پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

ماکیاولی در عصر ارتباطات


ماکیاولی در عصر ارتباطات

نیکولو برناردو ماکیاولی ۱۵۲۷ ۱۴۶۹ اندیشمند و هنرمند عهد رنسانس ایتالیا و نویسنده کتاب گرانسنگ شهریار و گفتارها , در بررسی اندیشه سیاسی غرب به مثابه یک نقطه عطف مورد ارزیابی واقع می شود

نیکولو برناردو ماکیاولی ۱۵۲۷-۱۴۶۹ اندیشمند و هنرمند عهد رنسانس ایتالیا و‌ نویسنده کتاب‌ گرانسنگ <شهریار> و <گفتارها>، در بررسی اندیشه سیاسی غرب به‌ مثابه یک نقطه‌عطف مورد ارزیابی واقع می‌شود. ماکیاولی، نخستین متفکری است که سیاست مدرن را در تضاد با سنت اخلاقی - مذهبی بنیان نهاد. به بیان دیگر، مساله کسب و حفظ قدرت از زمان ماکیاولی بدین‌سو، به مساله مرکزی و بنیادین سیاست تبدیل شده است. از منظر او، دانش با سیاست در پیوندی تنگاتنگ و محکم است. او در <شهریار>، اصل <حفظ خود> دولت را به‌ هر قیمت، مورد توجه و تامل قرار می‌دهد. ماکیاولی برخلاف افلاطون و ارسطو که اخلاق را بر سیاست مقدم می‌دانستند اخلاق را به چارچوب سیاست آورد و تصریح کرد، این دولت نیست که بر بنیاد اخلاق شکل می‌گیرد، بلکه اخلاق است که در درون دولت سامان می‌یابد. به‌طور خلاصه، چکیده نظریه سیاسی ماکیاولی - به‌ویژه در <شهریار> و <گفتارها-> چیزی نیست جز اینکه: <چگونه قدرت را به‌دست آوریم؟ چگونه قدرت را حفظ کنیم؟ و چگونه قدرت را از دست می‌دهیم؟>

به اجمال، کسب و حفظ <قدرت( >حکومت) از زمان ماکیاولی بدین‌سو، موضوع مرکزی و بنیادین سیاست بوده است. گو اینکه اندیشمندان دیگری، به سیاست و قدرت از زاویه‌ای متفاوت نگریسته‌اند (همچون میشل فوکو، که قدرت را متکثر و توزیع شده در تمامی سطوح جامعه می‌داند؛ یا‌هانا آرنت و یورگن‌هابرماس، که از منظری متفاوت با ماکیاولی، و بعدتر، توماس‌هابز، به سیاست می‌نگرند و آن را در <عرصه عمومی> نیز توضیح می‌دهند؛ و دیگران، که رویکرد جملگی آنان در پیوند با بحث این یادداشت نیست.) دنیای واقعی سیاست - از منظر ماکیاولیایی- چنانکه شاهدیم خود را در جنگ نابرابر اسرائیل با حماس و هجوم بی‌پروا و غیرانسانی به غزه، صورت‌بندی می‌کند؛ و از منظری دیگر (آرنتی-هابرماسی) با شکل‌گیری اعتراض‌ها در سطح <افکار عمومی> جهان، موجب توقف هجوم، و ممانعت از ادامه فاجعه می‌شود. ‌

ماکیاولی البته قریب به پنج سده است که بر این جهان، چشم بسته است. او شاهد تحولات عظیم و بس شگرف در ارتباطات نیست؛ اما آنانی که سیاست را از منظری ماکیاولیایی برای خود تعریف کرده‌اند، آموزه‌های او را درخصوص <کسب و حفظ قدرت( >در بخش عریان و عمده آن: حکومت) و نیز مقابله با عوامل تهدیدکننده قدرت خویش، همچنان به‌کار می‌بندند. ‌ کنترل رسانه‌ها و ممانعت از آگاهی‌بخشی رسانه‌های آزاد و مستقل، یا برخورد با منتقدان و جلوگیری از اقدام موثر ابزارهای نقد و بیان انتقاد یکی از مهم‌ترین کوشش‌های صاحبان قدرت، در جوامع توسعه‌نیافته است. حاکمان و برخوردارشدگان از ابزارها و امکانات قدرت در حکومت، بی‌توجه به <منافع ملی> و بدون عنایت به تحقق حقوق مدنی و اساسی شهروندان، تنها دغدعه تداوم حضور خویش در ساخت قدرت را دارند و حذف کردن و منفعل و منکوب‌ساختن منتقدان را اصلی مفروض گرفته‌اند.

<افکار عمومی> برای آنها مفهومی فاقد ‌اهمیت است؛ حداکثر آنکه با ابزارهای رسانه‌ای خود و با تحریف حقیقت، اطلاعات ناصحیح و داده‌های دروغین را در جامعه، تکثیر و توزیع می‌کنند. بدیهی است که لایه‌هایی از جامعه را از این اطلاع‌رسانی نادرست، دچار آسیب خواهند ساخت؛ اما در میان‌مدت و درازمدت، به‌خصوص با توجه به امکانات ارتباطی در جهان مدرن، حقیقت به سرعت رخ خواهد نمود. این همان نکته بسیار مهمی است که ایشان از آن غافل مانده‌اند: در عصر ارتباطات و با تکنولوژی اطلاعات، امکان مسدود ساختن مطلق روند اطلاع‌رسانی، به شکل قابل توجهی، منتفی شده است. ‌ اینچنین، حتی اگر روزنامه‌ای توقیف شود، پایگاه‌‌های اینترنتی و شبکه‌های ماهواره‌ای و امکانات ارتباطات جدید، ادامه حیات <روزنامه‌نگار> و منتقد و تحلیلگر را میسر می‌سازند؛ یا اگر برای ساعتی، امکان ارسال گسترده <پیامک> معنادار به <یک برنامه محبوب>، با اعمال <سخت‌افزاری قدرت>، منتفی می‌شود، <همه> با بهره‌جستن از ابزارهای متنوع و مدرن ارتباطات و فناوری جدید اطلاعات، درمی‌یابند که <ماجرا> چیست و <مشکل> از کجا و از کدام <نگاه> برمی‌خیزد. ‌ افسوس که صاحب آن قدرت سخت در کشورهای توسعه‌نیافته، تنها منافع کوتاه‌مدت خویش را در نظر دارند و بویی از اندیشه‌های ماکیاولی به مشام‌شان خورده است؛ آنان نه آموزه‌های دیگر اندیشمندان و بازخوانی مفاهیم سیاسی را در دستورکار خود قرار داده‌اند و نه‌حتی به تجربه‌های متعدد و گوناگون در جهان (دیروز و امروز) نگاهی می‌افکنند. چنین است که از نقش موثر <افکار عمومی> غافل می‌مانند و نسبت به افزایش شکاف <ملت- دولت> سهل‌انگاری پرهزینه نشان می‌دهند. و این همه در حالی به‌وقوع می‌پیوندد که بیش از پیش نقش مطبوعات و رسانه‌های آزاد و مستقل، به‌ مثابه رکن چهارم دموکراسی، آشکار شده است و شبکه‌های ماهواره‌ای و امکانات ارتباطاتی (نظیر اینترنت و تلفن همراه)، جهان را هر لحظه، <نو> می‌کنند. رویکرد ماکیاولیایی به سیاست، هر روز بی‌ثمرتر می‌شود.

مرتضی کاظمیان