چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
مجله ویستا

جایگاه تلویزیون در رستوران آشپزباشی


جایگاه تلویزیون در رستوران آشپزباشی

سریال «آشپزباشی» بیانگر نکات ظریفی درباره پیچیدگی کارکردهای رسانه ای به نام تلویزیون است

سریال «آشپزباشی» بیانگر نکات ظریفی درباره پیچیدگی کارکردهای رسانه‌ای به نام تلویزیون است. برای روشن شدن مطلب بهتر است یکی از سکانس‌های این سریال را با هم مرور کنیم؛ یعنی اتفاقی که در قسمت‌های اولیه سریال رخ داد و سرآغاز دعواها و جنجال‌های «درام» داستان شد. اگر یادتان باشد در تالار رستوران «آشپزباشی» یک تلویزیون با صفحه عریض ـ که به سینمای خانگی معروف است ـ نصب شده بود. مهمان‌ها در حال صرف شام بودند.

در یک تدوین موازی استودیوی شبکه یک را می‌دیدیم که مینو (فاطمه معتمدآریا) در یک برنامه زنده تلویزیونی حاضر شده بود و می‌خواست به عنوان یک زن موفق صحبت کند. در لحظه نمایش «مینو» همه به صفحه تلویزیون خیره شدند و صحبت‌های او را گوش کردند.

«اکبر» (پرویز پرستویی) که هم سرآشپز بود و هم همسر مینو، اشتیاق بیشتری برای دیدن این برنامه داشت.

مینو از نقاط ضعف شوهرش می‌گوید و این که مدام شغل عوض می‌کند. مجری برنامه به این نکته اشاره می‌کند که در رستوران آشپزباشی یک زن جایگاه بالاتری نسبت به شوهرش دارد. پرستویی از شنیدن این حرف‌ها برآشفته می‌شود و از کوره در می‌رود و... .

طرفداران سینما فیلم دیدن در سینما را «مشارکتی دسته‌جمعی» می‌خوانند و از این نکته به عنوان یکی از مولفه‌های برتری سینما نسبت به تلویزیون یاد می‌کنند. آنها معتقدند‌ سینما لذت یک حرکت عمومی و جمعی را به مخاطبانش می‌چشاند. سکانس مورد اشاره نشان می‌دهد که رسانه تلویزیون هم با بهره‌گیری از تکنولوژی‌های نوین، می‌تواند چنین نقشی را ایفا کند.

این درست که مخاطبان آن برنامه شبانه، به قصد دیدن تلویزیون به آن رستوارن نیامده‌اند، اما به هر حال در آن لحظه مشخص همچون تماشاگران سینما همگی به صورت دسته‌جمعی داشتند یک برنامه خاص را تماشا می‌کردند. سینمای خانگی می‌تواند رسانه تلویزیون را به رسانه تئاتر هم شبیه سازد. معتمدآریا در آن برنامه درباره کسی صحبت می‌کند که در صحنه تلویزیون حاضر نیست، اما بینندگانی که در رستوران هستند، بازخورد پرویز پرستویی را هم می‌بینند.

آنها از یک طرف شنونده گفتار مینو درباره «اکبر» هستند و از طرف دیگر در جایگاه «شاهدان عینی» واکنش‌های خشمگینانه اکبر را از نزدیک می‌بینند. به عبارت دیگر مهمانان حاضر در سالن شاهد نمایش یک تئاتر زنده و جذاب هستند. تئاتری که دو بازیگر محوری‌اش به صورت ناخودآگاه با هم بده و بستان دارند و بازیگر اصلی‌اش (‌اکبر)‌ حتی نفس تماشاچیان را حس می‌کند. آیا نمی‌توان گفت که سینمای خانگی رسانه تلویزیون را به ویژگی‌های رسانه تئاتر بدل می‌کند؟ آن هم تئاتر بزرگی که مرزهای صحنه‌اش نامشخص است و هر کسی ممکن است در صحنه‌اش ایفای نقش کند.

این سکانس نشان می‌دهد که سینمای خانگی می‌تواند تعریف «حریم خصوصی» را هم بر هم زند. در ابتدای برنامه شبانه، مجری از مینو می‌خواهد که نام رستوران را نیاورد تا تبلیغ نشود. او هم این مساله را می‌پذیرد، اما وقتی به موضوع اتفاقات داخل رستوران می‌رسد، با فرض این که مخاطبان همسرش را نمی‌شناسند،‌ به ویژگی‌های رفتاری «اکبر» اشاره می‌کند. حریم خصوصی خط قرمزی است که میزان ارائه اطلاعات درباره زندگی افراد را در رسانه بیان می‌کند.

اگر مخاطبان آن برنامه را مهمانان و کارکنان رستوران بدانیم باید مدیر رستوران را به خاطر تجاوز به حریم خصوصی سرآشپز محکوم کنیم و در مقابل با در نظر نگرفتن آن مهمانان، می‌توانیم بگوییم که گوینده مرتکب هیچ خلافی نشده است. یعنی در این حالت «حریم خصوصی» تعریفی شناور و نامشخص پیدا می‌کند.

تلویزیون‌هایی که به سینمای خانگی معروف‌اند، تمام معادلات رسانه‌ای به نام «تلویزیون» را بر هم زده‌اند. آنها حتی بازیگران تلویزیونی را هم گیج کرده‌اند. بازیگرانی که در برابر دوربین سینما از کنش‌های ظریف‌تری استفاده می‌کنند، نمی‌دانند در هنگام نقش‌آفرینی در برابر دوربین‌های تلویزیونی، سینماهای خانگی را هم به حساب بیاورند یا نه! آنها با در نظر گرفتن مخاطبان سینمای خانگی باید مراقب ریزترین کنش‌هایشان هم باشند.

تاکنون مطالعات کارشناسان رشته ارتباطات بر وجوه تمایز ابزارهای رسانه‌ای مختلف (کتاب،‌ مطبوعات، سینما، ‌تلویزیون و...)‌ متمرکز بوده است، اما در حال حاضر با ادغام ویژگی‌های رسانه‌ها در یکدیگر، نقاط اشتراک رسانه‌ها روز به روز پررنگ‌تر و پررنگ‌تر می‌شود. تلویزیون نمی‌تواند جای سینما و تئاتر را بگیرد، اما در لحظاتی می‌تواند به این دو رسانه شبیه بشود و نقششان را بازی کند!

احسان رحیم‌زاده