 19 July, 2024
مجله ویستا

روزجهانی مبارزه با تبعیض نژادی


روزجهانی مبارزه با تبعیض نژادی

تنها راه از بین بردن نژادپرستی در دنیا, عبارت است از دورریختن برنامه های نژادپرستانه و آن دسته از اندیشه های فلسفی كه نژادگرایی از آنها تغذیه می كند

همه‌ ساله‌ چنین‌ روزی‌ به‌ عنوان‌ روز جهانی‌ مبارزه‌ با تبعیض‌ نژادی‌ از سوی‌ سازمان‌ ملل‌ متحد نامگذاری‌ شده‌ است‌. همچنین‌ از این‌ روز، هفته‌ همبستگی‌ با ملت‌ های‌ در حال‌ مبارزه‌ علیه‌ نژاد پرستی‌ و تبعیض‌ نژادی‌ آغاز می‌ گردد. آپارتاید و راسیسم‌ امروزه‌ به‌ عنوان‌ دو واژه‌ متداول‌ در فرهنگ‌ علوم‌ سیاسی‌ مورد استفاده‌ قرار می‌ گیرد .

نژاد پرستی‌ امروزه‌ به‌ حالتی‌ اطلاق‌ می‌ گردد كه‌ طی‌ آن‌ یك‌ گروه‌ خود را به‌ لحاظ‌ نژاد، زبان‌، یا رنگ‌ پوست‌ بر سایر اقوام‌ برتر بدانند . سیاست‌ آپارتاید اگر به‌ كنه‌ معنا مورد بررسی‌ قرار گیرد، به‌ اندازه‌ دوران‌ بشریت‌ عمر دارد چرا كه‌ از دیر باز سیاهان‌ تنها به‌ دلیل‌ تیره‌ بودن‌ رنگ‌ پوستشان‌ برده‌ سفید پوستان‌ بوده‌ اند . دین‌ اسلام‌ از همان‌ ابتدا با این‌ شیوه‌ مبارزه‌ كرد و متقی‌ ترین‌ مردم‌ نزد پروردگار را گرامی‌ ترین‌ آنان‌ می‌دانست‌. بلال‌ حبشی‌ در صدر اسلام‌ موید این‌ مطلب‌ است‌ . اما سیاست‌ آپارتاید به‌ معنای‌ جدید آن‌ از سال‌ ۱۹۴۷ میلادی‌ از سوی‌ حزب‌ ناسیونالیست‌ آفریقای‌ جنوبی‌ آغاز شد. برتری‌ نژادی‌ از سوی‌ هیتلر هم‌ موجبات‌ دو جنگ‌ جهانی‌ را فراهم‌ آورد . امروزه‌ مساله‌ نژاد پرستی‌ به‌ عنوان‌ رایج‌ ترین‌ بحث‌ در میان‌ اقوام‌ اروپایی‌ و امریكایی‌ مطرح‌ است‌ . نظام‌ آپارتاید به‌ مفهوم‌ جداسازی‌ سیاهپوستان‌ از سفید پوستان‌ در آفریقای‌ جنوبی‌ ، سرانجام‌ پس‌ از سالها مبارزه‌ در هفدهم‌ ژوئن‌ ۱۹۹۱ میلادی‌ از سوی‌ پارلمان‌ آفریقای‌ جنوبی‌ لغو شد.

● تنوع‌ و كثرت‌گرایی‌ فرهنگی‌

معمولا افراد در مورد نژادگرایی‌ دیدگاهی‌ بسیار سطحی‌ و ظاهری‌ دارند. آنها صرفا نژادگرایی‌ را معادل‌ این‌ باور می‌پندارند كه‌ یك‌ نژاد برتر از نژادی‌ دیگر است‌ ولی‌ نژادگرایی‌ چیزی‌ بسیار بیش‌ از این‌ است‌. نژادگرایی‌ نگرش‌ بنیادی‌ (و اساسا خطا) در مورد ماهیت‌ انسان‌ است‌. نژادگرایی‌ بر این‌ تصور است‌ كه‌ نژاد انسان‌ هویت‌ وی‌ را تعیین‌ می‌كند.

