چهارشنبه, ۳ بهمن, ۱۴۰۳ / 22 January, 2025
همچون یک سنگ غلطان
در سال ۲۰۰۶ میلادی زندگی میكنیم و با خیلی چیزها مواجه هستیم. زیر بمباران همه چیز، اطلاعات، آدمها، صداها. هر روز یك چیز جدید، یك صدای جدید و یك تصویر جدید. چیزی كم نداریم و از امروز تا آخرین روز زندگیمان حرف برای گفتن، تصویر برای دیدن و موسیقی برای شنیدن داریم. هر روز با یك گروه راك یا هیپ هاپ یا پاپ جدید آغاز میشود.
كشورهای اروپایی مثل آلمان، لهستان، ایتالیا و فرانسه با الهام از خلاقیت بینظیر آمریكاییها كارهای جدیدی میكنند كه البته همهشان به موفقیت نمیرسد و درصد بیشترش به خاطر بیگانگی مردم با كلام و زبان آنهاست. جاهایی آلمان و فرانسه این تكتازی را از آمریكا گرفته و بعضی وقتها هم وا داده است. ولی گروههای نوپا در كنار باتجربهها روح تازهای به كالبد موسیقی راك دمیدهاند. روزی نیست كه از كلدپلی یا اوسیس یا مك كارتنی خبری نرسد. هر جا كه به خلاقیت دو بال و یك آسمان بدهند پروازش دیدنی خواهد شد.
ولی اینها را گفتیم كه بگوییم با همه اینها، پدیدهٔ موسیقی قرن بیستم (و بعید نیست كه حتی قرن حاضر) بیشك، كسی نیست جز باب دیلان. در ۶۴ سالگی به سر میبرد ولی تازه یكی دو ماه است كه تور یكسالهاش را به اتمام رسانده. این تور از آمریكا شروع شد و تقریباً در تمام ایالتها برنامه اجرا كرد. این تور به كانادا كشیده شد و بعد از كشورهای اتحادیه اروپا در ایرلند به اتمام رسید. ولی پدیده بودن او فقط هم، به این خاطر نیست كه در این سن و سال روی صحنه میرود، اتفاقاً این موضوع به جوانی او برمیگردد. او یك كودك نابغه نام گرفته كه ناگهان مثل یك هدیهٔ فرودآمده از آسمان سر و كلهاش پیدا شد. برای همه ناگهانی بود ولی در یكی از اولین ترانههایی كه سروده، «ترانهای برای وودی»، یادآور شد كه سفر درازی كه از آن آمده است اصلاً هم آسان نبوده، او هم سفر سختی داشته است.
من فكر میكنم (و تنها من نیستم كه این طور فكر میكنم) كه دیلان مثل یك اسفنج تمام انرژیهای موسیقایی زمان را به خود جذب كرده است. ترانههای وی، ملودیهای غریب و بانفوذش چنان قوی و بر روح و قلب مردم اثرگذار بود كه برای آنها انگار كلامی برخاسته از یك قدیس بود.
همهٔ اینها به همراه خیلی چیزهای دیگر باعث شد كه طیفهای مختلفی از موزیسینها و خوانندههای جوان (قبلی و فعلی) از او تأثیر بپذیرند.
او الهامبخش بسیاری از آنها بوده است كه به ظاهر ربط چندانی با هم ندارند ولی موسیقی دیلان مانند پدری كه بچههایش هر قدر كه با هم متفاوت باشند باز سایهاش را بر سر دارند، به فرزندانش بارقهای از نبوغ خود بخشیده است.
در موسیقی دیلان اعتراض، عشق، جامعه، سیاست و همه چیز هست. دامنهٔ كسانی كه از او الهام گرفتهاند بسیار وسیع است، از تام پتی، دیوید بووی، لو رید و استینگ بگیرید تا لیزا اكدال، كزیا جونز و مادلین پیرو و حتی كسی مثل نیك كیو كه جایگاه خود در موسیقی و هنر و كارش را با كسی قیاسشدنی نمیداند. نیك كیو جوایز جهانیاش را به این بهانه كه خلاقیت من مثل یك اسب مسابقه نیست، رد میكند و انگار كه تنها واسطه انتقال موهبتی است كه در خلوتش نازل میشود.
