سه شنبه, ۱۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 7 May, 2024
مجله ویستا

بحران رهبری در حزب سوسیالیست فرانسه


بحران رهبری در حزب سوسیالیست فرانسه

ساركوزی موفق شد با كسب ۵۳ درصد آرای مردم جانشین ژاك شیراك شود, وی اعلام كرده كه خود را رئیس جمهور تمام فرانسه می داند و به آنها خیانت نخواهد كرد

فرانسه از سال ۱۸۴۸ میلادی تاكنون شاهد به قدرت رسیدن ۲۳ رئیس جمهور بوده است كه آخرین آن «نیكولا ساركوزی» كاندیدای حزب راستگرای حاكم است.

ساركوزی موفق شد با كسب ۵۳ درصد آرای مردم جانشین ژاك شیراك شود، وی اعلام كرده كه خود را رئیس جمهور تمام فرانسه می داند و به آنها خیانت نخواهد كرد.

ساركوزی ۲۶ اردیبهشت به طور رسمی كار خود را آغاز می كند. وی در آغاز راه ریاست جمهوری وظیفه ای بسیار سنگین خواهد داشت و این كه چه قدر توانایی مقابله با مشكلات فراروی خود دارد باید گذشت زمان نشان دهد. سرویس خارجی

انتخابات ریاست جمهوری سال ۲۰۰۷ فرانسه با پیروزی «نیكلا ساركوزی» از حزب راست سنتی «یو ام پی» در برابر خانم «سگولن رویال» نامزد حزب سوسیالیست خاتمه یافت.

به گزارش ایرنا اما سووالی كه اكنون در خصوص این رویداد سیاسی مطرح است، آن است كه چرا سوسیالیست ها برای سومین بار پیاپی در عرصه سیاست گذاری و اداره امور این كشور شكست خوردند؟

سوسیالیست ها از زمان پایان دو دوره ریاست جمهوری «فرانسوا میتران» در سال ۱۹۹۵ تا امروز، فقط در یك دوره، آن هم در دولت همزیستی «لیونل ژوسپن» (سوسیالیست) در زمان ریاست جمهوری «ژاك شیراك» (راست) توانستند در قدرت سهیم شوند.

«همزیستی» واژه ای است كه در فرانسه برای رییس جمهوری و نخست وزیر از دو حزب متفاوت به كار می رود.

اما در سال ۲۰۰۲ میلادی ودر آستانه انتخابات ریاست جمهوری فرانسه، دوباره آتش اختلافات درون حزبی دامن سوسیالیست ها را گرفت و آنها برای چندمین بار با یكدیگر برای حضور در عرصه انتخابات ریاست جمهوری درگیر شدند.

«پیر شونمان» وزیر كشور اسبق و دوست میتران، از حزب سوسیالیست فرانسه منشعب شد و با به راه انداختن جنبشی در انتخابات ریاست جمهوری سال ۲۰۰۲ نامزد شد.

هر چند حزب شونمان به عنوان یك حزب دست چندم عقب نشینی كرد و از اذهان محو شد اما در نتیجه همین انشعاب و چند دستگی درحزب سوسیالیست بود كه «لیونل ژوسپن» به عنوان نامزد اصلی سوسیالیست ها در انتخابات ریاست جمهوری سال ۲۰۰۲ فرانسه در برابر ژاك شیراك نامزد جناح راست سنتی و «ژان ماری لوپن» نامزد جناح راست افراطی شكست خورد.

ژوسپن با كسب ۱۶ درصد آرای دور اول انتخابات ریاست جمهوری سال ۲۰۰۲، عرصه رقابت را به راست ها واگذار كرد و به ادعای خویش برای همیشه از صحنه سیاست كنار كشید.

نقطه عطف دیگری برای سوسیالیست ها در این دوره، این بود كه آنها برای رهایی از نامزد راست افراطی یعنی ژان ماری لوپن همگی بسیج شده و برخلاف میل باطنی خود، به ژاك شیراك، رقیب خویش و نامزد راست ها رای دادند.

اما این پایان كار نبود و آرایش درون حزبی جدید در میان چپ ها، آنان را به سوی تشتت بیشتر برد و با رفتن ژوسپن فقدان رهبری كارا بار دیگر در حزب نمایان شد و ضربه دیگری به پیكر كهنه حزب سوسیالیست فرانسه زد.

این بار سكان رهبری حزب سوسیالیست به دست «فرانسوا اولاند»، (همسر خانم سگولن رویال) كه از همه رهبران پیشین جوانتر است، افتاد و همین امر باز سبب تفرقه و تشتت بیشتر در این حزب شد.

حدس اینكه سوسیالیست های كهنه كار همچون «لوران فابیوس»، «استروس كان» و دیگران به آسانی به رهبری فرانسوا اولاند بر حزب تن ندهند، چندان دشوار نبود.

در همین دوره، انشعاب دیگری در حزب سوسیالیست رخ داد. با ابتكار افراد جوانی چون «مونتبورگ» و «ژولین درای» كه یك اقلیت جدید در حزب بودند، «حزب جدید سوسیالیست» شكل گرفت كه مشكلات درونی حزب را برای ایجاد یك حزب یكدست و فراگیر سوسیالیستی در فرانسه افزایش داد.

سران حزب سوسیالیست فرانسه به ویژه فرانسوا اولاند و لوران فابیوس در جریان برگزاری همه پرسی قانون اساسی اروپا در فرانسه بار دیگر دچار اختلافات درونی شدند.

آمارها نشان داد كه اكثریت سوسیالیست ها به همه پرسی قانون اساسی اروپا رای منفی دادند و هیمن امر سبب تقویت موضع لوران فابیوس و تضعیف موقعیت اولاند شد.

این گمان وجود داشت كه اولاند در صورت رای «آری» مردم فرانسه به قانون اساسی اروپا، در پی جایگاه نامزدی از حزب سوسیالیست برای انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۰۷ فرانسه بر خواهد آمد.

شانس اولاند برای نامزدی حزب سوسیالیست در انتخابات ریاست جمهوری بتدریج تضعیف می شد و گذشته از برخی رای گیری های مقطعی در كنگره های درون حزبی یا شهرداری ها، موقعیت ملی اولاند به دلیل همین نزاع های درون حزبی موقعیت یك رهبر كاریزماتیك برتر نبود.

در همین سال ها، چپ های رادیكال و مائوئیست های تندرو نیز خود را نوسازی كردند و ظهور چهره های جوان تری چون «اولیویه بزانسونو» كه یك شبه به نامزدی انتخابات ریاست جمهوری امسال فرانسه و رهبری چپ های رادیكال ارتقا یافت و یا «ژوزه بووه» كه با رهبری دسته ای از كشاورزان به نماد آمریكاستیزی بدل شد، جالب توجه بود.

همین مسئله ضرورت تشكیل یك رهبری فراگیر در اردوگاه چپ های فرانسه را هرچه بیشتر نمایان ساخت. كمونیست ها نیز هر روز، ضعیف تر از پیش شده اند.

فرانسوا اولاند بار دیگر در نوامبر ۲۰۰۵ و در یك رأی گیری نه چندان قوی (با ۶۹درصد شركت اعضا) به عنوان دبیر اول حزب سوسیالیست و رهبر مخالفان دولت وقت فرانسه انتخاب شد.

تب نامزدی بین سران حزب سوسیالیست برای انتخابات ریاست جمهوری سال ۲۰۰۷ فرانسه بالا گرفت و چند نفر همزمان برای احراز این مقام، نامزدی خود را اعلام كردند.

در سال ۲۰۰۶ میلادی سگولن رویال با یك اكثریت قاطع درون حزبی (۶۰درصد در برابر ۲۱درصد آرای «استروس كان» و ۵/۱۸درصد آرای فابیوس) موفق شد تا در برابر این رقیبان كهنه كار خود آرای لازم را به عنوان نامزد رسمی حزب سوسیالیست كسب كند و به انتخابات ریاست جمهوری فرانسه راه یابد.

