چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا

بامداد خمار اصولگرایان


بامداد خمار اصولگرایان

برخلاف تصور رایج در باب اصلاح طلبان, این روزها, این اصولگرایان هستند که روزگار سختی را می گذرانند

برخلاف تصور رایج در باب اصلاح طلبان، این روزها، این اصولگرایان هستند که روزگار سختی را می گذرانند. محمود احمدی نژاد آن گونه که پنج سال پیش از این انتظار می رفت بساط اصولگرایان کهنه کار را بر هم ریخته است و آن طریقی از اصولگرایی را برگزیده که خود و هم قطارانش در دولت، خوش داشته اند. یک اصولگرایی نوین که در قاموس سیاست راستگرایان به هزار ضرب و زور نیز نمی گنجد. اردوگاه راست از صدر تا ذیل در تشویش است چرا که نه دولت را به خوبی و آن گونه که باید در دست دارد و نه در بدنه اجتماعی بسیاری از پایگاه های دیرپای خود را حفظ کرده است. سرنوشت جناح غالباً در قدرت به سختی پیچ در پیچ شده است.

پروژه حاکمیت یکدست حتی به دورترین نقطه از اهدافش نیز دست نیافته است. مجلس اصولگرا خوانده می شود. دولت نیز همین طور اما میان این دو فاصله بسیار است. رئیس مجلس از بدنه دولت جدا شده و حالا روش خود در پیش دارد و رئیس دولت از بدنه جناح راست برآمده و وقعی به خواست های جناح دیرپا نمی نهد. وحدت در میان راست ها گاهی تنها و تنها یک واژه است آنچنان که کنجکاوان سیاست هر بار مصداق هایی از آن را می بینند.

به راستی محمود احمدی نژاد با اردوگاه راست چه کرده است که نه بازوی راست اردو، نه بازوی چپش و نه قلب اردوگاه یک صدا نمی نمایند.

مرد عدالت جو کمتر از پنج سال پیش وقتی برآمد سودای کسانی را نمایندگی می کرد که هشت سال - به گفته خودشان - خون دل ها خورده بودند و لحظه لحظه آن سال ها را در انتظار پشت سر گذاشته بودند تا شاید روزی اصولگرایی کلید پاستور را بار دیگر از اصلاح طلبان بازستاند. او نماینده کسانی بود که در نقد و نظر یک دم هم با اصلاح طلبان تعامل نمی کردند. محمود احمدی نژاد از دل اینان برآمده بود. با شعار معیشت و عدالت. هرچند هنوز هم کسان زیادی هستند که بر این باورند دولت نهم از دل قهر توسعه طلبان با انتخابات بیرون آمد و نه از جایی دیگر.

روزهای استقرار دولت عدالت محور و مهرورز در پاستور یکی یکی روی هم تلنبار شدند تا بزرگان اردوگاه راست باور کنند که این نه سودای آنان بوده است؛ وقتی رئیس دولت هر چه می خواست می کرد و مشاورت ها را نادیده می انگاشت.

تاکنون هیچ اصولگرایی تا این اندازه آه از نهاد هم قطارانش نخیزانده است. به نظر می رسد اکنون دیگر زمان آن است که اصولگرایان سنتی بهتر از همیشه دریابند چرا محمود احمدی نژاد تحزب را هیچ گاه به رسمیت نشناخته است. او گویا حالا به صفتی که همواره در جست وجویش بوده دست یافته است؛ خاص ترین مرد اصولگرا،

چند سال پیش وقتی با نخستین اقدامات هشداربرانگیز دولت نهم زمزمه های درغلتیدن کشور در شرایط سخت بلند می شد عده یی از اصلاح طلبان بیم می دادند که این ره به ناکجا می رود. آنها در آن زمان پاسخ می شنیدند «شما به دنبال قدرت از دست رفته اید.»

فارغ از آنکه سیاست معنایی جز سودای قدرت ندارد اما باید گفت آن اصلاح طلبان به جز مورد فوق الاشاره که تبدیل به یک انتقاد ناجور هم شده بود، می دانستند روزی کشور به ورطه یی خاص خواهد افتاد که اصولگرایان هم ناگزیر از انتقاد از وضع موجود خواهند بود. دیری نپایید که اینچنین هم شد و ریزش در بدنه اصولگرایان محقق شد. اکنون عده یی از اصولگرایان هستند که دیگر پسوند «سابق» را به یدک می کشند. شاید هم بدشان نمی آید به رغم وضع بد اصلاح طلبان در حاکمیت که این روزها بدتر هم می شود، اصلاح طلب خوانده شوند. اصولگرایی این روزها همچون وحدت، آرام آرام دارد تبدیل به یک واژه می شود و هر قدر اصلاح طلبان جدا شده از قوای اجرایی به بدنه های اجتماعی اتصال می یابند اصولگرایان با حضور دولت دهم که اعتقادی به کار حزبی ندارد، هم از قدرت جا مانده اند و هم از بدنه های اجتماعی.

بزرگان جناح راست در شرایط خاصی هستند. چندان از آن زمانی که حرف کسی همچون آیت الله مهدوی کنی هر مانعی را از سر راه اصولگرایان برمی داشت نگذشته است. اصولگرایان در این ایام دارند بزرگ ترین سرمایه فراجناحی خود یعنی آیت الله هاشمی رفسنجانی را از کف می دهند. پشت پرده اداره دولت در ید کسانی است که گاه و بیگاه، داد علمای بزرگ را نیز درآورده اند و جالب آنکه رئیس دولت حاضر نیست در حمایت او یک قدم عقب بنشیند.

شعار معیشت که محوری ترین شعار اصولگرایان در انتخابات نهم ریاست جمهوری بود در تنگنای عدم تحقق به محاق رفته است. لایحه هدفمند کردن یارانه ها - جراحی بزرگ اقتصادی - محمود احمدی نژاد هراسی وصف ناپذیر در دل اصولگرایان انداخته است.

سیاست خارجی دولت در دایره یی کوچک از کشورهای حیاط خلوت خلاصه شده است که تقریباً می توان گفت هیچ چیز فرادستی نسبت به کشور ما ندارند. اینها و بسیاری چیزهای دیگر جملگی فشار زیادی را به اردوگاه راست گرایان وارد می کنند که با سرعتی فزاینده در مسیر گسیختن اتحاد قدم برمی دارند. شاید اصولگرایان کهنه کار نیز امروز خود می دانند دولت پس از اصلاحات، آن دولتی نبوده که هشت سال سودایش را داشته اند. آنها شاید دیگر دارند باور می کنند بازی را باخته اند. این اصولگرایی، آن نبود که اصولگرایان می خواستند.

آنها بی شک گاهی فکر می کنند دولت عدالت محور شاید آنان را دور زد. سیاست اما دو رو دارد؛ روی خوش و روی ناخوش. آنها که روزگاری سرمست از پیروزی بودند و پیروزی احمدی نژاد را پیروزی خود می دانستند، امروز ناخوش از آنند که چرا گوی و میدان را به کسی سپردند که به ناگاه از مکتبخانه سیاست بیرون آمده بود. اصولگرایان امروز در بامداد خمارند از پس شب تیرماه ۸۴.



همچنین مشاهده کنید