سه شنبه, ۹ بهمن, ۱۴۰۳ / 28 January, 2025
مجله ویستا

دلیل مخالفت نخبگان مسلمان, با پیوستن ایران به سازمان های جهانی سازی اقتصاد چیست


دلیل مخالفت نخبگان مسلمان, با پیوستن ایران به سازمان های جهانی سازی اقتصاد چیست

بخش دولتی شامل کلیه صنایع بزرگ, صنایع مادر, بازرگانی خارجی, معادن بزرگ, بانکداری, بیمه, تأمین نیرو, سدها و شبکه های بزرگ آبرسانی, رادیو و تلویزیون, پست و تلگراف وتلفن, هواپیمایی, کشتیرانی و راه آهن و مانند این ها است که به صورت مالکیت عمومی و در اختیار دولت است

جهانی شدن (Globalization)، زنجیره‌ای از دگرگونی‌ها است که عرصه‌های گوناگون فرهنگ، سیاست و اقتصاد کشورهای جهان را در برگرفته و روابط متنوع و متقابلی میان واحدهای مستقل ملی برقرار ساخته است و می‌رود که در آینده به ایجاد یک نظام واحد جهانی بینجامد. جهانی شدن در فرایند خود با چالش‌های فراوانی روبه‌رو است.

شناخت پدیدهٔ جهانی شدن برای کشورهایی که بر حفظ ارزش‌های فرهنگی خود اصرار می‌ورزند و در صحنه سیاست بین‌المللی، مستقل از قدرت‌های بزرگ عمل می‌کنند، برای شناخت تهدیدها و بحران‌هایی که این پدیده برای آن‌ها به دنبال دارد، بسیار مهم است.

از سوی دیگر، شناخت مهم‌ترین بُعد این پدیده، یعنی «جهانی شدن اقتصاد» برای شناخت خطرها و فرصت‌هایی که ادغام در اقتصاد جهان، برای کشورهای در حال توسعه به ارمغان می‌آورد، اهمیت دارد. این کشورها برای پی‌ریزی سیاست توسعهٔ پایدارشان، به دیدی روشن نسبت به تحولات نوین اقتصادی جهان نیاز دارند.

کاربرد اصطلاح «جهانی شدن» به دو کتابی بر می‌گردد که در سال ۱۹۷۰، منتشر شد. کتاب نخست، جنگ و صلح در دهکدهٔ جهانی، تألیف مارشال مک لوهان و کتاب دوم، نوشتهٔ برژینسکی، مسئول سابق شورای امنیت ملی آمریکا در دوران ریاست جمهوری ریگان بود. مباحث کتاب اول حول پیشرفت وسایل ارتباطی و نقش آن در تبدیل جهان به دهکدهٔ واحد جهانی، متمرکز بود. در حالی که در کتاب دوم در مورد نقش آمریکا در رهبری جهان و ارائهٔ نمونهٔ جامع مدرنیسم سخن می‌گفت.(۱)

● تعریف جهانی شدن

جهانی شدن پدیده‌ای چند بُعدی و قابل تسری به جنبه‌های گوناگون اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، حقوقی، فرهنگی، نظامی و فن‌آوری و همچنین عرصه‌های دیگری چون محیط زیست است. در مورد تعریف دقیق «جهانی شدن»، اتفاق نظری بین دانشمندان وجود ندارد. بعضی از آن‌ها جهانی شدن را به عنوان مفهومی اقتصادی تعریف می‌کنند و جمعی دیگر به تبیین این مفهوم در چارچوب کل تحولات فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و زیست محیطی اخیر پرداخته‌اند. این تعاریف را به دو دسته می‌توان تقسیم کرد: دستهٔ اول، جهانی شدن به نحو عام را در نظر دارند و دستهٔ دوم، تنها به جهانی شدن اقتصاد اشاره دارند. به برخی از تعاریف هر دو دسته اشاره می‌کنیم:

● دستهٔ اول:

مک گرو می‌گوید: جهانی شدن عبارت است از برقراری روابط متنوع و متقابل بین دولت‌ها و جوامع که به ایجاد نظام جهانی کنونی انجامیده است و نیز فرآیندی که از طریق آن، حوادث، تصمیمات و فعالیت‌ها در یک بخش جهان، می‌تواند پی‌آمدهای مهمی برای سایر افراد و جوامع در بخش‌های دیگر کره زمین داشته باشد.(۲)

رابرتسون، بر این باور است که جهانی شدن به عنوان یک مفهوم، هم به کوچک شدن جهان و هم به تقویت آگاهی از جهان اشاره دارد.(۳)

اما نوئل ریشتر، جهانی شدن را شکل‌گیری شبکه‌ای می‌داند که طی آن اجتماعاتی که پیش از این دور افتاده و منزوی بودند، در وابستگی متقابل و وحدت جهانی ادغام می‌شوند.(۴)

● دستهٔ دوم:

گروگمن و رنه بالز، جهانی شدن را «ادغام بیش‌تر بازارهای جهانی» تعریف کرده‌اند.

پروفسور کول با بهره‌گیری از تعریف سازمان همکاری اقتصادی و توسعه (OECD)، جهانی شدن را الگوی تکامل یابنده‌ای از فعالیت‌های فرامرزی بنگاه‌ها و شرکت‌ها تعریف می‌کند که شامل سرمایه‌گذاری بین‌المللی، تجارت و همکاری برای نوآوری و توسعهٔ فرآورده‌های تازه، تولید، منبع‌شناسی و بازاریابی است.(۵)

مک ایوان، این پدیده را «گسترش بین‌المللی مناسبات تولیدی و مبادلهٔ سرمایه سالارانه» می‌داند.

ساتکلیف و گلین، علاوه بر گسترش سرمایه‌داری، جهانی شدن را «به هم پیوستگی بیش‌تر اقتصادها» دانسته‌اند و لئوارد بر این باور است که جهانی شدن وضعیتی است که «رفاه یک مرد یا یک زن عادی، دیگر تنها به عملکرد دولتشان وابسته نیست.»(۶)

از آن جا که جهانی شدن اقتصاد، در پی تحول عمیق سرمایه‌داری و در سایهٔ چیرگی و رهبری کشورهای پیشرفتهٔ سرمایه‌داری و حاکمیت نظام سلطه و مبادلهٔ نامتوازن صورت می‌پذیرد، شاید یکی از واقعی‌ترین تعریف‌ها، تعریف زیر باشد:

جهانی شدن اقتصاد عبارت است از ادغام بازارهای جهان در زمینه‌های تجارت و سرمایه‌گذاری مستقیم و جابه‌جایی و انتقال سرمایه و نیروی کار در چارچوب سرمایه‌داری و بازار آزاد و در نهایت، سر فرود آوردن جهان در برابر قدرت جهانی بازار که منجر به شکسته شدن بازارهای ملی و آسیب دیدن حاکمیت دولت‌ها خواهد شد. عناصر اصلی و موثر در این پدیده، شرکت‌های بزرگ فراملی هستند. جهانی شدن، اوج پیروزی سرمایه‌داری جهانی در پهنهٔ گیتی و حاکم شدن رقابت بی‌قید و شرط در سراسر جهان است، رقابتی که برای کشورهای ثروتمند، درآمد بیش‌تر و برای کشورهای فقیر، بیش‌تر به ارمغان می‌آورد.(۷)

در پاسخ سؤال مطرح شده باید گفت این مخالفت‌ها ریشه در سه امر دارد:

۱. شرائط سخت و عدم آمادگی اقتصاد ایران

مشکل اساسی ما نه در اصل پیوستن به جهانی‌سازی اقتصاد، بلکه در چگونگی پیوستن است، زیرا تجارت بسیاری از کالاهای سادهٔ سرمایه‌ای، تحت کنترل خریداران عمدهٔ خارجی و شرکت‌های چند ملّیتی است و آنان در تجارت کالاهایی نظیر پوشاک، منسوجات، الکترونیک و غیر آن نقش اصلی را برعهده دارند، این شرکت‌ها در بازار رقابتی که در آن چند فروشنده و خریدار عمده نبض بازار را در دست دارند به فعالیت پر سودشان مشغولند و اجازه سربرآوردن به رقبای جدید را نمی‌دهند و انتظار دارند کشور طرف معامله‌شان هیچگونه مزاحمتی در تملّک صنایع داخلی برای آن‌ها ایجاد نکند. اکنون شرکت‌های چند ملیتی در بسیاری صنایع کشورهای تازه صنعتی شده، مثل الکترونیک، ماشین آلات، تجهیزات حمل و نقل و مصنوعات فلزی، نقشی محوری دارند و مالک بسیاری از کارخانه‌های بزرگ هستند، در چنین فضایی، این پندار که هر چه را بخواهیم تولید و به هر کجا که بخواهیم صادر می‌کنیم، نشانهٔ خام اندیشی است.

همچنین به سبب فروپاشی شوروی و پیوستن کشورهای بلوک شرق به سیستم تجارت آزاد، مردم این کشورها حضور شرکت‌های چند ملیتی را به آسانی می‌پذیرند، لذا این شرکت‌ها شرایط ظالمانه‌شان را بر ملت‌ها تحمیل می‌کنند و از ما نیز همین توقع را دارند، ولی به دلیل وضعیت خاص فرهنگی و اجتماعی ایران، افکار عمومی از فعالیت شرکت‌های فراملی استقبال نخواهد کرد.


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 4 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.