سه شنبه, ۱۶ بهمن, ۱۴۰۳ / 4 February, 2025
اصول شناسی سود یا اصول شناسی اخلاق
«آدم باید در برابر شیطان هم امین باشد»
نیچه
آیا می توان داستان را به شكلی نوشت كه ضمایر «تو»، «آنها»، «ما» و «او» شخصیت های اصلی روایت شوند؟ آیا در جریان رفت و برگشت بین «تو»، «آنها»، «ما» و «او» خواننده سردرگم نمی شود؟ اصولاً با توجه به از دست رفتن منطق عینی و ذهنی قصه و اجتناب نویسنده از شخصیت پردازی اقناع كننده و باز گذاشتن وسیع بستر روایت، یا به تعبیری تأویل پذیری پرشمار متن، می توان دركی قاطع و پایدار، هر چند مختصر، از داستان داشت؟ صاف و پوست كنده بگویم: خیر؟ یعنی شما خواننده این نوول امروز یك «برداشت مبهم» خواهید كرد و دو ماه بعد كه داستان را بخوانید یك «برداشت مبهم دیگر». و اتفاقاً یا دقیقاً این وجه یكی از خصلت های رمان نو است. بنابراین ابهام های كلی و جزیی متن را به حساب ترجمه نگذارید، بلكه آن را به خود متن اصلی نسبت دهید. اتفاقاً تا جایی كه متن فارسی را با ترجمه انگلیسی مقایسه كرده ام، ترجمه در مجموع خوب و شسته و رفته است. حال پرسش اینجا است كه این چه جور داستان است كه «همه»- حتی بخش عمده ای از قشر جامعه- با آن به سهولت رابطه برقرار نمی كنند؟ در پاسخ باید گفت: رمان نو.اما رمان نو چیست؟ بیایید به همین داستان توجه كنیم: در این روایت ما با شخصیت های غیرمتعارف برخورد می كنیم. ابتدا به شخصیت «آنها» بپردازیم. «آنها» به سهولت از واژه های «خود» و «من» استفاده می كند، زندگی راحت و بی خیالی دارد، در مقابل امور خنده دار از ته دل می خندد، مغرور است و سعی در جلب توجه دیگران دارد، به خود عشق می ورزد و خویشتن را نیكبخت می پندارد و برای بقای این سعادت، هم از خود مراقبت می كند و هم سخت تلاش به خرج می دهد. از رنج فرار می كند و گرچه از درون خود با خبر است و می داند كه كیست، اما به پتانسیل خود برای بدبختی واقف نیست. به نقاب و ظاهرسازی گرایش دارد، خود را با زیورآلات می آراید و ماسك نبوغ برچهره می زند و تمایلی به دادن امكانات به دیگران ندارد. برای همه جانبه كردن نقاب خود از بطالت، خیال پردازی، ناجوانمردی و انتقام ابایی ندارد. اما «ما» به خویشتن خویش بی علاقه است. به لحاظ درونی از هم گسیخته است و درونش با «من پریشی» ژاك لاكان بیشتر همخوانی دارد تا روانشناسان ساختارگرا. ریاست طلب است، اما از سعادت می گریزد و آن را موجب انهدام «خود جمعی» «ما» می داند. «ما» برای اینكه به تعدادی «من» تبدیل نشود، از كلمات «خود» و «من» استفاده نمی كند و همواره به عنوان یك «خود جمعی» به انجام وظایف و نیز پایبندی به حرف خود حساسیت دارد. او به ندای درون گوش می دهد و به عنوان موجودی هراسیده در حالت تدافعی است. از دیگران دوری می گزیند و در رابطه ای بیرونی از روی اجبار ضمیر «من» را به كار می بندد؛ در عین حال آن را نماینده و تجسم روح مردم می داند. «ما» جسم خود را ماده لازم برای بقا می داند و برای طرح خود جمعی نامتناهی، منكر گونه های دیگر استعداد می شود. این انكار بی ارتباط با غرور و رازناكی او نیست؛ زیرا از این قدرت برخوردار است كه با «اشیا» بیرونی به وحدت برسد و اجزا متشكله خود یعنی دیگران را دستخوش آشوب كند. نمی تواند بگوید كیست، اما با بی تجربگی، دور تا دور خود دیواره دفاعی می كشد. در چنین حصاری، مكنوناتش را با كسی در میان می گذارد كه دوستش دارد؛ ضمن اینكه در برابر حقیقت سر تسلیم فرود می آورد، به حقیقت جویان، خصوصاً آنها كه از درایت برخوردارند، مهر می ورزد و با افراد مهربان ارتباط خوبی برقرار می كند. «تو» یكی از اجزا «ما» است، كه ضمن برخورداری از «خود جمعی»، در موضع تاثیر و برتری بر ما است. سعادت از دیدگاه «تو» فاقد ارزش است و به «ما» تلقین می كند كه برای سعادتمندی به وجود نیامده است. او خوشبختی را ضعف اساسی و ذاتی «ما» می داند و با فاصله انداختن بین «ما» و خوشبختی، او را دستخوش غم و حرمان می سازد. «تو» آشفته حال، عیب جو، دلواپس و ناراحت است، در برابر زیبایی و خودخواهی بی تفاوت است و «ما» را به دیدن كمبودها و تیره بختی ها ترغیب می كند. در ذات، به والایی گرایش دارد، از این رو از داشتن احساسات سطحی دستخوش استخفاف می شود. او موجب آشفتگی «او » های «ما» می شود. «تو» ضمن پرهیزگاری و از خودگذشتگی، به حسادت، بردگی، فرومایگی و تهاجم گرایش دارد. دیكتاتوری فاشیستی منش و رفتار «تو» دیگران را پایبندش می كند؛ همان گونه كه فرزندان ضعیف و بیمار به والدین خود وابسته می شوند و آزادی و استقلال خود را از دست می دهند. البته «ما» و «آنها» نمایندگانی در این روایت دارند كه كاركرد، كنش و واكنش شان و حتی تغییرات شان مستلزم واگشایی بیشتر متن می شود، فقط همین قدر می گویم كه «جلوه های متفاوت و متعین» این ضمایر در صورت دقت و بازخوانی درست چونان شخصیت های برخوردار از نام عمل می كنند. ممكن است پرسیده شود كه چه اصراری بود كه نویسنده این گونه بنویسد و نه به گونه ای قابل لمس تر و به اصطلاح خوش خوان تر؟ تردیدی نیست كه داستان تا حدی سخت خوان است. البته از نظر منتقدینی كه می خواهند اندیشه های نو را از طریق ادبیات كشف كنند و نه متون مرسوم فلسفه و روانشناسی، احتمالاً این متن جالب است، اما بیشتر خوانندگان به سادگی با آن ارتباط برقرار نمی كنند و حتی جاهایی برایشان كلافه كننده است. با این حال بی انصافی است كه به اعتبار همین دلیل آخر فكر كنیم كه نویسنده حرفی برای گفتن نداشته است. اتفاقاً داشته است، اما نخواسته آن را به شیوه معمول بگوید. دقیق تر بگویم می توان ثابت كرد كه از نظر اندیشه، ساروت برای خود حرف هایی داشته است كه اگر فرصتی پیش آمد، حتماً در مقاله جداگانه به نقد تحلیلی آن می پردازیم و نشان می دهیم كه كشمكشی درونی این به اصطلاح ضد رمان مبارزه خیر و شر در پس و پشت همین ضمایر است؛ صرف نظر از باور یا عدم باور خود ساروت- تا روز مرگ دیرهنگامش. به عقیده من، كه البته مستلزم ارائه حجت ها و برهان های متعددی است كه جای شان در بحثی دیگر است، تمام تقابل های ضمایر متن وانموده ای از جنگ و جدال های واقعی نیكی و بدی، پاكی و پلشتی، زیبایی و زشتی واقعی است؛ یعنی باز خواه ناخواه مسئله ای اخلاقی در برابر ما گشوده می شود- حتی اگر به باور نیچه بپذیریم كه پدیده اخلاقی وجود ندارد و هر آنچه كه هست، تفسیر اخلاقی پدیده ها است.
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست