پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

خصوصیات سخن حق


خصوصیات سخن حق

امیرالمومنین علی علیه السلام می فرماید «از خصوصیات حق این است که به نفع احدی جاری نمی شود مگر آنکه علیه او نیز جاری می شود و علیه کسی جاری نمی شود مگر آنکه به نفع او نیز جاری می شود» نهج البلاغه , خطبه ۲۱۴ سخن از حق گفتن , بسیار سهل است , لکن عمل کردن به حق , بسیار سخت می باشد

امیرالمومنین علی(علیه‌السلام) می‌فرماید: «از خصوصیات حق این است که به نفع احدی جاری نمی‌شود مگر آنکه علیه او نیز جاری می‌شود‌ و علیه کسی جاری نمی‌شود مگر آنکه به نفع او نیز جاری می‌شود» (نهج البلاغه‌، خطبه ۲۱۴).سخن از حق گفتن‌، بسیار سهل است‌، لکن عمل کردن به حق‌، بسیار سخت می‌باشد.

به تعبیری دیگر حق در مقام گفتار‌، به راحتی بر زبان جاری می‌شود‌، ولی در مقام کردار‌، بسیار دشوار محقق می‌گردد. چه بسیارند افرادی که ادعای تسلیم در برابر حق و حرکت برمدار حقیقت می‌کنند‌، اما وقتی پای رفتار به میان آید از حق سر می‌پیچند و بر مدار نفس می‌چرخند. اگر بخواهیم این واقعیت را به صورت ملموس و مشهود بیابیم‌، باید در عرصه فعالیت‌های اجتماعی و سیاسی دقت روا داریم زیرا در این عرصه هاست که مواجهات و تعاملات شدت و فزونی دارد و حق به صورت ارائه دیدگاه‌ها و انتقادات و نمایاندن معایب و کاستی‌ها در حوزه فعالیت‌ها و مدیریت‌ها چهره ظاهر می‌سازد. آنچه در ذیل تقدیم خوانندگان می‌کنیم اثری است کوتاه از متفکر شهید استاد مرتضی مطهری که خصوصیات حق را از دیدگاه امیر المومنین علی(علیه السلام)معرفی می‌کند و ذخیره‌ای از شناخت و بینش برای حاکمان و مردم جامعه به وجود آورد. امیرالمومنین علی(علیه‌السلام)می‌فرماید: «از خصوصیات حق این است که به نفع احدی جاری نمی‌شود مگر آنکه علیه او نیز جاری می‌شود‌ و علیه کسی جاری نمی‌شود مگر آنکه به نفع او نیز جاری می‌شود» (نهج البلاغه‌، خطبه ۲۱۴) یعنی حقوقی که در میان مردم جریان دارد متبادل است‌، یک طرفی نیست‌، دو طرفی است؛ چنین نیست که مثلاً بعضی صرفاً به عهده دیگران حقوق داشته باشند ولی خودشان از دیگران حقی برعهده نداشته باشند.

مثلاً پدران و مادران بر فرزندان حقوقی دارند که واجب‌الرعایه است ولی نباید چنین تصور کرد که این حقوق یکطرفی است و تنها پدران و مادران هستند که بر اولاد حقوقی دارند؛ اولاد نیز حقوقی بر پدران و مادران دارند‌، بلکه در مرحله اول حقوق فرزندان تعلق می‌گیرد و در مرحله دوم حقوق پدر و مادر‌، زیرا طفل هنوز که کودک است صرفاً یک مسئولیتی است بر دوش پدر و مادر و خودش هنوز توانایی مسئولیتی را ندارد و همچنین معلم و متعلم‌، استاد و شاگرد؛ به موازات حقوقی که استاد بر شاگرد دارد از حق‌شناسی و احترام و ادب و دوست داشتن و اطاعت کردن‌، شاگرد نیز حقوقی بر معلم دارد از حسن تعلیم و تربیت و مراقبتها و دقتها و حسن عمل و غیره و همچنین است زن و شوهر‌، هر کدام بر دیگری حقوقی دارند. هر کسی که فکر می‌کند به گردن دیگری حقی دارد‌، در همان حال باید بداند مدیون او هم است.تنها ذات مقدس باریتعالی که غنی کامل و مالک مطلق است‌، از این قانون مستثنی است. خداوند متعال بر مخلوقات خود حقوقی دارد و بندگان او مدیون فضل و نعمت او و مسئول امر او می‌باشند ولی ذات مقدس او مدیون هیچ موجودی نمی‌باشد‌ که امیرالمومنین علی (علیه‌السلام) فرمود: اگر در تمام جهان هستی موجودی باشد که بر دیگران حق داشته باشد و دیگران بر او حقی نداشته باشند او ذات اقدس الهی است.

در عین حال ذات اقدس الهی اطاعت خویش را حق خود بر مردمان خوانده و پاداشی که به فضل و رحمت خود به بندگان عنایت می‌کند به عنوان حق مردمان بر خودش به رسمیت شناخته. تکالیف الهی جز ارشاد بشر به مصالح واقعی خودش نیست. این دستورها و اوامر برای سود ذات مقدس خداوند نیست‌، او منزه و مستغنی از همه آنهاست. پاداشی که برای این اطاعتها مقرر فرموده لطف و عنایت است.در عین حال نام این لطف و عنایت را حق‌ گذاشته است و خود را به عنوان مدیون بشر به اجر و ثواب نام برده است. ازجمله خصوصیات حق که امیرالمومنین علی (علیه‌السلام) ذکر فرموده یکی این است که در زبان و سخن خیلی آسان است و در عمل و تحقق مشکل، می‌فرماید: در مرحله سخن و توصیف و شرح دادن و ذکر مزایا و خوبی‌ها هیچ میدانی به وسعت میدان حق نمی‌رسد.

چقدر خوب و آسان می‌توان در اطراف حق گفت و نوشت و توصیف کرد که در اطراف هیچ چیز دیگر این طور نمی‌توان میدانداری کرد. هیچ چهره‌ای مانند چهره حق زمینه توصیف و ستایش ندارد‌، ولی در مرحله عمل هیچ میدانی از میدان حق تنگ‌تر و صعب‌العبورتر نیست و چقدر عبور از آن گردنه‌ها دشوار است. خصوصیت سومی که برای حق ذکر کرده این است که رعایت حق در جامعه بدون تعاون و همدرد بودن و همکاری‌های اجتماعی میسر نیست. یک فرد هر اندازه کامل و منزه باشد‌، هر اندازه سابقه‌اش در حق زیاد باشد‌، از کمک و همکاری دیگری بی نیاز نیست.

هیچ کس نمی‌تواند بگوید من اجل شأناً هستم از اینکه دیگری بخواهد مرا در کار حق کمک کند‌ و هیچ‌کس هم هر اندازه در نظرها کوچک و حقیر باشد پایین‌تر از این نیست که کمک کار و مددکار دیگران باشد.نباید چنین تصور کرد که فلان شخص کم شخصیت‌تر از این است که او را در همکاری‌های اجتماعی در راه خیر به بازی بگیریم. نه هیچ کس در سطح عالی‌تر از همکاری در کار خیر قرار گرفته و نه کسی در سطح پایین‌تر از آن قرار گرفته. اینکه خداوند در قرآن کریم فرموده در نیکوکاری و در تقوا معاون و کمک کار یکدیگر بوده باشید‌، همه افراد را از عالی و دانی‌، عالم و جاهل‌، قوی و ضعیف‌ و ارباب و نوکر‌، همه را با هم فرا گرفته است. اینکه هر کسی خودش را در سطحی بالاتر از همفکری و همکاری با دیگران بداند سبب می‌شود که افراد جامعه اتصال و پیوستگی خود را از دست بدهند‌، همان طوری که یک بنا و ساختمان مادامی برپاست که اتصال و ارتباط بین مصالحی که به کار گرفته محفوظ باشد والا با انباشتن آجر و چوب و آهن و سیمان روی یکدیگر بدون آنکه جوش و اتصالی بین آنها باشد ساختمان به وجود نمی‌آید.