شكست رویال در برابر ساركوزی در انتخابات ریاست جمهوری یكشنبه گذشته، هرچند با اختلاف آرای كم (۴۶درصد در برابر ۵۳درصد) اتفاق افتاد ولی باز برای چندمین بار حزب سوسیالیست را در مقام «ضدقدرت» در فرانسه نشانید.

امروز سوسیالیست ها از هر زمان دیگری شكسته بال ترند. آنها با وجودی كه جناح راست و رقیب آنها كه امروز پیروز انتخابات ریاست جمهوری است، نقاط ضعف فراوان در افكار عمومی داشت، اما نتوانستند از این نقاط ضعف رقیب برای خود پل پیروزی بسازند.

امروزه سوسیالیست ها راه گریزی ندارند جز آنكه چشم به انتخابات ماه میلادی آینده (ژوئن) مجلس نمایندگی فرانسه بدوزند تا بتوانند دوباره با كسب اعتماد مردم به عنوان اكثریت به مجلس راه یافته و حكومت ساركوزی را با یك منتقد جدی و با انگیزه روبرو سازند.

در هر صورت باید گفت كه جناح سوسیالیست فرانسه بیش از هرچیز دیگری محتاج یك وحدت نو و رهبری فراگیر، یعنی همان مشكل دیرین است.

از هم اینك تا انتخابات مجلس نمایندگی راه زیادی نمانده و قرار است تا انتخابات مجلس قانونگذاری كه در روزهای دهم و هفدهم ژوئن (۲۰و ۲۷خرداد) برگزار شود، چپ ها بار دیگر خود را سازماندهی كرده و با توان و انگیزه وارد عرصه رقابت شوند.

وظیفه آنها در این دوره از دو سو بسیار سنگین است، اول تشكیل یك اتحاد فراگیر پس از شكست های پی درپی و اختلافات درون حزبی و دوم ایستادن در برابر یك رقیب نوظهور به نام «حزب دمكرات» به رهبری «فرانسوا بایرو» كه مولود انتخابات ریاست جمهوری اخیر بوده است.

بایرو كه در دور اول انتخابات بیشترین رأی را پس از ساركوزی و رویال به دست آورد، بر ضرورت ایجاد یك راست میانه قوی تأكید و به همین منظور ایجاد تشكل سیاسی جدیدی را به نام «حزب دمكرات» اعلام كرد.

اینكه سوسیالیست ها تا چه میزان در این نبرد جدید خود موفق خواهند بود، زمان آن را داوری خواهد كرد ولی نشانه های آشكار پس از شكست رویال در انتخابات ریاست جمهوری فرانسه حاكی از آن است كه او به پشتوانه آرای مردم در دور اول و دوم این انتخابات، در سودای كسب كرسی رهبری حزب سوسیالیست است.

اما آیا رهبری رویال خواهد توانست این همه مدعی رهبری در حزب سوسیالیست و پاره ای زخم خورده های دیگر را زیر یك سقف گردهم آورد؟

آیا این بار سوسیالیست ها یك دوره همزیستی جدید به ساركوزی رئیس جمهور منتخب مردم فرانسه تحمیل خواهند كرد یا اینكه رئیس جمهوری جدید این بار نیز ممكن است با خلق یك ترفند جدید، یعنی طرح «جمهوری ششم» فرانسه وظایف قوا و نیروهای سیاسی را باز تعریف كرده و نیروهای چپ را برای پنج سال دیگر در حیرت بگذارد.

باید منتظر ماند و دید كه این ضد قدرت جدید به رهبری جناح چپ سوسیالیست در فرانسه چگونه شكل خواهد گرفت و موازنه قدرت سیاسی در این كشور را پس از پیروزی رئیس جمهوری راست گرا، باز خواهد گردانید.