مطابق‌ چنین‌ باوری‌، خصوصیات‌، ارزش‌ها و اعتقادات‌ انسان‌ براساس‌ «خون‌» یا ویژگی‌های‌ كالبدی‌ وی‌ تعیین‌ می‌شود و نه‌ فكر و اندیشه‌ او.

چنین‌ دیدگاهی‌ محكومیت‌ یا ستایش‌ افراد را منوط‌ به‌ وابستگی‌ و حضور آنها در نژادی‌ خاص‌ می‌داند و براساس‌ همان‌ مبانی‌ افراد را به‌ ستایش‌ یا تقبیح‌ انسان‌های‌ دیگر ترغیب‌ می‌كند. در حالی‌ كه‌ هرگونه‌ حس‌ اصیل‌ غرور انسانی‌ فقط‌ به‌ واسطه‌ دستاوردهای‌ فردی‌ انسان‌ بروز خواهد كرد و نه‌ ویژگی‌ها و خصوصیات‌ موروثی‌.

گسترش‌ نژادگرایی‌ مستلزم‌ از میان‌ رفتن‌ هرگونه‌ اعتماد به‌ نیروی‌ ذهن‌ و اندیشه‌ افراد است‌. بنابراین‌ افرادی‌ با چنین‌ گرایشی‌، با اضطراب‌ و تشویش‌ و توسل‌ به‌ گروه‌های‌ خاص‌، در پی‌ یافتن‌ حس‌ هویت‌ خود برمی‌آیند. اینان‌ حقوق‌ و استقلال‌شان‌ را به‌ كناری‌ گذاشته‌ و اجازه‌ خواهند داد كه‌ گروه‌ قومی‌ حاكم‌ بر او باورها و اعتقادات‌ او را تعیین‌ كند.

از آنجایی‌ كه‌ چنین‌ فردی‌ برای‌ خود هویت‌ نژادی‌ خاصی‌ قایل‌ است‌ حضورش‌ نیز فقط‌ در میان‌ اعضای‌ گروه‌ خودش‌ محسوس‌ خواهد بود. در نتیجه‌ او به‌ فردی‌ جدایی‌طلب‌ مبدل‌ خواهد شد كه‌ دوست‌ و دشمن‌ را براساس‌ معیار قومیت‌ برخواهد گزید.

جنبش‌ تنوع‌گرا مدعی‌ آن‌ است‌ كه‌ هدفش‌ امحای‌ نژادگرایی‌ و مدارا در خصوص‌ تفاوت‌های‌ انسانی‌ است‌، ولی‌ این‌ مدعا مطلقا كذب‌ است‌. نمی‌توان‌ به‌ انسان‌ها آموخت‌ كه‌ هویت‌ آنها براساس‌ رنگ‌ پوستشان‌ تعیین‌ می‌شود و سپس‌ از آنها انتظار داشت‌ كه‌ نسبت‌ به‌ خصوصیات‌ نژادی‌ بی‌تفاوت‌ باشند.

نمی‌توان‌ حامی‌ كثرت‌گرایی‌ فرهنگی‌ بود و در عین‌ حال‌ انتظار داشت‌ كه‌ انسان‌ها یكدیگر را منفرد و مستقل‌ بدانند. نمی‌توان‌ ضرورت‌ عزت‌ نفس‌ را دایم‌ موعظه‌ كرد و در عین‌ حال‌ به‌ ویران‌ سازی‌ قوه‌ انسانی‌ یعنی‌ عقل‌ و خرد، كه‌ آن‌ را امكانپذیر می‌سازد، اقدام‌ كرد.

در نظر هواداران‌ كثرت‌گرایی‌ فرهنگی‌، نژاد همان‌ چیزی‌ است‌ كه‌ مبنا و اساس‌ ارزش‌ها، تفكر و در مجموع‌ هویت‌ انسانی‌ است‌. بنابراین‌ تعجبی‌ ندارد كه‌ نژادگرایی‌ در حال‌ گسترش‌ باشد. اكنون‌ مخالفت‌ با تبعیض‌نژادی‌ هرچند هم‌ كه‌ ناممكن‌ باشد، امری‌ قبیح‌ و مذموم‌ پنداشته‌ می‌شود.

دیگر بدین‌ ترتیب‌ انسان‌ها با یكدیگر در مقام‌ موجودات‌ انسانی‌ رفتار نخواهند كرد چرا كه‌ در نظر هواداران‌ كثرت‌ فرهنگی‌ چیزی‌ وجود ندارد.

هواداران‌ «تنوع‌» مدعی‌ آن‌ هستند كه‌ پذیرش‌ چنین‌ دیدگاهی‌ به‌ انسان‌ها احترام‌ به‌ تفاوت‌های‌ میان‌ خود و دیگران‌ را خواهد آموخت‌. اما تفاوت‌هایی‌ كه‌ آنها مدنظر دارند تفاوت‌های‌ نژادی‌ است‌ و این‌ بدان‌ معناست‌ كه‌ مصرانه‌ از ما خواسته‌ می‌شود با ارج‌ نهادن‌ بیش‌ از اندازه‌ بر نژاد انسان‌ها، جدایی‌طلبی‌ را نهادینه‌ سازیم‌.

مفهوم‌ «هویت‌ نژادی‌» شكافی‌ میان‌ انسان‌ها برقرار خواهد ساخت‌ كه‌ پر كردن‌ آن‌ میسر نیست‌، بطوری‌ كه‌ گویا منشا انسان‌ها ریشه‌ در انواع‌ متفاوت‌ انسانی‌ داشته‌ و اساسا هیچ‌ نقطه‌ اشتراكی‌ با یكدیگر ندارند.

در این‌ صورت‌ اگر «هویت‌ نژادی‌» تعیین‌كننده‌ ارزش‌ها و روش‌های‌ تفكر انسان‌ها باشد آنگاه‌ امكان‌ همكاری‌ میان‌ انسان‌هایی‌ كه‌ به‌ نژادهای‌ مختلف‌ تعلق‌ دارند، هرگز وجود نخواهد داشت‌.

نژادگرایی‌، كه‌ به‌ هیچ‌ وجه‌ معنای‌ درستی‌ از تنوع‌ را در بر ندارد، امروزه‌ هدایتگر روشنفكران‌ است‌. آن‌ شكلی‌ از تنوع‌ كه‌ به‌ لحاظ‌ آموزشی‌ از اهمیت‌ كافی‌ برخوردار باشد، تنوعی‌ است‌ كه‌ در «جهان‌ واقعی‌» وجود دارد و همان‌ تنوع‌ فكری‌ است‌ یعنی‌ تنوع‌ اندیشه‌ها.

تنها راه‌ از بین‌ بردن‌ نژادپرستی‌ در دنیا، عبارت‌ است‌ از دورریختن‌ برنامه‌های‌ نژادپرستانه‌ و آن‌ دسته‌ از اندیشه‌های‌ فلسفی‌ كه‌ نژادگرایی‌ از آنها تغذیه‌ می‌كند.

نژادگرایی‌ فقط‌ زمانی‌ به‌ عنوان‌ یك‌ اندیشه‌ منفور و ناپسند به‌ خاطره‌ ما سپرده‌ خواهد شد كه‌ در دنیا مفهوم‌ درستی‌ از ماهیت‌ و طبع‌ بشری‌ را به‌ انسان‌ بیاموزند. این‌ مفهوم‌ مبتنی‌ بر آمیزه‌هایی‌ خواهد بود كه‌ مطابق‌ آن‌ ذهن‌ فرد توانا و اندیشه‌ انسان‌ كارآمدی‌ زیادی‌ داشته‌ باشد و اراده‌ آزاد انسانی‌ در اختیار نوع‌ بشر بوده‌ و داوری‌ در مورد انسان‌ها بر حسب‌ فردیت‌ آنها صورت‌ پذیرد و استخراج‌ هویت‌ انسانی‌ براساس‌ نژاد افراد، عملی‌ زشت‌ و ناپسند باشد كه‌ زیبنده‌ جامعه‌یی‌ كه‌ براساس‌ آزادی‌ و استقلال‌ بنا شده‌ است‌.