برگردیم به دیلان كه گرچه یكهتازیاش زمانهایی كُند میشد ولی انعطافپذیری او باعث شد كه حتی زمانی كه اولین بار ترانهای از بیتلز شنید از این تفاوت به وجد هم آمد و آن را نردبانی كرد برای خود كه باز هم بالاتر برود و این بار خودش را در راك هم بیازماید.
گفتن و شنیدن از او منبعی غنی از انرژی، هیجان و زیبایی است. باب دیلان، پرشور و سرحال، حالا دیگر بیوگرافیاش را به قلم خود چاپ كرده است و این افتخار را به طرفداران و حتی منتقدان داده كه او را از پشت عینك خودش ببینند و حوادث و ماجراهای زندگیاش را از زبان او بخوانند.
ولی كتابی كه قرار است ترجمهاش در این نشریه به چاپ برسد كتابی است كه در اوج محبوبیت و معروفیت او در سالهای پایانی دهه ۶۰ و آغاز دهه ۷۰، نگاشته شده است به قلم یك روزنامهنگار كهنهكار و با مهر تأیید دیلان. این كتاب زندگی او را از سالهای ابتدایی در دولوث تا ورودش به نیویورك و ... و ماجراهای بعدی پی میگیرد. این كتابِ فوقالعاده به طور مستند به زندگی، كار و منش باب دیلان میپردازد و بدون در نظر گرفتن اتوبیوگرافی كرانیكلز (جلد ۱ و ۲) مفصلترین و كاملترین بیوگرافی در مورد او به شمار میآید.
كتاب به ۲۴ فصل تقسیم میشود به علاوه یك دیسكوگرافی كامل از دیلان. نكته جالب در مورد فصول كتاب نامگذاری آنهاست كه هر فصل آن نام یكی از ترانههای معروف دیلان را بر خود دارد كه نویسنده آن را برای آن فصل به خصوص مناسب دیده است. امیدوارم خواندن این كتاب شما را هم مثل من چند قدمی به قلب و مغز این نابغه موسیقی نزدیك كند. (اسكادوتو، نویسنده این كتاب، آن را به لیلیان لیجر تقدیم كرده است. كسی كه دنیا را در یك دانه شن میبیند و هرگز در «مزرعه مگی»٭ زندگی نخواهد كرد.)
● چند كلامی راجع به كتاب
این یك بیوگرافی بزرگ و كامل و به طرز باشكوهی جزئینگرانه و مهم است. بیوگرافی مردی كه یكی از تأثیرگذاران اصلی بر آشفتگی و یاغیگری سالهای دهه ۱۹۶۰ است. یك بچه مینهسوتایی با استعدادی درخشان، كه با چمدانی مرموز پر از رنج و عذاب پیش آمد و ترانههایی نوشت و آوازهایی خواند كه امروز صداها و ایدههایشان كلماتی صمیمی و آشنا هستند: «بر باد رفتن»۱ و «زمانه داره عوض میشه».۲
آنچه كه مطالعهٔ اسكادوتو را استثنایی ـ و بدون شك جدالآمیز ـ میسازد، چهرهای دسترسیناپذیر از دیلان است كه پدیدار شده. یك انسان رنجكشیده كه از نگاه نویسنده میتوانست یك «مجنون تیمارستانی» باشد. این شرح زندگی یك انسانـ افسانه است كه نتیجه صدها ساعت گفتوگو با تقریباً تمام كسانی است كه او را میشناختند، دوستش داشتند و یا از او متنفر بودند. پس از آن، اسكادوتو خودِ دیلان را ملاقات كرد. دیلان به طرز غافلگیركنندهای با وی همكاری كرد و اطلاعات شخصی و خصوصیاش را برایش فاش كرد كه خود، ابعاد جدیدی به كتاب افزودند.
در این ویرایش اصلاحشده، اسكادوتو یك دیسكوگرافی كامل شامل تمام «bootleg»ها۳ ارائه داده است. او همچنین تجربههای شخصیاش را با دیلان در زمان اختلافشان بر سر نقد تند و تیز! اسكادوتو از آهنگ منتشرنشده دیلان، «George Jackson» در نوامبر ۱۹۷۱ شرح میدهد.
و خود دیلان در مورد كتاب گفته است: من این كتاب را دوست دارم و این عجیبترین چیز (در مورد) این كتاب است.
● مقدمه ناشر
به اندازه هر كسی، باب دیلان به ذات عصر و زمانهٔ ما شكل و مفهوم داده است. او با ترانههایی مانند «بر باد رفتن» و «زمانه داره عوض میشه» در جوانان آمریكا یك روحیه و وجدان اجتماعی را بیدار كرد كه در سرتاسر سالهای دهه ۱۹۵۰ خوابیده و در خفا مانده بود.
ترانههای «آقای دایرهزن»۴، «ناقوس آزادی»۵ و «تصاویری از جوهانا۶»، به هزاران ناشناس برای پذیرفتن شیوه جدیدی از زندگی الهام بخشید. اینكه خود را از جامعه جدا كنند و رستگاری و رهایی را در گروههای دوستانهٔ خصوصی یا مواد مخدر یا مذاهب شرقی جستوجو كنند. پیام دیلان، حتی در رمزگونگی نامفهوم خود، حلقهای از حقیقتی عمیق و ژرف با خود داشت.
یكی از موارد بسیار وارونهگوییها و طعنههای او در طول زندگی متغیر و رنگارنگش این است كه دیلان هرگز نمیخواسته هیچكدام از نقشهایی را كه دیگران بر گردنش انداختهاند داشته باشد: پیامبر رادیكال، مرشد روشنفكرها یا مسیحای زمان. حقیقت نپذیرفتنی و ساده این است كه تمام چیزی كه او همیشه میخواسته ـ به قول خودش ـ این بود كه بزرگتر از الویس پریسلی باشد.
نویسندهٔ این كتاب، نقابهای این فوق ستاره را كنار میزند تا آن وجه خصوصی و شخصی دیلان كه هرگز دیده نشده است آشكار شود. اسكادوتو تقریباً با تمام كسانی كه به نوعی او را میشناختند و دوست یا دشمنش بودهاند مصاحبه كرده است. آنها در صفحات این كتاب دقیقاً با صدای خود سخن میگویند همهٔ كسانی كه ترانههایشان، اتاقشان و غذایشان را با این پسرك نوزده ساله كه كلاه خندهداری به سر میگذاشت و درست مثل یك گنجشك شكستهبال نحیف و شكننده به نظر میرسید، قسمت كردهاند. كسانی كه دیلان به سرعت از آنها سبقت گرفت و تمامشان را پشت سر گذاشت.
دیلان، خودش، در یك همكاری بینظیر و بیسابقه! داوطلب شد كه دستخطهای كتاب را در حالی كه در مرحله آمادهسازی و تدارك برای چاپ بود بخواند و حتی نقطهنظرات دقیقتر و بینش عمیقتری به آن تزریق كرد. آنتونی اسكادوتو یك نویسنده و روزنامهنگار حرفهای است كه پیش از این در نیویوركپست، معرفی چهرههای تأثیرگذار روز را بر عهده داشته است.
● مقدمه نویسنده
متشكرم، آقای دایرهزن؛ باب دیلان یك آدم بسیار تودار است كه بهندرت مصاحبه میكند ولی بالاخره موافقت كرد كه در ژانویه ۱۹۷۱ بنشیند و با من صحبت كند. درست بعد از اینكه من بیش از یكسال بود تلاش میكردم او را بیابم. او میخواست بداند كه من چه چیزی درباره او نوشتهام. من هم با دادن پیشنویسهایم به او موافقت كردم و اجازه دادم آنها را بخواند ـ به شرط یك مصاحبه ـ و وقتی او خواندن كتاب را تمام كرد ما تلفنی با هم صحبت كردیم.
او گفت: «من خوندمش، بعضی قسمتهاش واقعاً درست بود، بعضیهاش خیلی درست بود و قسمتهایی از اون دقیقاً همان چیزی بود كه اتفاق افتاده ...»
او همان طور مثل همیشه كنایهآمیز ادامه داد: «من واقعاً هیچ موضعی در برابر كتاب ندارم؛ ولی، اگر دوست داشته باشی راجع به اون چیزهایی بهت میگم. من فقط میخوام تو رو در مورد بعضی اطلاعاتی كه داری روشن كنم. تا اون قدر كه در توانم هست میتونم این كار رو بكنم.»
«رك و پوست كنده بگم، كتاب منو اذیت نكرد. منظورم اینه كه چند سال پیش، بعضی از این مجلهها رو كه بر میداشتم ورق میزدم، مقالهها و داستانهایی دربارهٔ خودم میدیدم كه واقعاً بعضی وقتها حالم رو میگرفت. كتاب شما اصلاً و ابداً باعث رنجش من نشد و در واقع نسبتاً ازش لذت هم بردم، برای اینكه مثل اون مجلههای مزخرف نیست.»
فردای آن روز، بعد از ظهر، ما همدیگر را ملاقات كردیم و پشت میز كارش كه به زور در برابر پنجره اصلی استودیو جا داده بودند نشستیم. استودیوی او در خیابان اصلی گرینچ ویلج معروف قرار داشت. ما نشستیم و بیش از سه ساعت با هم حرف زدیم. بیشتر او صحبت كرد. یك سری اطلاعات شخصیاش را آماده كرده بود و به من داد كه این از یك همچون آدم توداری واقعاً بعید بود:
اینكه وقتی اولین بار ترانهای از بیتلز شنیده چی فكر كرده و چه احساسی داشته؛ چرا آنها كمكش كردند كه از فولكخوانی به راك برسه؛ او حتی شرح و تفسیر شعر ـ ترانههایش را برای من گفت و همچنین بحثهایی را كه بر سر اشعار «آخر الزمانی» او (كه بین سالهای ۱۹۶۴ تا ۱۹۶۶ نوشته بود) در گرفته بود. او همه را، تقریباً ولی نه كاملاً برای من شرح داد.
دوباره و دوباره، دیلان تأكید كرد كه چه كسی و چه چیزی است. به توصیف آنچه كه در طول بحرانهای مختلف زندگی به عنوان یك سوپراستار تا تبدیل به یك شاعر، فكر و حس میكرده است، پرداخت.
با شانههای خمیده و با نوعی نیروی آتشین سخن میگفت و علاقهاش را به این كتاب توضیح میداد. «میدونی من متولد برج جوزا (دو پیكر) هستم. خیلی مهم نیست یعنی زیاد روش تأكید نمیكنم ولی بین این دو پیكر یك جور شكاف هست كه گرما و سرما از اون بیرون مییاد، من اون رو به وضوح حس میكنم. همین الان من گرم هستم و نسبت به كتابی كه شما جور كردید خیلی علاقهمندم. برایم جالب است و مطمئن هستم كه میتونم كمكتون كنم. شش ماه پیش اهمیت نمیدادم كه چه كار میكنید. الان برام مهمه. شش ما بعد دیگه مهم نیست. ولی حالا، من میخواهم كمكتون كنم.»
آقای دایرهزن، من از تو تشكر میكنم، برای اینكه درها را به رویم باز كردی و اجازه دادی سرك بكشم و یه نگاهی بندازم.
٭ maggie’s Farm نام یكی از ترانههای معترضانه باب دیلان كه در مورد كارگری است كه دیگر حاضر نیست برای مگی و مادر، پدر و برادر مگی، یعنی كارفرماهایش كار كند.
۱. Blowin in the wind.
۲. The times، they are a’changin.
۳. اصطلاحی است كه در اینجا به آهنگهای ضبطشده ولی منتشرنشده باب دیلان اشاره دارد.
۴. Mr. Tambourine man.
۵. Chimes of Freedom.
۶. Visions of Johanna.
مریم حسن نژاد
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست