شنبه, ۶ بهمن, ۱۴۰۳ / 25 January, 2025
ما و حقوق بشر
در جامعه روشنفکری ما به سنت و پیشینه مباحث توجه کافی نمی شود و نگاه تاریخی به مباحث چنان که بایسته است وجود ندارد؛ این باعث می شود فکر کنیم ما اولین هستیم. بحث حقوق بشر نیز در همین زمره است. واقعیت این است که مقوله حقوق بشر در رسانه ها و دانشگاه ها اوج گرفته است و شاید قابل مقایسه با گذشته نباشد به گونه یی که اکنون می توان گفت با یک شبه جنبش حقوق بشری مواجهیم.۱
درست است که بحث «حقوق بشر» در چند سال اخیر بسیار گسترش یافته است اما این سخن به آن معنی نیست که بحث نو و تازه یی است. جالب است بدانید مقوله حقوق بشر در ایران تقریباً همزمان با دوران پس از انقلاب فرانسه که بحث حقوق بشر در اروپا مطرح شد، بین روشنفکران مورد بحث قرار گرفت و شاید برای برخی تعجب آور باشد که همان هنگام این بحث بین علما و روحانیون ایران نیز مطرح شد. برخی چالش های سیاسی پیرامون حقوق بشر نیز اصلاً تازگی ندارد. به طور مثال برای نخستین بار در عهد محمدشاه قاجار- که در زمان صدارت میرزا آقاسی بود- به دلیل اینکه دول اروپایی فشار زیادی بر ایران برای جلوگیری از شکنجه وارد می کردند،۲ به ابتکار و اصرار دولت روس و انگلیس فرمانی در مورد منع شکنجه صادر می شود، ولی به دلیل ضعف دولت مرکزی از یک طرف و خودکامگی حکام عملاً قدمی در جهت بهبود اوضاع و لغو شکنجه برداشته نشد. به همین دلیل این کشمکش ها و درگیری ها ادامه پیدا کرد. در دوران ناصرالدین شاه این فشارها چندان بالا گرفت که امیرکبیر وارد شد؛ البته شیوه برخورد امیرکبیر متفاوت از میرزا آقاسی بود. چون تصور امیرکبیر این بود که دول اروپایی مساله شان مساله شکنجه و حقوق بشر نیست؛ زیرا آن موقع الواط و اوباش و شورشی ها در اقصی نقاط کشور ناامنی ایجاد می کردند و به هر حال حکومت برای اینکه بتواند یاغی گری ها را سرکوب کند، غالباً به زور و ارعاب و شکنجه متوسل می شد.
چون آن موقع بین استعمار و سران قبایل و عشایر ارتباط وجود داشت تحلیل امیرکبیر این بود که فشار کشورهای اروپایی برای این است که عوامل دول روس و انگلیس از فشار و شکنجه مصونیت پیدا کنند و به همین جهت امیرکبیر خیلی هوشمندانه برخورد کرد و در مقابل فشار کشورهای بیگانه مقاومت می کند؛ نامه یی به دول روس و انگلیس می نویسد و می گوید اگر هم ما شکنجه را متوقف کنیم این توقف هیچ ربطی به فشارها و درخواست های شما ندارد و اشاره می کند اعلیحضرت خودشان تصمیم گرفتند که این اتفاق بیفتد. این نامه به دستور امیرکبیر در روزنامه وقایع اتفاقیه چاپ می شود تا نشان دهد دستور جلوگیری از شکنجه به دلیل فشارهای دول اروپایی نبوده است. در دوران ناصرالدین شاه و محمدشاه هم چالش در مورد نقض حقوق بشر وجود داشته است و همان طور که اکنون ما می گوییم آن دولت هایی که فشار می آورند، خیلی معتقد به حقوق بشر نیستند همین بحث آن زمان هم مطرح بود. ولی شیوه برخورد امیرکبیر با مساله شکنجه به گونه یی بود که نشان می داد او واقعاً به حقوق بشر اعتقاد دارد، چون حتی فراتر از این عمل می کرد.
● فرمان امیرکبیر برای کاهش مجازات اعدام
شاید بشود گفت دوره امیرکبیر در طول تاریخ معاصر ایران یکی از دوره هایی است که مجازات های خشن به کمترین حد رسید؛ در دوره امیرکبیر کمترین اعدام صورت می گیرد و او مجازات هایی مانند لای دیوار گذاشتن، به توپ بستن و گچ گرفتن را ممنوع می کند و اعدام ها را محدود می سازد به آنچه امروز در میثاق بین المللی مدنی و سیاسی آمده است یعنی به جرائم سنگین چون قتل عمد. میثاق بین المللی مدنی و سیاسی می گوید کشورهایی که هنوز مجازات اعدام را لغو نکرده اند، باید ابتدا مجازات اعدام برای افراد زیر ۱۸ سال را ممنوع و این مجازات را محدود به جرائم سنگین کنند، یعنی کسانی که مرتکب قتل های عمدی می شوند.
امیرکبیر در آن زمان مجازات اعدام را محدود به جرائم سنگین و آدمکش ها کرد. از این لحاظ امیرکبیر از کسانی بود که می توان گفت توجه به مساله حقوق بشر داشت. غگرچه به رفتار او با جنبش بابیه باید در تحلیلی جداگانه پرداخت.]
● دیرینه تلاش برای همنشینی حقوق بشر و اسلام
علاوه بر حوزه سیاست، در حوزه اندیشه و جامعه روشنفکری نیز بحث حقوق بشر مطرح بود و اساساً تلاش برای آشتی بین دین و حقوق بشر، تلاش پرسابقه یی است. مثلاً کتاب «یک کلمه» میرزا یوسف خان مستشارالدوله ۳۷ سال پیش از انقلاب مشروطه منتشر شد. نویسنده کتاب، اعلامیه حقوق بشر فرانسه را ترجمه می کند و بندبند آن را با شریعت، فقه رایج و سنتی و آیات و روایات تطبیق می دهد و کوشش می کند نشان دهد تمام موازین و معیارهای حقوق بشری در شریعت اسلام تضمین شده است.
برخی مثل میرزا ملکم خان در روزنامه «قانون» عبارات عجیبی دارند. در این روزنامه بعضی جاها می گوید شریعت اسلام و قوانین مترقی اسلام از حقوق بشر هم جلوتر است و سعی می کند نشان دهد قانون چیزی است که در ذات شریعت اسلام است. وی حتی می گوید ما با داشتن شریعت به قوانین اروپایی نیازی نداریم. البته در نقطه مقابل، روشنفکرانی چون فتحعلی آخوند زاده بودند که در عین اعتقاد و مسلمانی دیدگاه های انتقادی نسبت به آموزه های رایج دینی و روحانیت داشتند، اما در عین حال در آثار او کمال احترام به شریعت، پیامبر اسلام و روحانیت رعایت شده است. با این همه آخوندزاده، نامه یی به میرزا یوسف خان مستشارالدوله می نویسد و او را مورد انتقاد قرار می دهد و توضیح می دهد این تلاش بیهوده یی است که شما می کوشید بین شریعت و فقه با حقوق بشر سازگاری ایجاد کنید. در هر صورت این دیدگاه های منفی در آن زمان وجود داشته است، ولی نکته اصلی این است که تلاشی که امروز در بین عده یی از روشنفکران دینی یا روحانیون روشنفکر شاهدیم که درصددند یک سازگاری بین آموزه های حقوق بشر و اسلام برقرار کنند، اصلاً کار جدیدی نیست و چهار دهه پیش از مشروطه هم مطرح بوده است. در بین علمای بزرگ نیز مرحوم آخوندخراسانی در یکی از نامه هایش تعبیر«حقوق بشر و لوازم وجوب احترام به کرامت انسانی» را به کار می برد. همچنین کلماتی به کار می برد که گرچه این تعابیر را به صراحت ندارد ولی ماهیتش، ماهیت حقوق بشری است.
بحث هایی که در مجلس اول مشروطه در مورد آزادی بیان و مطبوعات و انتخابات و وکالت مطرح است که یک عده ادله یی مبنی بر حرمت وکالت و حرمت اعتبار به اکثریت آرا اقامه می کنند و جمعی دیگر دلایلی بر شرعیت و بر وجوبش اقامه می کنند که مضمون و ماهیت حقوق بشری داشته اند.۳ اینها نشان می دهد چالش های حقوق بشری، چه در بین روحانیت و چه در میان روشنفکران مذهبی و غیرمذهبی و چه در حوزه سیاست و دیپلماسی پیش از مشروطه وجود داشته است. حتی بعضی وقت ها این چالش ها کاملاً موردی و مصداقی می شدند. لذا اینکه ما فکر کنیم این مباحث، نو و بی سابقه است یا کشف ما است، درست نیست. خیلی از بحث هایی که امروز در زمینه ارث و دیه و قصاص و زکات و خمس مطرح است، همان موقع با همین کیفیت هرچند با ادبیاتی دیگر یا شاید با ادله یی دیگر مطرح بوده است.
● نخستین تحول در زمینه قصاص و نظریه برابری دماء
مثلاً هنگامی که ارباب پرویز زرتشتی در یزد کشته می شود حادثه مهمی رخ می دهد. آن زمان در ایران فرقه های مذهبی مختلفی وجود داشتند مثل یهودیان و ارامنه، و به ویژه زرتشتیان که به واسطه صحت عمل و جدیت و پشتکار و امانتداری خیلی مورد احترام بودند، وجوهی را نزد زرتشتیان به امانت می گذاشتند. در آن زمان عمده زرتشتی ها در کرمان و یزد سکنی داشتند ولی در یزد مناسبات مردم با زرتشتی ها خیلی مناسبات خوبی نبود، چون به آنها به دیده حقارت نگاه می کردند. یک مقداری هم جنبه رقابت داشت و حتی آنها را بدتر از یهودیان می دانستند.
وقتی که برای مجلس اول مشروطه انتخابات برگزار شده و قرار می شود فرقه های مختلف مذهبی نماینده به پارلمان بفرستند، زرتشتیان یزد، ارباب جمشید پارسی را به وکالت برگزیدند. توجه داشته باشید آن موقع اولین انتخابات در ایران بود و احساس مردم مثل احساس رای اولی های امروز بود که وقتی می خواهند رای بدهند شور و شری دارند و احساس شخصیت می کنند، آن موقع برای ملت ایران چنین احساسی بود. در چنین مقطعی، ارامنه و یهودیان نامزد معرفی نمی کنند، بلکه علمای معروف وقت مثل طباطبایی را به عنوان نماینده خودشان قبول می کنند.۴ اما زرتشتی ها ارباب جمشید پارسی را به عنوان کاندیدا معرفی می کنند و وقتی او وارد مجلس می شود، زرتشتی ها فکر می کنند چون نماینده دارند، آنها هم مثل مسلمانان اند و خودشان را خیلی آزاد احساس می کنند. این باعث تحریک می شود و یکی از افراد متعصب، ارباب پرویز را در یزد با اسلحه به قتل می رساند. این حادثه تبدیل به یک ماجرای ملی می شود. یکی از آموزه های ریشه دار فقهی مطرح و مورد قبول علما این بود که چون مقتول زرتشتی بوده است، پس ضارب و قاتل نباید قصاص شود. در این زمینه بحث ها برانگیخته می شود و علما وارد موضوع می شوند و فتوا می دهند۵ که باید او هم قصاص شود. برای اولین بار علما نظر می دهند مسلمان و غیرمسلمان خون شان برابر است.
این را در کتابی از تقی زاده دیدم که از وی سوال شده بود آیا علما به مساوات حقوقی اعتقاد دارند یا نه؟ ایشان هم به این ماجرا اشاره می کند و می گوید علما این مورد را مشمول حکم آیه «انما جزاء الذین یحاربون الله و رسوله و یسعون فی الارض فساداً»۶ قرار دادند و حکم به مجازات مرگ و قصاص دادند. نکته مهم این است که چنین اجتهادی صورت گرفته است. البته در بعضی زمینه ها مثل شرکت بانوان در انتخابات مقاومت وجود داشته است، حتی وقتی این مساله در مجلس مطرح شد و عده زیادی نظر دادند که بانوان در انتخابات شرکت کنند مرحوم مدرس مخالفت کرد و این جمله را بیان کرد ؛«از اول عمر تا به حال، بسیار در بر و بحر ممالک اتفاق افتاده بود برای بنده، ولی بدن بنده به لرزه نیامده بود، ولی وقتی این بحث در مجلس مطرح شد من بدنم به لرزه درآمد.» مخالفت مدرس باعث شد آن پیشنهاد رد شود و سال های سال شرکت زنان در انتخابات عقب بیفتد. ولی واقعیت این است در دورانی که ملت ایران برای مساوات مبارزه می کرد، مقوله یی به نام «حقوق زنان» و «تساوی آنها با مردان» غایب و بلکه ناهنجار هم بود چون زنان را در زمره انسان های واجد حق و حقوق نمی شناختند. ولی این مساله، مساله خاص ایران نبود.
در اروپا هم این گونه بود. در اوج تلاش های حقوق بشری در اروپای قرون ۱۹ و ۲۰ زن ها از حق رای محروم بودند و چنان که می دانید زن ها در اکثر کشورهای اروپایی، در قرن بیستم حق رای گرفتند و بسیاری هم در نیمه دوم قرن بیستم به آن نائل شدند. به طور مثال سوئیس در سال ۱۹۷۵ یعنی در آستانه انقلاب اسلامی ایران به زنان حق رای داد. کشور ایران سال ها زودتر از سوئیس حق رای زنان را به رسمیت شناخته بود. اگر در چنین زمینه هایی انتقاداتی به پیشروان مشروطه وارد بشود یک مقدار دور از واقعیت است به این لحاظ که ما نمی توانیم به دور از جغرافیای زمان و مکان، موضوعی را ارزیابی کنیم. در آن زمان حتی در غرب، وقتی مساله حقوق بشر در اوج بود، «حقوق زنان» به نحو امروز مطرح نبود. در ایران هیچ وقت کشت و کشتار نشد ولی داستان هایی که در مورد کسب حق رای زنان در کشورهای اروپایی رخ داد، خیلی هولناک است و نشان می دهد زنان برای اینکه حق رای به آنها داده شود، تظاهرات می کردند، به گلوله بسته می شدند، زیر سم اسبان له می شدند و حتی به دلیل اینکه در تظاهرات حق رای زنان شرکت می کردند، توسط شوهران شان شکنجه می شدند. ما در ایران چنین مسائلی در مسیر کسب حق رای زنان نداشتیم.
می خواهم بگویم اگر در دوره مشروطه و قاجار، بحث حق رای زنان مطرح می شود و مورد مخالفت قرار می گیرد و حتی ممکن است گفته شود مخالفت مرحوم مدرس باعث شد سالیان سال حق رای زنان به تاخیر بیفتد، اما این برخورد به این لحاظ قابل انتقاد نیست که فضای جهانی آن موقع همین گونه بوده است، به همین دلیل بود که مدافعان حق رای زنان، پیشرو محسوب می شدند.
مفهوم حقوق بشر تکامل پیدا کرده است به گونه یی که مفهوم حقوق بشر امروز با ۵۰ سال پیش بسیار متفاوت است. همان طور که این مفهوم در ۵۰ سال پیش با ۱۵۰ سال پیش هم خیلی متفاوت است. حتی مبانی فلسفی مفهوم حقوق بشر هم متحول شده است. بنابراین نباید به خاطر اشتراک لفظی این مفهوم در طول زمان، گفته شود اگر کسانی با حقوق بشر موافق بودند باید حتماً در مجلس اول مشروطه، همان طور فکر می کردند که امروز مدافعان حقوق بشر فکر می کنند. بسیاری از مطالبی که روشنفکران دینی امروز به زبان می آورند به لحاظ محتوایی حرف جدیدی نیست مثلاً مطالب کتب عبدالرحیم طالبوف شباهت شگفت آوری با بحث های مطرح امروز دارد آن هم از موضع دین ورزانه و دفاع از کیان روحانیت. طالبوف در کتاب مسالک المحسنین جمله یی دارد که پایه استدلالی اش را برای لزوم اجتهاد و نوآوری و تجدیدنظر در فقه توضیح می دهد.
او می گوید؛ «همه شرایع آسمانی و قوانین زمینی فقط برای سهولت زندگانی بشر وضع شده. وقت است که ما معنی احکام را بدانیم، بدعت و تحریف را از اصلاح و تکمیل فرق دهیم و معتقد باشیم که همه شرایع و قوانین برای هدایت یعنی ارائه صراط المستقیم زندگی نوع انسانی است نه برای تراشیدن صعوبت و تردید و اشکال و نادانی. هر مسلم ذی شعور و منصف جزیی تامل بکند داند که اقتضای هر عصر، ورای گذشته و آینده است. باید مسلماً معترف باشیم که عصر ما عهد عتیق نیست. ما در دوره جدید هستیم. احکام و شرایع برای هزار سال قبل خوب و بجا درست کرده ولی عصر ما که هیچ نسبت به صد سال قبل هم ندارد باید ۳۰ هزار مساله جدید بر او بیفزاییم تا اداره امروزی را کافی باشد. احکام هر عصر متعلق به زندگی معاصرین است و ما باید احکام جدیده مقتضیه را به کار واداریم.»
بحث مقتضیات زمان که در نظرات امام خمینی و مرحوم مطهری هم دیده می شود، از مباحثی است که طالبوف یکصد سال پیش مطرح کرده است. او می گوید اگر فقه بخواهد برای اداره امروزی کافی باشد باید هزار مساله جدید بر آن اضافه کنیم سپس راجع به زکات و فطره و قربانی مثال می زند که اینجا فقط یک نمونه اش را عرض می کنم.
نظریه نو در باب قربانی و زکات؛ طالبوف می گوید؛ «یکی از احکام ما ذبح قربانی است. مسلمین سالی شش کرور گوسفند را می کشند، هر چه مصرف نشد قلیل می کنند یا گندیده می اندازند. از صرف این ۲۴ کرور تومان در یک روز جز اینکه فقرا سیر خوردند و برخلاف عادت ناخوش شوند، فایده دیگر ندارد. اگر در هر جا اداره قربانی و اشخاص منتخبه تعیین شود و هر کس پول گوسفند خود را به آن اداره تسلیم کند، بماند، بعد از ۱۰ سال ثروتی جمع می شود که فایز او برای رفع احتیاج جمیع فقرای اسلام کفایت کند و گوسفند که امروز محتاج الیه الناس است در یک روز چند کرور تلف نشود، بماند و تولید و تکثیر یابند...» در آن زمان می گوید نگذارید اسراف صورت بگیرد و اداره یی درست کنید که به رتق و فتق این امور بپردازد.
● رسوخ تفکر اخباریگری
جنبه آسیب شناسانه بحث اینجاست که چرا باید بعد از صد سال هنوز همان بحث ها و چالش ها مطرح باشد؟ به نظرم این موضوع خیلی مهم است. البته مرحوم شهید مطهری(ره) در این خصوص به وجوه آسیب شناسانه یی اشاره دارند که از آن جمله رسوخ تفکر اخباریگری را مطرح کرده و می گویند؛ «درست است که اخباریگری بعد از مناظره و مجاهده وحید بهبهانی کمرش شکست ولی چطور شد که رد پای اخباریگری در حوزه های ما و فقهای ما همچنان مانده است؟» به نظر من با استشهاد به کلام ایشان یا مرحوم علامه طباطبایی می توان گفت میزان اخباریگری در حوزه ها به حدی رسید که حوزه ها را با قرآن بیگانه کرد. یکی از امهات مشکلات حوزه ها همین بیگانگی با قرآن است. مرحوم علامه طباطبایی در مقدمه تفسیرالمیزان در همین زمینه می فرمایند؛ «علوم حوزه یی به گونه یی تنظیم شد ه اند که به هیچ وجه به قرآن احتیاج ندارد به طوری که شخص متعلم می تواند تمام این علوم را از صرف و نحو و بیان و لغت و حدیث و رجال و درایه و فقه و اصول فراگرفته و به آخر برسد و آنگاه متخصص در آنها بشود و ماهر شده و در آنها اجتهاد کند، ولی اساساً قرآن نخواند و جلدش را هم دست نزند.»
در فقه مباحث فراوانی مانند جهاد و صلاه و معاملات است که همیشه مساله و موضوع زندگی اجتماعی بشر بوده اند. هیچ کس هم تاکنون فقه را مورد استهزا قرار نداده است که چرا این بحث ها در آن مطرح است، اما مباحثی مثل بیع بول شتر و بیع خون و نجس و مردار و بیع کلب هراش مورد استهزا و دستاویز سخره بوده اند که چرا اینها هنوز در فقه هستند ولی واقعیت این است که اگر ما از یک منظر دیگر نگاه کنیم این بحث ها مزیت های فقه به حساب می آید. از این منظر که این فقه با این ترتیب که اکنون مورد بحث ماست، برای اولین بار هفت یا هشت قرن پیش توسط صاحب لمعه در زندان دمشق تدوین شد، آن موقع اینها مسائل روز جامعه بوده است.
از این لحاظ می گویم مزیت است که درست است که این مسائل امروزه به تمسخر گرفته می شوند ولی آن روز این مسائل امری رایج و مرسوم و نïرم و هنجار بوده اند. همان گونه که امروز بیع ماشین یک امر نïرم و هنجار و عادی است آن روز هم بیع خون و عذره و این جور چیزها رایج بوده است. اشکال به این نیست که این بحث ها در فقه موجود است، اشکال به این است که برخی بعدها آمدند و این بحث های فقهی را جزء دین شمردند و مقدس کردند و دیگر کسی به خود اجازه نمی داد در آنها دست ببرد و یک نوع جمود را باعث شد که مانع استصحاب اصل اجتهاد و پاسخگویی به مسائل روز شد یعنی آن چیزی که پشت این احکام نهفته بود، اصل اجتهاد بود. اصل اجتهاد مغفول و محصولش مقدس شد. در نتیجه حوزه های علمیه به سمت تقلید از فقهای گذشته و اجتهادات آنان رفتند. به قول آقای محمدرضا حکیمی - در کتابی که اوایل انقلاب به نام هویت صنفی روحانی نوشتند - علمای ما به جای اجتهاد در حوادث واقعه، تقلید در وقایع سابقه می کردند.
● مناسک گرایی و بی توجهی به فلسفه فقه
آنچه از بعد آسیب شناسانه مشکل آفرین شد، مناسک گرایی بود. رابرت مرتون تعبیر بسیار زیبایی دارد. او مساله مناسک گرایی را به عنوان یکی از مشکلات جوامع مطرح می کند. مناسک گرایی از دید مرتون به این معناست که قانون - که فلسفه وضع قانون عبارت از حل مشکل است - چنان اصل می شود که اگر زمانی فرارسید که این قانون دیگر رافع و حلال مشکل نبود غنمی توان این قانون را کنار نهادف خود این قانون، اصل می شود. به عبارت دیگر مناسک گرایی به حاکم شدن خود قانون بر فلسفه قانون گفته می شود.
این قانون نیست که اصالت دارد. قانون با هدفی وضع شده است که اگر زمانی هدف را تامین نکرد یا از موضوعیت افتاد و موضوع تغییر کرد، ما نمی توانیم این قانون را اصیل بدانیم. من اعتقاد دارم بعضی از بحث ها در فقه می توانستند دستمایه های بسیار جدی برای بحث های حقوق بشری باشند. مثلاً بحث کتب ضلال یکی از این موارد است. این بحث قرن ها پیش در زمانی که«کتاب» تنها رسانه مکتوب بود، وارد فقه شد. اگر نظام های حقوقی دنیا اعم از کشورهای انگلوساکسون و غیره را مرور کنید شاید مطلبی نیابید که در ۹۰۰ سال پیش به مقوله آزادی بیان و نشر و تفکر پرداخته باشد. لیکن در فقه اسلامی، در آن زمان یکی از موضوعات اساسی مربوط به آزادی بیان و نشر عقاید است، اینکه چه حکمی صادر شد یک موضوع است ولی همین که به صورت یک مساله درمی آید و در مورد مساله کتب ضلال بحث می شود، این یک مزیت است و گمان می کنم اگر اصل اجتهاد مغفول نمی شد و در حوزه ها جایگاه خودش را پیدا می کرد و همان بحث کتب ضلال ادامه می یافت و مصادیق جدیدی مانند صنعت چاپ و روزنامه و رسانه های دیگر مورد بحث قرار می گرفت، شما امروز می دیدید در فقه اسلامی، بحث آزادی بیان و گردش اطلاعات یکی از موضوعات جدی بود ولی چون بحث کتب ضلال در آنجا متوقف شد و به مصادیق جدید نرسید این مشکل به وجود آمد.
عمادالدین باقی
پی نوشت ها
۱- چند سال پیش یکی از دوستان ما در دانشگاه نیروی انتظامی تدریس می کرد و ایشان تعریف می کرد به دلیل اینکه یکی از استادان سر کلاس بحث حقوق بشر را مطرح کرده بود، عذرش را خواسته بودند. ولی الان همان دانشگاه برای بحث حقوق بشر درس دو واحدی گذاشته است.
۲- همین چالش هایی که الان با آن دست به گریبانیم، برای دولت آن موقع ایران هم مطرح بود و این بگومگوها در سطح دیپلماتیک وجود داشته است.
۳- در قسمت اول کتاب «گفتمان های دینی عصر مشروطه» یک بحث مبسوطی دارم تحت عنوان گفتمان های دینی عصر مشروطه که بحث هایی که بین دو طرف بوده است و موضوعات فکریشان، ادله یی که می آورند و نقدهایی که بر همدیگر داشتند را به تفصیل مطرح کرده ام.
۴- این حاکی از مناسبات خیلی خوبی است که در بین فرق و ادیان در ایران بود، که وقتی علما و روحانیون حقوق آنها را پاس بدارند چه واکنش مثبتی دارد که متاسفانه اینها با گذشت زمان به جای اینکه بهتر شود، بدتر می شود.
۵- من در حرف های تقی زاده دیدم که فتوا و استدلال علما را ذکر کرده بود.
۶ - انما جزاء الذین یحاربون الله و رسوله و یسعون فی الارض فساداً ان یقتلوا او یصلبوا او تقطع ایدیهم و أرجلهم من خلاف او ینفوا من الارض ذلک لهم خزی فی الدینا و لهم فی الاخره عذاب عظیم (مائده /۳۳)
متن پیراسته و تلخیص شده نشستی با عنوان «روحانیت و حقوق بشر» است که در تاریخ۳۰/۹/۱۳۸۵ در موسسه فرهنگی و دین پژوهی بشرا قم در هفدهمین نشست از سلسله نشست های تخصصی روحانیت شناسی برگزار شد.
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست